به خيابان می آييم، اما

 

بيانيه نشريه دانشجويی بذر به مناسبتهشت مارس 

 

روز جهانی زن

سه شنبه، برابر با هشت مارس روز جهانی زن، به خيابان می آييم. دسته دسته، گروه گروه،‌ فوج فوج!

 

می آييم تا ورشكستگی زن ستيزترين حكومت دنيا را اعلام كنيم!

 

می آييم تا بار ديگر در نبردهای خيابانی اراده خود را برای مبارزه تا به آخر نشان دهیم!

 

 می آييم تا به جهانيان اعلام كنيم، رهايی جامعه بدون آزادی زن ميسر نيست!

 

به خيابان می آييم، اما سرنوشت خود را به اراده رهبران سبز گره نخواهيم زد؛ تعيين سرنوشت خود را به دست كسانی كه دنبال «اجرای بی تنازل قانون اساسی» و «بازگشت به عصر طلايی خمينی» هستند، نخواهيم سپرد. زيرا دوباره نمی خواهيم شكل ديگری از حكومت دينی را تجربه كنيم و با قهقرای ديگری روبرو شويم. حكومت دينی كه سی و دو سال فقط درد و رنج و اشك برای ما به بار آورد. «عصر طلايی» اش با فرمان خمينی مبنی بر حجاب اجباری آغاز شد؛ «اجرای بی تنازل قانون اساسی» اش پشتوانه وحشيانه ترين جنايت ها برای تحميل حجاب اجباری و گسترش شنيع ترين ارزشها و اخلاقيات مذهبی ضد زن در جامعه شد. حكومتی كه بر دين تكيه زد تا بر اشكال مختلف ستم واستثمار در جامعه حجاب بركشد.

 

به خيابان می آييم، تا سرنوشت خود را به دست گيريم. برای آنكه عزم و اراده كافی برای نبرد تا به آخر داشته باشيم بايد هشيار باشيم. پايان عمر ديكتاتور نزديك است. اين را مبارزات مردم تونس، مصر (و اكنون ليبی)‌ نشان داده است. مبارزات مردم عرب ما را به وجد آورد و روحيه و انرژی انقلابی را دوباره به ما باز گرداند. اما واقعيت اين است كه مردم منطقه و ما هنوز راه درازی برای بركندن نظام مبتنی بر جهل و خرافه، ستم و استثمار و بنيان نهادن جامعه ای نوين در پيش داريم. سؤالی كه پيش روی ماست اين است كه آيا اجازه خواهيم داد صدای زنان در همهمه های موجود، خفه شود؟ يا اينكه تلاش خواهيم كرد كه مهر زنانه بر خيزشهای جاری حك شود. آيا بر مبنای اينكه فعلا طرح خواست ها و مطالبات زنان از اولويت برخوردار نيست، عمل خواهيم كرد؟  يا آنكه خواست ها و مطالبات خود را در صدر مبارزات مردم قرار خواهيم داد؟ آيا حفظ «اتحاد» با كسانی كه سی سال مدافع فعال اين رژيم زن ستيز بودند، را دنبال خواهيم کرد؟ يا اتحادی بر پايه منافع اكثريت مردم ايران و جهان – بخصوص منافع زنان – شكل خواهيم داد.

 

انتخاب با ماست؛ ديگران انتخاب خود را كرده اند!

 

تمام قدرت های امپرياليستی و نيروهای ارتجاعی مذهبی و غير مذهبی تلاش دارند،‌ انتخاب خود را انتخاب ما بنمايانند. از سخن گويان قدرت های امپرياليستی كه وقيحانه در دفاع از حجاب اسلامی می گويند: «وادار نمودن زنان به پوشيدن حجاب متفاوت از وادار كردن مردان به بستن كمر بندهای انفجاری است»* تا رهبران موج سبز كه عوام فريبانه در «حمايت از حقوق زنان و نفی هر گونه تبعيض جنسيتی» داد سخن می رانند ولی همزمان «تقويت ارزش های دينی و تحكيم وجه اخلاقی اديان توحيدی» را كه بر پايه تحقير زن بنا شده، در رأس برنامه سياسی خود قرار داده اند.** عوام فريبی شان تا بدان حد هست كه فراموش می كنند آنجايی كه از «كژروی های» جمهوری اسلامی نام برند كوچكترين اشاره ای به سركوب زنان در جمهوری اسلامی كنند. اگر كسی می خواهد موقعيت زنان را در جامعه ای دريابد كه رهبران موج سبز وعده اش را می دهند، بايد به چادر و چاقچور زنانی توجه كند كه امروزه به زور می خواهند آنان را به عنوان «رهبران جنبش زنان» به ما حقنه كنند. كسانی كه حجاب اسلامی را تئوريزه كردند*** و تيغ در دست زنگيان مست قرار دادند تا سر و صورت و سينه زنانی كه در مقابل فرمان امام راحل شان مبنی بر حجاب اجباری بپاخاستند را بشكافند.

 

انقلابی كه زنان نتوانند در آن برقصند، انقلابی واقعی نيست!

 

 ديگر نمی توان در قرن بيست و يك صحبت از تغيير، تحول و انقلاب كرد و از رهايی زن سخنی به ميان نياورد. سامانه جامعه طبقاتی استثمارگرانه و سلسله مراتب اجتماعی ستمگرانه بگونه ای شكل گرفته كه ستم بر زن يكی از محورهای اصلی آن را تشكيل می دهد. بدون در هم شكستن اين محور جامعه رها نخواهد شد. «ميزان آزادی و پيشرفت يك جامعه با ميزان آزادی و پيشرفت زنان آن جامعه مشخص می شود.» **** اينكه بتوانيم رهايی زنان را به عنوان شاخص  رهايی کل جامعه فراگير كنيم به تلاش آگاهانه و سازمان يافته ما بستگی دارد. آگاهی از اينكه چه می خواهيم و چگونه بايد بدست آوريم؛ سازمان يافتگی برای اينكه چگونه انرژی انقلابی رها شده در ميان دختران و زنان را برای كسب آزادی متمركز كنيم تا مؤثرتر و كارآتر از پيش بر كاخهای ستم و بيداد يورش بريم و آنرا بطور قطع و برای هميشه در هم كوبيم.

 

اين وظيفه ای است كه بر دوش پيشروترين عناصر جامعه ما قرار دارد. بدون شك بخش چپ جنبش دانشجويی می تواند نقش كليدی در جهت تحقق اين اهداف ايفا كند؛ با گسست از تفكرات و ايده های سنتی رهايی زنان را بگونه ای مشخص معنا كند و آن را به يكی از مرز تمايزهای  اصلی و مهم ميان كسانی كه خواهان تغيير واقعی هستند با كسانی كه به اشكال مختلف خواهان حفظ نظم كهنه اند، بدل كند.

 

اين كه سرنوشت ما در خيابان ها چگونه رقم خواهد خورد به درجه آگاهی و سازمان يافتگی زنان و دخترانی بستگی خواهد داشت كه در صف اول نبردهای خيابانی قرار دارند.

 

سه شنبه در خيابان ها حضور خواهيم يافت تا مانع از آن شويم كه جنبش آزايخواهانه و برابری طلبانه زنان ايران و همچنين روز جهانی زن كه متعلق به سنّت كمونيستی است توسط گردانندگان صنعت سبز مصادره شود.

 

سه شنبه در خيابان ها حضور خواهيم يافت تا پا به پای خواهران و برادران خود بجنگيم، در بحبوحه تظاهرات خيابانی و هنگامه نبردهای شبانه، ذهن های هشيار را هشيارتر كنيم؛ حجاب های ستم را در آتش بسوزانيم  و روز جهانی زن را به جشن واقعی ستمديدگان جهان بدل كنيم.

 

 بدون شك ضربه زدن راديكال به حكومت تئوکراتيک راه را بر افق های رهايی بخش واقعی در كل منطقه –به ويژه در ميان زنان ستمديده خاورميانه- می گشايد.

گرامی باد هشت مارس روز جهانی