کُشتار
۶۷، به بانگِ
بلند
اسماعیل خوئی
• کُشتارِ
۶۷ پیوسته
پیشِ چشمان ام
می آید و
پشت ام را به
هم می لرزاند.
این فرمانفرمایی
ی آدمخوار
، در آماده
کردنِ زمینه
برای رویارو
شدن با، و
جان به در
بردن از،سالروزِ ۲۲ ی خرداد،از هیچ جنایتِ
هر اندازه
بزرگی که در
توان اش باشد
رویگردان نخواهد
بود. ...
بر من از آفتاب
نیز روشن
تر است که فرمانفرمایی
ی آخوندی
هرگز، هرگز،
هرگز نه از
برنامه ی هسته ای
ی خویش
دست بردار
خواهد
بود و نه به
رفتارِ
حقوق ِ بشری داشتن با
مردمانِ به جان آمده
ی ما تن در خواهد
داد.
چرا؟
چرا که با پرهیز
کردن از
همین دو کار
است، به
گمانِ خود، که خواهد توانست
هم بماند
و هم پیش
برود:
بماند در ایران و پیش برود در جهان:
بماند در ایرانی با آرامشِ
گورستانی،
که در آن از
هیچ سو، از
هیچ دهانی و
بر سرِ هیچ چیزی هیچگاه آوای
آخوند
آزارِ"نه" برنخیزد؛
و پیش
برود در جهانی
که گسترشِ شتاب
گیرنده ی
"اسلامِ
عزیز" در آن – "بی باوران
چه بخواهند
و چه نخواهند
"- زمینه ساز شود
برای رسیدن
ِ"آخر
الزمانِ" "دارالکفر"(که
از اسراییل
آغاز می شود و سراسرِ
باختر و خاور، غرب
وشرقِ نا
مسلمان، را
در بر می
گیرد)و"دارالاسلام"
شدنِ سراسرِ
کره ی خاک
و در کار آمدنِ خلافتِ
جهانی ی اسلام، به رهبری
ی آسمانی
ی حضرت آیت
الله سید علی خامنه ای،
رهبرِ
معظمِ انقلاب
و ولی ی امرِ
مسلمین ، " در
هر کجای جهان که
زندگی کنند و با هر باوره
ی اسلامی
که از مادر
زاده و از
پدر آموخته
باشند!ان شاءالله،
با تاییدِ
امامِ غایب که در
چاهِ
جمکران خانه دارد و، از همان جا ،با
بی سیم
ِ الهی با
"رهبر" و رییس
جمهورِ برگزیده ی او
در پیوند است.
خواب و
خیال؟!
آری.
اما مگر از آخوند
می توان چشم داشت که واقعیت گرا و حقیقت
بین باشد؟!
باری.
و چنین است
که بگیر و ببندهای
وحشیانه
تر، احکامِ روز
افزون ِ
زندان و تازیانه
واعدام ، به ویژه
اعدام های
پنجگانه ،
خانه گردی ها
ی بی آزرمانه
تر،زندانی
کردنِ حتا
وکیلانِ
مدافعِ جوانانِ
اعدام
شده و مادرانِ
عزادارشان،
و نامردمی
های باور
نکردنی ی دیگر؛
و این
همه، همه ی اینها،همراه با
ترفندِ
تقیه گرانه
ی پیشنهادِ
داد و ستاندنِ
اورانیوم
ِ کمتر و بیشتر
غنی شده در
ترکیه، از سوی فرمانفرمایی
ی دروغگو
و دروغکردارِ آخوندی
، مرا به
جان هراسان
کرده است.
کُشتارِ ۶۷ پیوسته
پیشِ چشمان ام
می آید و
پشت ام را به
هم می لرزاند.
این فرمانفرمایی
ی آدمخوار
، در آماده
کردنِ زمینه
برای رویارو
شدن با، و
جان به در
بردن از،سالروزِ ۲۲ ی خرداد،از هیچ جنایتِ
هر اندازه
بزرگی که در
توان اش باشد
رویگردان نخواهد
بود. جانِ هزاران
جوانِ بی
گناهِ ما، در سیاه چال
های
سیاسی ی این
فرمانفرمایی،
به جدّ در
خطر است.
هر روز.
و هر روز بیش از
روزِپیش.
هُشیار باشیم و به هُشدارو
یاری خواهی
فریاد بر آوریم.
به آزادگان و آزادیخواهان
ِ جهان هشدار دهیم.
و به سازمان
ها و نهادهای
حقوق بشری نیز.
و از همگی
شان بخواهیم
تا با
ما همفریاد
شوند :و بکوشند تا
نگذارند جنایتِ
گسترده و هراس
انگیز
ِ دیگری به پرونده
ی آدمکُشانِ فرمانفرما
بر ایران افزوده شود.
زنده باد آزادی!
زنده باد مردم
سالاری!
جدا باد دین از حکومت!
پیروز
باد خیزشِ
آزادیخواهانه
ی مردمان ایران!
نابود
باد جمهوری ی اسلامی!
اسماعیل خویی
هجدهم می ۲۰۱۰،
بیدرکجای لندن