" برای
شیرین علم
هولی"
کوچ
به قلب تاریخ
بعد
از تحمل هفته
ای
ز
کوه ِ رنج
بر (انسان)
که از
فراق تو و هم
سفرانت
براو
رفت
فرصتی
نیز شد
همراه
تو و
با سفیر
شرافتنامه
هایت
اندکی
بی تو
(او)
در
دهلیزهای دعوی
دین
شاهد
غایت غارت شرف
شود
وببیند
آنروز:
در
جدالی ,چشم و دست
ودهان بسته
شیر
زنی
چه
سان
کمر
نامردان را
شکست
وآبرو
را,
به بارنشست
تا
همگان بدانند
این
قاریان قرآن
گوشه
, به گوشه ی
حضور ِ خالی
ِوجدانشان
در هرزندان
واین
ویران
چگونه
بوی
گند شان
رفته
است
تا
به آسمان!
+++
دریای
ِ پاک ات
هم
گستره
ی فرصتی نشد
بر زدودن
ِ ناپاکی ِعمیق
شان!
اینک
انسان ِ در
غرور فرو گشته
آرام
است
کوچ
تان به قلب
تاریخ
مبارک
باد!
بهنام
شانزدهم مای 10