مبارزه طبقاتى در خلال دهه هاى ۱۹۳۰ در اتحاد جماهير شوروى

پاکسازيها و محاکمات سياسى در حزب کمونيست

نويسنده: ماريو سوزا

مترجم: پيام پرتوى

 

حقايقى جديد براى نتيجه گيرى خودمان

ابتدا در سال ١٩٨٥ کتابى منتشر شد که داده هايش بر روى کارهاى تحقيقاتى در بايگانى اسمولنسک بنيان نهاده شده بود. نويسنده اين کتاب استاد مورخ آمريکايى٬ جى آرچ گتى و کتاب او "ريشه هاى پاکسازى بزرگ -  تجديد نظر حزب کمونيست شوروى٬ ۱۹۳۳- ۱۹۳۸ ٬ نام دارد·

 

اين کتاب آمار و اسنادى ديگرى را در اختيار ما ميگذارند٬ آمارى که براى مطالعه تاريخ اتحاد جماهير شوروى بسيار با ارزشند. گتى يکى از شخصيتهايست که در انتشار گزارشات محققان روسى در مورد سيستم کيفرى اتحاد جماهير شورى در دوران رياست استالين٬ ١٩٣٣ در آمريکا٬ سهم بزرگى داشت*.

*  اين تحقيقات در جزوه اى با امضاى نويسنده تحت نام "حقيقتى که آشکار نشد" منتشر و توسط من ترجمه شده است· در صورت تمايل آنرا براى شما ارسال ميکنم- مترجم

 

گزارشات محققان روسى اکاذيبى را افشاء مينمايند که طى دهها سال توسط رسانه هاى خبرى سرمايه دارى منتشر شده اند. همان نويسنده ١٥ سال بعد٬ ١٩٩٩ ٬ کتاب جديدى را در  مورد شوروى در دهه هاى ١٩٣۰ با نام "راه ترور – استالين و خودکشى بلشويکها٬ ۱۹۳۲-۱۹۳۹" منتشر نمود.

 

اين کتاب حاوى اسناديست از بايگانى قديمى و سرى اتحاد جماهير شوروى که براى اولين بار در دسترس عموم قرار داده شد. اما همانطور که گتى مينويسد٬ اسناد از ميان بخش بزرگى دستچين شده اند و سوال را ميتوان اينگونه مطرح نمود که آيا آنها مهمترين بودند و يا به روش درستى تعبير و تفسير شده اند – "مانند تمام اسناد تاريخى ميتوان آنها را به اشکال مختلف خواند"۳.  و در ادامه ميتوان سوال را اينگونه مطرح نمود٬ نويسنده در واقع  هنگاميکه مينويسد "مطالعات ما همه سوالات را مورد تجزيه و تحليل قرار نميدهند..... ما بصورتى کامل قابليت درک مساٸل مربوط به سياست خارجى٬ معاملات صنعتى – يا کشاورزى٬ يا مسائل فرهنگى را نداريم٬٤ چه هدفى را دنبال ميکند؟

 

آيا در اينجا اين سياست٬ از جمله مبارزه در حزب کمونيست بلشويک نيست که بايد مورد بررسى قرار گيرد؟ در اين سند مقدار بسيارى از مباحثات درونى حزب مورد تجزيه و تحليل قرار ميگيرند اما حقايق کمى در مورد توسعه اتحاد جماهير شوروى٬ طى دهه هاى ١٩٣۰ ٬ نشان داده ميشوند. اين را بايد بخاطر سپرد. کار تحقيقاتى گتى بخش بزرگى از افسانه ها و اکاذيب منتشره در مورد اتحاد جماهير شوروى را در هم شکسته است اما قبل از هر چيز مهمتر اينست که شرايط را براى خواننده جهت درک مطالب و گرفتن نتايج از آنها فراهم مياورد٬ نتايجى شخصى که از اهميت خاصى برخوردارند.

 

در غرب فرد با نفوذى وجود ندارد که در مورد اتحاد جماهير شوروى در اين باب به ما پاسخى بدهد و يا اساسا مسئله را درک نموده باشد. براى درک شرايط مبارزه طبقاتى در اتحاد جماهير شوروى گتى يک نويسنده سرمايه دارى با امکانات محدود است. براى مٽال در کتاب راه ترور٬ که هدفش نشان دادن اينست که بلشويکها خودشان را در منافشات داخلى دهه هاى ١٩٣۰ منقرض نمودند٬ کلمه اى در مورد بزرگترين توسعه اجتماعى غير قابل مقايسه در تاريخ بشريت وجود ندارد٬ توسعه اى که در اتحاد جماهير شوروى طى دهه هاى ١٩٣۰ رخ داد·

 

هنگام بحٽ و گفتگو در مورد تهديدات از جانب آلمان نازى از جمله به "راه ترور" اشاره ميشود٬ کتاب ضخيمى متشکل از ٦٣٥ صفحه٬ با يک خط در يک بند تابع٬ در مجموع پنج عبارت٬ "نخبگان آنزمان٬ در پى اشتراکى نمودن و عروج فاشيسم آلمانى٬ بصورتى آشکار بحرانى مداوم را احساس مينمودند"٥. همين و بس!  

   

توجه داشته باشيد که بخش بزرگى از دهه هاى ١٩٣۰ در اتحاد جماهير شوروى از مبارزه اى شديد جهت آماده نمودن تدارکات نظامى براى مقابله با تهاجم آلمان نازى متاثر شد. در نظر نگرفتن اين امر مسلما ما را به گرفتن نياتجى نادرست رهمنون خواهد شد. اگر بلشويکها بجاى توسعه و مستحکم نمودن قدرت دفاعى کشور تا حد ممکن٬ خود را منقرض نموده بودند٬ نازيها در جنگ پيروز و اتحاد جماهير شوروى و مردم اسلاوى را منقرض مينمودند.

 

 اما اينچنين نشد٬ بلکه بر عکس. اتحاد جماهير شوروى در جنگ پيروز شد و نازيسم را منقرض نمود. اين گفته شد به دليل اينکه خواننده آگاه باشد و بداند که تحقيقات آکادميک٬ هنگاميکه واقعيتهاى زندگى را به نفع دسيسه و مزخرفات٬ از همه نوع آن٬ کنار ميگذارد بصورتى بنيانى اشتباه ميکند و ناگزير ما را به گرفتن نتايجى رهمنون ميشوند که ارزش آنها برابر است با نتايج گرفته شده از دسيسه هاى يک کتاب پليسى ارزان قيمت در يک دکه.

 

"ريشه هاى تصفيه بزرگ"

دو کتاب گتى٬ که در ميان آثار ادبى وجود دارند٬ اساس اين جزوه تشکيل داده است.

ريشه هاى تصفيه بزرگ بر خلاف کتاب اخير راه ترور کتابيست بسته بندى شده از آمار و مطالب ديگر که از جامعه تصويرى حقيقى را به نمايش ميگذارد. کتاب ازهمان آغاز عوامل شگفتى را فراهم مياورد. شنيدن سخنى روشن از جانب استادان براى ما غير معمول است· بهر حال از جانب  استادان سوئدى.

 

استاد آرچ گتى در آغاز تاييد مينمايد: تحقيقات در بايگانى اسمولنسک نشان ميدهند که اغلب داستانهاى کشورهاى غربى در مورد پاکسازيها در اتحاد جماهير شوروى بر روى "پيش فرضهايى غير قابل دفاع"٦ استوار شده اند.

 

اولا نتيجه پژوهشها به اٽبات ميرسانند که حوادث سياسى دهه هاى ٣۰ يک فرايند يکنواخت ----طراحى شده٬ آماده شده و به اجرا گذاشته شده" توسط استالين و نزديکان او نبود. دوما اين ادعا که٬ "اهداف پاکسازيها بلشويکهاى قديمى-ه باقيمانده از نسل لنين (و استالين)  بودند"۷ بدور از واقعيت است. در ادامه گتى ميگويد٬ زمان ارزيابى آموزه هاى دهه هاى ١٩٣۰ فرا رسيده است·

اينها عبارات هستند و نه ترانه و اگر مدارک قانع کننده اى در مورد آنها وجود نداشت٬ به نظر نميايد که يک پژوهشگر و استاد مورخ در مورد آنها مينوشت.

 

 بخصوص بخاطر اينکه اين مدارک بر خلاف مدارکيست که فينسود در کتاب خود "اسمولنسک تحت حکومت شوروى"٬ از سال ١٩٥٨ ٬ ارائه ميدهد. فينسود در مورد پاکسازيها مينويسد: "با ترور کيروف در دسامبر ١٩٣٤ دور جديدى از تقريبا پاکسازيهاى بى پايان آغاز شد٬ پاکسازيهايى که خود را بصورت فزاينده اى گسترش داد و تا سرکوب رو به افزايش رهبران واقعى منطقه اى حزب در سال ١٩٣٧ توسعه يافت"٨

 

مسئله تنها اين نيست که کتاب گتى کليه تحريف کنندگان بى ارزش تاريخ را غافلگير مينمايد. گتى اسمولنسک فينسود را که طى مدت زمان درازى "کتاب مرجع" در اين زمينه بوده است مشخصا مورد سوال قرار ميدهد. گتى با اشاره به اسمولنسک ميگويد که "حوادث ١٩٣٣-١٩٣٩ ابدا٬ نه بخشى از همان ترور فزاينده برنامه ريزى شده و نه حتى بخشى از يک پديده و يا فرايند بود. پاکسازيهاى ١٩٣٣-١٩٣٦ مقدمه اى ساده براى ترور پليس در سال ١٩٣٧ نبود و تنها بصورتى غير مستقيم به آن ارتباط داشت"٩ هدف ما طرح حقايق گتى از پاکسازيهاى دهه هاى ١٩٣۰ است و در ادامه از آمار ارائه شده از جانب او نتايج خود را اخذ خواهيم نمود. بنابراين با پس زمينه کوتاهى از شرايط در حزب کمونيست اتحاديه جماهير شوروى در دهه هاى ١٩٢۰ آغاز ميکنيم·