جایگیری
ِشعار درقلب
ِشعور ِ زمان
در زمان
و شرایطی که
مردم دست در
گریبان با
رژیم برای حق
داشتن زندگی
هستند و ضرورت
تلاش همگانی , برای
دگرگونی ,
تحول و عبور
ازاستبداد
واختناق , امری
حیاتیست.
ببینید : که
این (خلیفه ,
فاجعه ی زمان),چطوری
, همچون خونریزان
گذشته های دور و نزدیک
تاریخ
خونبارمان , از
وابستگان
سفله اش یاری
میگرد. ببینید
: که این
امام مکر و
مرگ و فساد امروز ,چسان
بیدریغ , از
فربه
مفتخوران ـ
سپاهی و بسیجی
ولباس شخصی ها
وپول و چاه
نفت, کسب ِ
قدرت , از دروغ عدل علی ـ احمدی
نژاد ویاران
رانتخوار
بازار و تجاریش
,جان دوباره , واز
خیانت و سازش
ِ دست در
کاسگان خون
مردم , یاری و
بردباری سیاسی
ـ مردمی میگیرد
! بخاطر خود
وتاریخ مان بسپاریم
, چگونه اینان
مردم
رنجکشیده ی را
,در این
مبارزه ی سرنوشت
ساز و
استثنایی ,رها
و تنها گذاشتند
وهربار که ولی
ِ امرنان و
نوای شان, حکم
کرد, آنان , مردم رادرجا
سرکوب , کشتار
ودر زندانهای
مخوف بی آبرویی
, به گمان خود شراقت
انسان رابا
مرام پلید خود
آلوده کردند , و
تمامی اینان
دراین دوران
سیاه و زشتی
رژم , فقط برای
حفظ منافع آنی
خود,
سعی کردند ,کثافات
جاری این
دستگاه ورهبرانش
را مثل یک
کانال فاضلاب
,بااین همه
فساد و جنایت و
تعفن سرشار ,
آنرا لجنروبی کرده
وعطر محمدی
برچهره ودست
خونین اش
بپاچند . و این
غصه و قصه , عمری
دیرینه و چهره
ای بس متنوع
داشته وهنوز هم
دارد! میگویید
: نه ! دیده ایم و
در آینده هم
خواهیم دید!
در ایران
امروزِ « ملا بخت
» ما , همگی
میدانیم : تا
بوده و بوده , همیشه این
چنین ,اوضاع
گشته و بر
انسان ساده ی سیاه
بخت همان رفته
که در این عصر
ِ سی و یکساله
ی حکومت ملا و خدا, بر
مردمی این
چنین مظلوم و
وحشتزده می رود .
در تمام این
ادوار, افراد خاصی
ـ از( شیخ و شاه
و موبدان ) به
هر دلیل
توانسته اند, بر
زمان و شرایط
زندگی و
افکارآدمیان
آن دوران , مثل«
امروز این
حضرات» با زور
و ارعاب,فریب و
وعده سوار شوند.
آنها عده ای
اغلب قداره
بند, بی مخ ,
بیرحم و مستعد
ِکاسه لیسی را دور
خود جمع کرده ,موفق
می شده اند با
هم , مردمان را
مثل گله ازمسیر
آگاهی به حق
خود ـ دور, و مزاحم
حرکت تجربی اکثریت
مردم برای
یافتن راه حل«
بسوی ِ شعور ِ
نفع ِجمع
گرایی »گردند ,
و همزمان ,با
ایجاد فضای الوهیت
و رهبر
پروری و
باورسازی به
آن , توسط
دستگاه خود
(دولت) ,
توانسته اند,
اهداف مستقل
خود راقرن ها بنام ملت و
امت ,و پیروان
ِ (شاهان
ـ رسولان ِتاریخ ِ کشور و
یا بشر ) در
وجدان معصوم
مردم هر نسل
جاری کنند.
کشف این
آراجیف متنوع ,همچون گنجشک
رنگ کن ,بجای
بلبل بفروش به
خورد مردم در
طی تاریح داده
شده است. و
درنگ بر آن برای
عامیان هر دوره
, بدلایل
بسیاری(فقر
مادی وفرهنگی
و ناتوانی ها)
مشکل و بیگانه
مانده و فرصتی
نیز نیافته
برای رد ویا
نقد اصولی
آنها « فرصت
سوزی حالا» .
درنتیجه تا به
امروز نیز او ازجایگاه
اجتماعی و
طبقاتی خودش
بیگانه و درهر
عصر و نسل با
نام یک سرور "
حالا کدام یک از جلادان
, فرقی
نمیکند" (هویت )که
نه ـ دراصل
داغ عمیق بردگیست
,وآن اغلب یا
آسمانی و از طرف
خدا بوده و یاتوسط
نماینده ای و
سایه ای ز خدا بر
روی زمین ــ
تا انسان با
ترس از خدا ,
جسارت طغیان
دربرابرمشیت
او را نداشته باشد.
دریغ و درد که این
اوباشان
توانسته اند
با آراجیف خود
, تمام وقت , شعور
مردم راقلب اما
پر و گرم کنند .
این تقلبات
طولانی , با
انسان
ونیازواقعی و
ضروری او چنان
آمیخته که انسان
منافع خود رابا
مطامع حاکمان مخدوش
کرده و
گردنه گیران ,
اورا ,
بنام ِ رعیت مسلمان
و یا هرنامی..تحمیق
مزین , ضبط وثبت
کرده اند وطبیعی
است که او
بسادگی هم از
این موهبت
عظیم چشم
نخواهند برید.
و اصل دعاوی
همه ی طرف ها
بر سر هم همین
است!؟
بعد از
این همه ادباروبه
تاراج روی ,
انسان فرصتی
یافته تا خود
را آزاد و برعلیه
این سرنوشت
تلخ بردگی
طغیان کند. طغیانی
به حق و
مسالمت جو که
باید راه
منافع خود را
بیابد
ومرزهایش را
بدون اتلاف
وقت با کلاش
ها, بی هرگونه سازش و
تندی وعدم
باور به قهر
در پی این همه
وحشیگری«تا
امروز» روشن
سازد. نه
اسلحه دارد و
نه به آن
نیازی. او
اگراز کمند و سرگیجه
ودسیسه ی کاسه
لیسان دشمن
وتوطیه فرصت
جویان دور
بعدی حکومت ,رهایی
یابد , خود ـ
تمام قدرت است. کافیست
تنها به
خیابانها
جاری شود و
دست در دست
همه ی رنج
بردگان ِ شاه و
شیخ باشد و صف
خود
راازتخلخل
نجات دهد.
آنگاه هیچ سلاحی
بر او و اراده
اش کارا نیست .
و حالا
شما ببینید در
مقابل این هدف
آزادسازی
زندگی (جدایی
دین از دولت) و
یافتن و دادن
پاسخ سریع و
صریح به آن ( حق حکومت
اکثریت در
برابراین
اقلیت انگل) , چه
نیروی پیچیده
ـ مرموز و
عظیمی دست
بکار توطیه و
خنثا سازی آن
از مضمون
حیاتی اش است!تو
گویی به راستی
, یک نیروی
غیبی دست به
کار تحریف
دوباره ی
مبارزات مردم
از اهداف
تاریخی شان است.
تنوع این رنگ
و نیرنگ
هابقدری است که
بیان نام ها
یشان نیز
طوماری می
طلبد !با این
وجود :
جنبش
سبز علوی و شاخه
های نیمه
شکسته اش در
حال حاضر
یزرگترین
مانع سمت گیری
خیزش یزرگ
ورنگین
مدنیست. شکی
نباید داشت که
این جریان
برای تعدیل
قدرت به نفع
خود است و نه
درپی عبور از
فاشیسم شیعوی!
طیف
و ملغمه ای ازروشنفکران
دینی و بقول خودشان
لاییک و غیر ,با
روحانیون و یا
روحانی زاده
شدگان و یا مذهبیون
الیت رانده
شده از
بارگاه
خلیفه ,که
بخشی از آن بسیار
متمول است در
داخل و خارج
در تکاپو هستند
برای
کسب حمایت و
اعتبار از
حکومت های غربی
و همزمان با
صرافت چند و
چون پیروزی
ویا
شکست مردم در
این مبارزات و گوشه ی
چشمی به احتمال
بازگشت به
دامن ناپاک
ولی فقیه ,همه
شدیدن ازهر
موقعیت
برتری مردمی
که از مرزهای
رژیم که در
واقع منافع
آنان نیز است ,
عبور کنند ,
مخالف است.
جریانات
دیگر
سازشکاروبویژه
نفوذی چپ ,
بی شک هنوز از
تجربه ی گذشته
ی خود درسی وپندی
نگرفته و
چارنعل در
خدمت اهداف
حکومت ملا, با
شعار مبارزه ی
مسالمت آمیزهمیشگی, در کناراوو
برای منافع
آتی خود با
حفظ دستگاه
ولایی و با
امید اندکی
تفاوت در روش
رژیم می راند.
همین جریان
منحرف است که
به دکان سلطنت
جویی در این
عصر
پلورالیزم , فرصت
آبروخریدن و
کسب طرح مسخره
ی دوباره ی
خود را میدهد!
کشورهای
غربی ودر راس
آن امریکا
وتمام اینان بالا
و هر کس وهر
جریان دیگری
که من نگفته
ام و شمایانی
که خود و
آینده ی ایران
را بدون این
رژیم و همراه
مردم مظلوم
ایران میشناسید
, بدانید :
هیچکدام از آنها
نمی خواهند
این رژیم توسط
ارادهی مستقل توده
ها ــ چه قهری
و یا مسالمت
آمیز ـ
که همه ی این
تعارفات ,
بهانه اند! به
زیر مهمیزاراده
ی مردم و یک
حکومت ضد بهره
کشی کشیده
شود. مردم به
خوبی این واقعیت
را میدانند !
و : همه
دروغ میگویند
, آری همه , سر مردم
در این روز
روشن کلاه
میگذارند! حتی
آن آقای ِ
دکتر اسماعیل
نوری علا ـ که
همه را گفته
وتازه خوب اش
را هم میگوید
و دقیق دست بر
علل تبعیض و تفاوت
و تضاد ِ ناشی
ازآن رادر این
روزگار سیاه
گذاشته و می
گذارد . امادریغ
از او واین
همه توان ـ بدون
راه حل درست
زدودن ِ آن
حتا دربیان!
بهنام27
مای 10