مناسبات
جنسیتها
برگرفته
از: فرهنگ
تاریخی-انتقادی
فمینیسم*
برگردان:ناصر
پیشرو
مناسبات
جنسیتها،
بعنوان یک
واژه در
بسیاری از
حوزهها رواج
دارد اما تا
به حال به
ندرت مفهوم
ژرف آن درک
شده است به
همین خاطر وهم زمان
با طرح بحثها
و برداشتهای
متفاوت است که
میتوان به
توضیح
مفهمومی آن
پرداخت. این
مفهوم باید
توان بررسی
انتقادی تنش
بین جنسیتها
را در کلیت
روابط
اجتماعی
داشته باشد.
مفهوم
مناسبات
جنسیتها،
نتیجه روابط
بین دو جنس
مورد بررسی را
پیش شرط قرار
میدهد:
وجود
جنسیتها به
معنای مرد و
زن که هر یک از
آنها پیشیافتهی
تاریخیاند.
(محصول تاریخ
اند1) مکمل
یکدیگر بودن
در روند تولید
مثل، پایه طبیعی
است که بر
اساس آن آنچه
که اعتبار
طبیعی دارد،
خود از طریق
اجتماعی در
روند تاریخ
شکل میگیرد.
بدین ترتیب
جنسیتها از
این روند
اجتماعی
نابرابر
بیرون میآیند
و نابرابریهای
آنها، مبنای
قرار میگیرد
برای شکلگیری
روندهای بعدی
و جنسیت، خود
معیار تنظیم روابط
در تمام اشکال
اجتماعی آن میشود.
هیچ حوزهای
نمیتواند
بدون پژوهش در
چگونگی شکلگیری
و شکلدهی
جنسیت به طور
منطقی مورد
بررسی قرار
گیرد. اگر از
این کار صرفنظر
شود -همانطور
که به طور
سنتی معمول
است- قاعدتا
تصویر تمام
روابط خود
بخود مردانه
ظاهر میشود.
مخالفت با این
روند و در نظر
گرفتن تحقیق پیرامون
زنان فراموش
شده دستاورد
فمینیسم در
ثلث
آخر قرن
بیستم است.
البته در آغاز
اغلب نگرشها
محدود میشد
به
پدیدارشناسی مردان
و زنان و این
که چگونه آنها
تحت تاثیر
مناسبات
جنسیتها در
ارتباط با
یکدیگر رفتار
میکنند و
پدیدهای که
به تحلیل
مناسبات بین
انسانها
مربوط میشود،
خود میتواند
از درون آن
روابط به وجود
بیآید.
در زبان
آلمانی روشن
است که وقتی
مناسبات جنسیتی
به شکل فرد مفرد
مطرح میشود،
چگونه جابهجایی
مهمی تقریبا
در همه کارها
رخ میدهد. (دریک
محاسبه
اینترنتی که
طی سالهای 1994 تا
2000 به زبان
آلمانی
انتشار یافته
از 145 سرتیتر
رسانهها فقط 4
سرتیتر،
مناسبات جنسیتها
را در معنای
جمع بکار بردهاند.
در زبان
انگلوساکسون
از واژه جمع
جندر(Gender) ) استفاده
میشود اما در
معنای مفرد
بکار برده میشود).
نشانه، مفرد
تمایل دارد که
متناسب با طبقهبندی
مردان و زنان
در حوزههای
منتخب قرار
بگیرد. برای
کسی که مفهوم
همهجانبهای
از مناسبات
جنسیتها را
مدنظر دارد در
ادامه برایش
دشوار است که
از زیر بار
فرضیه
مستحکمی
درباره
مناسبات
جنسیتها،
شانه
خالی کند.
برای این
که روابط
جنسیتها که
در برابر
متضادهای
(برابر
ایستاهای) خود
متحرک و متغیراند،
در
معنای درست
جمعی آن درک
شود، هزینههای
آن هم باید
پرداخت شود.
به عبارت کاملتر مناسبات
جنسیتها،
همانند روابط
تولید، در
برگیرنده
لایههای
بسیاری از
مناسبات
پراکسیسی (کنشینظری) است و
تحلیل آن، هم
شامل در نظر
داشتن پدیدار شدن
آکتورهای آن
و هم تمامی
روابط تجدید
تولید
اجتماعی است.
******
برگرفته
از:
HISTORISCH KRITISCHES WΦRTEBUCH D DES FEMINISMUS
نکاتی در
حاشیه
متن ترجمه:
در جنبش
زنان روایتهای
کم و بیش
واحدی از
مفاهیم
اجتماعی،
سیاسی و ... که به
نابرابری
مناسبات
جنسیتها ربط
پیدا میکند،
وجود ندارد. چه بسا
که از واژههای
همسان،
مفاهیم
متضادی برداشت
میشود. فرهنگ
تاریخی-انتقادی
فمینیسم
کوششی است
برای پاسخیابی
به این معضل.
البته باید در
نظر داشت که موضوع
نقد و بررسی
تنها به این
فرهنگ محدود
نیست بلکه خود
آن را هم در بر
میگیرد. از
جمله مساله
مناسبات
جنسیتها که
از مفاهیم جدل
آفرین در جنبش
زنان است.
· مناسبات
جنسیتها
گزینهای است
فشرده از این
مفهوم و
برگرفته از
فرهنگ
تاریخی-انتفادی
فمینیسم. در
این فرهنگ
واژهها و
مفاهیم
مختلف جنبش
زنان توسط فریدا
هاگ گردآوری
شده و جلد
نخست آن را
انتشارات
آرگومنت در
سال 2003 منتشر
کرده است.
لازم به توضیح
است که خود
این فرهنگ
انتخابی است
از موضوعات مربوط
به جنبش زنان
از یک فرهنگ
گسترده دیگر به
نام:
HISTORISCH
KRITISCHES WΦRTEBUCH
فرهنگ
تاریخی-انتقادی
که توضیح
مفاهیم و واژههایی
در گستره،
اقتصاد،
سیاست، فرهنگ
و مناسبات
اجتماعی است
که تا کنون 9
جلد آن توسط
جمع گستردهای
از مارکسیستها
انتشار یافته
و انتشار
جلدهای دیگر
آن به زبان
آلمانی و دیگر
زبانها ادامه
دارد. بد نیست
بدانیم که
تراب حقشناس
کمونیست
مبارز و یار
دیرینه
فرودستان فلسطین
در معادلسازی
واژههای عربی
این فرهنگ دست
دارد.
*****
1-نویسنده
واژه آلمانی vorfindlichرا بکار
برده که معادل
دقیق فارسی آن
پیشیافته
است. برای درک
روان جمله
اصطلاح محصول
تاریخاند که
در فارسی رایج
است را مترجم
در پرانتز گذاشته
است .