اخراج
دسته جمعی
خبرنگاران
بخش کارگری
ایلنا و نقش
مافیائی "خانه
کارگر"!
ایلنا به
عنوان
خبرگزاری
وابسته به
رژیم با هدف
بازتاب رویدادها
و مسائل
کارگری ،
همواره سعی
داشته است که
با انعکاس
گوشه هائی از
مشکلات و
اعتراضات کارگران،
خود را مدافع
منافع این
طبقه عنوان
کند و این
البته بخش
مکملی از
داعیه نمایندگی
انحصاری
کارگران توسط
دستگاه
کارگری رژیم
است. اما
ظاهرا ایفای
چنین نقشی
بدون تنش های
درونی و تاوان
هم نیست. چنان
که اکنون
گردانندگان و
دست اندکاران
این خبرگزاری
به تصفیه
جدیدی در بخش
کارگری
مبادرت کرده
اند. جالب است
که این تصفیه
پس از درج یک
مصوبه و
دستورالعمل
وزارت کار و سپس
حذف آن در پی پس
گرفتن
دستورالعمل
فوق صورت می
گیرد که بر طبق
آن،
قراردادهای
زیریکسال در
موردمشاغلی
که ماهیت
دائمی و
پایدار دارند
بی اعتبار
اعلام می شوند.
و بنظر می رسد
در یک دستور
از بالا خوداین
دستورالعمل را
بی اعتبار می
کند نه شاغلین
موقت و
زیریکسال را،
تا معلوم شود
که در این
مملکت صاحبان
سرمایه چه
جایگاه
ممتازی را
دارند. باین
ترتیب خوداین
خبرنگاران و
پخش کنندگان این
دستورالعمل
هستند که
مشمول گیوتین
فقدان امنیت
شغلی و قراردادهای
موقت می شوند
تا آن ها و
دیگردست
اندرکاران
این رسانه و
سایررسانه ها
دست از پا
خطانکرده و با
ناپرهیزی خود
سیاست های
راهبردی نظام
را به تفی
سربالا تبدیل
نکنند!.
اما دلایل و
عوامل
بوجودآوردنده
این این واقعه
چه هستند و
رژیم به چه
شیوه ای عمل
می کند:
دو دلیل عمده
را می توان
سبب آن دانست:
نخست آن که
سیاست حاکمیت
و دولت روحانی
برای خروج از
بحران، غیر ازسیاست
معروف به
نئولیبرالیستی
واز جمله
رهاساختن
کامل نیروی
کار از قیدوبندهای
حمایت های
قانونی و باصطلاح
انعطاف
پذیرساختن آن
جهت افزایش سودسرمایه
و راضی کردن
صاحبان
سرمایه نیست. در
این راستا حذف
شغل های رسمی
و شامل قانون
کار، سیاست
حاکم و
راهبردی نظام
است و برطیق
گزارش هم لابی
گری صاحبان
سرمایه و
کارفرمایان در
ابطال این
دستورالعمل
موثربوده است.
بنابراین
دستورالعملی
که این
خبرگزاری به
عنوان
دستورالعمل
وزارتخانه و
بنام دولت در
خروجی
پیشخوان خبری
خود گذاشت ،
نمی توانسته
است عمر چندانی
داشته باشد.
چرا که اساسا
هم خوان
با سیاست
عمومی دولت
نبود و بهمین
دلیل در حالی
که هنوزمرکب
آن خشک نشده
بود وزیرکار
به عنوان مجری
سیاست های
دولت آن را به
سرعت ملغی
کرده و
دستورتنبیه و
اخراج پخش
کنندگان آن را
داده است.
دوم آن که
دستگاه
کارگری رژیم-
خانه کارگر-
فی الواقع از
دیرباز یک
سازمان
مافیاتی بوده
است با
گردانندگان و
دست
اندرکاران
ثابت و مادالعمری
که هم
بطورتنگاننگ
با حوزه های
امنیتی رژیم گره
خورده و
سروکارداشته
است و هم
توانسته است
با همه جناح
های سیاسی آن
و از جمله
رفسنجانی و
روحانی مناسبات
حسنه داشته
باشد. هم
اکنون هم علی
ربیعی از
عناصرثابت
این مافیای
کارگری پست
وزارت کار در
دولت روحانی
را دارد و
بهمین دلیل
همراهی و در
بهترین حالت
تمکین و سکوت
در
برابرسیاست های
حاکمیت از
خصایص بارزآن
است. نمی توان
هم
درکنارقدرت
بود و حتی در
قدرت مشارکت
داشت و در عین
حال همزمان
خود را
نماینده و
حامی کارگران
دانست. ایفاء
این نقش
دوگانه و
بخصوص قابلیت
استمرارآن به
دلیل عوامل
خاصی است که در
اینجا
بطورمختصر به
آن اشاره می
شود:
علت آن
که خانه کارگر
توانسته است
در تمایز با
تشکل های
دیگررژیم
ساخته، مثلا
تشکل دانشجوئی
تحکیم وحدت،
که آن نیز دست
ساخت حکومت اسلامی
بودبرای
کنترل
دانشگاه ها، و
باندهای رژیم
نتوانستند
مهارش را
بطورکامل
بدست داشته
باشند، همین
اجتناب از
افتادن به
ورطه نزاع ها
و رقابت های
حادبین
باندهای
جناحی بوده
است. در حالی
که تشکل
دانشجوئی
رژیم بدلیل
همین رقابت
های
حادباندها از
یکسو و
فشارجنبش
دانشجوئی از
پائین عملا به
شاخه های
مختلف تجزیه
شده و یا
موردسرکوب
رقیب
قرارگرفتند و
عملا مهارشان
از دست رژیم
خارج شد، اما
در مورد
کارگری بدلیل
دوربودن نسبی
تشکیلات
کارگری از
منازعات
حادجناحی،
این تشکیلات
تاحدودی
توانسته است
درطی چندین
دهه گذشته
علیرغم جذر و
مدهای سیاسی و
جابجائی جناح
ها، موقعیت
ویژه خود را به
عنوان تنها
تشکیلات
کارگری حفظ
کند. علت کنارآمدن
نسبی جناح ها
در این حوزه،
همانا اهمیت
کنترل این
طبقه برای کل
نظام و
مهار اعتراضات
جنبش کارگری
بوده است. تحت
چنین شرایطی
یعنی نگرانی
از دست دادن
کنترل طبقه
کارگر و نیز
خطراز دست
رفتن
مهارتشکیلات
کارگری و تکه
و پاره شدن آن
است که
که باندهای
حاکمیت از دست
اندازی
انحصاری و
کودتاگونه
برای قبضه
کامل آن
اجتناب
ورزیده اند
کرده و شاید بتوان
گفت یکی از
عرصه های
محدودی است که
بین رقبا و
باندها حول آن
بطورنسبی
اجماع وجود داشته
است.
سرنوشت
تشکیلات
دانشجوئی دست
ساخت رژیم هم نیز به
نوبه خود برای
رژیم و مشخصا
دست
اندرکاران
این تشکل درس
لازم را جهت
حفظ یک پارچگی
خود فراهم
آورده است.
علاوه برعامل
فوق، عامل
دومی هم در
حفظ انسجام و یک
پارچکی نسبی
دستگاه
کارگری رژیم
دخیل بوده است
که چیزی جز
تصفیه های
درونی برای
حفط ساختاراصلی
آن نبوده است،
چنان که
تصفیه و اخراج
دسته جمعی
اخیر نمونه
بارزی از آن
است.
از سوی دیگر،
رژیم تشکیلات
کارگری آن-
خانه کارگر-
با تمام قوا سعی
کرده است که
همواره خود را
نماینده
انحصاری
کارگران چه در داخل
و چه بویژه در
خارج و مجامع
کارگری جهان
جابزند. و برای
اینکار باید
از یک طرف
هرگونه تشکل
های مستقل و
خارج از خود
را موردسرکوب
قرارداده و
فضا را برای
فعالیت آن ها
تنگ و تنگ
ترکند
که نمونه اش
را در راه
پیمائی
اخیرماهه مه،
دستگیری فعالان
کارگری مستقل
و نیز انحصار
راه پیمائی و
تجمع برای خود
شاهدبودیم.
اما از طرف
دیگر همین
ادعای
نمایندگی
کلیت کارگری
برای
ایجادرابطه و
و چانه زنی با
مجامع کارگری
جهان، موجب می
شود تا برای
نشان دادن این
نمایندگی، در
مقام سخن و
شعار خود را
حامی و
بازتاب
دهنده بخشی از
اعتراضات و
مطالبات کارگری
وانمود سازد
که پای بندی و
تحقق آن ها خارج از
ظرفیت و ماهیت
واقعی اش می
باشد. و همین
شکاف بین عمل
و ادعا چه بسا
موجب تنش هائی
در درون آن می
شود که شکاف
فوق را باید
بازتابی از
همین تناقضات
و تنش ها
بشمارآورد که
از طریق سیاست
تصفیه و اخراج
در صدد حفظ
انسجام و
یکدستی خود
است.
نکته آخر
مربوط می شود
به شیوه حرکت
با چراغ خاموش.
از آنجا که
اعلام سیاست
های واقعی و
ضدکارگری
دولت
بطوررسمی و
آشکارحاکمیت
با سیاست پنبه
سربریدن و
فریب دولت در
استثماربیشترکارگران
و حذف خدمات
اجتماعی و
ثبات شغلی
همخوانی
ندارد، حاکمیت
با چراغ خاموش
حرکت می کند و
می کوشد که
این سیاست ها
را در عمل و با رنگ و
لعاب بکارگیرد.
از همین رو
افشاگری و
مقابله با این
سیاست ها و
شیوه حرکت با
چراغ خاموش و
مشخصا پس گرفتن
بی سروصدای
دستورالعمل
فوق، توسط
کارگران و
فعالان و
نهادهای
کارگران
دارای اهمیت
است. باید
نورچراغ را
چنان بر صحنه
تاباند که مهره
های وابسته به
دولت و سرمایه
داران نتوانند
در تشکیلات
مدعی کارگری
سایه
واربخزند و زندگی
و امید ده ها
میلیون
زحمتکش را به
بازی بگیرند.آن
ها باید بیش
از پیش رسوا
شوند تا نتوانند
به نام
کارگران
برطبل سرمایه
داران بکوبند.
2015-06-21- 32-03-1394 تقی روزبه
منبع
http://www.radiozamaneh.com/224078