خشونتهاي
جنسيتي در
محيطهاي
كاري
زماني
كه صحبت از
حضور زنان در
فضاي عمومي و
يا شغلهاي
خارج از خانه
ميشود
مسائلي چون
نداشتن حقوق و
مزاياي برابر
با مردان و يا
ارتقائ شغلي
مناسب با كاري
كه انجام ميدهند؛
در ذهن تداعي
ميشود و بحثهاي
گوناگوني
پيرامون آن
شكل ميگيرد.
اما واقعيت
نشان ميدهد
كه اين مسائل
تنها بخشي از
مسائل زنان در
بازار كار
است. بخش
پنهاني مسائل
زنان كه به
وضوح در ميزان
درآمد، ارتقاي
شغلي و امنيت
اجتماعي زنان
تاثير مستقيم،
حياتي و مهم
دارد، بحث
آزارهاي
جنسيتي در
محيط كاريست.
آزار
جنسيتي در
محيط كار به
اشکال محتلف
از جمله استفاده
از اقتدار
شغلي يا قدرت
مدیریتی براي
تحميل خواستههاي
جنسي است. برابر
آمارهای
موجود اين امر
در تمامي
جوامع به دليل
حضور قدرت ساختارهاي
مردسالاري
معمول و رايج
است. براي
مثال، در
انگلستان از
هر ده زن، هفت نفر
در طول زندگي
شغليش حداقل
يك بار مورد
آزار جنسي
قرار ميگيرد.
تقریباهمه
زنها به نحوي
در معرض تجاوز
و آزار جنسي
هستند و به
اين دليل
ناچارند
احتياطهاي
خاصي براي
حفاظت خود به
عمل آورند و
با ترس از آزار
جنسي زندگي
كنند. اين
مساله ابعاد
گوناگوني
دارد.
خشونت
جنسي در محيط
كار شامل
رفتارهاي
كلامي، رواني
و فيزيكي است
که منجر به
آزار جنسی
زنان شود، از
جمله تماس تلفنی
آزاردهنده، تعریف
جکهای
مستهجن،
تعریف از
زیبایی، تماسهای
بدنی ظاهراً
تصادفی ولی
آگاهانه،
تماس بدنی با
وقاحت بیشتر
مثل بغل کردن
و بوسیدن،
تجاوز جنسی و
از اين دست رفتارهايي
که احساس
ناامني، به
خطر افتادن
سلامت رواني و
كاهش اعتماد
به نفس و در
صورت مقاومت و
مقابله با آنها
پيآمدهايي
از جمله:
اخراج، متهم
شدن، ممانعت
از ارتقاء
شغلی و مزایای
شغلی را در پي
دارد. در واقع
قدرت و برتری
شغلی مردان،
همچنین تربیت
غلط خانواده و
فرهنگ مردسالارانهي
ناشي از نظام
طبقاتي است كه
به مرد اجازه
می دهد در هر
موقعیتی به
همکار زن خود
نگاه جنسی
داشته باشد !!
نتيجه
اين عمل در
دراز مدت عدم
ارتقائ مالي و
شغلي زنان و
به حاشيه
رانده شدن
آنان در محيط كاري
است.
از
آنجا كه در
ايران، مسائل
جنسي همواره
تابو بوده است
بحث پيرامون
آن و پيدا
كردن
راهكارهاي اساسي
براي اين
موضوع ناديده
گرفته ميشود.هيچ
آماري در باره
ميزان آزار
جنسي زنان در
محيطهاي
كاري در ايران
وجود ندارد.
اما گزارشي كه
در سال 1382 به
كوشش كميته
جمعآوري
اسناد و گزارشهاي
ستاد مبارزه
با خشونت عليه
زنان با عنوان
"خشونت كاري،
اعمال سلطه
كارفرمايان" منتشر
شده، به رواج
اين معضل در
جامعه ايران
اشاره دارد.
در واقع
خشونتي كه
پنهان و آشكار
به بخش عمدهاي
از زنان روا
داشته و روز
به روز به
ميزان آن
افزوده
ميشود. اين
خشونت از
توهين و تحقير
با لحن تند صحبت
كردن و مسخره
كردن گرفته تا
گفتن انواع و اقسام
متلكها ي
جنسي و حتا
داشتن تقاضاي
رابطه ي جنسي
و اگر بيپرده
بخواهيم
بگوييم نوعي
فحشاي بدون
مزد، شرط
يافتن شغل،باقي
ماندن در پست
مناسب و داشتن
حقوق در برخي
محيطهاي کاری
و اجتماعي شده
است.
در
گزارش زير چند
مصاحبه گروهي
و فردي با
زنان شاغلي
انجام شده كه
تجربيات آنان
حاكي از اين
آزار نهادينه
شدهي سياه و
پنهان است.
پيشرفت شغلي و
يا مالي زنان
به رغم تلاش و
يا تخصص آنان
در مواردي گره
تلخ و سياهي
با خواستههاي
غيرموجه و
غيرانساني
مرداني دارد
كه در ساختار
قدرت سازماني
يا كاري از منابع
مالي و قدرت
خود بيش از
اصول اخلاقي
يا انساني
بهره بردهاند.
مديراني كه ميخواهند
زنان در ازاي
داشتن شغل و
يا درامد بالاتر،
تن به خواستههاي
انان دهند و
به خوبي از
ضعف قانوني و
بيماري
فرهنگي جامعه
در قبال زنان
آگاهند. زنان
در اين ساختار
با توهين و تحقيرهاي
نرم يا شديدي
از جانب
مرداني
روبروهستند،
كه زن بودن را
مقامي پايينتر
و يا سوژهاي
جنسي برميشمارند.
اگر چه اين
معضل دامن گير
تمامي سازمانها،
شركتها و يا
محيطهاي
كاري نيست؛
اما به نوعي تمامي
زنان به عنوان
قربانيان
آشكار و پنهان
اين تفكر ملزم
به احتياط و
بعضا به حاشيه
رفتن و چشم
پوشي از
پيشرفتي
هستند كه حق
آنهاست.
يكي
از مصاحبه
شوندگان
خانمي مهندس
است كه مدرك
فوق ليسانس
شيمي دارد. وي
معتقد است به
دليل زن بودنش
از همكلاسي
مردش، كه فعلا
همكارش هست و
از نظر كاري و
علمي به مراتب
از او پايينتر
است، جايگاه
كمتري دارد:
-
اولش
كه كلي حرف
وحديث واسه
استخدام يك زن
در كارخانه
بود. مدركم از
دانشگاه
معتبر بود و
سابقه خوبي هم
در چند پروژه
داشتم اما به
هرحال زن بودم.بعد
از استخدام هم
همواره نگاه
تحقيراميزي
به من بود.
روزي سر مسالهاي
با همكاران
دچار مشكل
شديم. جالب
بود مرد مهندس
همكارم با
تحقير به من
گفت:" حيف كه
زني، برو بابا".
فكر ميكنم مسئله
فرهنگيست گاهي
نميتوانم
لباس درست
حسابي بپوشم.
طور ديگه نگاه
ميكنند. به
شوهرم گفتم من
مهندسم اما
هنوز مالك
بدنم و سرو
وضعم نيستم.
خانم
ديگري با مدرك
مهندسي از
دانشگاه شريف
ميگويد:
-
بارها
كارم را عوض
كردم. من خوشم
ميآيد شيكپوش
باشم در ضمن
سرزندهام و
اين در فرهنگ
ما يعني:" اين
زن مساله دارد".
بعضي مديران
خواستههاي احمقانهاي
دارند. نميدانم
چرا به خودشان
اين حق را ميدادند.
فقط چون
افسرده يا
ساكت نبودم؟ چشمك
ميزدند يا
حتي به بدنشان
جلوي من ور ميرفتند.
دو سه بار
مستقيم
پيشنهاد
دادند. من
همواره شكايت
كردم واعتراض.
اما گفتند
اشكال از خودت
است. چون نه
افسرده بودم
نه ابله. شوهرم
گفت خانه
بشيني بهتر
است تا با
اينها جر وبحث
كني. اخيرا هم
كه مشكل مالي
دارم مجبورم در
بخش فروش يك
شركت كار كنم
كه نه تخصص من
است نه به اين
كار علاقه دارم.
اما مطمئنم
اگر به خواستهاي
آنها تن ميدادم
شغل بهتر و
درآمد خوبي
داشتم. جالب
است براي ادامه
كار يا درامدي
كه حقم هست
بايد باج جنسي
بدهم. اما من
ترجيح ميدهم
اصول خودم را
داشته باشم.
دختر
جواني با مدرك
ليسانس كه كار
دائمي ندارد و
كارهاي
ميداني را
براي پروژههاي
تحقيقاتي
انجام ميداد
ويا مقالاتي
براي روزنامهها
مينويسد،
چنين ميگويد:
-
دنبال
كار ميگشتم.
شنيدم كه كاري
تحقيقاتي
وجود دارد به
دليل علاقه به
اين نوع كارها
و نياز به
داشتن درآمد،
به دفترش رفتم.
بخش اول كار
را كه تحويل
دادم حقوق
نگرفتم. جاش چنين
پيشنهادي را
گرفتم كه اگر
ميخواهي
پولت را بگيري
بايد با من
رابطه داشته باشي.
قبول نكردم پولي به
من نداد و كار
تمام شد. اما
مشكلات مالي زيادي
داشتم و به
دليل شرايط
خاص مذهبي كه
من دارم و در
محيطهاي
دولتي كاري
براي من نيست
مجبور شدم
دوباره سراغ
همان شخص بروم
. شنيده بودم
كه تحقيق
ديگري دردست
دارد. او مقام
و پست دولتي
دارد و مي تواند
با ارتباطاتي
كه دارد
كارهاي
تحقيقاتي بزرگي
بگيرد. با
ديدن من گفت: تو
اگر آن سري با
من راه امده
بودي
حداقل يك
پرايد داشتي.
خونهاي كه
الان گرفتي،
وسطه شهره ، من
برايت يك خانه
در سعادت آباد
ميگرفتم و
راحت زندگي ميكردي.
براي خيلي از
زنان ودختران
اين مساله
وجود دارد.
انگار بايد
فحشايي صورت
بگيرد. براي
اينكه بسياري
از مديران ذهنشان
خراب است . ميگفت:"
رابطه زن با
يك مرد فقط يك
رابطه
زناشويي است."
بهش گفتم كه آيا
رابطه مادر شما
با قصاب محله
اين رابطه است؟
اگر زن و دختر
خودت با مغازه
دار محلهتان
اين رابطه را
دارد و به نظر
تو طبيعي است،
من هم با تو
اين رابطه را
خواهم داشت. همه
شان اينطورياند
.هيچ جا به من
كار نمي دهند.واقعا
به من كار نمي
دهند.
دختر
ديگري كه دو
مدرك ليسانس
دارد و در يك
شركت
تبليغاتي كار
ميكند، ميگفت:
-
4
سال است كه
سابقهي كار
دارم. در محيطهاي
مختلف كار
كردهام. از
شركتهاي
خصوصي گرفته
تا محيطهاي
دانشگاهي و
آموزشي و يا
كار دفتري در
شركت خصوصي. تاليف
كتاب بوده ، آلان
هم در بخش
مطبوعات و بخش
بازرگاني تبليغات
كار ميكنم.
در اينجا مشكل
بيداد ميكند.در
شركت خصوصي كه
كار ميكردم چون
از طريق يك آشنا
رفته بودم خوشبختانه
برايم مشكلي
از اين جهت
پيش نيامد.
براي اينكه
ممكن بود از
نظر مالي
برايشان مشكل
ايجاد شود چون
با آشناي من شريك
مالي بودند.
اگر
بخواهم كلي
بگويم براي ما
خانمها
مشاغل دولتي
محدودي وجود
دارد و فقط
عده اي ميتوانند
به آن دست
يابند كه آن
هم از طريق
آشنا و پارتي
امكانپذير
است. شغلهاي
بخش خصوصي هم
كه خوب هستند و در
شركتهاي بزرگ
ومعتبر فقط ميتواني
از طريق آشنا
بروي و اگر
آشنايي در
جايي نداشته
باشي، بهترين
شغلي كه ميتواني
بيابي در شركتهاي
بازاريابي
است يا در بخش
فروش يك جنس
يا برند خاص،
مثل لوازم
آرايش و... اين شركت
ها يك دفتر
پخش و يا
بازاريابي
دارند و در آنجا
آن كالا را ميفروشند.
يا شركتهايي
كه بازاريابي
ميكنند و شكل
متداول كارشان
گرفتن آگهي يا
تبليغات و تيزرهاي
تبليغاتي
براي نشريات و
بيل بردهاست.
در چنين محيطهايي
اين مساله
بيداد ميكند.
منظورم مساله
فساداخلاقي
برخي از مديران
بالايي است.
اگر پشتوانه
نداشته باشي
وكسي پشت تو نباشد
مورد خشونت قرار
ميگيري. هر
چند وقت يك
بار مورد بياحترامي
و توهين قرار
ميگيري . به
خودشان اجازه
ميدهند با تو
بد حرف بزنند.
تو را جنس
ضعيفتر ميدانند
و پستتر . حتا
آقاياني كه
جثهي ريزتري
دارند و يا
پسران
كم سن و سال تري
هستند و تازه
وارد كار شده
اند هم مورد
اين گونه
خشونتها
قرار ميگيرند.
ميتوانم
بگويم قانون
وحش است. آنها
هم تهديد ميشوند.
البته به زنان
الفاظ بد نمي
گويند، ولي يه
جورايي خشونت
آميز با آنها
صحبت ميكنند:
بشين سرجات،
حالا زني بهت
هيچي نمي گم. و ...
يا اينكه سرش
داد ميكشند و
سرزنشش ميكنند
و يا به زبان
بي زباني ميگويند
اگر اين پوئن
را ميخواهي
بايد با فلاني
باشي بايد با
من باشي (خيلي
حرفه اي به
قول
خودشان)اين
گونه مسايل در
خيلي جاها
هست. با خيلي
خانمها كه در
محيطهاي
مختلف كار
كرده اند صحبت
كرده ام
مخصوصا
آنهايي كه در
بخش فروش
هستند، حتا در
شركتهاي
بزرگ اين
مسايل را
دارند. در اين
محيطها چند
نفري از خانمها
كه با مديران
روابط خوبي
دارند و بعضا
روابط جنسي هم
دارند، از نظر
مالي و
موقعيتي
تامين ميشوند
و بقيه بايد تحت
سيطرهي اين
زنان باشند و
از طرف اين
زنان تهديد ميشوند.
اين مسايل
تبديل شده به
يك مساله
طبيعي. حتا
اگر در محيطي
خانمي نخواهد
اين اطلاعات را
از محيط كارش
به شما بدهد و
با شما صحبت
كند، كافي است
يكي دو هفتهاي
در آن محيط
باشي خودتان
متوجه اين
مسايل خواهيد
شد.در محيطهاي
دانشگاهي اين
مسايل كمتر به
چشم ميخورد.
چون از نظر
فرهنگي سطح
بالاتري
هستند. استادان
نمي خواهند شانشان
پايين بيايد و
خيلي تابلو
بشوند . ولي
آنجا هم هست.
نمونه اش را
در دانشگاه
اراك ديديم و
شنيديم. برخي
استادان زن
توجه شان به
سمت
دانشجويان
پسر است و
برخي استادان
مرد به سمت
دانشجويان
دختري است كه
منافعشان را
تامين كند.
هواي جنس
مخالف را دارند.
در واقع تنها
زناني ضرر ميكنند
كه نخواهند به
اين مسايل تن
بدهند.
-
آيا
به جز خشونت
جنسي خشونتهاي
ديگري هم در
محيطهاي كار
نسبت به زنان
وجود دارد؟
-
همين
رفتارتوهينآميز.
خشونت رفتاري
و تحقير روحي
بيشتر است تا
خشونت جنسي.
وقتي زني به
خواستهي
مديرش جواب
ندهد كه ديگر
آن مدير سراغ
او نمي آيد كه
خودش را خراب
كند . ولي او را
تحقير رواني
ميكند. خود
اين كه ميگويند:
خب زنه ديگه.
.ولش كن. وحرفهايي
از اين قبيل
اين خودش يك
خشونت رواني
است. سرت داد
ميكشند كه
بترسي و جا بخوري
وبقيه هم
بترسند. من در
محل كارم هر
وقت كسي با من
اين گونه
رفتار كرده
بلندتر از او
داد زده ام
واگر توهين
كرده من هم به
اوتوهين كردهام.
-
با
اين گونه
برخوردها
چگونه تا به
حال دوام آورده
اي؟
-
جنگيدهام.
اين اصلا خوب
نيست. اين
فرسايش رواني
ميآورد.
جديدا به اين
فكر كردهام
كه كارم را عوض
كنم. ولي
نگرانم كه در
محيط جديد هم
همين مسايل باشد
و تازه اگر
ساعت كار و
حقوقم ثابت
باشد كه فشار
بيشتري روي من
خواهد بود. به
خاطر همين دلم
ميخواهد كه
كاري براي
خودم راه
بياندازم. يا
در محيطهاي
آموزشي كار
كنم.
-
ميزان
خشونتهاي
جنسي و يا
جنسيتي
درمحيطهاي
كاري كه ساعات
كاري ثابت
دارند بيشتر
است يا در
كارهاي پاره
وقت ؟
-
قطعا در
كارهاي پاره
وقت . ولي تمام
موقعيتها در
تو تاثير ميگذارد.
اگر بازارياب
باشي از نظر
مالي روي كارت
تاثير ميگذارد.
ممكن است از
لحاظ اخلاقي
الگو بشوي ولي
نون وآب،
برايت ندارد.
و از نظر مالي
جايگاه پايينتري
خواهي داشت. و
نميتواني
سرمايهاي
جمع كني. اگر
من به خواستهي
آنها تن داده
بودم تا به
حال حتما بارم
را بسته بودم
ومي توانستم
براي خودم
كاري راه بياندازم.
-
اين
برخوردهاي
توهين آميز،
خشونت آميز و
توقعات جنسي
بيشتر از طرف
كدام سطح از
مديران ديده
ميشود؟
-
بيشتر از
طرف مديري كه
يك رده از تو بالاتر
است. مديري كه
بالاي سرتوست.
چون مديران
ارشد نميخواهند
خودشان را
خراب كنند.
البته بعضي از
آنها هم به
دنبال راهي مي
گردند. چون
زرنگ هستند صبر
ميكنند
ببيند طرف راه
نفوذ دارد يا
نه. بعضي هم كه
وقيحترند
مستقيم مطرح
ميكنند. آنها
فكر ميكنند
خودشان آدمهاي
فوق العاده اي
هستند . چون
ديده اند كه
دختران زيادي
به آنها پا
داده اند، و
فكر ميكنند
كه هر دختري
امكان دارد
پايش بلغزد پس
پيشنهادشان
را ميدهند.
-
اين
راه نفوذ
چگونه ميتواند
باشد؟
-
سطح
فرهنگي جامعه
اين را مي
گويد. خيلي از
مديران ارشد
از دورافتادهترين
روستاها به
شهر آمده اند
و پول و پله اي
به هم زده اند.
وبي فرهنگترين
وخشنترين
مردان را در
ميان اين
اقشار ميتواني
ببيني. ظاهر
مدرن وشهري به
خود گرفتهاند
اما از نظر
آنها اگر يك
دختر يك آقا
بالا سر يا
شوهر داشته
باشد كاري به
كارش كار
ندارند وگرنه
آن دختر را
فاسد ميدانند.
و اگر در محيط
كار با كسي
دوست باشد، يا
از نظر پوشش
آزادتر باشد،
او را مال همه
ميدانند. اين
يك ديدگاه
فرهنگي بسته
است.
اگر
دختري را ميبينند
كه سر و ظاهر
خوبي دارد و
به دلشان مينشيند،
نگاه ميكنند
كه بفهمند در
محيط آيا با مديران
پايينترچه
طوري رفتار ميكند،
آيا راه ميدهد.
بسته به رفتار
دختر يا اصلا
طرح نميكنند
ويا اگر حس
كنند كه اين
خانم پا بده
هست، شانسشان
را امتحان ميكنند.
-
به
نظر شما آيتم
اصلي براي طرح
اين گونه
پيشنهادها و سوءاستفادهها
از خانمها،
نوع پوشش و
رفتار آنان
است و يا
آگاهي اين
دسته از
مديران از مشكل
مالي و نياز آن
دختر به كار است
كه سبب طرح
اين گونه مسايل
شود؟
-
مشكل
مالي بسيار
مهم است. اگر
حدس بزنند كه
به آن كار و درآمدش
نياز داري،
اگر بدانند كه
گير كردهاي
ومستاصل هستي
و پشتوانهاي
هم در آن شركت
نداشته باشي،
مثلا شوهر و
نامزدت درآن
شركت نباشد و
يا حتا بدانند
كه مردي كه با
توست و خارج
از شركت است هم
يك آدم معمولي
است و آدم
بانفوذي نيست
حتما شانس
خودشان را
امتحان ميكنند.
-
اين
گونه
پيشنهادها
آيا شرعي است؟
يعني ازآنها
ميخواهند
صيغه شوند و يا
با آنها
ازدواج كنند ؟
-
نه . از
همكارام در
اينجا و در
محيطهاي
قبلي كه كار
ميكردم
شنيده ام
معمولا
پيشنهاد سكس
است بدون صيغه
و...
-
سرنوشت
آنهايي كه تن
به اين روابط ميدهند،
در اين شركتها
چه ميشود؟
-
كلي
بگويم . اين
گونه زنان
تاريخ مصرف
دارند.. به
آنها مثل
كالايي نگاه
ميكنند كه
تاريخ توليد و
انقضا دارد.
وقتي اين
رابطه شروع ميشود
همه درمحيط
كار ميفهمند
كه يك چيزي ،
يك رابطه ي
پنهاني هست.
از بس كه ديده
اند و قضيه
برايشان لوث
شده ، همه خودشان
را به آن راه
ميزنند.
درمحيطهاي
آموزشي هم كه
بودم همين
بود. مديري كه
فكر ميكرد آدم
فرهنگي است و
در زمينه
آموزش هم كار
ميكند،
خلاصه اين
رابطه از
زماني شروع ميشود
. به طرف پوئنهاي
مالي را ميدهند
، وقتي كيس
جديدي آمد،
كسي كه
برايشان تازگي
دارد، او را
جايگزين ميكنند.
طبيعتا آن
اولي در اين
مرحله خيلي
صدمهي روحي
ميبيند. و
دومي هم ميفهمد
كه آمده روي
بورس و به
خودش بيشتر ميرسد
و هر كاري دلش
ميخواهد ميكند.
آن وقت است كه
باز همه مي
فهمند كه دُور
دُورِ
اوست.البته در
ساختارهاي
دولتي ، بعضي
از اين زنان
پيشرفتهاي
خوبي هم ميكنند.
چون آن ارتقاي
رتبه برايشان
ميماند. و
اين مساله
تبديل ميشود
به يك خاطره
از گذشته. ميگويد
اگر اين خطا
را كردم عوضش
فلان پست را گرفتم
و زندگي ام
تامين شد. ميتوان
زناني را ديد
كه با سن كم
پستهاي
بالايي دارند
و بكگراند
بعضي شان را
هم ميدانيم.
-
يعني
در شركتهاي
دولتي اين يك
جور بده بستان
معقولتري
است؟
-
دقيقا.
حتا ميتوان
ديد كه برخي
از اين زنان
ازدواجهاي
موفقتري هم
دارند. در
همان شركت.
همه ميدانند
كه اين خانم
با فلاني بوده
اما چون پوئن
مالياش را
گرفته و شانس
آورده و پست و
مقام و موقعيتي
بدست آورده،
توانسته
ادامهي
تحصيل بدهد و چون
راهش را بلد بوده
ازدواج مي
كند. حتا ممكن
است با فردي
كه اصلا فكرش
را نمي كني و
درهمان شركت
كار ميكند.
از آن به بعد
آن مرد از او
حمايت ميكند.
به خاطر چنين
تجربياتي اين
قضيه مثل يك
ويروس دارد
تكثير ميشود
و مورد تاييد
تعداد بيشتري
از زنان قرار
ميگيرد.
-
نگاه
مردم به آن مدير
چيست؟ و چه
حيثيت و
اعتبار
اجتماعي دارد؟
-
وقتي
مدير شركتي
براي اولين و
دومين بار اين
كار را ميكند،خيلي
نفرتانگيز
ميشود.
اعتبار
اجتماعي خود
را از دست ميدهد.
خيليها از او
آتو دارند
ومجبور ميشود
به اينها پوئن
بدهد. نميتواند
اينها را اذيت
كند ولي برخي
را هم كه از او
آتويي
ندارند، خودش
از آنها آتويي
دارد، اذيت ميكند،
تهديد ميكند.
در واقع
مديران محبوب
و خواستني
نيستند. خطرات
زيادي آنها را
تهديد ميكند.
مجبور ميشود
خيليها را با
پول بخرد . اما
بعد از مدتي
قبح اخلاقي قضيه
ميريزد و
مساله عادي ميشود.
-
اگر
بخواهيم كليتر
قضيه را
ببينيم، آيا
اين گونه
روابط براي زنان
ومردان تبديل
به هنجار يا نُرم
شده است ،یعنی
امری عادی است؟
-
نسبت به
دهههاي قبل،
تا آنجا كه من
يادم ميآيد،
خيلي عادي تر
شده است. مثلا
اواخر دهه ي 80 نسبت
به دهه 70 فوق
العاده عادي
شده است.
-
خب
حالا اگر مدير
زن باشد،
موازنه ي قدرت
به هم بخورد،
وضع چگونه ميشود؟
-
من در
محيطهاي
شركتي مدير زن
نديدم. در
محيطهاي
دانشگاهي
ديدم. مدير
زني داشتم كه
همه كاره بود.
شوهر و بچه
داشت، محجبه
اما با
همكاران مردش
خيلي راحت بود
طوري كه پشت
سرش خيلي حرف
ميزدند. با
دانشجويان
پسر خيلي خوب
بود ولي با
دانشجويان
دختر بد تا ميكرد.
بجز دختراني
كه مثل خودش
بودند.
-
منظورم
اين است در
محيطي كه زن
مدير است،
برخورد آن
همكاران مرد
با زنان چگونه
است؟ آيا همچنان
سوء استفاده
ميكنند؟
-
مديران
مرد هر چقدر
هم كه بد
باشند، اما در
بدترين شرايط
اخلاقي هم
همكاران
مردشان هواي
آنها را دارند
و از هم حمايت
ميكنند. اما
در مورد زنان
اينطور نيست.
مثلا اگر
همكار زني ببيند
كه مدير مردي
رفتارهاي
نامناسب سر
يكي از همكاران
زنش در ميآورد،
عكس العملي
نشان نمي دهد.
اين رفتارها را
براي مردان
عادي ميبيند.
اما خدا نكند
كه مدير زني
رفتار
نامناسب با
همكاران مردش
داشته باشد،
چنان عكسالعمل
نشان ميدهد
كه آن مدير
خانم را كله
پا كند. در
نتيجه مدير زن
بايد سالمتر
باشد تا
بتواند بماند.
مجبور است
سالم تر رفتار
كند چون در
غير اين صورت
نميتواند
بماند.
-
درمحيطهاي
اداري هنگامي
كه اين جور
مسايل درمورد
يك زن ويك مرد
اصطلاحا گندش
در ميآيد،
كار به حراست
و اينها ميكشد،
چه عواقبي
براي آن دو
نفر دارد؟
-
هميشه درمورد
زنان عواقب
بدتري دارد.
در يك كارخانه
نيمه دولتي در
مشهد اين
اتفاق افتاده
بود. هم زن و هم
مرد،هر دوشان متاهل
بودند. اما
فقط آن خانم
بدبخت شد و از
زندگي افتاد.
-
يك نمونهي
ديگر هم سراغ
داريم. در
موسسه اي اين
مساله بين يك
خانم مجرد و
يك آقاي متاهل
اتفاق افتاده
بود و كار به
حراست كه
كشيد، آن همكار
خانم اخراج شد
و آقا همچنان
به كارش ادامه
داد. حراست با
افتخار ميگفت
كاري كردم كه
محيط درست
شود.
-
در
اين مواقع عكسالعمل
همكاران مرد و
زن چگونه است؟
با اين مساله
چطور برخورد ميكنند؟
-
اصولا
خانمها از
موضع ضعف عمل
ميكنند. ياد
نگرفتهاند.
در محيط
كارشان وقتي
پاي اعتراضي
به ميان ميآيد،
منفعل عمل ميكنند
براي خود من
پيش آمده
بارها و بارها
اعتراض كردم.
در جلسات اداري
كه بجز من 8-9 نفر
خانم ديگر هم
بوده اند، اما
همه سكوت كرده
اند. مرد هم كه
نمي آيد از من
حمايت كند و
موقعيت خودش
را به خطر
بياندازد. چون
اگر مرد جسوري
باشد كه مدير
به او ظلمي
نمي كند در
غير اين صورت
روزگار آن مدير
را سياه ميكند.
اگر هم مثلا
يك آقاي
دانشجويي
باشد كه كم سن
و سال است و
موقعيت شغلي
اش ضعيف تر از
بقيه است كه
محافظه كار
است و از من
دفاع نخواهد
كرد. زنان هم
سكوت ميكنند.
ميگويند:
مرده، يك وقت
دهانش را باز
مي كند و يك
چيزي بهت ميگويد.
من هم در اينجور
مواقع ميگويم:
مگر چه خواهد
كرد؟ اگر فحش
بدهد، من هم جوابش
را خواهم داد.
اگر بزند كه
خواهد خورد.
-
خب
اين خصلتي كه
تو داري كه
اين مسايل را
در محيط كارت
تحمل نميكني
وعكسالعمل
نشان ميدهي، در
اين فضاهاي
آلودهاي كه
گفتي درمحيطهاي
كارت وجود
داشته، چقدر
به ضرر تو
بوده، و چقدر
به سود تو
بوده است؟
-
ضرر مادي
داشته ام.
پوئنهاي
مادي ومالي كه
بقيه گرفتهاند
به من ندادهاند.
درخيلي جاها
مدير زير پاي
مرا خالي كرده
تا قدرت
نگيرم. چون در
شركتهاي
خصوصي هر چقدر
منافع و قدرت
مالي تو بالا
برود،قدرت
بيشتري ميگيرد.
اگر منافع
مالي نداشته
باشي قدرت هم
نداري.
عليرغم
اين، من با
اتكا به
برخوردهاي
خودم، توانستهام
كاري كنم كه
از نظر معنوي
موقعيتم خوب
شود. خوشبختانه
در طولاني مدت
جواب خودم را
گرفتهام. خوب
آلان ميبينم
شايد حرف
وحديثهايي
پشت سر ساير
همكاران
دخترم باشد،
يك كوله بار
حرف و
رفتارهايي با
آنها ميشود،
شوخيهايي كه
بعضا با آنها
ميكنند، با
من نمي شود.
ومعمولا
هنگامي كه
دختران
همكارانم
احساس ضعف ميكنند
به سمت من ميآيند.انگار
كه من دايه
شان هستم. در
اين مواقع به
آنها ميگويم
آن موقعي كه
من صدايم در
ميآيد چرا از
من حمايت نمي
كنيد؟ درست
است كه من
پوئنهاي
اقتصادي ام را
از دست داده
ام. اما اين
چنين موقعيتي
را بدست آورده
ام.
-
يعني
در واقع كساني
كه از اين
طريق پوئنهاي
مادي را به
دست آورده
اند، اما
همچنان مورد تحقير
هم قرار ميگيرند.؟
-
كاملا
-
اما
زنهايي كه
نمي خواهند به
اين روابط تن
بدهند، چگونه
عمل ميكنند؟
وضعيت آنان
چگونه است؟
-
به بخشي
از اين مقاومت
ها و تبعات آن
اشاره كردم.
آنها يك سري
مكانيسمهاي
دفاعي براي
خودشان
انتخاب ميكنند.
اين مكانيسمها
به صورت تغيير
رويه است.
كارهايي كه
خودم و يا همكاران
و دوستان
نزديكم كرده
اند چه در بخش
خصوصي و چه در
بخش دولتي.
آنهايي كه ميخواهند
يك محيط سالمي
در كار ايجاد
كنند، حريم
دورشان را
سالم كنند اين
كار را ميكنند
به مديران
ارشد تظاهر ميكنند
كه كسي را
دارند كه خيلي
حامي شان است.
حتا اگر چنين
حامي اي
نداشته باشند.
ميگويند كس و
كاري بانفوذ
در فلان
سازمان دارند.
اين در حقيقت
يك سوپاپ
اطمينان است.
كسي در خارج
از شركت هست
كه اگر منو
اذيت كنيد،
پدرتان را در
ميآورد. اين
روش عموميت
پيدا كرده
است. آنها هم
كه نميتوانند
ريسك كنند.
چون نميتوانند
مطمئن شوند كه
اين خانم درست
ميگويد يا نه،پس
احتياط لازم
را ميكنند.
خودم چندين
مورد اين
چنيني ديدم دختر
ساده اي بود
كه در كرج كار
ميكرد. ما
تمام زندگي اش
را ميشناختيم.
او به دروغ
گفته كه من كسي
را دارم را كه
با فلان وزير
آشناست. خودش
هم ميگفت كه
من اين كار را
كردم تا دست و
پايشان را جمع
كنند. بايد جنگيد و
در محيط
برخوردهاي
تندي كرد.
-
پس
يكي ديگر از
كارهايي كه
زنان براي
محافظت از
خودشان در
مقابل چنين
رفتارهايي ميكنند
اين است كه
خشن برخورد
كنند؟
-
مجبورند.
شايد طبع
زنانه بطلبد
كه كارهاي
خاصي بكنند.
مثلا با لحن
ملايم حرف بزنند
و يا راه رفتن
شان زنانه
باشد. من خودم
مجبور شدم در
محيط كار خيلي
مردانه راه
بروم. خشك راه
ميروم و به همين
خاطر كمر
دردهاي شديد
گرفته ام. سعي
ميكنم دستهايم
را كنار بدنم
نگاه دارم.
يكي از دوستان
دوران دانشگاهم
مرا ديده بود
ميگفت چرا
اينقدر عوض
شدهاي .چرا
مثل مردها راه
ميروي؟
مجبورم. اگر
اين كار را
نكنم و مثل
خودم راه بروم
روزانه 5 يا 6
نفر به من
پيشنهاد ميدهند.
خانم
جوان ديگري كه
به صورت موقت
در چند شركت
ويا مجله و روزنامه
تجربه كاري
دارد ميگويد.
-
از اين
خواستهها
فراوان است.
مطلبي نوشته
بودم. مقاله ي
خوبي شده بود
اما مدير چنين
پيشنهادي به
من داد.
-
خواستهشان
را چگونه مطرح
ميكنند؟
-
خيلي
راحت. اگر
خونه داشته
باشي كه ميگويند
من دارم ميآييم
خانه ي شما تا
مطلبت را
بگيرم. بايد
كسي در
منزلتان
نباشد. اگر
كسي باشد ويا
دلت بخواهد بگويي
كسي خانه هست،
يعني معامله
بهم خورده
است. اگر خانه
نداشته باشي،
ميگويد من در
اين ساعت در
دفتر تنها
هستم ميتوانيد
بياييد. يا ميتوانيم
برويم خانهي
يكي از دوستان
و يا خانهي
خودم هم كسي
نيست. زنم
رفته مسافرت
حتا بعضيها
كه اينقدر
پررو شده اند
كه زنشان هم
كه ميرود
خريد يا خانه
ي مادرش، ميگويند
نيست و.. به هر
صورت خيلي
راحت مطرح ميكنند...
خلاصه بهش
گفتم.من خيلي
زحمت كشيدم
براي اين كار .
تا ساعت سه و
نيم
صبح بيدار ماندم
تا به موقع
مطلب را آماده
كنم. من با
ايميل برايتان
ميفرستم. شما
آن را بررسي
كنيد. فرداش
ديدم كه خبري
نشد. وقتي ازش
پرسيدم، گفت
مطلب حرفه اي
نبود
نتوانستم
بزنم. حرفهاي
نبود، يعني كه
خواستهاش را
انجام ندادي.
باهاش راه
نيامدي. پس
جزو حرفهايها
نيستي.
-
مديرمن
هم به من گفت:
حرفهاي به
اين مساله فكر
كن. اگر اين
كار را بكني،
فردا
امتيازات خوبي
ميگيرد. اگر
نكني ضرر ميكني.
در
اين راستا
خانمي كه از
دانشگاه
اميركبير با
مدرك فوق
ليسانس فارغ
التحصيل شده
است و به دليل
پيدا نكردن
كار در مجلهاي
كار غيرمرتبط با
تحصيلاتش انجام
ميدهد ميگويد:
-
خيلي
وقيحانه است.
سردبير دوست
دخترش را مياورد
كه مثلا كار
كند. حتي از
تنخواه
ماهيانه به
خانم پرداخت
ميشود. زن
وبچه هم دارد
همه هم اين را
ميدانند.ولي
وقيحانه
پذيرفته
اند.خانم نه
تخصص دارد و
نه توانايي با
يك ليسانس،
حقوق بيشتر از
ما ميگيرد
هيچ خروجي هم
ندارد. من علت
را شرايطي ميدانم
كه پول مفت و
موقعيت را به
راحتي و بدون
ارزيابي به
اين مرد داده
است. حالا اين
ادم با
استفاده از
شرايط راحت
انسانيت ميخرد
و شرافت ميفروشد.
مني كه براي
خودم احترام
قائلم و براي تحصيلاتم
زحمت كشيده ام
و زندگي را
طور ديگري ميبينم
چاره اي ندارم
جز تحمل شرايط
حاشيه اي كار
و فكر ميكنم
بعد از عيد
ديگر نتوانم
اينجا را تحمل
كنم.
خانم
جواني كه طراح
و برشكار لباس
شب و عروس است
مي گويد:
-
من ده سال
و خرده اي هست
كه در مزونهاي
لباس عروس كار
ميكنم. محيط
كار من صد در
صد با اين
جاهايي كه دوستمان
گفتند فرق
دارد. ولي
خيلي از صحبتهاي
ايشان شبيه به
تجربيات و
مشاهدات من در
اين چندسال
است. شما
پرسيديد كه
آيا مشكلات
اقتصادي زنان
تاثيري دارد
در اين گونه
مسايل. به نظر
من در امنيت اخلاقي
كه زنان در محيط
كار دارند،
بسيار تاثير
دارد. مشكلات اقتصادي
يك خانم دامن
ميزند به اين
گونه مسايل.
اگر خانمي
وارد يك محيط
كار شودو
كارفرما از
مشكلات
اقتصادي او واز
نياز شديدش به
درآمد آگاه
باشد،چه يك
دختر مجرد
باشد يا يك زن
شوهردار فرق
نميكند، صد
درصد اين خطر
او را تهديد
ميكند كه با
چنين
پيشنهاداتي
روبرو شود. متاسفانه،
متاسفانه
بايد بگويم كه
در بعضي موارد
ديده ام كه برخي
از اين خانمها
خودشان راه
نفوذ را باز
ميكنند. ديده
ام كه خانمي
به كارفرما ميگويد:
:حقوق بالاتري
به من بده من
باهات هستم و سرويس
ميدهم."
-
چرا
فكر ميكني
برخي از خانمها
اين راه نفوذ
را باز ميكنند؟
-
نمي دانم.
من اين را
ديده ام. شايد
به دليل اينكه
ثبات كاري
خانمها در
توليديها به
اين مساله
برميگردد.
بايد شرايطي
را كه كارفرما
مشخص ميكند،
بپذيرد تا
اطمينان پيدا
كند كه كار
دارد.
-
در
واقع اگر اين
خانم احساس ميكرد
كه ثبات كاري
دارد، باز اين
پيشنهاد را ميداد؟
-
نه. نمي
داد. اما
متاسفانه اين
شيوه ي برخورد
در محيطهاي
كاري وجود
دارد. حتا من
شنيده ام كه
در محيطهاي
نيمه دولتي و دولتي
هم وجود دارد.
اكثر خانمهايي
كه در محيط
كاري ما
هستند،
مشكلات
اقتصادي زيادي
دارند. و نياز
دارند كه از
كار و
درآمدشان
اطمينان
داشته باشند.
در نيتجه اگر
ميخواهي در
چنين محيطهايي
كار كني، بايد
نسبت به آن
محيط
وكارفرما
خيلي تحقيق
كني. شناخت
داشته باشي تا
بتواني محيط سالمي
را براي كار
انتخاب كني.
اگر در محيط
كاري هم
شرايطي برايت
پيش آيد كه
چنين
پيشنهاداتي
را نپذيري و
يا كسي باشد
كه آن جايگاه
خاص را براي
كارفرما پيدا
كرده باشد،
هيچ وقت نمي
تواني از نظر
حقوقي و كاري
آن جايگاهي را
كه شايسته ي
توست بدست
آوري. هر چقدر
هم كه از نظر تجربه
كاري و ...
بالاتر از آن
فرد باشي باز
آن يك نفر در
راس كارهاست.
چون تن به خواستهي
كارفرما داده
است. حتا اگر
به بهترين شكل
كارت را پيش
ببري ، هيچ
اعتباري به
اين كار نيست.
هزار مشكل سر
راهت ميگذارند.
شرايطي برايت
مشخص ميكنند
كه بايد
بپذيري. ميگويند:
اگر ميخواهي
كار كني، اين
شرايط هست.
اگر نخواهي به
آن شرايط تن
بدهي، با
بيكاري مواجه
هستي. ممكن
است كارهايي
در اختيار تو
قرار دهند كه
خيلي بيشتر از
وظايفت باشد.
يا كاري به
عهده ي تو ميگذارند
كه از نظر
تجربي خيلي از
سطح تو پايين تر
است و انجام
آن برايت افت
دارد. حقوقي
برات تعيين ميكنند
كه خيلي پايين
تر از حقت است.
و تو به خاطر اين
كه ميخواهي
كار داشته
باشي. باز كم و
بيش اطمينان داشته
باشي كه از
نظر اخلاقي و
شخصي در امنيت
هستي بايد
خيلي از شرايط
اين گونه اي
را بپذيري و
قبول كني كه
تو را خيلي
پايين ببينند
و به تو توهين
ميكنند.
اجازه ي
پيشرفت به تو
نميدهند.
بايد بپذيري.
-
اكثر
كساني كه در
توليديهاي
لباس كار ميكنند،
چه پايگاه
اقتصادي
دارند؟
-
خيلي
ضعيف و بيشتر
از خانوادههايي
هستند كه يا
خانواده ي
طلاقند يا
اعتياد. در
فقر زندگي ميكنند
وبه اين دليل
است برخي از
آنان به راحتي
خيلي مسايل را
ميپذيرند. با
وجود اينكه
خانمها خيلي آسيب
پذيرند. اگر
هم كار حراست
و اين جور
جاها بكشد، ميگويند:"
خوب مرد است ديگر.
از مرد ميگذرند.
ولي خانم طرد
ميشود.
-
سطح
سواد
وتحصيلات اين
خانمها در چه
حد است؟
-
حداكثر
ديپلم.
-
بحث
شرعي اين گونه
روابط در محيطهاي
شما چگونه
است؟
-
صدد در صد
تمام اين گونه
خواستهها
غير شرعي است.
من نوع شرعي
اش را نديدم.
زن
ديگري 36 ساله
ميگويد:
-
دو سال
پيش شوهرم فوت
شد دو دختر
دبيرستاني
داشتم شغل
شوهرم آزاد
بود و خانه مان
استیجاري در
واقع من ماندم
بدون بيمه و
يا پشتوانه
مالي. برادر
شوهرم تا حدي
كمك ميكرد
اما هم كم بود
و هم تمايل
داشت با توجه
به زن وبچه اي
كه داشت با من
ازدواج
كند.سراغ كار
رفتم و مصيبتم
شروع شد. هر جا
ميرفتم به من
پيشنهاد صيغه
ميدادند. هر
جا كه رفتم دو
سه هفته بيشتر
دوام نياوردم.
در جايي مردي
كه هم سن پدرم
بود به من
پيشنهاد داد
گفت حيفي زن
به اين زيبايي
نبايد اينقد
زحمت بكشد. در
مصاحبه
فهميده بود شوهرم
فوت كرده.
گفتم شما هم
سن پدرم هستي
بهش برخورد.
ديگه سلام
وعليك هم
نكرد. سر ماه
ديدم
60هزارتومان
گذاشته تو
پاكت گفتم
توافق ما
250000تومان در ماه
بود.گفت بله
به شرطهها و
شروطهها.
ديگه نرفتم.
بعضيها فكر
ميكردند
ايراد از
خودمه خيلي
جاها حتي با
چادر ميرفتم
فايده نداشت.
حالا مادر
شوهرم تو مطب
يك آشنا كار
پيدا كرده صبح
هم در يك مطب
ديكر كار مي
كنم. پولش
خيلي كمه. من
كار خيلي ميكنم اگر مرد
بودم
خيلي پيشرفت
ميكردم نگاه
جامعه به زن
خيلي بده اگه
بيوه باشي كه فاجعه
است.
***
بعد
از شنيدن
درددل ها
وتجربيات تلخ
اين زنان از
راهكارهايي
براي حل اين
مسايل و ايجاد
امنيت در محيط
هاي كار براي
زنان پرسيديم.
-
حالا
برويم سر
راهكارها ،
شما به عنوان
دختر جوان
تحصيلكرده اي
كه 4 يا 5 سال است
در محيطهاي
كاري با اين
گونه مشكلات
روبرو بوده اي
فكر ميكني چه
راهكارهايي
براي تغيير
اين شرايط وجود
دارد؟
-
اول از
همه فرهنگ
جامعه بايد
اصلاح شود.
بحث تبعيض
جنسيتي بايد
برداشته شود.
اين نگاه كه تو
دختري و بايد
كار نكني،
بايد تغيير
كند. ما
مشكلات دوقرن
پيش زنان
اروپا را
داريم. تبعيض
جنسيتي بايد
برداشته شود.
در خانواده و...
نگاه متفاوت
به زن ومرد
بايد حذف شود.
و اينكه زنان
خودشان باور
كنند كه چيزي
كم ندارند و
دليلي ندارد
در مقابل كاري
كه انجام ميدهند
به كارهاي
ديگري نظير
اين گونه
خواستهها تن
بدهند. حالا
ممكن است اين
خواستهها در
سطح بسيار
پايين تر و در
حد يك نگاه،
يك عشوهآميز
و يا كنار
آمدن باشد و
يا در حد بالا
و رفتن به رختخواب.
تمام اينها را
كه در نظر
بگيريم ، روز
به روز هم که
وضعيت اقتصادي
بدتر مي شود.
وقتي بار
اقتصادي به
خانوادهها
فشار ميآورد،
بچهها مجبور
ميشوند كار
كنند، از سوي
ديگر سن
ازدواج بالا
رفته است و
دختران جوان
بسياري
مجبورند با
خانوادههايشان
زندگي كنند.
مردهاي مناسب
براي ازدواج
نسبت به
سابق كمتر شده
است. دختران
هم دوست دارند
عاقلانه
تصميم بگيرند و
همسر مناسب
خودشان را
انتخاب كنند
نه اينكه مانند
مادرانشان
ازدواج كنند.
وقتي همسر
مناسب كمتر
جلوي راهش
قرار ميگيرد
آن كه براي
زندگي مناسب
است و از سوي
ديگر در خانه
پدر ومادر هم
سركوفت در
خانه ماندن(با
پوزش از طرح اين
اصطلاح) و،ترشيده
شدن را به
دختر ميزنند،
آن وقت اين
دختر ممكن است
براي فرار از اين
مسايل تن بدهد
به اين گونه
مسايل و يا به
ازدواج به
عنوان زن دوم
يا سوم مردي
كه در محيط
كار موقعيت
اقتصادي
واجتماعي
خوبي دارد. تا
از اين حرفها
خلاص شود.
اگر
مشكلات
اقتصادي و
اجتماعي
اجازه بدهد كه
زنها خودشان
را نشان دهند،
تازه زنها
بايد باور
كنند كه چيزي
كم ندارند. الگوهاي
اجتماعي
بسياري وجود
دارد كه زني
بدون حمايت يك
مرد، شوهر و
يا پدر و...
توانسته است به
جايي برسد.
متاسفانه
عليرغم
توانايي زنان در
داخل كشور اين
نمونهها در
داخل كم است.
اما داريم
بسيار زنان
ايراني كه در
خارج از كشور
چون شرايط
مناسب بوده
توانسته اند رشد
خوبي كنند.
حتا ممكن است
از زنان داخل
كشور توانايي
كمتري داشته
باشند اما به
دليل وجود امكانات
زياد رشد
زيادي كرده
اند. مساله به
مشكلات
اجتماعي
بسيار عميقي
برمي گردد.
اما مساله
انسان سازي هم
اينجا مطرح
است. هميشه ما
ميگوييم اول
جامعه را
بسازيم
بعد
انسانها را.
اما به نظر من
هم اكنون
انسان سازي در
ميان جوانان
شروع شده است.
درميان
دخترهاي ما به
نوعي خودكم
بيني وجود
دارد. كه ناشي
از همان فرهنگ
سنتي قديمي
است. مثلا
زنان زير آب
هم را ميزنند.
همان مساله
مادرشوهر و
خواهر شوهر و
عرو س و...
-
شايد
بتوانيم بگوييم
نوعي حركت از
نگاه سنتی به
پیشرفته،
وجود دارد.
اين به شبكههاي
گسترده ي
ارتباطي نوين
بستگي دارد.
اينترنت،
ماهوارهها
و... سبب شده كه
اطلاعات
زيادي در
اختيار دختران
و زنان قرار
بگيرد. با
فرهنگهاي
ديگر آشنا
شوند و... به هر
حال
اينها تاثير
زيادي در رشد
فكري جوانها
دارد. و به
خصوص دختران.
من هم در دهه ي 70
دانشجو بودم
وهم در دهه 80.
خيلي باورها
ونگرشها عوض
شده است. در
واقع به نوعي
شكافي بين
تفكر عاميانه
وبسته ي قديمي
ايجاد كرده
است. اين
سيستمي كه
باور داشت
دختر بايد در خانه
بماند دچار مشكل
شده است. دختران
هم دچار تضاد
شده اند. از يك
طرف هنوز
بقاياي آن سيستم
سنتي را در
تفكر خود
دارند كه مثلا
زيراب همديگر
را ميزنند و
از طرف ديگر
به خودشان
آمده اند كه
حالا بايد
موقعيت
اجتماعي شان
را رشد دهند اين تفكر
كه زنان زيرآب
هم را ميزنند
فقط در ميان
زنان عامي
وساده وجود ندارد،
بلكه در ميان
زنان
تحصيلكرده و
حتا روشنفكر
هم وجود دارد.
منظورم
اين است كه
تفكر بسته ي
قديمي در
افكار زنان ما
رسوخ كرده است
و در
رفتارهايشان
خود را نشان
ميدهد. مثالي
ميزنم. مثلا
در آلمان
مساله خيانت
مرد بسيار بدتر
از خيانت زن
است. اگر زني
بفهمد كه كسي
با شوهرش
ارتباط داشته
ابتدا از
شوهرش طلاق ميگيرد.
و او را مقصر
ميداند. اما
زن ايراني چه
ميكند، حتا
اگر حق طلاق
را هم داشته
باشد، در چنين
موقعيتي اول
يقهي آن دختر
را ميگيرد.
يك فصل حساب
او را ميرسد
و بعد در محل
كار ود و نزد
خانواده اش
آبروي دختر را
ميبرد. بعد
آخرش هم يك
دعوا و جيغ و
داد تصنعي با
شوهرش راه مياندازد
و بعد هم كه
شوهرش ميفهمد
كه آن زن ديگر
سراغ او
نخواهد آمد،
يك مدتي ميآيد
ومي چسبد به
زنش و معذرت و..
و باز روز از
نو روزي از نو. درخت
از ريشه كرم
دارد. زنها
خودشان را
مقصر ميدانند
. اين فرهنگ
خاورميانه اي
، فرهنگ شرقي
است.
-
درست است.
در محيطهاي
كاري وقتي زني
با زني مساله
پيدا ميكند و
يا با كل
مجموعه و
مدير، اولين
مساله اي كه
زير سوال ميرود
صلاحيت
اخلاقي آن زن
است. مثلا زني
است با تخصص
علمي و فني و
ماهر در كار
خود و در مورد
كاري نظر ميدهد
كه بايد اين
گونه كار كرد
و روي حرفش ميايستد.
بهترين راه
اين است كه يك
انگ اخلاقي به
او بزنند و يك
جوري او را از
آن موقعيت و
محيط بيرون
بياندازند.
اين يك ارزش
منفي است كه
در جامعه، تو
نمي تواني به
راحتي به مردي
انگ بزني.
تازه اگر هم
بزني ، اهميتي
به آن داده
نمي شود. چون
مرد است و اين
مسايل را برايش
عادي ميدانند.
-
آيا
زنان ميتواند با
همكاري هم
راهكاري را
بيابند كه
محيط كارشان
را براي
خودشان امن و
ايمن كنند؟
-
دقيقا. من
خودم اين را
تجربه كردم.
اين شيوه را جديدا
به كار ميبرم.
مديرمان هم
احساس خطر
كرده است. چندماه
پيش به يكي از
دختران
همكارمان كسي
توهيني كرد و
من جلويش در
آمدم . ميدانيد
بايد مثل
قانون جنگل
عمل كرد. اگر
كوتاه بيايي و
از موضع ضعف
برخورد كني
حسابت پاك است.بامديرمان
هم برخورد كردم
وخواستم به
مساله رسيدگي
كند. وقتي اين
گونه رفتار ميكني،
بايد خطر
اخراج و
بيكاري را هم
به جان بخري.
با خود ميگويم
كه بالاخره كه
بيكار نمي
مانم. من تخصص
خودم را دارم
و كاري پيدا
خواهم كردو
بنابراين به
عواقب كارم
فكر نكردم و
محكم ايستادم.
-
خب تو به
خاطر تخصصت
قدرت چانه زني
داري. شايد زنان
ديگر نداشته
باشند.
-
ممكن است اينطور
باشد. اما
شايد وقتي كه من
كه از اين همكار
زني حمايت مي
كنم كه از او
خوشم نميآيد
و احساس
نزديكي با او
نمي كنم. وقتي
با او برخورد
شد و من هم
دركنارش
ايستادم و از
اودفاع كردم،
شرايط رواني در محيط
كار ايجاد شد،
كه الان هر
كدام از
دخترهاي همكارمان
كه برايش
مشكلي پيش ميآيد
نزد من ميآيد.
حتا اگر من
شركت نباشم به
من زنگ ميزند.
حساب كار دست
مدير هم آمده
است. صندلي من درست
مقابل ميز
مديراست و او
ميداند كه
بايد مرا به
حساب آورد.
-
آيا
بين خودشان هم
رابطه برقرار
كرده اي كه بنشينند
و با هم گپ
بزنند و ...
-
نه اصلا..
چون ميگويند كه
سم پاشي ميكني
و لجن پراكني
ميكني و..
حالا اگرمن
مشكلي پيدا
كنم همه ي
آنها به من
زنگ ميزنند و
ديگر زيرآب
مرا نمي زنند.
-
در
صحبتهايتان
اشاره كرديد
به مردهايي كه
اين نوع برخوردها
را با زنان
قبول ندارند. فاسد
نيستند ،آنهايي
كه مخالفند چه
ديدگاهي
دارند و چگونه
با اين مسايل
درمحيط كار
برخوردميكنند؟
يعني اگر مردي
به زني توهيني
كند و يا تقاضاي
غيرمتعارفي
داشته باشد،
چه ميكنند؟
-
در محيطهاي
كار آقايان تا
مشكلي براي
خودشان پيش
نيايد،
صدايشان در
نمي آيد. چون
زنان را درجه دو
به حساب ميآورند
و از آنها
حمايت نميكنند.
در صورتي كه
اگر براي
همكار مردشان
مساله ي پيش
آيد حتما
حمايت ميكنند.
اصولا مردان محافظهكارند
وبرخورد نميكند.
فقط بعد از
جلسه مثلا با
آن خانم
همدردي ميكنند.
يا حداكثر
زماني كه پشت
سرت حرف ميزنند
برخورد ميكنند
كه در مورد
فلاني حق
نداري اين
گونه حرف بزني.
-
من
اعتقاد دارم
براي برخورد
با اين فرهنگ
غلط شرقي بايد
همان گونه عمل
كنيم
كه زنان در
صد سال پيش در
امريكا براي
به دست آوردن
حق راي عمل
كردند. بايد
جدي برخورد كرد.
درخانوادهها
هم با اين كه
ظاهر زندگيها
خيلي پيشرفته
و مدرن شده
ولي هنوز اين
خشونتها شدت
دارد. در
تهران ماشيني
شده، از
آپارتمانها
صدای کتک
خوردن زنان می
آید. اين يعني همان
فرهنگ وحشي
گري قديمي.
براي حل اين
مسايل فقط آن
ضرب المثل
معروف كه كسي
به دادت نمي
رسد جز خودت.
در درجه اول
خودت بايد
گارد بگيري و از
خودت دفاع
كني. شايد
اعتقادمن
عاقلانه نباشد
ولي فكر ميكنم
هر كسي كه
بخواهد به من
توهين كند يا صدمه
اي بزند حالا
اين مرد ميخواهد
همسرم باشد يا
پدرم و يا هر
كس ديگر، من هم
با اوهمان
رفتار را
خواهم كرد.
مقابله ميكنم.
چون در جامعه
اي زندگي ميكنم
هيچ حق وحقوقي
ندارم. و
اينقدر مشكل
وجود دارد كه
تا بخواهم زنگ
بزنم كه مثلا
پليس بيايد ... اين
رفتار فوري و
بلافاصله است.
وگرنه راه حل
اصلي كه زمانبر
وعمقي است.
خود من كه اين
گونه
برخوردكرده ام.
بعد از دو
سالي كه در
اين محل كار
ميكنم ديگر
براي همه جا
افتاده است و
ميدانند كه
هر حرفي بزنند
و كاري بكنند
جوابشان را
خواهند گرفت.
پس هواي حرف
زدن و
رفتارهايشان
را دارند.
-
در
حقيقت ميتوانيم
بگوييم كه
زنان و خانمهاي
كه مقاومت ميكنند
درمقابل اين
جور خواستهها،رفتارشان
الگويي ميشود
براي ديگر
زنان.
-
بله . زنها
اصولا دير
اعتماد ميكنند
. اما وقتي كه
به تو اعتماد
پيدا كنند كه
هيچگاه زيراب
هيچ زني
را نمي زني،
حتا اگر دشمنت
باشد، به سمت
تومي آيند.
-
من فكر ميكنم
كه دو تا آيتم
مهم اينجا
وجود دارد.
يكي سطح
تحصيلات زنان
است و ديگري
پايگاه
اجتماعي شان.
من تجربهي
خوبي در محل
كار خودم
داشتم. در موسسه
ي ما سطح سواد
همه ي خانمها
حداقل ليسانس
است. مديري
براي ما آمد
كه فقط سه 4 ماه
دوام آورد. ميزان
خشونت جنسيتي
اين آقا در
اين حد بود كه
مثلا به خانمهاي
همكارما ميگفت
: چقدر خوشگل
شدي. يك روز
يكي از
همكاران رفته
بود پيشش براي
گرفتن مرخصي
او پرسيده بود
ميخواهي پيش دكتر
زنان بروي. (
اين جمله
مصداق خشونت
جنسي عليه زنان
است چون وارد
حريم خصوصي يك
زن ميشود.)
اين باعث شد
كه با من صحبت
كند و ما همه ي
زنها نامهاي
براي حراست
نوشتيم و در
آن نامه حراست
را تهديد
كرديم كه اگر
اين آقا را
شما برنداريد
ما شخصا
خودمان عمل
خواهيم كرد.
اين باعث شد
كه مدت
مديريتش در
اداره ما چند ماه
بيشتر نشود.
سطح سواد خانمها
بسيار مهم
است. و اين كه
از قبل هم به
هم اعتماد داشته
باشند.
-
درست
است.مشكل محيط
كار ما اين
است كه سطح
سواد خانمها
در حد ديپلم و
حداكثر فوق
ديپلم است. يا
ليسانسهايي
كه معلوم نيست
از دانشگاههايي
است كه در حد
دبيرستان
هستند. اما
حالا آن خانم
ديپلمه كه شش
ماه پيش توي
سرش اگر ميزدند
فقط گريه ميكرد.
اعتمادبه نفس
پيدا كرده و
از خودش ميتواند
حمايت كند و
مقاومت كند.
يكي دوتا آقاي
جاافتاده هم
درمحيط
كارمان هستند
كه انسانهاي
سالمي هستند.
اينها نزديك
ميز آن خانم
كار ميكنند.
رفتار حمايتآميز
آنها هم در اين
تغيير در اين
خانم نقش
داشته است.
برخي
اوقات هم به خاطر
اين كه سطح
سواد خانمها
از مديران
بسيار بيشتر
است و آنان
احساس كمبود
ميكنند
مخصوصا در مقابل
اين زنان. به
خاطر عقدههايي
كه از دوران
كودكيشان
دارند ميخواهند
هميشه كه به زنها
حكومت كنند.
-
من فكر ميكنم
اين مسايل به
سختي حل ميشود.
چون بايد از
نظر اجتماعي،
اقتصادي، فكري
و شخصيتي حل
شود. اين كه
زنان در يك
جامعهاي
اينقدر پايين
شمرده ميشود
كه ديگران به
خودشان اجازه
ميدهند كه هر
حرفي وهر
حركتي را نسبت
به آنان اعمال
كنند، حتا زناني
كه در ردههاي
بالاي تحصيلي
هستند هم از
احساس ميكنند
كه از امنيت
اجتماعي
وشخصي
برخوردار
نيستند. من
ديدهام
زناني را كه
يك خانواده را
به طور كامل
اداره ميكنند.
چه از نظر
اقتصادي وچه
از نظر رسيدگي
به فرزندان و...
باز هم كوچك
شمرده ميشود
،چون زن است
و باز او ترس
از شوهرش
دارد.با وجوداينكه
بسيار بالاتر
از شوهرش است.
اين
كه همسبتگي
بين زنان كمتر
از مردان است
من هم با آن
موافقم. مساله
زيرآب زني در
ميان زنان را
بسيار بيشتر
از بين مردان
ميبينم. اين
گونه مسايل را
جامعه بايد حل
كند. فرهنگ بايد
حل كند. خود
آدمها بايد به
آن برسند.
-
خوب
چه جوري بايد
همه ي اين
تغييرات را در
فرهنگ و
اجتماع و
افراد بوجود
بياوريم؟
-
اول
بايد از
خودمان شروع
كنيم. من ميبينم
زناني را كه
در سازمانهاي
غير دولتي ان
جي اوها كار
ميكنند ولي
سايهي هم را
با تير ميزنند.
در فعاليتهاي
اجتماعی
هستند باز
زيرآب هم را
ميزنند.
-
اين
مساله در ميان
مردان هم هست.
-
بله .ولي
درميان زنان
بيشتر است.
-
به نظر
من د رساختار
فعلي تغيير
بزرگ ممكن
نيست. تغييرات
كوچك در حد آن
مثالي كه اين دوستمان
زد در مورد
مديرشان كه
توانستند
عوضش كنند،
چرا ولي
تغييرات
اساسي نه. راه
اصلي تغيير
ساختار كلي
جامعه است.
-
ببينيد.اين
نگاه
تحقيرآميزي
كه اين
دوستمان گفت
زنان نسبت به زنان
ديگر دارند
بايد كالبد
شكافي شود. به
دليل تربيتي
است كه ما
داشته ايم. ما،در
جامعهاي
پدرسالارانه
بزرگ شده ايم
و جامعهپذيري
ما جنسيتي
است. اين باعث
ميشود كه
نگاه اقليت به
خود داشته باشيم.
براي همين است
كه اگر زني
بخواهد برود رانندگي
ياد بگيرد پيش
مربي زن نميرود
چون فكر ميكند
كه آن زن مربي
توانايياش
كم است. براي
همين است كه
اگر مردي خطا
كند آن خطا را
ميپوشانند
ولي اگر زن
خطا كند آن را
پررنگ ميكنند.
اين به خاطر
اين است كه
طوري تربيت
شده ايم (و اين
در اعماق وجود
وافكارمان
نفوذ كرده) كه
نگاه اقليت
بيني به خود
داشته باشيم.
اگر مردي برود
با زن ديگر،
زنان فقط ميگويند:"
خوب پول دارد
ديگر". يا اينكه"
كار غير شرعي كه
نكرده". ولي ا
گر بفهمند زني
اين كار را
كرده ، ميگويند
: "چقدر كثافت است
و بي شرف است و..."
اين نوع نگاه
به ما تحميل
شده است.
-
اما
اين بحث هم
هست كه هر چه
در محيط كار
زن ذهنش را
عوض كند. اعتماد
به نفسش را
بالا ببرد،
ولي باز وقتي
آن مشكل
اقتصادي وجود
دارد دستش
بسته است.
وقتي زني هست
كه شوهرش
معتاد است. بچهاش
مريض است.
خانهاش
اجارهاي است
و ... ميداند كه
به عنوان يك
انسان ارزش
دارد نه به
عنوان يك شي
جنسي، اما چه
كار بايد
بكند؟
-
اگر
بخواهد تكي
اعتراض كند،
نميشود. صداي
يك نفر به هيچ
جا نميرسد.
اگر اين گونه
عمل كند ميگويند
اين زن مشكل
روحي و رواني
دارد. به خود
من بارها گفتهاند
كه تو مشكل
داري. ولي خب
من اين قدرت
را دارم كه
توي روي آنها
نگاه كنم و
بگويم نه خودت
مشكل داري.
-
يعني
بايد مبارزهي
فردي را شكل
داد؟
-
مبارزه
فردي بايد به
يك مبارزه ي
اجتماعي
تبديل شود. در
جامعهي
ما،نه فقط به
زنان بلكه به
كودكان،
مردان فقير و ...
نيز ظلم ميشود.
يعني در جامعه
ي ما ضعيفكشي
هست.
-
مساله
بعدي كه بايد
به آن اشاره
كرد بحث آموزش
دهان به دهان
است. در خيلي
موارد ميبينيم
كه خانمها در
مورد مسايلي
مانند مد مو و
لباس اطلاع
رساني دهان به
دهان ميكنند
ولي در اين
گونه موارد
نه. نميآييم
به خودمان تكاني
بدهيم و
بگوييم: ميدانيد
در محيطهاي
كار چه
خبراست؟
تبليغات دهان
به دهان در
دنياي
پيشرفتهي
امروز اهميت
بسياري دارد.
ولي ما به آن
اهميت كافي
نميدهيم. در
بحث اطلاعرساني
ميگويند
وقتي مطلبي
دهان به دهان
منتقل نشود ميميرد.
ما ميتوانيم
اين گونه
مباحث را دهان
به دهان مطرح
كنيم:". ميدانيد
در محيطهاي
كار و شركتهاي
خصوصي چه
چيزهايي وجود
دارد..." اين
جوري اين بحث
زنده ميماند.
و با آن
برخورد ميشود.
-
با
كدام ديدگاه؟
-
طبيعتا
با ديدگاه "خاله
مردكي" نه. با
ديد بدگويي از
زنان ديگر، نه
. در حقيقت
بايد يك نوع
دفاعيه تهيه
شود. حتا در
مورد زناني كه
خودشان دارند
اين كار را انجام
ميدهند. خوب
بايد اين گونه
مسايل را ديد
كه انسان جايز
الخطاست. شايد
اگر من هم با
اين روحيه بار
نميآمدم و
پدرم با خشونت
با من رفتار
ميكرد و... من
هم الان طور ديگري
برخورد ميكردم.
-
يا اگر يك
بچه ي كوچك
داشتي كه بايد
غذاشو تامين
ميكردي ، اگر
بايد اجاره
خونه ميدادي...
-
نه. بحث
اعتماد به نفس
است. هر كسي
نميتوانداين
گونه عمل كند.
اين بحث با
بحث دفاعي خودمان
مطرح ميشود.
حالا چه بايد
كرد؟ بايد از
خودمان دفاع كنيم.
-
خب
درمحيطهايي
كه شما هستيد
چگونه است؟
آيا
راهكارهايي كه
اين دوستمان
گفت درمحيطهاي
توليدي لباس
قابل اجراست؟
-
نه اينكه
بگويم تاثير
ندارد. ولي من
خودم تا به
حال براي اين
قضيه تلاش
نكردم. به اين
دليل كه فكر
ميكنم هر كس
خودش بايد به
باوري برسد.
هيچ گاه نميشود
اعتقادي را به
كسي تزريق
كرد. يا يك
باور را
اجباري به كسي
داد. فقط در
حدي با برخي
از اين افراد
صحبت كردم كه
چرا اين كار
را ميكنيد.
ميگفت كه چه
كار كنم؟ چاره
اي ندارم. اگر
اين كار را
نكنم به من ميگويد
از اينجا برو.
از اينجا ،
كجا بروم. همه
جا اين گونه
ادمها هستند.
نميتوانم كه
بيكار و بي
پول زندگي
كنم. من اينها
را شنيدهام.
و باز فكر ميكنم
در
درجهي اول
اين تبعيض
جنسيتي است كه
وجود دارد و بعد
هم مشكلات
اقتصادي...
-
من فكر ميكنم
حمايت قانوني
هم نياز هست. حتا
زناني كه ميخواهند
طلاق بگيرند
با قاضي مشكل
پيدا ميكنند.
ميگويند
بايد باج جنسي
بدهيم تا
كارمان پيش
برود. قانون
ما ضد زن است.
-
به
همان سوالي ميرسيم
كه ميخواستم
بپرسم. نقش
قوانين را
دراين مساله
كه براي زنان
در محيطهاي
كار مشكلات
خشونت جنسي
پيش ميآيد
چگونه ميبينيد؟چقدر
نقش قوانين را
در اين ميان
عمده و موثر
ميبينيد؟
-
صد
درصد.حتا اگر
در خيابان
برای زني
مشكلي پيش آيد
ميگويند
خودت مشكل
داشتي. علط
كردي با اين
قيافه بيرون
آمدي. وقتي
شكايت ميكني
به خودت بر ميگردانند
يا به آرايشت
يا به لباست و...
الان
هم كه پليس
امنيت اخلاقي
درست كردهاند
به جاي گشت
ارشاد، يعني
كه ديگر با اقتدار
كامل ميخواهند
عمل كنند.
-
الان طرحهايي
داده ميشود
كه در نظر اول
ممكن است به
نظر ايد به
نفع زنان
است.مثل طرح
دوركاري.
بگويند كه ما
اين شرايط را
براي زنان
فراهم ميكنيم
كه در خانه و از
طريق اينترنت
كارشان را
انجام دهند
وحقوق بگيرند
وبه اين ترتيب
از اين گونه
مسايل هم دور
باشند. مي
گويند: شما كه
در خانهتان
با اين گونه
خشونتها
روبرونمي
شويد. پس
ببينيد كه ما
چقدر حامي زنان
هستيم.
-
اين اصلا
درست نيست.
وقتي كه
ازمحيط كار
بيرون بروي
جايگاهت را هم
از دست خواهي
داد.
-
در توليديها
هستند زنان
بسياري كه اين
گونه كار ميكنند.
و راضي هم
هستند. به نظر
من اين گونه
شرايط خشونتهاي
روانی
واخلاقي راكم
رنگتر ميكند.
-
فكر نمي
كنيد كه اين
به حذف تدريجي
زنان از بازار
كار
بيانجامد؟
-
نه زناني
را ميشناسم
كه سالهاست
درمنزل خود
كار ميكنند و
درآمد خوبي هم
دارند.
-
درمزونها
وكار هنري
جواب ميدهد.
-
يكي از
اين حضرات به
من پيشنهاد
داده بود ميگفت
اينترنت
پرسرعت وصل كن
و مقاله
بنويس.من ميآيم
و مقالات تو
را ميبرم.
همان كه ميگفت
ميخواهم
بيايم مقاله
را ببرم آيا
خانه شما خالي
است يا نه؟ پس
اگر بخواهم
مقاله ام چاپ
شود باز هم
مساله همان
است. بايد
خانهام خالي
باشد. به اين
ترتيب زنان
بيش از پيش به حاشيه
رانده ميشوند.
-
آيا
ميتوان براي
ايجاد امنيت
جنسي براي
زنان يك فاصله
امنيتي و
حفاظتي بين
زنان ومردان
ايجاد كرد؟
اگر محيط كار
آنها جدا شود
اين امنيت
براي زنان
ايجاد ميشود؟
-
آنهايي
هم كه درخانه
كار خياطي و
توليدي ميكنند
بازهم با مردان
در ارتباط
هستند.
-
در حرفه ي
شما اين گونه
است. من دختري
را سراغ داشتم
كه كار تاج
عروس ميكرد
دانشجوي
دانشگاه آزاد
بود و براي تامين
شهريهاش سخت كار
ميكرد. وقتي
ميخواست
پولش را از
يكي از صاحب
كارهاا بگيرد
حسابي كتك
خورده بود.
كلي فحش شنيده
بود. تا مدتها
اوتشنج داشت
والان هم وقتي
اسم تاج عروس
ميآيد حالش
بد ميشود.
-
از سوي
ديگر براي همهي
زنها كه امكان
ندارد درخانه
كار كنند وهمهي
كارها را كه
نميشود در خانه
انجام داد، در
اين موارد چه
بايدكرد؟
-
بايد راهكارهاي
ديگري پيدا كرد.
-
ميتوان
با تصويب
قوانيني عليه
اين خشونتهاي
جنسي امنيت
جنسي را در
محيطهاي كار
تامين كرد. به
عنوان مثال در
كشورهاي اروپايي
تقاضاي جنسي
داشتن از
خانمي در محل كار
با مجازاتهاي
سنگين مواجه
ميشود. در
صورت شكايت يك
بيمار از دكتر
مردش ويا دانشجويي
از استادش ويا
منشي از رييسش
، با آنها بسيار
سخت برخورد مي
شود. اين گونه
قوانين سخت
گيرانه
كارآرا تر از
جدايي محيطهاي
كار است. وجود
قوانين
حمايتي همراه
با اجراي
سختگيرانه ي
آن ميتواند
ضمانت اين
مساله باشد.
در واقع
همانطور كه از
گفتهها مشخص
است اين رابطه
فرودست
وفرادستي كه
بين زنان و
مردان به
ناروا حاكم
است. مردان به
ويژه آنان كه
در ساختار
قدرت سازماني
يا مالي
جايگاه
بالاتري
دارند، اين
نوع برخورد را
حق خود ميدانند
و از توجيهات
فرهنگي كه بار
ارزشي پدر
سالاري را بر
خود حمل ميكنند؛
بهره ميبرند
تا با چالشهاي
اخلاقي مساله
كنار بيايند.
***
گفته
هاي اين زنان
بسيار گويا و
زنده است
ونشان مي دهد
كه اين موضوع
چه اهميتي
دارد و چگونه
بايد با آن
برخورد كرد. با
توجه به
مسائلي كه به روشني
به ان پرداخته
شد ميتوان
راهكارهاي ارائه
شده را اين
گونه برشمرد:
-
تغيير
و تحول در
نگاه اجتماعي
به زن و در
واقع از بين
بردن نگاه
تحقيرآميز
وجنسي به زنان.
-
حمايتهاي
قانوني و وضع
مجازات سنگين
براي مردان
متعرض در محيط
كار
-
بالا بردن
آگاهي زنان
نسبت به جايگاه
خود به عنوان
نيروي كار و داشتن
حقوق
اجتماعي،
اقتصادي و
جنسي
-
اعتراض
کردن مستقیم
زنی که آزاری
ديده و چشم
پوشی نکردن از
حق اعتراض
-
متهم
نکردن زنهایی
که مورد آزار
قرار می گیرند
-
جمعی
کردن مشکلات و
حمايت از يكديگر
در محيط كار
-
حق نظارت
اجتماعي
كاركنان به
عملكرد
مديران به
ويژه در زمينه
مسائل اخلاقي
-
كاهش قدرت
مديران در
برابر افزايش
شوراها ويا
انجمنهاي
كاركنان كه
نظارت و
ارزيابي
عملكرد در
مجموعه را
دارند.