« آنانکه امروز حقیقت  را نمی گویند»

 

آنانکه امروز حقیقت را نمی گویند , دلیل اش این است که فردای پس از 22 خرداد , باین واقعیت  تلخ بزرگ پی برده بودند که مردم از آنان ورژیم عبور کرده اند! بقولی : آنان رش نوازشگر بهاری میخواستند و نه ـ سیل بنیان کن! و جنبش گسترده ی مردم در یک روز, همان مصیبت ِ مهیب ِ سونامی حکومت دینی بودند که توانست او در فاصله ای کوتاه : راس آن , یعنی : حضرت ولی فقیه واتباع و ارکان اش را یکبار برای همیشه فرو ریزد , بعد آن روز و تا بامروز ـ این رهبرآبرو وخلافت باخته  ومجموعه ی فرقه ی او بر ویرانه ی آن عظمت خداگونه با قهرتلخ عریان ومساعدت { توسط بخش بزرگ اصلاح طلبان ـ  موافق دستگاه دین و دولت و طیفی از دولتمداران داخل و خارج که دست شان آلوده به خون و جیب خالی شده ی  مردم بوده است , یاری شده و آنان آگاهانه خواسته و یا بخشی ناگزیر از صیانت نفس خود , به دوام و بقای رژیم یاری و جنبش مردم را دچار گیجی و پراکندگی نموده اند } ودستگاه ولایی ـ در فرصت های بدست آمده ی طلایی , همچنان با تمام نباید های غیر ممکن ـ اخلاقی و انسانی , برای حفظ  بساط   بی اعتبار  و در هم ریخته خود,به اشکال شناخته شده ی همگان , با کلک و نیرنگ دین و نهادن آن برسر بخش ساده ی عاطفه مند  اجتماع پایینی شهر روستا و بکاربری نیروی آنان تحت ـ بسیج مردمی ـ  سپاه و لباس شخصی ها به سرکوب مردم معترض عاصی توسط این چنین نیرو ها , بویژه نیرو های اطلاعاتی مساجد و تکیه ها برای شناسایی و شکار رهبران و سازمانگران خیزش های  تا به آن روز ودستگیری تک تک شان و تلاش برای ایجاد نا امنی وترس هر چه بیشتر و برگزاری نمایشات قضایی و اعدام چندین جوانان پاک و شریف همه و همه در خدمت تجدید  فرصت و برای  بازسازی دستگاه درب و داغان خود بوده تا امکان آنرا بیابد.

 

اگر مردم به کفن پوشی آقایان موسوی و کروبی در مقابل رژیم برای تشجیع خود نیاز داشته و باور آوردند , گفته ی آنان راامروزدیگر , بدون هیچ اگر و مگر ی ـ  نمی پذیرند . زیرا بهر شکل این رژیم عوض که , نه , نرمش هم نیز نشان نداد و همچون گذشته ,روش و راه همیشگی اش را می سپارد . از فاصله ی بعد نمایش قدرت عاشورا تا بامروز, اگر نه بیشتر  ـ لااقل که کمتر از آن دوران فجیع  ـ دار و کشتار وزندان و سرکوب و ... نداشته است . استدلال  بیانیه  بخاطرـ « حفظ مال و جان مردم ـ در لغو برگزاری سالروز قیام علیه حکومت »  برای مردمیکه  گروه گروه سلاخی و روزانه   صید وروانه  سیاهچال های میشوند و زنان آگاه اش پیگیر و هر روز با انواع مکر ها ی رژیم تحقیر وتنبیه شده و بخاطر کوچکترین انتظارات انسانی ودر خواست برابری حقوقی زیرلگد دین خردشده و میشوند , در کشوری که کارگران اش لحظه به لحظه از امید زندگی  یعنی کار ـ  محروم و هر اعتراض گارگری برای تشکل و سازماندهی صنفی او را با زندان و بیکارسازیها جنون آمیز جواب میدهند ورهبران شان در زندان ها بسر می برند و در این دیار استبداد دینی , اقوام و ملیت ها و مذاهب کوچک و بزرگ آنان , حد اقل امکان تنقس آزاد ملی و مذهبی ـ  خود را ندارند  وکوچکترین هویت طلبی و شان را در فضای بشدت آلوده ـ تمامیتگرایی بر نفی وجود خود دانسته و  وجود مذاهب و حتا اسلام غیر  شیعه را در مقابل تمامیت سرکردگی خود دیده  وکمترین نرمش در مقابل آنرا ندارند و هر اعتراض بحقی با زندان و مرگ پاسخ داده شده و میشوند.

 

   « چاره ی کار»

من اعتقاد دارم

بخش بزرگی از اصلاح طلبان ِ درون و بیرون رژیم همچنان  بدرد کند کردن تیغ ظلم علیه مبارزان مردم می خورند و میتوانند و باید همچنان در صف متحد فعلی همراه جنبش همگانی قرار گیرند . اما شایان توجه است و دقت که : سرگردگی گذشته ی آنان بصورتی کاملن طبیعی و بدون نیاز به تحقیر و توهین به علایق تاریخی و وابستگی آنها به حفظ اسلام سیاسی ,در دیدگان همگان زیرارده و خواست مردم ,قرار گرفته و تا حدود بسیارزیادی صدمه دیده و ازبین رفته و بیش از این هم  در دورهای تندتر مبارزات پسشرو , خواهد رفت.  

 

 

« جنبش سبز»

 

 از فردای اعلام بیانیه ی رهبران جنبش سبز , با {لغو مراسم سالگرد خیزش} تردیدی ندارم که سبز ها نیز همچو من و بویژه آن بخش آنان که متوهم به این رهبران نیمه راهه خود بوده و مانده اند ـ  از خود سوال خواهند کرد : که آنها و رهبران شان در کجا ی و برای کدام دعاوی ... مبارزه کرده و در آینده با کدام مرز و سمتگیری تازه و متناسب با انتظارات و تجربه های این چنینی (لغو راه پیمایی) به دنبال هدف خود خواهند رفت .هرگونه مرزبندی و شفافیت این اقدام , میتواند راستای آتی جنبش همگانی را تقویت و در صورت ایستایی و درجا زدن در چهارچوب شناخته شده ـ

جنبش سبز ـ آسیب های جدی وارد خواهد کرد.

 

 «  اپوزیسیون »

 

تمام نیرو ها ی دموکرات و انقلابی باید از این ناتوانی جریان اصلاح طلب و سبز درس هشدار وبیداری گرفته و از خاموشی و پراکندگی درناک بسیار بسیار بلند خارج شوند وخود را در راستای وظایف و انتظارات مردم بجان آمده و نگران مسول بدانند . اگر اغراق نکرده باشم : قطب بندی نیروی انقلاب بستگی مستقیم دارد با درک درست ازاین دور مبارزه ی وامانده و باور به یک اقدام سریع و تشکیل و ایجاد ظرف بزرگ و عمیق سیاست  اعتلاف های موقت , برای کارو همکاری حیاتی روبرو!

 

بهنام ـ  یازدهم یونی10