یاد
تروتسکی
گرامی باد ! رحمت
خوشکدامن
تروتسکی در
روز 26 اکتبر 1879
در یکی از
روستاهای
اوکراین دید ه
به جهان گشود .
او در اوان جوانی
به فعالیت
سیاسی روی می
آورد . توانایی
، شوق واشتیاق
او
در
ارتباط گیری
با جنبش کارگری
سبب شد که اوهمیشه
درمیدان
مبارزه
طبقاتی حضور
عملی داشته
باشد . از
اینرو در سن
هفده سالگی او
یکی از سازمان
دهندگان"
تشکیلات
کارگری جنوب"
کشور بود ، که
در مدت کوتاهی
این تشکیلات
کارگری موفق
می گردد که
هزاران کارگر
را به عضویت
خود در آورد .
عمر آن کوتاه
بود ولی درهمان
مدت کوتاه
توانست
مبارزات
کارگری را حول
وحوش ساعات
کار روزانه و
امکانات
رفاهی از جمله
بیمه درمانی
سازمان دهد .
این تشکیلات در سال 1898
از سوی تزار
که تحمل هیچ
تشکلی را
نداشت متلاشی
می گردد و
تمام رهبران
آن از جمله
تروتسکی
دستگیر می
گردد و روانه
تبعید به
سیبری می شوند
. تروتسکی پس از
مدت کوتاهی
موفق به فرار
می گردد . در
سال 1902 برای
اولین بار به
اروپا می آید
و در همین سال
با لنین آشنا
می گردد .
استعدادهای اوباعث
می شد که او در
همه جا مورد
توجه همگان
قرار گیرد .
لنین اورا به
هیئت تحریه
ایسکرا که در
آن موقع
مهمترین
نشریه سراسری
سوسیال
دموکراتها بود
دعوت می کند .
تروتسکی در سن
23 سالگی اولین
تجربه
روزنامه
نگاری اش را
آغاز می کند .
او با هوشیاری
کامل و پختگی
تمام می دانست
که نوشته اش را
چگونه آغاز
کند و چگونه
پایان برد که
نقش تهیج و
سازمان گرانه داشته
باشد .
در 24 سالگی
درسال 1903
درکنگره دوم
حزب سوسیال
دموکرات
روسیه شرکت می
کند . درکنگره پیرامون
اختلافاتی که
در حزب
ایجادمی گردد
او ابتدا در
کنار لنین و
بعدآ در تداوم
بحث ها و عمیق
تر شدن
اختلافات به
طرف داری از
مواضع منشویکی
روی می آورد و
در کنار آنها بر
علیه لنین به
مبارزه نظری
می پردازد . او
پس از یکسال
همکاری با
منشویکها از
آنها جدا می
گردد و گرایش
مستقلی را
نمایندگی می
کند و با هر دو
جناح حزب
سوسیال
دموکرات
اختلاف پیدا می
کند .
انقلاب 1905
آغاز می گردد
و اعتصابات
کارگری گسترده
ای در روسیه
ایجاد می کردد
. طبقه کارگر
جوان روسیه از
خوستهای صرفآ
اقتصادی گامی
فراتر می نهد
و با اعلام
شعارها و
خواستهای
سیاسی مبارزه
اش به خیابنها
کشیده می شود .
در روند
درگیری و
مبارزه
کارگران با
کارفرمایان و
دارودسته های
تزاری تشکل
های سراسری
بوجود می آید که
پترزبورگ
کانون اصلی آن
می گردد .
تروتسکی در همان
چند ماهه اول انقلاب
به روسیه باز
می گردد . او به
پترزبورگ می
آید وبا جنبش
کارگری رابطه
ای نزدیک
برقرار می کند
.فعالیت عملی
و لحظه به
لحظه او موجب
می شود که درراس
شوراها قرار
گیرد ودر
تصمیم گیری
های آن نقش
برجسته ای را
ایفاء نماید . لوناچارسکی
در این باره و
نقش ومحبوبیت
او در بین
کارگران
پترزبورگ پس
از سالها یعنی
در سال 1923 چنین
می نویسد
:"محبوبیت
تروتسکی میان
پرولتاریای
پترزبورگ در
آن زمان خیلی
زیاد بود و به
علت رفتار
شجاعانه و
موثرش در
دادگاه زیادتر
هم شد باید
بگویم در
سالهای 1905 تا 1906
تروتسکی با
وجود جوانی اش
در میان
رهبران
سوسیال
دموکرات از
همه آماده تر
بود نشان
مهاجرت که حتی
لنین نیز از آن
بی نصیب نبود
در او کمتر
دیده می شد
تروتسکی بهتر
از دیگران
احساس می کرد
که یک مبارزه
همه جانبه
علیه دولت
یعنی چه ؟ از
میان حوادث
انقلاب نخست (1905)
بزرگترین
محبوبیت ها را
کسب کرد در
حقیقت لنین و
مارتف از این
رهگذر بهره ای
نبردند
پلخانف به علت
گرایش های
نیمه لیبرال
حتی محبوبیت
خود را تا اندازه
ای از دست داد
ولی تروتسکی
از آن پس جائی
در ردیف اول
قرار داشت ." (1)
پس از شکست
انقلاب و درهم
شکستن
شوراهای
کارگری
تروتسکی
مجدادا
دسنگیر می
گردد و به
سیبری انتقال
داده می شود . اوبا
جمع بندی
اتقلاب 1905 به
دستاوردهای
نظری جدیدی
روی می آورد
که به تز
انقلاب مداوم
مشهور می باشد
. تروتسکی
برخلاف تمام
سوسیال
دموکراتها
اعتقادی به دو
مرحله ای کردن
انقلاب نداشت (2)وبر
این اعتقاد
بود که طبقه
کارگر پس از
قدرت گیری
تلفیقی از
وظایف دموکراتیک
و سوسیالیستی انقلاب
را سازمان می دهد
و به سوی
سوسیالیسم
گام برمی دارد
. این نظر
بعدها از سوی
لنین در سال
1917در نوشته معروفش
به نام تزهای
آوریل فورموله
می شود .
پس از
شکست انقلاب
تاریک ترین
لحظات ،
ارتجاع
استولی پین
آغاز می گردد .
حکومت سیاه
استولی پین
با کودتای 3
ژوئن به قدرت
می رسد و
بلافاصله
دومای دوم را
متلاشی می کند
. برخلاف
روزهای
انقلاب که
دهها هزار نفر
به سوی انقلاب
و مبارزه جذب
می شدند ، علاقه مندی
به سوسیالیسم
کم رنگ می
گردد و دسته
دسته
سوسیالیستها
از کار سیاسی
و حزبی دور می
شوند . دیگر
سوسیالیست
بودن مد روز
نبود . هر روز
از تعداد
انقلابیون
کاسته می شود
، تعداد اعضای
احزاب سیاسی
به حداقل کاهش
می یابد و
تنها تعداد کمی
در احزاب باقی می
مانند . توقیف
روزنامه ها و
دستگیری
انقلابیون در
سطحی وسیع عملی می
گردد . سوسیالیستها
و مبارزین راه
آزادی
وسوسیالیسم
مجددا به کار
مخفی و زیرزمینی
روی می آورند .
دامنه ی سرکوب
آنقدر وسیع می
گردد که حتی
سیاست مداران
میانه رو
لیبرال نیزاز
آن در امان نمی
مانند . در آن
روزها
میلیوکف یکی
از سیاست
مداران لیبرل
که از سیاست های
دولت تزاری سرخورده
شده بود و همه
چیز را نامساعد
می دید در مورد
سیاست های تزار
چنین با
نارضایتی لب
به سخن می
گشاید :" تا
زمانی که می
پنداشتند ما
نیروهای سرخ
را پشت سر
داریم ، ما را
به شرکت در
حکومت فرا می
خواندند .. تا
زمانیکه ما را
انقلابی می
انگاشتند ، به
ما احترام می
گذاشتند ،
لیکن از آن
زمان که ما به
صورت حزبی
وفادار به
قانون اساسی
در آمدیم ،
دیگر به ما
نیازی ندارند
. "(3)
بازگشت مجددا
برای
انقلابیون به
کار مخفی و
زیر زمینی
دشوار بود و
به سختی به آن تن
می دادند .
گرایشات
متفاوتی در
درون انقلابیون
ایجاد می گردد
و حتی بعضی
شان ضرورت کار
مخفی را نفی
می کردند و از
موضع انحلال
طلبی خواهان
فعالیت در
چارچوب امکانات
قانونی بودند
. این گرایش هم
در درون
بلشویکها و هم
در میان
منشویکها
وجود داشت .
تروتسکی همانند
لنین و پلخانف
و مارتف به
ضرورت کار
مخفی و مبارزه
با گرایش
انحلال طلبی
تاکید می کرد .
اما با این
وجود اثرات
رکود انقلاب
بر شخصیت های
بزرگی مثل او
نیز بی تاثیر
نبود و
درسالها ی 1907 تا
1914 فعالیت عملی
چشمگیری
نداشت .
چنانکه خود
دراین باره در
کتاب "زندگی
من" می گوید
:"نیمی از
کارمن در
سالهای
ارتجاع عبارت
از این بود که
انقلاب را
تفسیر کنم و
از راه تحقیق
نظری راه
انقلاب دوم را
هموار سازم ."(4)
جنگ جهانی در
1914 آغاز می گردد
، لنین و
بلشویکها با
شهامتی قابل
ستایش برعلیه
جنگ موضع گیری
می کنند و
پیگرانه از
کارگران
سراسر دنیا می
خواهند که بر
علیه دولتهای
خودی مبارزه
کنند و چنگ
امپریالیستی
را به جنگ
داخلی تبدیل نمایند
. تروتسکی نیزبرعلیه
جنگ موضع گیری
می نماید . در
سال 1915 کنفرانس
سیمروالد
برگذار می گردد
. تروتسکی در
این کنفرانس
تلاش ویژه ای
از خود نشان
می دهد که دو
جناح حزبی را
بهم نزدیک
گرداند و
بیانیه مشترکی
را
برعلیه جنگ
امپریالیستی
به تصویب برساند .
چنین توافقی
به سختی صورت می
گیرد .
پس از کنفرانس
سیمروالد تروتسکی
به علت
اختلافات
کوچک وجزئی از
لنین فاصله می
گیرد ، ولی از
لحاظ نظری هر
روز در پراتیک
مبارزاتی خود را
به بلشویکها
نزدیک تر
احساس می کند . چنانکه
در همین سالها
بطور کلی
ازمنشویکها فاصله
می گیرد .سال 1917
قبل از انقلاب
با عده ای از
بلشویکهای
مقیم آمریکا (
بوخارین و کولنتای
و..) همکاری
مشترک می
نماید .
بعد از
انقلاب فوریه
در سال 1917
اختلافات
جزئی ما بین
تروتسکی و
لنین به کناری
پرتاب می گردد
و به علت وجه
اشتراک اساسی
در پراتیک
مبارزاتی تقریبآ
از موضع واحدی
برعلیه
گرایشات راست
و لیبرالی
جنبش کارگری
به مبارزه با دولت
کرنسکی می
پردازند .
قاطعیت لنین و
نقش دوران ساز
او در دریافت
لحظات مهم و
حساس انقلاب و نقش
سازمان گری
تروتسکی سبب
می گردد که در
فاصله پس از
فروپاشی قدرت
دوگانه این دو
رهبر بزرگ
انقلاب نقش
والای در
پیروزی
انقلاب اکتبر
داشته باشند . تا
جائیکه نقش
عملی تروتسکی
چنان برجسته
است که هیچ
گزارشی و کتاب
تاریخی نیست
که به این موضوع
اشاره نداشته
باشند . او یکی
از سازماندهندگان
اصلی قیام
اکتبر بود .
ترتسکی ارتش
سرخ را
درمقابله با
ضد انقلاب سازمان
می دهد . شرایط
سخت اوضاع جامعه
، قحطی و
گرسنگی ، عقب
ماندگی
اقتصادی کشور
و بی فرهنگی
عمومی موجب می
شود که دولت
نوپای کارگری
در جنگ داخلی برای
مقابله با
مخالفین ( حتی نظری
) از شیوه های
نادرست
استفاده کند .
در کنگره دهم
حزب در سال 1921 به
جای اینکه به
نقد چنین شیوه
های بپردازند
. آنها را
قانونی می
کنند و که به
لغو کامل
آزادی های
سیاسی می
انجامد و تمام
گرایشات حزبی
را سرکوب می
نمایند .
تروتسکی در
این دوره از
چنین سیاستی
حمایت می کند .
پس از قدرت
گیری استالین در
حزب تروتسکی
متوجه رشد
بوروکراسی می
شود و
همین موضوع را
در نوشته ها و
سخنرانی هایش
گوشزد می
نماید .
لنین در سال 1922
و 1923 مدام
نگرانی های
خود را از اوضاع
بوجود آمده
ابراز می
نماید . او
مدام در نوشته
ها و سخنرانی
هایش از خطرات
بوروکراتیزه
شدن حزب و
دولت صحبت می
نماید . حتی در
آخرین نامه
هایش که به
وصیت نامه او
مشهور است به
خصوصیت های
شخصیت های
رهبران می
پردازد و برای
خنثی کردن
آنها
پیشنهاداتی
ارئه می دهد .
در اوئل 1924 لنین
می میرد . پس از
مرگ لنین
مبارزه گرایشهای
درون حزب که از
مدتها قبل
آغاز شده بود
گسترش پیدا می
کند ، طرفداران
استالین که
قدرت اصلی در
دست شان بود نیروهای
مخالف نظری را
یکی پس از
دیگری حذف می
نمایند . در
همان سالهای
1926و 1927 هزاران
طرفدار
تروتسکی را از
حزب اخراج و
راهی تبعید و
زندان می نمایند
و خود تروتسکی
و همسرش نیز
از کشور تبعید
می شوند .
تروتسکی پس از
خارج شدن از
کشور تا زمانی
که زنده بود
از مبارزه
برعلیه
استالین و
انحرافات
نظری دولت ضد
کارگری او
کوتاهی نمی
کند . استالین
که توان
مبارزه نظری
را با او
نداشت برای
خاموش کردن او
برنامه ترور او
را طرح ریزی
می کند ،
بارها طرح
هایش به نتیجه
نمی رسد ، تا
اینکه در ماه
اوت 1940 موفق می
گردد که از
طریق مامور
ویژه اش در
مکزیک
تروتسکی را به
قتل برساند .
تروتسکی مرد
ولی یاد او و
تجاربش همیشه
برای جنبش
کارگری جهان
زنده خواهد
بود .
18اکتبر 2010
زیرنویس ها :
1-از کتاب
زندگی من –
نوشته
تروتسکی –
ترجمه هوشنگ
وزیری ص225
2-تمان سوسیال
دموکراتهای
روس( بلشویک و منشویک)
انقلاب روسیه
را به دو
مرحله تقسیم می
کردند و می
گفتند که
ابتدا روسیه
باید مرحله
دموکراتیک
راطی کند و
بعد نوبت به
انقلاب سوسیالیستی
می رسد . آنها
عملا دیوار
چین بین این
دو مرحله می
کشیدند .
3-از کتاب
پیامبر مسلح
نوشته ایزاک
دویچر – ترجمه
محمد وزیر- ص200
4-از همانجا ص201