بهروز
ستوده
در
ماجرای شکنجه
و قتل ستار
بهشتی و هم در
جریان اعتصاب
غذای نسرین
ستوده ، رژیم
خودکامه و خون
ریز جمهوری
اسلامی شاهد
دو رسوائی
بزرگ و دو
شکست بزرگ در
سطح جهانی
گردید . در
هردو مورد
اتحاد و
اتفاقی
نانوشته و غیر
رسمی ، تمامی
آزادیخواهان
ایران در داخل
و خارج از
کشور و تمامی
رسانه ها و
شبکه های
جهانی خبررسانی
و ابزارهای
ارتباط جمعی ،
علیه جنایات
دیکتاتوری
خونریز حاکم
برایران
بحرکت در آمدند
و افکار عمومی
جهان و
وجدانهای
بیدار را
متوجه وضعیت
خطیر
زندانیان
سیاسی ایران نمودند.
وسعت
کارزار دفاع
از نسرین
ستوده و
اعتراض نسبت
به شکنجه و
قتل ستار
بهشتی در سطح
جهانی تا به
آنجا رسید که
حتی پارلمان
اروپا و پاره
از مقامهای
رسمی دولت های
اروپائی و
امریکائی نیز
به کارزار
دفاع از
زندانیان
سیاسی ایران بطور
اعم و مسئله
نسرین ستوده و
ستار بهشتی
بطور اخص
پیوستند ، و
در چنین شرایطی
بود که رژیم
تبهکار و
خودکامه
اسلامی نگزیر به
عقب نشینی شد
، به شکنجه و
قتل ستار
بهشتی اعتراف
نمود و حکم
ممنوع خروجی
دختر 12 ساله
نسرین ستوده
را برای خاتمه
اعتصاب غذای نسرین
ستوده لغو
نمود .
کارزار
جهانی دفاع از
نسرین ستوده
و اعتراض نسبت
به شکنجه و
قتل ستار
بهشتی ، از
یکسو قدرت
اتحاد
نیروهای پراکنده
آزایخواه
ایرانی را
نشان داد که
هرگاه نهادها
و شخصیت ها و
گروهها بطور
متحد و سرتاسری
، با برنامه و
هدف مشخص و با
کلیه ابزاها و
امکانات خود
بحرکت درآیند
چه نیروی عظیمی
را تشکیل
میدهند و از
سوی دیگر این
دو واقعه ،
خدشه پذیر
بودن قدر
قدرتی رژیمی
سفاک را در
معرض نمایش
قرار داد که
از بدو تولد
نامیمونش
تلاش نموده و
مینماید که در
اذهان مخالفان
و نیروهای
آزایخواه
ایرانی چنین
القاء نماید
که گویا
اپوزیسیون در
ضعف و ناتوانی
کامل و جمهوری
اسلامی
درقدرت مطلق
است وهیچ نیروی
مخالفی ،
یارای مقابله
با این رژیم
را ندارد و
بدینسان رژیم
خودکامه تا
میتواند جّو
سرکوب و خفقان
را با بذر یأس
و ناامیدی در
میان
ایرانیان و
بویژه نسل
جوان کشور
پراکنده میسازد
.
چنین
بنظر میرسد که
اطاق فکر شگنجه
گران و
آدمکشان حاکم
بر ایران برای
جبران رسوائی
و شکست خود در
دو واقعه
شکنجه و قتل ستار
بهشتی و
اعتصاب غذای
نسرین ستوده و
برای زهر چشم
گرفتن از مردم
ایران و
نیروهای
آزایخواه ،
در روزهای
اخیر به این
نتیجه رسیده
است که
دوباره و
بگونه ای قدرت
شیطانی و شکنجه
گر خود را به
رخ مردم بکشد
تا مبادا مخالفان
رژیم فراموش
کنند که رژیم
سفاک هنوزبا
قدرت و بیرحمی
تمام و با
توسل به همان
شیوه های کثیف
سابق با
آزادیخواهان
مقابله می
نماید .
دیروز
عباس جعفری
دولت آبادی ،
دادستان دادگاههای
انقلاب و
عمومی ، در
مصاحبه ای از
دستگیری 28 نفر که
گویا با "شبکه
های ماهواره
ای ضد انقلابی
" در ارتباط
بوده اند خبر
داد ، ولی
سايت «باشگاه
خبرنگاران» که
زير نظر راديو
و تلويزيون
جمهوری
اسلامی اداره
میشود به نقل
از يک مقام
امنیتی رژیم
نوشت که طی
روزهای اخير
دستکم ۳۰ نفر به
اتهام فعاليت
در «استوديوهای
زير زمينی» و
همکاری با
شبکه های
ماهواره ای "ضدانقلابی"
بازداشت شده
اند . اين سايت
همچنین نوشته
است : "افراد
بازداشتی از
عوامل همراهی
کننده با شبکههای
ماهوارهای
بيگانه،
ضدانقلاب،
شبکههای
مارکدار
وابسته به
سرويسهای
جاسوسی
دشمنان ملت ايران
و متصل به
فرقه ضاله
جهانی بهائيت
میباشند که با
دريافت وجوه
کلان از مجاری
و روشهای
موسوم به
پولشويی و با
اغفال تعدادی
از افراد سادهلوح،
به تامين
برنامه برای
شبکههای
ضدانقلاب،
مبتذل و
ضداسلامی میپرداختند"
خبر
فوق حکایت از
این دارد که
مار زخم خورده
ی جمهوری
اسلامی که در
هفته های اخیر
بخاطر نقض
سیستماتیک
حقوق بشر در
ایران و رفتار
وحشیانه اش با
زندانیان
سیاسی این
کشور ، بشدت
زیر فشار
افکار عمومی
جهانی قرار
گرفته است
اینک دوباره
شمشیر را از
رو بسته و
میخواهد در
چشم مردم
ایران و جهان
خاک پاشیده
و به معترضان
و مخالفان
رژیم سرکوبگر
اسلامی بگوید
که : در جمهوری
اسلامی ، در
همچنان بر روی
همان پاشنه
میچرخد که 34 سال
چرخیده است ،
یعنی دستگیری
دگراندیشان و آزاد
اندیشان
ایرانی و
واردساختن
اتهامات ناروا
و قلابی از
قبیل جاسوسی
و ضد انقلاب و
ضد اسلام و
غیره و غیره و
زندان و شکنجه
و اعدام
آزادیخواهان
همچنان به قوت
خود باقی است . یعنی
در ولایت
اسلام ناب
خامنه ای ،
شهروند ایرانی
همچنان باید
از ابتدائی
ترین حقوق
انسانی
محروم باشد و
هرگونه
انتقاد و
اعتراضی نیز
باید در نطفه
خفه شود تا
جانیان و
دزدان حاکم
چند صباحی دیگر
به حکومت
ننگین خود در
ایران ادامه
دهند .
بدون
هیچ تردیدی 30 نفری
که دستگاههای
امنیتی رژیم
خبر دستگیری آنان
را میدهد هم
اکنون در زیر
شکنجه های
وحشیانه قرار
دارند تا به
آنچه که نبوده
اند و آنچه که
نکرده اند
اعتراف
نمایند . برای
دفاع از جان
این افراد به
کارزار جهانی
دیگری نیاز
است و نخستین
گام را مانند
مورد نسرین
ستوده و ستار
بهشتی ، میبایستی
خانواده های
این دستگیر
شدگان
بردارند و
دستگیری
عزیزان خود
را پیگیری
نموده و از
افکار عمومی
مردم ایران و
جهان برای
نجات جان
عزیزان خود
تقاضای کمک و
مساعدت
نمایند . خانواده
های دستگیر
شدگان به
عنوان گام
نخست میبایستی
رسانه های
داخل و خار ج
از کشور را در
جریان کار و
زندگی و نحوه
دستگیری و
اتهامات
وارده به
عزیزان خود
قرار دهند . البته
میدانیم که
یکی از
شگردهای کثیف
نیروهای
امنیتی و
دستگاه قضائی
جمهوری
اسلامی در طول
34 سال
گذشته و در
مواجهه با
خانواده های
زندانیان
سیاسی - عقیدتی
ایران این
بوده است که
خانواده و
نزدیکان شخص
دستگیر شده را
با تهدید به
سکوت وادار
نمایند . شیوه
و شگرد
همیشگی آدم
ربایان حکومت
اسلامی این
بوده و هست که
وقتی کسی را
دستگیر میکنند
، با اعضای خانواده
و نزدیکان او
بمثابه
گروگان رفتار مینمایند
، بدین معنی
که سایر اعضای
خانواده و
نزدیکان شخص
دستگیر شده
را تهدید
مینمایند که
اعمال و رفتار
آنان میتواند
وضعیت شخص دستگیر
شده را وخیم
تر سازد ،
مأموران
امنیتی رژیم
به اعضای
خانواده شخص
دستگیر شده
تأکید میکنند
که هرگونه
افشاگری و
مصاحبه با
خبرگزاری ها و
رسانه های
خارج از کشور
میتواند وضعیت
شخص دستگیر
شده را
دشوارتر
ساخته و سایر
اعضای
خانواده شخص
زندانی را در
معرض اتهام و
دستگیری قرار
دهد . در
سالهای گذشته
چه بسیار
خانواده هائی
که از ترس
وخیم ترشدن و
ضعیت عزیز
زندانی شان و
از ترس دستگیر
شدن سایر اعضای
خانواده ،
تسلیم این
سیاست کثیف
شکنجه گران
جمهوری
اسلامی شده و
زمانی که لازم
بوده است سخن
بگویند مُهر
سکوت بر لب
زده اند غافل
از اینکه
جنایت پیشه
گان جمهوری
اسلامی در
سکوت خانواده
ها است که
میتوانند
بیشترین فشار
و شکنجه را بر
زندانی سیاسی
وارد سازند و سکوت
خانواده
زندانی نیز
میتواند بی
تفاوتی جامعه
و افکار عمومی
را در دفاع از
زندانی سیاسی
دربر داشته
باشد . خانواده
و نزدیکان
زندانیان
سیاسی بهتر است
که نه فریب
وعده های پوچ
دستگاه
امنیتی و شکنجه
گر جمهوری
اسلامی را
بخورند و نه
مرعوب
تهدیدهای
آنان گردند . در
مورد شکنجه و
قتل ستار
بهشتی و
اعتصاب غذای
نسرین ستوده
اگر خانواده
های آنان ،
مرعوب تهدیدهای
دستگاه
امنیتی حکومت
خودکامه میشدند
و صدای
دادخواهانه
خود را بگوش
جهانیان نمیرساندند
بدون تردید
موضوع شکنجه و
قتل ستار
بهشتی و
اعتصاب غذای
نسرین ستوده
آنگونه که باید
و شاید
بازتاب
جهانی نمیافت
و جانیان حاکم
برایران هرگز
در برابر
کارزار جهانی
که به منظور
دفاع از نسرین
ستوده و
اعتراض به شکنجه
و قتل ستار
بهشتی برپا
شده بود تن به
عقب نشینی
نمیدادند .
سخن
آخر – مبرم
ترین وظیفه
اپوزیسیون
جمهوری
اسلامی در
خارج از کشور
زنده
نگاهداشتن
کارزار جهانی
دفاع از زندانیان
سیاسی ایران
است . در بستر
این کارزار
جهانی است که
نیروهای وسیعی
با خواسته و
درد مشترکی
میتوانند
متحد شوند و
رژیم خودکامه
اسلامی را در
مواردی به عقب
نشینی وادار
ساخته و شور و
امیدی در دل
مردم ستمدیده
ایران ایجاد
نمایند . آزادی
زندانیان
سیاسی و
مبارزه برای
لغو شکنجه و
اعدام ،
کارزاری است
که هرکس و هر
گروه و دسته
ای با هر مرام
و دین و مسلکی
میتوانند در آن
شرکت نموده و
آنرا تقویت
نمایند. کارزار
جهانی مبارزه
برای آزادی
زندانیان
سیاسی و لغو
اعدام و شکنجه
درایران ، جنبش
فراگیری است
که میتواند
مبارزات
آزادیخواهانه
مردم ایران را
در داخل و
خارج بیکدیگر
پیوند دهد .
22 آذر 1391
12دسامبر 2012