سخنی با فعالین فدائی به بهانهء تحولات بی سابقه در بخش هائی از این جنبش

 

عزیزان

 

جنبش فدائی به استناد بحث های بین سازمان چریک های فدائی خلق ایران و «سازمان مجاهدین خلق ایران م. ل.» بخشی از جنبش کمونیستی ایران است که به امر «انقلاب» و درهم شکستن ماشین دولتی بوسیلهء قهر انقلابی توده های مردم ِمستقل از نیروهای امپریالیستی باور دارد.

 

من ِنوعی حق دارم که با این دو پرنسیپ ایدئولوژیک و برنامهء سیاسی برای عبور از نظام سرمایه داری در ایران و تاکتیک های ارائه  شده در برنامهء این جنبش موافق باشم و یا نباشم. بر اساس این توافق و یا عدم توافق، من ِنوعی حق دارم که با این جنبش و تشکل های مختلف آن احساس همسوئی کنم و دست به همکاری بزنم و یا احساس همسوئی نکنم و همکاری هم نکنم.

 

بطور مثال من در مورد عبور از نظام سرمایه داری، لزوم وقوع یک انقلاب اجتماعی و در انداختن نظمی نوین در سراسر کشور با این جنبش خود را همسو می بینم و حاضر به همکاری هستم و درست برعکس در زمینهء سازماندهی سیاسی طبقهء کارگر ایران در یک حزب سراسری و تاکتیک های مربوط به این سازماندهی جهت ظهور طبقهء کارگر ایران در صحنهء سیاسی بمثابه یک طبقه، با این جنبش توافق نداشته ام، ندارم و نخواهم داشت.

 

حال می بینیم که امروز پس از گذشت سی و یک سال و بیش از چهارده انشعاب در این جنبش، کار بجائی کشیده است که بخشی از این جنبش از وادی نصیحت سردمدارن رژیم جهت بقای نظام سرمایه داری بومی ایران سر درآورده است و بخشی دیگر با «حزب مشروطهء ایران» (تازگی ها خودشان را در پرانتز برای شیک و پیک ها «لیبرال-دموکرات»! تعریف می فرمایند اما من کماکان می خوانم فاشیست ِنئولیبرال) ایران اطلاعیه می دهند و نرد قدرت می بازند.

 

خوب من ِناظر هرگز نه تنها بخود حق نمی دهم که راجع به این تطورات طبقاتی افراد، محافل و فرقه ها نظر دهم و چه بطرق اولی در این موارد به قضاوت بنشینم چه آزادی انتخاب همین است و هر کس مختار است که راه، سیاست و روش خود را حتی هر روز تغییر دهد. آنچه من از آن بسختی می رنجم این آزادی تغییر و تطور نیست. آزار من از آزادی خود را چیزی نامیدن است که آن نیستم.

 

من به مثابه یک شهروند ایرانی با تاسی به نصایح رفیقانهء حمید اشرف به «رهبران سازمان مجاهدین خلق ایران م. ل.» و لزوم انطباق آگاهانهء هر شکل با محتوای آن از همهء «فدائیان»ی که دیگر نه به کمونیسم باور دارند و نه نقش مستقل و وحدت داوطلبانهء خلق های ایران در رهائی از وضع موجود و در انداختن طرحی نو در ایران را در مدّ نظر دارند صمیمانه استدعا می کنم که همچنان که مادران نیز با صدای بلند گفتند، در کوشش های آیندهء خود نام «فدائی» را برای فرزندان شهید ایشان و دیگر رهروان این راه به کناری بگذارید و هر یک باز هم کاملا آزادانه نامی مناسب با هویت امروز خود اختیار ورزید. امری که به بسیاری بدآموزی ها، بسیاری بدفهمی ها و بسیاری بی اعتمادی ها در جنبش روشنفکری ایران پایان خواهد داد.

 

موفق باشید

 

 

هادی میتروی، دوشنبه بیست و هفتم دیماه هشتاد و نه

 

hadi.mitravi@yahoo.com