گروه پژوهش
کارگری
کارگران
آگاه باید
اعتراضات
پراکنده را در
مورد دستمزد و
قانون کار
سازماندهی
نمایند
نوروز
باستانی فرا می
رسد و کارگران
بخاطر
فرزندان خود
بجای جشن و
شادمانی
همچون سایر
اقشار از تاریخ
کهنی که رسیده
، باید همچون
سالهای گذشته
در التهاب فریبنده
ای باشند که
سرمایه دارانی
در قالب روحانی
، سپاهی و سیاسی
مرتجع برای
افزایش حقوق ایجاد
می کنند . افراد
عقب مانده و
لمپنی که در
طول سلطنت و
کمک شاهانی که
از شبح سوسیالیسم
می ترسیدند ،
به تعدادشان
افزوده شد و
تنها گروه
متشکلی شدند
که با کسب
قدرت در طول ٣٤
سال گذشته جیبهایی
را پر از ریال
و ارز کردند
که در سابق به
خمس و زکات و
تعدادی هم به
نان جویی قانع
بودند . قدرتهای
بزرگ در این
دوره رسانه ای
که اخبار
براحتی بهمه
منتقل می گردد
، دیگر دیکتاتوریهای
شاهان و سلاطین
را در کشورهای
جهان سومی
امکان پذیر
ندانسته و برای
کنترل جنبشهای
کارگری آنها
را به پوپولیسم
و باورهای
مذهبی مردم
بومی هدایت
نمایند . اما
همانطور که دست
قدرتهای نیوامپریالیستی
غرب و شرق برای
کارگران و
زحمتکشان خود
نیز رو شده و
با افزایش
جنبشهای
کارگری خود
روبرو هستند ،
باید که
کارگران
کشورهای تحت
سلطه سرمایه
داری وابسته
بومی نیز نیروی
خود را باور
کرده و با همدیگر
متشکل گشته تا
در پروسه
مبارزه طبقاتی
سوسیالیسم را
تحقق بخشند .
کارگران ایران
از بدو پیدایش
سرمایه داری
در کشور ، جز
در زمانهای
کوتاهی
نتوانستند با
ایجاد تشکلات
مستقل به
مبارزه طبقاتی
بپردازند و این
فقدان موجب
شده که طبقه
حاکم در آسایش
کامل به درگیری
جناحی خود
بپردازند . دلیل
اصلی نبود
تشکلات مستقل
کارگری به
عملکرد کارگران
آگاه و نیروهای
چپ جامعه
مرتبط است که
بجای
سازماندهی
کارگران پس از
سرکوب شدید
سالهای ٦٠ تا ٦٧
؛ با تقلید
مبارزات تئوریکی
لنین بهمراه
بلشویکها با دیگر
سازمانهای
بنوعی
باورمند به
سوسیالیسم ،
به درگیری با یکدیگر
پرداختند . تفاوت
لنین و
همراهانشان
با بظاهر انقلابیون
ایرانی در
پراتیک درون
طبقه و سایر
اقشار سوسیال
دموکرات بود ؛
آنها تلاش
کردند تا نقد
دیگر گروهها
را در تفاوت
عملکرد خود با
دیگران نشان
دهند . اما ایرانیانی
که خود را
کمونیست می
نامیده و یا می
نامند ، تلاش
دارند تا
عملکرد دیگران
را در سایه بی
عملی خود نقد
نمایند و بهمین
دلیل سنتزی از
برخورد بظاهر
تئوریکی آنها
بوجود نمی آید
. یک مشکل اساسی
دیگر در ایران
این است که
برخی از نیروهای
چپ فریب سراب
ایجاد
آلترناتیو در
خارج کشور
توسط سران
گروههای
اصلاح طلب ، لیبرال
، دموکرات ،
سکولار ، سوسیال
دموکرات را
خورده اند ،
تفاوتی هم نمی
کند که آنها
باور به حفظ
نظام فعلی و یا
تغییر آن را
داشته باشند .
گروههای
نامبرده شده
باید که چنین
تصوری برای تغییر
جامعه داشته
باشند ، اما
جای تاسف دارد
که نیروهای چپ
با شعار محوری
و یا حاشیه ای
مبارزه طبقاتی
تن به تفکر
اصلاح طلبی و یا
سوسیال
دموکراتیک می
دهند ! اگر تاریخ
مبارزاتی در
کشورهای جهان
و انقلابات
سوسیالستی راه
اصلی را از طریق
پراتیک درون
طبقه نشان نمی
دهد ، حداقل نیروهای
چپ با تاریخ یک
قرن اخیر
کشورمان باید
باور کنند که
بدون جنبشهای
کارگری حتی
حکومت
دموکراتیکی نیز
برقرار
نخواهد گردید .
مروری بر
اخبار سایتهای
وابسته ایرانی
در خارج کشور
حاکیست که بیشتر
نیروهای چپ
تنها منتظر
برخورد
اشتباهی از
مبارزات داخل
کشور هستند تا
سیل مقالات و
انتقادات
همچون مسلسل
از افراد وابسته
جناحی و بیشتر
بی عمل بعنوان
نقد روانه سایتها
گردند . دیگر
دانش مبارزه
طبقاتی مانده
از پیش که نقد
را در رابطه
با پراتیک جاری
می داند ، بهیچ
شمرده شده و
برخوردهای پایان
ناپذیر بظاهر
تئوریکی ذهنی
، موضوع اصلی
که طبقه کارگر
بی تشکل باشد
را بفراموشی می
سپارد . اما
چون پراتیک نیست
بتدریج مساله
ای که مقالات
را موجب گشته
بود ، فراموش
شده و به برخورد
تئوریکی و حتی
فحاشی گروههای
چپ از یکدیگر
منتهی می گردد
تا در سایه
بظاهر نقد از
کارگران
انتقام
انشعابات گذشته
خود را بگیرند .
بیشتر کسانی
که مقالاتی را
برعلیه موضوع
اخراج منصور
اسانلو از هیات
مدیره سندیکای
شرکت واحد
نوشته اند ؛
چه جانب یکطرف
را گرفته و چه
هر دو طرف را
کوبیدند ، حتی
نیم نگاهی به
خود و یا گروه
وابسته به خود
نیانداختند
که چه پراتیکی
درون طبقه
داشته و چه وظیفه
ای برعهده
آنان است ! در
مقاله پیشین
سندیکای
کارگری ، شورای
کارگری نیست و
انقلاب در ذهن
صورت نمی گیرد
، اشتباه
دوطرف در کنار
بحث اصلی ذکر
گردید واینکه
این موضوع نباید
الویت
سازماندهی
اعتراضات
پراکنده
کارگران را
تحت شعاع قرار
دهد . اما سریال
مقالات که در
آن توهین بجای
تحلیل پر است
، می خواهند
حال که خود نویسندگان
کاری انجام نمی
دهند ، پس چه
بهتر موضوع
اصلی بررسی
چند باره
اخراج برای رد
گم کردن بی
پراتیکی آنها
باشد . جای
تاسف است که
در این میانه
رضا رخشانی که
حق نقد دارد و
باید این
اشتباه را به
گامی مثبت در
جهت ایجاد تشکل
کارگران تبدیل
کند ، با تاثیر
از روش سوسیال
دموکراسی به
توهین می
پردازد ! وی باید
از دو طرف می
خواست که
اشتباهشان را
در پراتیک
جبران کرده و
بجای افزایش
درگیری و پیوستن
به درگیری
جناحی طبقه
حاکم و یا جذب
در سوسیال دموکراسی
، تجربه خودرا
در حمایت از
طبقه کارگر بی
پشتیبان و
پردشمن قرار
دهند . آیا
اکنون که
کارگران
مبارز شرکت
واحد و
کارگران نی بر
خوزستان بار دیگر
به اعتراضات
همگانی
پرداخته اند ،
کسانی همچون هیات
مدیره سندیکا
، اسانلو ،
رخشان ، نجاتی
و دیگرانی که
تجربه فراوان
دارند ، نمی
توانند در
همبستگی بیشتر
کارگران مفید
باشند ؟
در میان
اعتراضات
پراکنده
کارگران که
هرروز با بیکاری
بیشتر ، عدم
دریافت حقوق ،
مشکلات بیمه
بازنشستگی ،
حداقل حقوق ،
مشکلات قانون
کار و صدها
مورد دیگر اوج
بیشتری می گیرند
، تشکیلات زرد
خود را در غیاب
تشکلات مستقل
کارگری ، دایه
مهربانتر از
مادر نشان
داده و تلاش
در جذب بیشتر
کارگران
دارند . آنها
با شعارهای
افزایش حقوق ،
حفظ قانون کار
بشکل پیشین ،
پرداخت حقوق
عقب افتاده ،
کمک دولت به
سرمایه داران
برای بسته
نشدن واحدهای
تولیدی و دهها
مورد دیگر به
مصاحبه های
روزانه
پرداخته و
رسانه های
وابسته با
بزرگنمایی
آنها را منتشر
می کنند تا
جذب کارگران
ناآگاه به
آنها را افزایش
دهد . گرچه تشکیلات
زرد کارگری
وابسته به
دولت و جناح
رفسنجانی - اصلاح
طلبان که در
چند ماه اخیر
شمشیر برعلیه یکدیگر
کشیده اند ،
تنها هدفشان
به بیراهه
کشاندن
کارگران برای
اهداف
انتخاباتی و
کسب قدرت است . چرا
که تابحال دیده
نشده که مسولی
از خانه کارگر
، انجمن اسلامی
و دیگر تشکیلات
زرد کارگری
حاضر باشند
کارگران
ناآگاه عضو
خود را در جلوی
ادارات دولتی
، مجلس و دیگر
اماکن عمومی
برای تحقق
خواسته های
کارگران
بکشانند . بی
جهت نیست که
همه گروههای سیاسی
برای اهداف
خود به جذب
کارگران همت می
کنند ، زمانی
که رسانه
وابسته جهانی
بی بی سی نیز
اخبار کارگری
را منتشر می
کند .
چند تشکل
محدود و مستقلی
که وجود دارند
نیز متاسفانه
نه تنها به
پشتیبانی از یکدیگر
برنمی خیزند ،
حتی گاهی سایتهای
خودرا نیز
همچون دیگر
گروههای چپ ،
محدود به
اخبار و
مقالات خاصی می
کنند که بیکدیگر
تعلق و وابستگی
دارند . تشکلاتی
که زحمت ٣٠،٠٠٠
امضای
کارگران در مورد
قانون کار و
دستمزد را کشیده
اند ، نباید
چند نفر
شناخته شده را
بعنوان نماینده
همه در مقابل
تهدیدهای نیروهای
امنیتی قرار
دهند تا به
بهانه امنیت
انتخابات ،
اعتراضات
کارگران ملغی
گردد . آگاهان
و فعالین
کارگری باید
به کارگران
بگویند تا
دولت و مسولین
جوابی به
امضاها نداده
و تنها راه اینستکه
از کارگران
بخواهند تا
خود راه دیگری
بیابند . باید
دانست که
اختلافات
جناحی برای
انتخابات درپیش
و مذاکرات
هسته ای بیشترین
نیروی مسولین
نظام را در
داخل و خارج
کشور جذب کرده
و اگر از یکی و یا
هردو مشکل
فارغ شوند ،
آنگاه بکمک یکدیگر
مجددا شدت
سرکوب را بیشتر
خواهند کرد . همه
کارگران
آماده باید به
اعتراضات
دستجمعی
بپردازند ،
چون آشکار است
که تصویب
حداقل حقوق که
تقریبا
همانند سالهای
پیش است تا
روزهای آخر
سال اعلام نمی
گردد تا در
تعطیلی سال نو
مسولین نفسی
براحتی بکشند .
سزاوار است
اینهمه
اعتراضات
کارگران ،
پراکنده
مانده و نتیجه
ای از آن بدست
نیاید و
تشکلات محدود
مستقل موجود
در حد حفظ خود
بکوشند و یا
ضروری است که
با سازماندهی
بخشی از
کارگران به
تعداد تشکل
مستقل افزوده
گردد . موضوع
زمانی شکل
تراژدی می گیرد
که در این
بهبوهه که
کارگران ایران
بی پشتیبانند
و حتی قادر نیستند
به حقوقی
مطابق تورم
دست یابند ،
گروهی که خود
را حزب کمونیستی
میخوانند ، در
بیانیه ای
اعلام می کنند
که کارگران
نفت جنوب عراق
چشم به حمایت
ما دوخته اند . آنها
از کارگران و
فعالین کارگری
می خواهند که
از کارگران عراق
حمایت کنند ! بیانیه
در انتها می
افزاید ؛ دفاع
از کارگران
نفت جنوب وظیفه
طبقاتی ما و
دفاع از حرمت
و کرامت ( کلمات
بی بار مبارزه
طبقاتی ؟ ) کل
طبقه کارگر چه
در عراق و چه
در ایران و
منطقه است ،
ضروری است که
بهر شیوه که می
توانیم در
کنار
همسرنوشتان
خود در جنوب
عراق باشیم ،
طبقه کارگر چه
در عراق و چه
در ایران به این
همبستگی
طبقاتی محتاج
است . کسی منکر
انترناسیونالیسم
و همدردی
کارگران
سراسر جهان
نسبت بیکدیگر
نیست ، اما
روشن است
چگونه بی پراتیکی
درون طبقه
کسانی را
وادار به حمایت
از انقلابات
ذهنی در سراسر
جهان کرده و
ضرورتها را تا
چه حد دور و غیرممکن
می سازند . آیا
کارگران نفت
بصره در پی
حمله به دو
کارگر ایرانی
در کردستان
عراق و یا برای
آزادی بهنام
ابراهیم زاده
که تنها
فرزندش با بیماری
سختی دست به
گریبان است ،
اقدامی کرده
اند ؟
آیا برای نیروهای
باورمند به
مبارزه طبقاتی
و فعالین
کارگری قابل
تصور است که ٣٠
ماه حقوق عقب
افتاده برای
کارگران لوله
سازی اهواز چه
مفهومی برای
خانواده های
آنها دارد ؟ آیا
برای آنها
قابل درک است
خانواده های
صدها کارگر
صنایع فلزی که
پس از سالها
کار سخت و رنج بازنشسته
شده اند ،
ماهها حقوق
طلب دارند ؟ آیا
برای آنها
قابل حس است
که مزدور خانه
کارگر قزوین
اعلام کند که ١،٧٠٠،٠٠٠
کارگر در
انتظار عیدی
ناچیز هستند و
یا مزدور دیگری
بگوید که جدال
تشکلهای
کارگری منافع
کارگران را به
حاشیه برده
است ؟ آیا درد
خانواده های
کارگران رانه
دژ که پس از یکسال
کار بدلیل
نپرداختن هزینه
ها توسط وزارت
کار بلاتکلیف
بوده و هنوز
حقوقی دریافت
نکرده اند ،
آنها را وادار
به کار جمعی می
کند ؟ چه کسانی
باید غم
خانواده های
کارگران بیکار
سد زیویه
کردستان را در
این دوران بیکاری
بخورند ؟ آیا
کارگر آگاه و
فعال کارگری می
تواند آسایش
داشته باشد ،
زمانیکه
خانواده های ١٢٠٠
کارگر پروفیل
ساوه ٦ ماه
بدون حقوق
هستند ؟ چه
کسانی باید به
نمایشهای جنگ
زرگری برای تعیین
حقوق سال ٩٢
تشکیلات زرد
وابسته جناحی
که قانون کار
فعلی را مناسب
می دانند ، پایان
داده و برای ایجاد
تشکل مستقل
کارگری فعالیت
کنند ؟ آیا
بازهم باید ایجاد
سندیکای
مستقل را در
مقابل تشکیلات
زرد انحرافی و
تنها نوع دیگری
از تشکل را
کارگری دانست
و آیا کارگران
آگاه و فعالین
کارگری باید
به اختلافات
منتج از سوسیال
دموکراسی تن
داده و مبارزه
طبقاتی را
فراموش کرده تا
بیشترین
استفاده به
دولت و طبقه
سرمایه دار
برسد ؟
باید به
کارگران شرکت
واحد آفرین
گفت که ضرورت
را شناخته و
در پی ٢٠٠٠
امضا برای تعیین
دستمزد سال ٩٢
با توجه به
تورم سالهای ٩١
و ٩٢ ، بدون
اجازه نیروهای
امنیتی در
مقابل وزارت
کار تجمع
کردند . باید
به کارگران پیمانکاریهای
پتروشیمی
منطقه بندر
امام آفرین
گفت که با
وجود رسمی شدن
تعدادی از
کارگران ،
تداوم اعتراضات
آنها برای رسمی
شدن سایرین
کاسته نشده و
ادامه دارد . باید
به کارگران نی
بر خوزستان
آفرین گفت که
با وجود
مشکلات مالی
چند بار به
تهران آمده و
جلوی مجلس جمع
شده اند و
سرانجام نمایندگان
مفت خور سرمایه
داران را بفکر
راهی انداخته
اند ، آنها اینکار
را آنقدر
انجام خواهند
داد تا به
حقوق خود برسند
. باید به
کارگران صنایع
فلزی آفرین
گفت که برای
دریافت حقوق
عقب افتاده
بارها و بارها
جلوی
استانداری
تجمع می کنند . باید
به کارگران
صنایع قند
اهواز آفرین
گفت که برای یازدمین
بار مقابل
استانداری
تجمع کرده و
از پا نمی نشینند
. چه دردناک
است که
کارگران بسیاری
از واحدهای
نامبرده و بسیاری
دیگر که
نامشان برده
نشده ، با دست
خالی و بدون
کمک مدعیان
رهبری
کارگران ، به
دفاع از منافع
خود برخاسته
اند . امید که
کارگران آگاه
و فعالین
کارگری با
هماهنگی با دیگر
کارگران
بتوانند برای
وسعت بخشیدن
به تجمعات ، این
اعتراضات
پراکنده را
سراسری نموده
تا علاوه بر
گرفتن خواسته
های اقتصادی ،
ضرورت ایجاد
تشکل مستقل بیشتر
را تحقق بخشند .
گروه پژوهش
کارگری اسفند ١٣٩١
پیوستها
http://www.syndicavahed.asia/index.php?option=com_content&task=view&id=428&Itemid=9
http://www.etehadyh.com/?page=news&nid=2852
http://www.khamahangy.com/index.php?option=com_content&view=article&id=1288:1391-12-08-21-35-46&catid=14:1389-12-23-23-57-18&Itemid=27
http://www.ilna.ir/news/news.cfm?id=47908
http://www.ilna.ir/news/news.cfm?id=46995
http://www.ilna.ir/news/news.cfm?id=50901
http://www.ilna.ir/news/news.cfm?id=51374
http://www.ilna.ir/news/news.cfm?id=51580
http://www.ilna.ir/news/news.cfm?id=52991
http://www.ilna.ir/news/news.cfm?id=48332