فلسطین:
از تئودوراکیس
تا کیهان کلهر
تراب حق
شناس
قضیه
فلسطین یکی از
عادلانه ترین
قضایای بشری
ست، مثل رهایی
از استثمار،
برابری زنان،
ممنوعیت کار
کودکان و غیره.
در برابر هیچ یک
از این قضایا
نمی توان بی
طرف بود. قطب
بندی امری طبیعی
ست. برخی به
حمایت از
اشغالگران و
نژادپرستان
اسرائیلی می
پردازند و برخی
برعکس، جانب
حق و عدالت را
می گیرند. در بین
هنرمندان نیز
فراوانند
کسانی که از
آرمان فلسطین
جانبداری
کرده اند. از
جمله، میکیس
تئودوراکیس،
آهنگ ساز
نامدار یونانی
آهنگی برای
سرود ملی فلسطین
ساخت و آن را
در 1993 به یاسر
عرفات تقدیم
کرد.
همانطور
که در مطلبی
روی سایت اندیشه
و پیکار گفته
شده: اخیرا
استاد کیهان
کلهر آهنگی به
نام "سمفونی
برای فلسطین"
ساخته که همکاری
فوق العاده ای
ست بین یک
ارکستر آلمانی
و نوازندگان
فلسطینی و ملیت
های دیگر.
"سمفونی برای
فلسطین" کیهان
کلهر از نظر
موسیقایی
فراتر از
مرزهایی می
رود که کنسرت،
تور خود را
اجرا می کند. این
قطعه ترکیبی
از ملودی های
سنتی ایرانی،
موسیقی عامیانه
عربی، نوای
ارکستری
اروپایی،
همراه با
سازهای سنتی
شرقی مانند
عود، کمانچه و
قانون است.
اثری ترکیبی،
چند لایه،
تکان دهنده و
پر از غم و اندوه
و امید.
رهبر ارکستر ایتالیایی:
آندریا مولینو،
مدیر هنری تور
نیز هست.
"درسدن سمفونیک"
این قطعه را
با همراهی مهری
اسداللهی:
کمانچه، کمیل
شجراوی: ویولن،
نرمین حسنوا:
قانون، امیل
بشاره: عود و
نعیم سرحان:
پرکاشن اجرا می
کند. ارکستر
سمفونیک
درسدن آلمان
آثار کیهان
کلهر را در
فلسطین اجرا می
کند.
موسیقیدان
معروف، کیهان
کلهر استاد
کمانچه است.
در بزرگداشت
موضعگیری
ارزشمند وی در
حمایت از
آرمان فلسطین،
شعری از محمود
درویش را زیر
عنوان
"کمانچه ها"
(الکمنجات) در
حد توان ترجمه
کرده ام و آن
را با کمال
احترام به
استاد کلهر
تقدیم می کنم.
ت. ح.
دو ویدئوی
سمفونی فلسطین:
www.youtube.com/watch?v=AbNQeNR71OQ
http://www.youtube.com/watch?v=5UfHM0JR82Y
کمانچه
ها
کمانچه
ها می گریند
همراه با کولیانی
که رهسپارند
به سوی اندلس
کمانچه
ها می گریند
بر اعرابی که
خارج می شوند
از اندلس
کمانچه
ها می گریند
بر زمان گم
شده ای که باز
نمی گردد
کمانچه
ها می گریند
بر وطن گم شده
ای که شاید
بازگردد
کمانچه
ها می سوزانند
جنگل های آن
تاریکی دورِ
دور دست را
کمانچه
ها افق را خونین
می کنند و خون
را در رگم بو می
کشند
کمانچه
ها می گریند
همراه با کولیانی
که رهسپارند
به سوی اندلس
کمانچه
ها می گریند
بر اعرابی که
خارج می شوند
از اندلس
کمانچه
ها رمه اسب
اند بر ریسمانی
از سراب و آب
نالان
کمانچه
ها دشتی هستند
از یاس
وحشتزده که
دور می شود و
نزدیک
کمانچه
ها جانوری وحشی
اند که ناخن
زنی که لمس اش
کرده می
آزاردش و دور
می شود
کمانچه
ها ارتشی
هستند که مزاری
آباد می کند
از مرمر و
نغمه نهاوند
کمانچه
ها آشفتگی دل
هایی هستند که
باد آن ها را پیش
پای زن رقصنده
نثار می کند
کمانچه
ها فوج های
پرندگان اند
که از پرچم
ناقص می گریزند
کمانچه
ها شِکایت حریر
مجعدند در شب
زنی عاشق
کمانچه
ها آوای شراب
دور دست اند
به رغبتی سپری
شده
کمانچه
ها اینجا و
آنجا مرا
دنبال می کنند
تا از من
انتقام گیرند
کمانچه
ها در جستجوی
من اند تا هر
جا بیابندم به
قتلم رسانند
کمانچه
ها می گریند
بر اعرابی که
خارج می شوند
از اندلس
کمانچه
ها می گریند
همراه با کولیانی
که رهسپارند
به سوی اندلس
*اندلس
نماد اوج تمدن
اسلامی ست در
عرصه های
مختلف علم و
فلسفه و ادب و
همزیستی ادیان
گوناگون که در
1492 با حمله مسیحیان
به پایان رسید.
در فرهنگ
امروز عربی
غروب اندلس با
غروب فلسطین
تداعی می شود.
*کولی ها
که در زبان های
مختلف جیبسی،
ژیتان، رم
(رومانیایی)
نامیده می
شوند و قربانی
نازی ها
بودند، اشاره
ای ست به یهودیان.
*ترجمه از
متن عربی با
توجه به ترجمه
فرانسوی و
انگلیسی.
عموما متن عربی
را ترجیح داده
ام. با تشکر از
شهرام قنبری و
مصطفی قنواتی
که متن فارسی
را قبل از
انتشار
خواندند.
|
The violins weep
with the Gypsies heading for Andalusia, The violins cry for
a lost epoch that will not return, The violins are
horses on a string of phantoms, and water groaning, The violins are a
beast tortured by the nails of a woman The violins are the
anarchy of hearts picked up by the The violins are the
complaints of the curled silk on a passionate night, The violins follow
me, here and there, to avenge me, My violins cry for
the Arabs departing Andalusia, |