سوسیالیسم پیش کش

همکاری با جمهوری اسلامی مبارزه برای دمکراسی است ؟

 

 

در آستانه چهلمین سالگرد حماسه سیاهکل قرار داریم ، حماسه ای که تولد اولین سازمان چریکی چپ و مارکسیست - لنینیست کشورمان را در پی داشت. سازمانی که مهمترین و شاخصترین خصیصه آن استقلال از قطبهای مدعی سوسیالیسم آن زمان در جهان بود.

 

اگر چه در سالهای اولیه با توجه به عظمت انقلاب توده ای چین در جهان و وجود مائوتسه تونگ در رأس آن، سمپاتیهایی در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران  نسبت به مائو بوجود آمده بود ولی به هیچ وجه این گرایشات استقلال سازمان را خدشه دار نکرد و به مانند برخی از احزاب و نیروهای به ظاهر چپ موجود در آن زمان تبدیل به آلت فعل ونماینده منافع قطبهای سوسیالیسم موجود نگردید .

 

البته هدف این نوشته پرداختن به چند و چون پیدایش سازمان چریکهای فدایی خلق  و یا بررسی و نقد آن نیست. موضوع مورد نظر این نوشته اطلاعیه تراکت گونه ایست که اخیرأ با امضای دو سازمان "فداییان اکثریت" و "اتحاد فداییان خلق" در رابطه با گرامی داشت چهلمین سالگرد بنیان گذاری سازمان فدایی و با عنوان "چهل سال تلاش ومبارزه برای آزادی ، دمکراسی ، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم" روی سایت ها قرار گرفته است.

 

ناگفته پیداست که گرامیداشت حوادث و وقایع مهم تاریخی و همچنین بزرگداشت خاطره افراد وشخصیتهای انقلابی و تاثیر گذار میهنمان وحتا جهان امریست بسیار نیکو و پسندیده وغفلت از آن کاری ناپسند وقابل سرزنش. اما پرداختن به این امر باید در جهت درس گیری از تاریخ و پرهیز از اشتباهات بوده، به مقابله با جنایات و پیشگیری از تکرار خیانت ها کمک کند.

 

چشم فرو بستن بر اشتباهات و خیانت های گذشته وآرام از کنار آنها گذشتن جهت به فراموشی سپردنشان نه تنها زشت و نا پسند است بلکه به فراهم ساختن شرایط مناسب برای تکرار آنها در اشکال جدید کمک می کند

 

پس از ذکر این مختصر به اطلاعیه مشترکی که در بالا به آن اشاره کردم  بازمی گردم. ابتدا باید خاطرنشان کنم که  امضای پای اطلاعیه نا دقیق است و دقیق تر آن بود که با امضای کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران صادر میشد.  برای روشن شدن موضوع جا دارد به روندی که منجر به صدور این اطلاعیه گردیده نگاهی اجمالی داشته باشم.

چندی پیش روابط عمومی سازمان اتحاد فدائیان نامه ای از شورای مرکزی سازمان اکثریت دریافت میکند. در این نامه سازمان اکثریت خواستار برگزاری مراسم مشترک با سازمان اتحاد فدائیان به مناسبت چهلمین سالگرد بنیانگذاری جنبش فدایی شده است .

این موضوع  پس از بحث وگفت گو در کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان با توجه به تنش زا بودنش به جلسه عمومی در سطح تشکیلات سازمان  واگذار شد تا پس از مشخص شدن گرایش عمومی در سازمان، کمیته مرکزی بتواند پیرامون آن تصمیم گیری کند.

 

در جلسه عمومی که تنها دستور آن موضوع مراسم مشترک با سازمان اکثریت بود در مجموع  37 درصد حاضرین در جلسه به عنوان مخالف با  برگزاری مراسم مشترک با اکثریت ، 25 درصد به عنوان موافق و 11 در صد با موضع ممتنع سخنرانی کردند. هرچند در این جلسه قرار بر رای گیری نبود اما برای دریافت گرایش عمومی در سازمان کفایت می کرد.  زیرا   به طور معمول میتوان این نسبت را به بقیه حاضرین در جلسه تعمیم داد و گرایش عمومی در تشکیلات را برداشت نمود.

 

بعدأ در کمال ناباوری شاهد بودیم که  کمیته مرکزی سازمان، با اکثریت آرا، برگزاری مشترک مراسم با سازمان اکثریت را به تصویب رسانده است و حاصل آن اطلاعیه ای است که در بالا به آن اشاره شد. دراینجا یک نکته را باید خاطر نشان کنم که نه در جلسه عمومی، وآنطور که معلوم شده،  نه در کمیته مرکزی از طرف موافقین برگزاری مراسم مشترک هیچ سخنی از چهل سال تلاش ومبارزه برای آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم دربین نبوده است. پس از اعتراض برخی از رفقای تشکیلات به این تصمیم کمیته مرکزی که با توجه به معلوم شدن گرایش تشکیلات در جلسه عمومی صورت می گرفت، مسئول هماهنگی کمیته مرکزی طی مکاتبات درونی، به گونه ای دیپلماتیک پاسخ دادند که:  جلسه عمومی جهت مشورت با تشکیلات و شنیدن استدلال مخالفین بوده نه چیزی دیگر. که با توجه به قانع کننده نبودن استدلال مخالفین، کمیته مرکزی آنچه را درست میدانسته  است، انجام داده و از حق قانونی خود برای تصمیم گیری استفاده کرده است که این موضوع البته با وجود یک اقلیت مخالف به تصویب رسیده است.

در اینجا بر میگردم به شعار درج شده در این تراکت  «  چهل سال تلاش ومبارزه برای آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم » وپیامدهای آن . اینکه یک گروه، سازمان، حزب  یا نیروی سیاسی در مورد سابقه درخشان خود در گذشته چه می گوید و یا چه گونه تاریخ سازی می کند امر عجیبی نیست. از این رو بر سازمان فدائیان اکثریت با آنچه در مورد خود میگوید حرجی نیست. بلکه روی سخن این نوشته با اکثریت کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران است که در این اطلاعیه نه تنها بر گذشته سازمان فدائیان اکثریت چشم بسته است بلکه برای آنها تاریخ سازی کرده ویا صحیح تر بگویم دست به تحریف تاریخ زده است.

 

قطعآ بر این باور نیستم که اکثریت کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان از همکاریهای همه جانبه سازمان فدائیان اکثریت در دهه شصت با جمهوری اسلامی بی اطلاع است. اما اینکه چرا کمیته مرکزی سازمان اتحاد فداییان دست به سفید سازی سابقه سازمان اکثریت میزند بر من روشن نیست. بی تردید یکی از پیامدهای دهشتناک سفید سازی سیاه کاریهای دهه شصت سازمان فدائیان اکثریت، تطهیر جمهوری اسلامی در این دوران است که با شناختی که از این گرامی دوستان دارم یقین دارم که در این اقدامشان براین پیامدش مطلقآ واقف نبوده اند. در اینجا میخواهم این پرسش را از این عزیزان داشته باشم که  اگر هر دو سازمان در چهل سال گذشته برای آزادی ، دمکراسی ، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم تلاش و مبارزه کرده اند، علت وجودی خودتان را در سازمانی دیگر چگونه توضیح میدهید؟! .

 

البته در اینجا لازم می دانم نکته ای را یاد آوری کنم و آن این که اصلأ بر این باور نیستم که همه اعضا وهواداران سازمان اکثریت در دهه شصت عملکرد یکسانی داشته اند وقطعأ کل سازمان اکثریت را یک کاسه نمیکنم و نیز حساب بدنه آن را از رهبری جدا میدانم . چرا که وقتی رهبری سازمان اکثریت در هیبت فرماندهان و رهبران انقلاب اسلامی برای حفظ و حراست از انقلاب به رهبری امام خمینی، دستور جمع آوری اخبار و اطلاعات از نیروها وگروهکهای ضد انقلاب وشناسایی  و زیر نظر گرفتن تحرکات آنها در محیط کار ، میان خانواده و هرجا که توده ها حضور دارند وانتقال این  اخبار و اطلاعات به سپاه پاسداران  را می داد، ( نشريه "کار" شماره  ١١٦ و ١٢٠  ) بخش اعظم بدنه سازمان اکثریت این دستورات و فرامین را نادیده گرفتند. ولی در مورد دستور دهندگان این باور را ندارم. چرا که در همان مقطع زمانی مورد اشاره،  درنشریه   " کار " ارگان مرکزی سازمان اکثریت،  مطالب فراوانی با عنوان افشای ضد انقلاب چاپ می شد که با ذکر اسامی، محل اختفا و محل تشکیل جلسه مخفی برای توطئه علیه انقلاب اسلامی همراه بود.  وجالب است موردی را ذکر کنم که در آن مشخصات شخص  مخفی شده در خانه ای را با ذکر نام صاحبخانه و بی آذرم تر آنکه نیت شخص مخفی شده برای خروج از کشور را نیز اعلام کرده بودند. حتی در مواردی گفت وگوهای افراد ضد انقلاب در جلسات مخفی را نیز منتشر کرده بودند  و طی آن از حکومت اسلامی دستگیری افراد ضد انقلاب ومحاکمه انقلابی آنها در دادگاههای انقلاب را درخواست کرده بودند ( نشريه "کار"  شماره  ١١٨ و ١٢٢  ).  من نمی خواهم نامی بر این اقدامات بگذارم و قضاوت را به خواننده وا میگذارم .

 

در اینجا جا دارد از اکثریت کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان بپرسم که آیا اینگونه اقدامات تلاش ومبارزه برای آزادی ، دمکراسی ، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم است ؟

 

از این پس کل سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران موظفند که موضع صریح وروشن خود را در قبال اعلامیه فوق الذکر به هر ترتیبی که خود میدانند اعلام کنند چون این اعلامیه میتواند این شک و شبهه را ایجاد کند که اگر اقدامات سازمان اکثریت در جهت دموکراسی، و سوسیالیسم بوده پس جمهوری اسلامی نیز در آن سالهای خون و جنون وجنایت در جهت استقرار آزادی ، دمکراسی ، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم حرکت می کرده است .

 

همچنانکه قبلأ اشاره کردم حفظ استقلال از خصیصه های سازمان چریکهای فدائی خلق ایران بوده است ، ولی اکنون اکثریت کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران سالگرد بنیانگذاری جنبش فدایی را با جریانی برگزار می کند که فقط پیشینه فدایی ( سازمان فدائیان اکثریت ) دارد. این بخش یعنی سازمان فدائیان اکثریت، به دنبال انشعاب اقلیت در خرداد 1359  - که در واقع نقطه عطف تاریخی بزرگی در تاریخ جنبش فدایی است-   و با پذیرش خط مشی حزب طراز نوین توده ایران !!! استقلال خود را از دست داد و تیر خلاصش بر هرگونه هویت مستقل را نیز  با اسباب کشی به اتحاد شوروی شلیک کرد . 

پرسش دیگر از اکثریت کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان این است که آیا به نظر شما دلایلی که منجر به انشعاب شما گردیده بود، اینک مرتفع شده است ؟

در این جا نگاهی اجمالی وگذرا به انشعابات ودلایل آنها میکنم . اگر بخواهم به مهم ترین این دلایل بطور مختصر و تیتروار بپردازم  باید بگویم، مسئله ماهیت حاکمیت وقدرت دولتی  و پیوستن به جرگه احزاب برادر و وحدت با حزب توده (در اینجا به مسئله وحدت با حزب توده نمی پردازم چرا که اگر ظاهرأ انجام نشد ولی در عمل تفاوتی نداشت واحتمال نبود اراده در حزب کمونیست اتحاد شوروی برای وحدت این دو در ایران میتواند دخیل بوده باشد چون با وجود دو نیروی فرمانبر همزمان اشراف و تسلط بهتر ومطمئن تر تأمین میشود ضمنأ در آن دوران کم نبودند کشورهایی که دو حزب برادر داشتند وهر دو حزب هم مورد تأیید و حمایت حزب کمونیست شوروی) از مهمترین آنهاست . اما آنچه بیشترین خسارت را به جنبش چپ ایران وارد کرد همانا مترقی وضد امپریالیست دانستن حاکمیت جمهوری اسلامی بود که  محصول بلاواسطه آن، یعنی پروژه شکوفائی حاکمیت اسلامی وپذیرش هژمونی حزب کمونیست اتحاد شوروی  و  برگزیدن راه رشد غیر سرمایه داری  را بدنبال آورد ، و در نهایت دوری و نزدیکی نیروهای سیاسی به حاکمیت وانقلاب اسلامی  به ملاک و معیار سازمان فدائیان اکثریت برای ارزیابی ماهیت این نیروها تبدیل گردید.                                   

 سازمان فدائیان اکثریت در حمایت از حاکمیت و انقلاب اسلامی تا آنجا پیش رفت که جدای از نوع کارهایی که پیشتر توضیح دادم گاهی وارد مجادلات بین نیروهای مذهبی  از موضع دفاع از خمینی وانقلاب اسلامی هم میشد البته با ادبیات اسلامی و از جایگاه کار شناس مسائل اسلام که نمونه ای از آنها فشار وحمله به نهضت آزادی جهت مرتد اعلام کردن جبهه ملی بود. ( نشريه "کار"   شماره ١١٨ )                                                  

سازمان فدائیان اکثریت طی تمام این سالها همچنان  به حمایت از جمهوری اسلامی ادامه داده و بدنبال تغییر در رفتار سران حاکمیت ودر نهایت حفظ نظم موجود بوده است. برای دریافتن این موضوع نیاز به هوش ودرایت بالایی نیست.

در اینجا شاهدی بر این مدعا از نشریه "کار" اکثریت شماره 207 – اردیبهشت  1378 مطلبی دارد با عنوان سیاستهای ما سازمان ما. در قسمتی از مطلب که به مسئله  بخش اقدامات می پردازد چنین آمده  است:  " مراجعه رسمی و علنی به رئیس جمهور با ارسال نامه به امضای هیأت سیاسی شورای مرکزی و تقاضای تضمین امنیت برای باز گشت به کشور، مراجعه رسمی و علنی به وزیر کشور .... برای کسب حق فعالیت علنی وقانونی برای سازمان .... مراجعه مدیر مسئول و سر دبیر نشریه کار به وزارت ارشاد .... برای صدور مجوز انتشار برای آن در ایران .... ایجاد یک نشریه مستقل در خارج با مجوز وزارت ارشاد .... مشروط کردن حق نامزدی عضویت در شورای مرکزی به اینکه اقامت آنان در خارج کشور صرفأ به دلایل امنیتی است و آمادگی آنان برای بازگشت در صورت رفع این دلایل ".

 آیا این تفکر همان نیست که در دهه شصت و بدنبال چاپ مطلبی بدون امضا توسط آقای اکبری شاندیز در نشریه کار " اکثریت،  واحضار نویسنده آن مطلب از طرف دادستان وقت آقای لاجوردی از طریق تماس تلفنی با  دبیرخانه سازمان ، آقای غبرایی را به عنوان مدیر مسئول به قربانگاه فرستاد و به چوبه دار سپرد . ( تأسفبار آنکه آقای غبرایی نه نویسنده مطلب بود و نه مدیر مسئول در آنزمان ) .

 نمونه ای دیگر: چند وقت پیش آقای فرخ نگهدار در جایی در رابطه با مسئله وحدت می فرماید که درشرایط کنونی وحدت و نزدیکی نیروهای سیاسی مثبت نیست چرا که باعث ترس استبداد وتحریک او به سرکوب میشود وباید بگونه ای عمل کرد که استبداد نترسد وتحریک نشود . کاش آقای نگهدار فقط یک نمونه از رژیمهای استبدادی را مثال میزدند که بدون وجود یک نیروی اجتماعی قدرتمند ومتحد در مقابل خود عقب نشینی کرده و یا تغییر رفتار داده اند ،  همین آقا اخیرأ مطلبی نوشته با عنوان  آقای خامنهای فردوست‌ها از شما آریامهر می‌سازند ، مجددأ مسئولیت سرکوبها و قتل عامها وجنایات جمهوری اسلامی در دهه شصت را متوجه مخالفین انقلاب اسلامی دانسته در اینجا عین جمله او را نقل میکنم " در وقایع تلخ سال ۱۳۶۰ رفتار رهبران معترض به افراطی ها در حاکمیت فرصت داد اقشار وسیعی از مردم را قانع کنند که جز سرکوب چاره ای نیست " و اینک موضع سازمان فدائیان اکثریت در دهه شصت " قبل از اينکه به مساله اعدام تعدادی از دختران و پسران جوان توسط دادگاه های انقلاب بپردازيم لازم است اول به عوامل و شرايط بوجود آورنده اين قبيل خشونت ها توجه کنيم و مساله را نه صرفا از جنبه عاطفی و اخلاقی - که به نوبه خود حائز اهميت است - آن چنان که ضد انقلاب سعی در عمده کردن آن دارد، بلکه از زاويه مصالح و منافع انقلاب بررسی کنيم..."  (  نشريه "کار"  شماره ١٢٠ )           

آقای نگهدار در جایی دیگر در همین مطلب اخیرش و در رابطه با وقایع اخیر میگوید " من گناه همه فجایعی که رخ می دهد را تنها بر عهده رهبری نظام نمی گذارم. همه مسئولیم اما هرکس به میزان مسئولیت خویش " در اینجا آقای نگهدار واقعأ سنگ تمام گذاشته آفرین بر این همه سعه صدر، فروتنی و از خود گذشتگی. ایشان اصلأ خودش را پیشمرگ آقا کرده. ولی آقای نگهدار! بهتر آن نیست ابتدا مقداری در مورد مسئولیت خود و همفکرانت در رابطه با اعدامها وجنایات دهه شصت و نوع همکاریتان با جمهوری اسلامی در آن دوره صحبت کنید، البته پیش از آنکه جمهوری اسلامی این کار را بکند. بعدأ برای صحبت در باره میزان مسئولیت در مورد بقول خودتان فجایع  اخیر وقت خواهید داشت. هرکس که با نظرات آقای نگهدار آشنا باشد می داند که ایشان بیشتر از خامنه ای و یا حداقل به اندازه وی نگران از دست رفتن نظام است. به همین دلیل است که  با التماس از خامنه ای می خواهد ، که تا دیر نشده کاری بکند وگرنه نظام از دست خواهد رفت.

در خاتمه و به مثابه نکته پایانی سخنی با رفقای اکثریت کمیته مرکری سازمان اتحاد فداییان خلق ، رفقا  این اندیشه و تفکر شما است که تغییر کرده ونه اساس اندیشه وتفکرات سازمان فدائیان اکثریت.

گرامی باد یاد و خاطره همه جانباختگان راه آزادی ، دمکراسی و سوسیالیسم

جاودان باد 19 بهمن سال روز  حماسه سیاهکل

سه شنبه 19 بهمن 1389

علی شمس