| کارگران، که در مفهوم وسیع و گسترده ی این طبقه بیشترین شمار جمعیت را تشکیل می دهند و تولید کننده ی تمامی ارزشها و نعمات و ارایه دهنده بهترین و سخت ترین خدمات به جامعه هستند، ناتوان و نیازمند ترحم و اعانه نیستند. کافیست مانند دیگر گروه ها و طبقات جامعه تشکل های مستقل و کارآمد و سازمان یافتگی ویژه خود را داشته باشند. |
| من کارگر ایرانی ناگزیرم مبارزات آگاهانه و شرافتمندانه ام را در برابر انواع دیکتاتوری حاکم وغیر حاکم برای دفاع از آزادی و برابری و ساختن زندگی بهتر برای فردای طبقه ام به پیش ببرم و بسیار منطقی است که کارگران برهمبستگی طبقاتی خود با همکارانشان در سطح ملی و بین المللی پافشاری کنند . |
| کنترلِ پایدارِ کارگری به معنای واقعیِ خود-مدیریتی تنها در اوج گذار دموکراتیک و انقلابی از سرمایهداری و در یک جامعهی پساسرمایهدارانه با پشتوانهی یک نظام سیاسی دموکراتیکِ مترقی قابل دستیابی است. |
| اندیشهی کارگرگرایی نشان داده است که میداند چگونه خود را تجدید و دگردیسیهای بزرگ جامعه و شیوههای کار را تفسیر کند. اما امیدهای کارگرگرایی، ارزشهای اخلاقی، مدنی و اجتماعی که برای آنها مبارزه میکرد، به طرز وحشیانهای توسط تفکر نولیبرالیِ دوران پسافوردیسم به حاشیه رانده، سرکوب و تقریباً محو شده است. |
| سرمایهداران خود را بهعنوان افراد انگشتشمارِ شایسته و ضروری به تصویر میکشند. اما سود و ثروت آنها ثمرهی کار کارگران است. این کارگران و نه رؤسا هستند که ساختمانها را میسازند و بیمارستانها و قفسههای انبار را اداره میکنند. کارگران جهان را اداره میکنند اما تحت نظام سرمایهداری مجبورند این کار را برای طبقهی سرمایهدار انجام دهند. |
| شورای کار یکی از نهادهای مهم و کارگری است کە در کنار اتحادیەهای کارگری و حمایتهای اتحادیە با قدرت بیشتر و اتحاد و همبستگی بین دو جریان کارگر و کارفرما، در مقابل کارفرماها و در دفاع از حقوق کارگران میایستند و مبارزە میکنند. |
| اگر قوانین با عدالت سازگار نیستند- که نیستند- و اگر قابل تفسیر و برداشت های گوناگون هستند- که هستند- و اگر به جای حمایت از طرف ضعیف و فرودست جانبداری و تامین منافع گروه یا طبقات بالادست را هدف گرفته اند باید به خود قانون، قانون گزاران و زمان و شرایط قانون گزاری توجه کرد. |
| آنچه دلایل تاریخی و آنچه دلایل منطقی این تمکین است را یکبار دیگر به شکلی گسترده و با حذف کلیشه های مرسوم، به اتکا به آمار و علم روانشناسی اجتماعی دریابیم تا از سر شعور درخور این شرایط به وظیفه خود در قبال طبقه ای که متعلق به آنیم برخیزیم ؛ چنین باد! |
| باید پرسشگر باشیم، باید به نیروی طبقه خودمان یعنی طبقه عظیم کارگر تکیه کنیم، تا برای خودمان و فرزندان و جامعه خودمان آیندهای بهتر فراهم کنید. آینده ای بهتر، همراه با امنیت شغلی، رفاهی، بهداشتی، درمانی، آموزش رایگان، برابری و عدالت در تمامی عرصه ها و ... |
| اعتصاب 1308 آبادان نشان داد چگونه یک گروه فرودست، یعنی کارگران پالایشگاه، اشکال مدرن سازماندهی سیاسی را با روشهای اعتراضی نشأت گرفته از سنتهای محلی برای برپا کردن چالشی در مقابل شرکت نفت ترکیب کردند و به همان ترتیبی که ایران در قرن چهاردهم خورشیدی به پیش رفت، |
| گرامشی به تمایز ماهوی بین شورای کارگری به مثابهی نمودِ دموکراسی کارگران با اتحادیه کارگری (یا سندیکا) میپردازد. او در عین قرار دادن اتحادیه در جایگاه نیروی حفظ نظم موجود، اهمیت وجود اتحادیهها را توضیح میدهد و طرح همزیستی و همکاری شورا و اتحادیه در آن موقعیت خاص تاریخی را میریزد. |
| لایحه پیشنهادی برنامه هفتم توسعه در ادامه اعمال سیاست های نئولیبرالیستی مبتنی بر مقررات زدایی از روابط کار و تامین نیروی کار ارزان و محروم از قدرت و سازمان دفاع جمعی از منافع خود، است. این برنامه تنها متضمن توسعه یا رشد اقتصادی برای عدهای خاص است و عملا مسیر توسعه متوازن و همه جانبه را مسدود یا به شدت دشوار میکند. |
|
«ما رؤیای این را داریم که وقتی سخت کار میکنیم بتوانیم لباس مناسب به فرزندانمان بپوشانیم و باز هم کمی وقت و پول برای خودمان باقی بماند.[۱] میخواهیم وقتی مانند دیگران کار میکنیم، رفتار یکسانی با ما داشته باشند، و چون شبیه آنها نیستیم ما را تحقیر نکنند. |
| خیزش های توده ای متاخر -و مشخصاً ْ قیام ژینا- در تحلیل نهایی ماهیتی طبقاتی دارند. بدین معنا که در پیوستار دیالکتیکی مبارزات عمومی ستمدیدگان علیه نظم مسلط، فهم این خیزش ها بدون رجوع به ساختار طبقاتی جامعه و تاثیرات آن بر فاعلیت فرودستان امکانپذیر نیست. |
| تنها راه رهاییی از این شرایط به غایت پر مخاطره و بدزیستی (بدزیستی به معنای کامل کلمه چرا که از هر سو در منگنه قرار داده شده ایم) همبستگی و اتحاد و اتکای به اراده جمعی و سازمانیابی برای تغییر وضع موجود است . راهی جز این وجود ندارد ! |
| علل تورم در یک شرایط تاریخیِ معین هرچه که باشد، لازم است که طبقهیِ کارگر در برابر فشار از بالا برای نجاتِ نظام با قربانی کردن سطح زندگیاش ایستادگی کند. «غریزهی مردم» برای مطالبهیِ دستمزدِ بیشتر در پاسخ به تورم، غریزهیِ درستی است. |
| منشور بیست تشکل قادر بوده گام اولیه ی موفقی برای شکل دادن و ترویج گفتمان مترقی در آشفتهبازار کنونی باشد ودر ادامه میتواند همچون پلتفرمی برای گردآمدن نیروهای مترقی و تقویت گفتمان آنان در مقام نیروی مؤثر اجتماعی و سیاسی عمل کند و البته در گامهای بعد نیز مبنایی برای حضور در ائتلافهای سیاسی باشد. |
| نظر من انواع سیستمهایی که فاقد دموکراسی و دموکراسی رادیکال هستند پاسخگوی شرایط زیست سعادتمندانه برای مردم ما نیستند. در نتیجه هرنوع نظامی که متکی به دموکراسی نیست و گرایش استبدادی و دیکتاتوری دارند در آینده نباید مورد توجه ما قرار بگیرند و باید از آن رد شویم. |
| زمانی که در اوایل دههی ۱۹۸۰ انبوه زنان وارد کار مزدی شدند دریافتند که «برابری» هنوز هم دستنایافتنی است زیرا آنها مجبورند کارهای غیرمزدی زیادی را در خانه، برای مراقبت از فرزندان و خویشان انجام دهند. در آن زمان آنها مجبور شدند هر یک جداگانه، و در محل کار خودشان، مبارزه کنند
|
| رویکرد انتقادی، رویکردی از جایگاه و منظر کنشگر/مداخلهگرِ فعال، میکوشد با واکاوی علل و زمینههای غیبت مفاهیم طبقه و مبارزهی طبقاتی در ارزیابی جنبش، از مشروعیت جاری و انقلابی بودن آن، دفاع کند. نگاه از این منظر، نگاهی از درون، نگاه جنبش به خودِ جنبش است و در هر موقعیت و وضعیت، |
| در شکل خاص زیست و کار کارگران عسلویه، میتوان ردپای مفهوم «حیات برهنه» را پی گرفت: حیاتی بیولوژیکی فاقد هرگونه منزلت نیک و نمادین. حیاتی ازپیشموجود که قدرت حاکم تصرفاش کرده، بَرش اِعمال قدرت میکند. حیاتی که رو به سعادت نیست |
| مقایسهی آمارها نشان میدهد که اکنون نسبت پشتیبانی به طور میانگین در ایران حدود ۲/۵ است، یعنی دو و نیم نفر حق بیمه پرداخت میکنند و یک نفر بازنشسته حقوق میگیرد. به این ترتیب، همهی صندوقهای بازنشستگی از مرز بحران عبور کرده و عملاً ورشکستهاند. |
| – آیا جنبش کارگری ایران اکنون به آن درجه از بلوغ، دانش سیاسی، توانایی و استقلال فکری رسیده است که بار دیگر به ابزاری برای به قدرت رساندن نیروها ی سیاسی عوامفریب و سرکوبگر که در داخل و خارج برای گرفتن قدرت به کمین نشستهاند تبدیل نشود؟ |
| «اکثریت معلمان بهویژه معلمانی که بهصورت فردی سرپرست خانواده هستند، حتما شغل دوم و حتی سوم هم دارند. طبیعی است معلمی که برای امرارمعاش خود نیازمند شغل دوم میشود، نمیتواند آموزش را با آن کیفیت لازم در مدرسه ارائه کند |
| مواجهه با تهاجم همهجانبهی مجهز به ابزار و روشهای سرکوب و کنترلی مدرن متقابلاً استفاده از اشکال و روشهای نوین و بهرهگیری از امکانات و ابزارهای ارتباط جمعی مدرن در راستای آموزش و سازمانیابی را طلب میکند. |
| سندیکا یا هر ساختار اتحادیه ای ، شورایی به اراده کارگران شکل می گیرد و این اراده بهر میزان بر آگاهی و دانش طبقاتی متکی باشد آن سازمان کارگری می تواند چنان ساختاری را شکل دهد که پاسخگوی آن میزان از انتظارات آگاهانهی طبقاتی باشد . |
| به دنبال سقوط ارزش سهام در سال ۱۹۲۹، بحران مالی سراسر اروپا را فرا گرفت. از سال ۱۹۳۱، در فرانسه کارخانه ها تعطیل می شوند، دستمزد ها کاهش می یابند، فقر و بیچارگی حاکم می شود. تآمین اجتماعی وجود ندارد. در نتیجه تئاتر برای بعضی به ابزاری برای مبارزه تبدیل می شود. |
| این روزها نگرانیهای بسیاری از تحرکات ارتجاعی در بین مخالفان نظام سیاسی حاکم برایران وهمچنین تحرکات ناخوشایند حمایت جویانهی آنان از سرمایهداری جهانی و برآمد نوعی دیگری از نظام سیاسی ارتجاعی پس از فروافتادن نظم سیاسی استبدادی حاکم وجود دارد . |
|
اصولا مراجعه به بدنه و استفاده از ظرفیتهای آن در تشکلهای رسمی ایران، موضوعیتی ندارد؛ نگاه هیات مدیرهها یا رهبران این تشکلها نه به بدنه کارگری خود، بلکه به بالاست. تاکنون مشاهده نشده که تشکلهای سهگانه کارگری رسمی ایران بابت موضوعی به بدنه خود مراجعه کنند و در یک فرآیند دموکراتیک آنها را در تصمیمگیری مشارکت دهند |
| در دهه اول استقرار جمهوری اسلامی، توانمندترین کارگران ، یا کارشان به تبعید و مهاجرت کشید و یا به زندان انداخته شدند و از حقوق اجتماعیشان محروم شدند. در دهههای بعد هم به شکلهای دیگری این مهاجرتهای سیاسی در بین کارگران وجود داشته است. |
| آیا طبقه کارگرایران و روشنفکران ارگانیک آن و همچنین روشنفکران آرمانخواه از این جریان نباید بپرسند که چرا نمونهای از یک سازماندهی کارگران پیمانی نفت را برای کسب تجربه سایر کارگران منتشر نکرده است؟ و چرا دستاوردهای این سازماندهی امروز هم برای کارگران ایران و روشنفکران آن نامعلوم است ؟ |
| کلید جستجوی رستگاری کارگران و زحمتکشان بیش و پیش از هر چیز به توانمندشدن آنان برای ایجاد سازمان های مستقل و پایداری است که آزادانه شکل میدهند و به نیروی خودسازماندهی کارگران با تکیه برمنافع طبقاتی حال و آینده، برنامه ریزی هرگونه عمل مستقل را در همراهی و همدلی با سایر زحمتکشان به پیش خواهندبرد |
| امروز شرایط برای برپایی تشکل های صنفی مستقل و پایدار بیش از زمان دیگری مهیا است چرا که هم زمینه های عینی آن فراهم است و هم نیاز به همبستگی و همکاری بین کارگران در برابر شرایط حاکم بر روابط کار ذهنیت مناسب ایجاد سازمان های کارگری را فراهم آورده است |
| بازی با افکار عمومی کارگران قطعا نتیجه ای به مراتب زیان بخش تر را درپی خواهد داشت . دولت و مجلس بیتردید نمیتوانند با پنهان شدن در پشت چنین لوایحی، از تقصیر و قصور به عدم پاسخگویی به اساسی ترین مشکلات جامعه و به ویژه کارگران و رحمتکشان خود را مبرا بدانند . |
| اهمیت تبیین اعتصابات کارگری در این است که میتوان هر مطالبهی اقتصادی مشخص را به سیاستهایی که موجد فقر، ارزانسازی نیروی کار، ناامنی شغلی و به بیان عامتر تشدید استثمار نیروی کار است، به ساختارهای کلی اقتصادی گره زد و بر همسرنوشتی گروههای مختلف کارگری تأکید کرد. |
| تعداد زیادی از فعالان کارگری در زندان هستند چون حکومت احساس کرده بود که جامعه ملتهب و در آستانهی انفجار است. تمام اعضای فعال تشکلهایی مثل اتحادیهی آزاد کارگران، سندیکای شرکت واحد یا سندیکای هفتتپه نیز پیش از شروع اعتراضات زندانی یا اخراج شدند. ولی این تشکلها اعتبار اجتماعیِ زیادی دارند و فراخوان این تشکلها میتواند با استقبال عمومی مواجه شود |
| مقالهی حاضر در مورد اعتصابهایی کاربرد دارد که 1) اکثر شرکتکنندگان آنها در اتحادیهها یا سایر سازمانهای رسمی کارگری سازماندهی نشدهاند؛ 2) هدف اصلی نه فقط تأثیرگذاری بر کارفرمای بلافصل بلکه بر رژیم یا ساختار اجتماعی باشد. و 3) صاحبان قدرت برای چنین اقداماتی مشروعیت قائل نباشند. ما آنها را «اعتصابات اجتماعی» مینامیم. |
| در تمام دوران تاریخ شرایطی خاصی برآمد میکندکه ظرفیت هایی برای تغییر را می طلبد. این برآمدن خود محصول روند ناگزیر جدال موجود در بین طبقات اجتماعی برای حق تعیین سرنوشت طبقات محروم در برابر طبقه ایست که به اشکال مختلف سلطهی خود را بر دیگران اعمال کرده است. |
| جنبشهای اعتراضی کارگری قبل از سقوط رهبران اقتدارگرای تونس و مصر را میتوان با نقش اتحادیهی کارگری همبستگی در سقوط رژیم کمونیستی لهستان در سال 1989 مقایسه کرد. پسزمینهی ملی و بینالمللی برای لهستانی ها نسبت به کارگران عرب در سال 2011 بسیار مطلوبتر بود، اما اشتراکات واقعی وجود دارد. |
| اعتصابات کارگری و اقتصادی فارغ از وجود یا عدم وجود جنبش خیابانی همیشه جاری بودهاند؛ منتها «کیفیت» اجرای آنهاست که از دورههای دیگر متمایزشان میکند؛ اعتصاباتی که گرچه اقتصادیاند، اما به لحاظ روشهای اعتراضیِ خود از وضعیت تهاجمی اعتراضات مردم در خیابان تأثیر گرفتهاند |
|
دانشگاههای درگیرِ اعتصاب به ویژه به دلیل حضور دانشجویان پیشرو و آگاه، میتوانند جزو اولین تریبونهایی باشند که با سر دادن شعارهای همبستگی کارگری در تجمعاتشان، موفق به همدلی و جلب حمایت مردم با اعتصاباتِ پروژهایها شوند.
|
|
هوشمندی اصلی در سازماندهی این اعتصاب، تأکید بر پیوند میان مطالبات اقتصادی و سیاسی کارگران بوده که باعث میشود مجال بهانهجویی از گرایشهای محافظهکار کارگری که بر تفکیک این دو تأکید دارند و هزینۀ این اعتصابات سیاسی را زیاد میدانند، گرفته شود.
|
|
بدون هیچ شک و تردیدی اصلاح قانون کار به عنوان قانونی که تنها ضرورت وجودیش دفاع از منافع کارگران است و نه هیچ هدف دیگر ؛ قانونی که باید در مقابل کارفرمایان در هرجایگاه و موقعیت که دارای همه گونه امکانات هستند از کارگران دفاع کند نه تنها نیاز به اصلاحات دارد بلکه همراه با آن نیازمند ضمانتهای اجرایی است .
|
|
بدون دخالت آزادانه و مستقلانه و سازمان یافته ی کارگران شاغل بیمه شده و بازنشستگان از طریق حضور و نسبتِ آرای اکثریت مطلق آنان در این شورا امکان اصلاحات بنیادین در سازمان تامین اجتماعی وجود نخواهد داشت .
|
|
اتاق فکر مجموعه نهادها و دستگاه هایی که از ضایع شدن و پایمال کردن حقوق بازنشستگان منفعت می برند، شامل هیات مدیره کانونهای بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی ( شامل کانون عالی و کانون های استانها و شهرستانها) و مدیران و سیاست گذاران سازمان تامین اجتماعی که خود منصوب دولت هستند |
|