انتخابات، ناقوس رسوایی رژیم اسلامی!

 

       جدول نامزدهای انتخابات با ثبت نام رفسنجانی، قالیباف، جلیلی، مشائی، حداد عادل و علی اکبر ولایتی در آخرین روز، تکیمل شد. رفسنجانی پیش تر توافق رهبر را شرط ورود به صحنه رقابت انتخاباتی قرار داده بود، اما در هفته‌ گذشته محمد خاتمی در عین کناره گیری اعلان کرده بود که رفسنجانی نامزد انتخابات خواهد شد و روشن شده بود اصلاح طلبان تصمیم گرفته‌اند از او حمایت کنند. بنابر این ثبت نام او غیر منتظره نبود، ولی اصول گرایان که حمله به اصلاح طلبان و شخص رفسنجانی را از مدت‌ها پیش آغاز کرده بودند، غافلگیر شدند، چرا که تصور نمی‌کردند که با همه کارزار وحشتی که، چه از طریق فشار بیشتر به زندانیان سیاسی و خانواده‌ های آنها، تهدید و دستگیری فعالین مدنی، ملی و تعطیلی اغلب روزنامه های متمایل به اصلاح طلبی و محدود کردن فضای مجازی به راه انداخته بودند و مشخصاً تهدید و فشار به خانواده رفسنجانی باز هم به شرکت در انتخابات علاقه داشته باشد. وزیر اطلاعات دولت اصلاحات هم اعلان کرده بود که هاشمی « قطعاً در انتخابات وارد نمی شود. »  ( ۱ )

     اینکه در این بین چه گذشته است که رفسنجانی تصمیم اعلان شده قبلی را زیر پا گذاشته، احتمالاً در برنامه های تبلیغاتی بعدی او مشخص می‌شود ولی خامنه ای در سخنرانی‌های رسمی خود کسی از معتقدین به نظام را حذف نکرده بود و طبق یکی از فرازهای نطق او در مشهد که گفته بود : « حضور همه جریانها، و سلیقه های سیاسی معتقد به نظام اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری ضرور است. انتخابات مخصوص یک جریان سیاسی نیست. » هر کس اعم از اصلاح طلب، یا اصولگرا یا طرفدار مشایی قاعدتا حق شرکت در انتخابات را دارد و بر این مبنا عصبیت اصولگرایان از شرکت رفسنجانی باید دلایل دیگری داشته باشد.

    آنچه به دنبال هفته‌های نخست رجز خوانی های مهندسین معمم و مکلای انتخابات و سکون و سکوت اصلاح طلبان اتفاق افتاد، تصمیم غیر منتظره آنها و غیر اصلاح طلبان طرفدار اصلاحات بود به شرکت فعال در انتخابات. برای نمونه کواکبیان با بیان اینکه « باید با اصلاح طلبان اجماع داشته باشیم یا از طریق نظر سنجی یا توسط ۳۵ حزب اصلاح طلب،... شعار من زنده باد اصلاح طلب، نام دولتم اخلاق و رنگم سبز است، »  ( ۲ ) و  نظر حسن روحانی پس از ثبت نام در همان روز مبنی بر اینکه : « آمده‌ام تا با دولت تدبیر و امید و گفتمان نجات اقتصاد کشور، احیای اخلاق جامعه و تعامل سازنده با جهان، راستی و درستکاری را به مردم عرضه کنم. » همگی از شرکت فعال آن‌ها خبر می دهد.

     آیا اساساً طیف اصلاح طلب در پی اصلاحات واقعی به نفع اکثریت مردم است یا وخامت اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی آنرا به وحشت تلاشی نظام و در نتیجه تأمل و بازنگری در تاکتیک واداشته است؟ نگاهی به آخرین سخنرانی مفصل محمد خاتمی نشان می‌دهد که بیم او بیشتر از فضای بسته سیاسی و تبعات ناشی از آن در حوزه های اجتماعی و اقتصادی است. او در این سخنرانی ضمن اعتراف به شکست برنامه همه جانبه دولت خود، می گوید :

     « جهت گیری دولت اصلاحات توسعه همه جانبه بود، توأم با عدالت. گرچه در تبلیغات بیشتر روی توسعه سیاسی و فرهنگی تکیه شد، اما ما توسعه همه جانبه را مد نظر داشتیم. چرا که اگر توسعه سیاسی نباشد هم قتلهای زنجیره ای رخ می‌دهد، هم تورم ۴۰ در صد. اگر فقط توسعه سیاسی باشد فقر و وابستگی وبدبختی ایجاد می شود. وقتی که نان نباشد آزادی به چه درد می خورد؟ اگر فرزندت را نتوانی درمان کنی، آزادی به چه دردت می خورد؟ همه این‌ها باید باهم باشد. در ایران برای توسعه سیاسی موانع جدی وجود دارد، اما باهمان موانع هم وقتی توسعه سیاسی نیم بندی توأم با برنامه اقتصادی درست باشد، تورم به ۱۱ در صد می رسد. »  ( ۳ )

     رفسنجانی نیز به شیوه دیگری دغدغه فکری خود را نسبت به اوضاع وخیم جامعه نشان داده است. او روز دوم اسفند ۹۲ گفته بود:

       « اگر اداره یک کشور متکی به افراد و جریان های خاص شود، نتیجه آن وضع کنونی خواهد بود که هیچ‌ کس مشکللات و معضلات را پذیرا نیست » و در دیدار با اعضای شورای مرکزی و مسئولین استانی حزب اعتدال و توسعه، اعتدال و توسعه را دو ضرورت ارزشمند و مهم برای پیشرفت کشور خواند و گفت : « اعتدال و توسعه در حال حاضر دو حلقه مفقوده پیشرفت و تعالی ایران اسلامی است و جای این نیازهای اساسی را شعار ها وادعاهای بزرگ گرفته است. » مخصوصاً این جمله او: « اداره کشور را نباید به دست حوادث و اتفاقات سپرد. »  ( ۴ ) اشاره به انتخاب احمدی نژاد از سوی خامنه ای و غیر مستقیم مقصر دانستن او و  نیز نشان از عصبیت خود او از سپاه که به گفته او : « … حالا سپاه نبض اقتصادی و سیاست خارجه و داخله را در دست گرفته و به کمتر از کل کشور راضی نیست. »  ( ۵ )

    این البته فقط او نیست که به بی تدبیری رهبری در انتخاب احمدی نژاد اشاره می کند، بلکه صدای بسیاری از کسانی که در حفظ و دوام این نظام تلاش‌های پیگیری داشته‌اند نیز در آمده است. برای نمونه کرباسچی در این مورد می گوید:

     « مدل مملکت داری ایشان مشکل مشترک اصلاح طلبان و اصولگرایان است. هیچکدام ازین دو گروه در سابقه تاریخی خودشان قبل از سال ۸۴ به دنبال بی برنامه کردن کشور و هرج و مرج اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در کشور نبوده اند. این سیستمی که در این چند سال اخیر با برنامه‌ریزی و حساب و کتاب  و قانون و مصوبات مجلس ناسازگار بوده مشکل هر دو گروه است........ عده‌ای آمده‌اند با برنامه مخالفند، با بودجه مخالفند، باقانون مخالفند و در بهترین حالت دلشان می‌خواهند تمام امکانات دولت زیر همان تشک سنتی باشد و به صورت قبل از میلاد مسیح کشور را اداره کنند. » ( ۶ )

      از آنجا که خامنه ای خود به فاجعه‌ای که به بار آورده واقف است، و مساله اش سرو صدای  تبلیغاتی در سطح داخلی و بین‌المللی است، پیشبرد کارها در سطح نظری را به عهده ی امامان جمعه، و روحانیون وفادار به خود گذاشته و در سطح عملی به دست نیروهای امنیتی نظامی سپرده است.  سید احمد خاتمی، امام جمعه تهران، روز جمعه ده ماه مه ضمن طرح « حضور شکوهمند مردم بصیر و حماسه ساز » به شیوه خاصی به کسانیکه مورد اعتمادند و در هر حال باید سهمی از سفره غارت منابع ملی به آن‌ها داده شود، گفت :

        « در مورد بررسی صلاحیت سه حالت وجود دارد یکی اینکه شورای نگهبان صلاحیت کسی را احراز می کند، دیگر اینکه صلاحیت فرد نفیا و اثباتا احراز نمی‌شود و دیگر اینکه احراز می‌کنند که این فرد طبق قانون برای ریاست جمهوری صلاحیت ندارد..... این رد صلاحیت ها مربوط به انتخابات ریاست جمهوری است و چه بسا این آقا ( فرد رد صلاحیت شده ) برای وزارت، وکالت و مسئولیت های دیگر صلاحیت داشته باشد. پس رد صلاحیت در عرصه انتخابات ریاست جمهوری به معنی رد صلاحیت مطلق نیست. » ( ۷ )

     در این توضیح امام جمعه تهران واژه « احراز » اهمیت اساسی دارد چون مسئولیتی برای تصمیم گیرنده در مقابل کسی که صلاحیتش رد می‌شود بوجود نمی آورد. شورای نگهبان به این می‌رسد ( احراز ) که کسی را رد کند یا نکند و طرفی هم که رد می‌شود حق پرسش ندارد. این هرم تمامیت خواهی که ولی مطلقه تا پایین‌ترین رده ی حکومتی بنا کرده است، در مورد انتخابات نیز باید عمل  کند، یعنی کسی حق پرسیدن ندارد بلکه باید تابع دستوراتی باشد که راس هرم قدرت صادر می کند، مردم فقط مجری اند یا آنگونه که خاتمی در مورد خود گفت : تدارکات چی.

     در‌واقع زرادخانه ایدئولوژیک خامنه ای ادبیات اصلاح طلبان و رفسنجانی را رمز گشایی و تئوریزه کرده است. سید محمد خامنه ای، برادر خامنه ای، در گفتگو با خبر گزاری فارس در این زمینه تعاریف را دقیقاً روشن و خوراک کافی برای عوامل سرکوبگر رژیم فراهم کرد. او توضیح داد

    : « انتخابات آزاد رمز شورش و کد عملیات براندازی است، این تعبیر آغاز حمله تبلیغاتی و جو سازی علیه حکومت و نظام و در حکم شیپور جنگ است. » و در مورد رفسنجانی می‌گوید : « عباراتی چون وحدت، دعوت به ائتلاف برای هضم نامزدهای اصولگرا و جذب آن‌ها در درون یک اعتدال و حوزه چند مداره آقای هاشمی است. » « فراجناحی » طرح دو اصل جدید ولی با دو اقدام اساسی : یکی همدلی داخلی . دوم همزیستی جهانی. »  ( ۸ ) از سوی اینان رفسنجانی به جریان « اشرافی » مشایی به جریان «انحرافی » و اصلاح طلبان به حامیان جریان « فتنه ۸۸ » رمز گذاری شده‌اند و پیشاپیش برای همه آن‌ها خط و نشان کشیده شده است. محمد دهقان عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی در روز ۱۳ ماه مه به خبر نگار مهر گفت : « طبیعتاً با نزدیک شدن به روز انتخابات تصمیم جدیدتری خواهیم گرفت و با دو مرحله‌ای کردن انتخابات نماد جریان اشرافیت در دو دوره شکست خواهد خورد. با توجه به کاری که احمدی نژاد در هفته‌های گذشته و به‌خصوص روز ثبت نام مشایی انجام داد بنده کار احمدی نژاد را پایان یافته می‌دانم و معتقدم دیگر در انتخابات آینده موضوعی به نام احمدی نژاد نخواهیم داشت. مردم در انتخابات خط بطلانی بر جریان انحرافی و اشرافیت خواهد کشید و باحضور پر شور حماسه سیاسی خلق می‌کند و رئیس جمهور معتقد به ولایت و انقلاب انتخاب خواهد کرد. »  ( ۹ )

      با این توضیحات میتوان به روشنی دریافت که همه سازمانهای اپوزیسیون راست و رفورمیست که به امام زاده اصلاح طلبان برای اعمال فشار به جناح اصول گرایان دخیل بسته اند، به این نکته بی توجه بوده اند که خامنه ای با تقلب در انتخابات سال ۸۸ و تصمیم گیری فردی در همه موارد دیگر صرفاً نه یک رهبر دیکتاتور که به قوانین خود ـ خوب یا بد ـ پایبند بلکه به رهبر مستبدی تبدیل شده که رفتارش یادآور مستبدین در حال احتضار است. چنین رهبری دیگر تابع هیچ قانون و مقرراتی نیست و برخوردش با دستگیر شدگان تظاهرات مسالمت آمیز سال ۸۸ این را بخوبی نشان داد. بنابر این، دلیلی نمی‌بیند که بخواهد از طریق قانون اساسی یا هر مقررات دیگری کسی را در قدرت سهیم کند. آویختن سازمان های رفورمیست و راست به تز « بد » در مقابل « بدتر » دور زدن در چرخه نکبت بار همیشگی جمهوری اسلامی و خیانت به مردم است . تنها پدیده‌ ای که میتواند این معادله را بر هم زند، تغیر توازن قوا به نفع طبقات محروم و تحت فشار های گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ای است. این تغیر توازن، اما، با سازماندهی مستقل و اراده آگاهانه تودها بر بستر طرح مطالبات صنفی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و با اعتقاد به جامعه‌ای لائیک و فارغ از سایه شوم حکومت تمامیت خواه مذهبی ممکن است، امری که ما و همه نیروهای آزادیخواه و برابری طلب باید در ایجاد آن بکوشیم.

 

                                 تحریریه سایت                                ۱۵ ماه مه ۲۰۱۳

 

 

زیرنویس ها:

 

۱ ـ خبر نگار ایلنا، ۷ ماه مه.

۲ ـ ایسنا، ۷ ماه مه.

۳ ـ سایت رسمی خاتمی، ۴ ماه مه.

۴ ـ خبر گزاری مهر، ۲ اسفند ۹۲ .

۵ ــ سهام نیوز، ۱۶  آپریل.

۶ ـــ کلمه. ۱۳ دی ماه ۹۱ .

۷ ـ ایلنا، ده ماه مه.

۸ ــ خبر گزاری فارس، ۴ ماه مه.

۹ ـ گفتگو با خبر گزاری مهر، ۱۳ ماه مه.