مصاحبه نشریه اکتبر با دیبا علیخانی در مورد کشتار 12 هزار زن در کردستان عراق

 

اکتبر: اخیرا آمار هولناکی از جنایت علیه زنان در کردستان عراق از جانب روزنامه نیورک تایمز منتشرشده است. طبق آن در فاصله 6 سال(91 تا 97 میلادی) 12 هزار زن را کشته اند. این جنایت تحت حاکمیت کردی، به عبارت دیگر تحت حاکمیت حکومت بورژوا ناسیونالیست کرد به وقوع پیوسته است. مسئله چه است؟  منشا این جنایت عظیم اجتماعی که در خفا صورت میگیرد و یا سازمان داده میشود چیست؟

 

دیبا علیخانی: به نظر من ترور و کشتار زنان جنایتی نیست که در خفا صورت بگیرد.در طی این سالها که ترور زنان تحت لوای ناموس به وحشیانه ترین اشکال صورت گرفته یک مجرم به سزای عمل قبیحش  نرسیده است. بلکه مجریان قانون شرکای رسمی عاملین تداوم این بربریت اند.زیر پرچم حکومتی ناسیونالیستی که جنس دوم نگاه داشتن زنان یکی از شناسنامه ی اصلی آن است تروروکشتار زنان با هر نامی ، جنایتی سازمان دهی شده است . ناسیو نالیسم و مذهب هر دو یک روی سکه اند . ناسیونالیسم از بی حقوقی زن بهره می برد و اسلام به این بی حقوقی مشروعیت می دهد .بنابراین ناسیو نالیسم برای بقایش به یار خلفش  مذهب ، مدیون است .  کردستان عراق همیشه جولانگاه جریانات اسلامی بوده است ، این جریانات شب و روز در کو چه ،مسجد ومحلات می لولند ،آنجا که بی سوادی و فقر و فلاکت بیداد میکند ، آنجا که صدها نفر نظاره گر جان دادن دعا ها هستند ، آنجا که کارگر محتاج به نان شب دنبال روزنه ای امید و تغییر سرنوشت نکبت بارش میگردد ، اسلام درمان دردهایش را در نسخه ای آماده به نام خرافه و موهومات و تحقیر زن و کودک می پیچد .آنجا که کارگر برجهای سر به فلک کشیده فرمانرویان و خانه خراب و بی آب و برق خود را می بیند اسلام قلمرو حکومتی او را با نشان کردن خانواده یعنی زن و بچه  مشخص میکند.در چنین اوضاعی کشتار زنان تحت سیطره ی مافیایی مخوف  ، کردستان عراق را برای زنان تبدیل به جهنمی واقعی کرده است ، نه فقط برای زنان بلکه برای هر صدای معترض و مدافع حقوق زن که خواهان پایان دادن به این توحش باشد.

 اکتبر: شما به عنوان فعال مسائل زنان در ایران و کردستان ایران فعالیت زیادی کرده اید. آشنا به وضعیت زنان و حقوق پایمال شده و جنایت سازمان یافته قانونی و غیر قانونی علیه زنان در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی هستید. آیا رابطه ای میان این  نوع جنایات در این دو کشور همسایه میبینید؟ آیا فرهنگ قومی و ناسیونالیستی در ضدیت با زن و حقوق برابر آنها با اسلام و قوانین مذهبی  و جه مشترکی دارند؟ از چه نظر؟

دیبا علیخانی:  در همه جای دنیا زنان در سایه ی نظامی نابرابر از بیحقوقی رنج می برند اما هر جا مذهب رسما مجوز دخالت در زندگی وجان مردم را دارد ، زنان از ابتدایی ترین حقوق بی بهره اند. وایران هم از این قاعده مستثنی نیست . درایران  خشونت علیه زنان سازمان یافته است .قانون رسما مرد را مالک زن و کودک میداند . همان قانونی که در عراق کوچه و مدرسه و مسجد را در اختیار دارد در ایران نیزبراریکه ی قدرت است : پلیس ، مدیا ، خیابان ، شلاق و چوبه ی دار. در کل من تفاوت چندانی بین وضعیت زنان در ایران و عراق نمی بینم ،هرجا مذهب پررنگ است ستم بر زن شکلی زمخت تر و بربری تر دارد و ناسیو نالیسم هم مدافع مذهب است.  نکته ی بدیهی این است که میزان تفا وت را با میزان وجود پایگاه توده ای مدافعین حقوق زن و آزایخواهان می توان سنجید ،  واینکه در افشا و قبیح شمردن خشونت بر زنان از چه امکانی بهره جسته اند . واقعیت امر نشان میدهد که تاکنون فعالیت انسانهای آزادیخواه و مدافع حقوق زن توانسته است کمترین بخش جنایات علیه زنان را افشا کند.

اکتبر: در مقابل آن فکار، سنن و قوانین ضد انسانی و  قرون وسطی علیه زنان در جامعه چکار میشود کرد؟

دیبا علیخانی: اصولا ریشه کردن جرم و جنایت در جامعه  نه فقط اراده ی جمعی بلکه ایجاد قوانینی را می طلبد که به یمن آن انسانها از حقوقی شایسته برخوردار گردند. در غیاب سیستمی که حقوق زن و مرد را محترم و برابربشمارد ، تحقیر و شکنجه زنان نه فقط جرم نیست بلکه امری عادی محسوب می شود ، همانگونه می توان از ترور زنان تحت لوای ناموس نام برد که از آمار قربانیان حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله نام برد. تغییر این شرایط اسفباربستگی به توازن قوا بین صف ارتجاع و صف انسانهای برابری طلب در محل کارو زندگی مردم  دارد که تحقیر و کشتار زنان را شنیع شمرده و خواهان به مجازات رساندن مجرمین شوند . کسی نمی تواند به این تراژدی خاتمه دهد بجز زنانی که وحشت و تباهی بر زندگیشان چنگ انداخته ، بجز مردانی که شرم دارند زیر سایه قوانین قرون وسطایی همسرشان ، مادرشان و خواهرشان تحقیر شوند و دم بر نیاورند.

  2010-12-04                 برگرفته  از سایت  چشم انداز کارگری