«چالش های زنان آذربایجان به واسطه ستم ملّی»

 

زنان درآذربایجان علاوه برتحمّل خفقان، سانسور، تشدید وضعیت میلیتاریستی،نابرابری های اقتصادی، فرهنگی، جنسی و حقوقی که عمومیت دارد، بدان علّت که شهروندان ملل تحت ستم ملّی محسوب می شوند وبه دلیل عدم رعایت حقوق شان دررابطه با "حق تعیین سرنوشت سیاسی وجمعی شان" ونیز محرومیت شان از"آموزش به زبان مادری" تحت فشارچندین لایه ای قرار میگیرند.

به این معنا که طی یک صد سال گذشته رژیم شوونیستی پهلوی و سپس حاکمیت اسلامی با استفاده ازسیاست برتری یک ملّت، یک زبان، یک فرهنگ، یک دین، یک مذهب، کشور ایران را به زندان بزرگی برای مللّ محبوس درآن درآورده اند.

 

این گونه رژیم های آپارتاید چند موضوع مهم را که در زمینه تحقق هویت ملّی ضروری است. مورد سانسور وسرکوب عامدانه قرار داده و می دهند که یکی موضوع "حق تعیین سرنوشت خلق ها "و دیگری"حقّ صیانت از اقلیت ها" می باشد.«درمحتوای میثاق های بین المللی حقوق بشردراین باره می خوانیم:« آنها (خلق ها) به حکم این حقّ در باره هویت سیاسی جدا شدن یا ماندن در چهارچوب کشور موجود تصمیم می گیرند و آزادانه امرتوسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را سازمان میدهند.»

 و دربند دوم همین ماده آمده است: تمام خلقها می توانند برای نیل به هدفهای خود آزادانه به ثروتها و منابع طبیعی دسترسی داشته باشند. به هیچ وجه نمی توان خلقی را از دستیابی به ابزارهای لازم برای حفظ و بقای موجودیتش محروم ساخت.»

 براساس ماده 1 منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد به هر خلقی حقّ تصمیم گیری درمورد ایجاد یک قواره سیاسی مستقّل، تشکیل یک دولت خودی، پیوستن به یک کشور دیگر و تصمیم گیری درمورد مسائل دیگرمرتبط به امورحاکمیت ملّی و ارضی خود را میدهند.» (1)

 

گذشته از موضوع حق تعیین سرنوشت خلقها دراین جا لازم است تا قدری نیز راجع به صیانت از اقلیت ها توضیح داده شود.مسئله زبان مادری و ترویج و گسترش آن دربین مللّ مختلف درایران به ویژه ملّت آذربایجان از دیگر موضوعاتی است که همه مردم بخصوص زنان از آن رنج می برند.

 

آموزش به زبان مادری یک حقّ اوّلیه، فرهنگی و سیاسی است که رژیم سعی در پایمال کردن آن دارد. آموزش به زبان مادری به عنوان یک حقّ ابتدایی درهمه جای دنیا مطرح می باشد و درشکل گیری هویت (کیستی ) افراد نقش اساسی ایفاء می کند.در حال حاضر جمعیت چندین میلیون نفری درآذربایجان، کردستان، لرستان، سیستان و بلوچستان، مناطق عرب نشین درداخل کشوراز داشتن مدرسه به زبان مادری محروم هستند وعلاوه برآن به هیچ نشریه ای که به زبان مادری باشد، اجازه انتشار داده نمی شود.

 

« ویران کردن زبان و فرهنگ درمدارس در عین حال برای جامعه ی اکثریت هم سازنده نیست. درعصر جهانی شده، جامعه ای که از توانایی های چند زبانی و چند فرهنگی برخوردار است، بهتر قادراست نقش اجتماعی و اقتصادی مهمی را درعرصه ی بین المللی ایفاء کند. درعصری که ارتباطات بین فرهنگ ها درعالیترین درجه تاریخ بشریت قرار دارند، هویتهای تمام جوامع رشد و نمو پیدا میکنند. ازهمدیگر تاثیر میگیرند و تغییر می یابند.هویت های جوامع و گروه های هویتی هیچ کدام جامد و ایستا نبوده اند. توّهم کودکانه است که تصوّر کنیم این هویت ها می توانند چون نمونه های ویترینی و نمایشی، جامد وتغییرناپذیر در موزه ها برای نسل های آینده حفظ و نگهداری شوند.آن هم در زمانی که سرعت تغییرات و فرآیندهای جهان شمول چنین بالاست.»( 2)

 

مردم سرزمین ما از یادگیری درست وقایع تاریخی محروم می شوند و به جای آن کارگزاران ارتجاع جمهوری اسلامی سعی میکنند با تحریف وقایع تاریخی و نادیده گرفتن نقش تاریخی شخصیت های اصیل ملّت ما چون بابک خرمدین،جعفر پیشه وری، ستارخان، باقرخان، زینب پاشا، تومروس آنا، صمد بهرنگی و غیره به طرزی مضحک همه تحولات سرزمین مادری ما را به مرتجعان اسلامی و افرادی از طبقه آخوند ها نسبت بدهند.

 

 موسیقی، آواز، رقص، شعر و نمایشنامه به معنای واقعی کلمه و فعالیت های وابسته به آن توسط آخوندهای مرتجع حرام اعلام شده وبه مردم سرزمین ما اجازه داده نمی شودتا درزمینه های فوق استعداد خود را بارور سازند.کوچه ها، خیابانها، روستاها بدون توّجه به هویت ملّی مربوط به هرمنطقه، با اسامی فارسی نامیده می شوند.

 

زنان درآذربایجان علاوه برتحمّل همه نابرابرهای و رفتارهای تبعیض آمیزکه نسبت به ما به دلیل زن بودن مان اعمال می گردد، ازآن جهت که ما فارسی زبان نیستیم معماران ساخت و پرداخت "ملّت ایران" با رویکردی شوونیستی پروژه نسل کشی فرهنگی وشبیه سازی و ادغام را برای نابودی هویت ملّی ما به عمل می آورند.این درحالی است که اگرگنجینه لغات دایره بزرگ مفاهیم را درزبان مادری بسط دهیم ومدارس آنچنان که درماده 15 و19 قانون اساسی نیزبه آن اشاره شده است به هردو زبان اداره شوند،همدیگررا بارورترخواهند کرد.

 

خبرهایی که هر روز از داخل ایران به گوش می رسد حکایت از سرکوب دامنه دار و تداوم خشونت نسبت به معترضین سیاسی در سرتاسر کشور دارد. متاسفانه درایران شاهد موج گسترده ای از اعدام ها ، تجاوزات جنسی سیستماتیک ،شکنجه های جسمی وروانی و زندانی کردن های گروهی فعّالین هستیم. مردم آذربایجان نیزچالش های مربوط به خود را دارند، در ایران بنا به نظر اکثر جامعه شناسان هیچ ملّتی در اکثریت نیست واین کشور مجموعه ای از اقلیت های زیر را شامل می شود :

ترک ها ، فارس ها ، کردها ،عرب ها ، بلوچ ها ، لرها ، ترکمن ها ، بختیاری ها ، مازندرانی ها ، تالش ها ، گیلک ها و ارمنی ها .

 

به زعمّ ما تساوی ترک ها ، کردها ، لرها ،عرب ها ، بلوچ ها با فارسی زبانان به سود همه ملّتها است. چرا که درجهان امروز کثرت فرهنگی ، تفاوت فرهنگ ها ، تفاوت قومی ، حضور ساکنان و دارندگان این کثرت و فرهنگ در یک کشور اجتناب از یک دست کردن و شبیه سازی اجباری مردم به یکدیگرنشانه های اصلی دموکراسی محسوب می شود .

 

به دلیل همین ستم ملیّ است که زن آذربایجانی چهار بار مورد تبعیض قرار می گیرد :

1- تبعیض سیاسی : نبود دموکراسی مثل سایر زنان ایران .

2- تبعیض جنسیتی : به دلیل جنس زن بودن .

 3- تبعیض سنّتی : در جوامع کوچک وعقب مانده ، زن تابع قوانین سنّتی است .

4- ستّم ملّی : که ترکها ، عرب ها ، ترکمن ها ، بلوچ ها ، کردها، لرها وغیره را شامل می شود.

مردم آذربایجان به دلیل وجود ستم ملّی دراین منطقه همچون سایر گروههای اتنیک مجبورهستند تا روند تزایدی اختناق ، فقر ، نابرابری اقتصادی ، تورم ، بیکاری ، اعتیاد ، فحشاء و غیره را به طرزی مضاعف تجربه کنند.

 

 

 

پاورقی

1- رابطه صیانت از اقلیتها با حقّ تعیین سرنوشت خلق ها – تالیف دکتر دیتریش مورسویک - ترجمه ناصر ایرانپور– صفحه 3.

2- نقش زبان مادری درآموزش زبان دوّم صفحه 3 – مترجم ناصر ایرانپور – مولف جیم کمیس- Jim – Cammis.

 

 

 

شهنازغلامی

 پاریس 2014/04/07