فراموش نمی كنيم كه
همواره
ميگفتى دشمن
اصلى ما حاكميتى است كه
بر هيچ يك از قوانين
حقوق بشرى پايبند نيست
و تا ريشه
كن كردن اين غده سرطانى از سرزمينمان
بايد بر اصل اتحاد بكوبيم و از نشانه
هاى
اختلاف پرهيز
كنيم .
چهل روز
از نبودنت
شاهرخ
جان سپرى
شد ، چهل روز
پر التهاب همراه
با حزن و اندوه ،
چهل روز
سپرى شد از يك ماركسيست انقلابى از كسى
كه
اعتقاد كامل به رهايى
طبقه كارگر داشت ، شاهرخ
جان صداى آزاديخواهايت
همچون غرش
شيران خواب از
چشم طبقه حاكميت
آنچنان ربود كه
چاره اى
جز حذف نام
شما آنهم
در خواب نداشت ، مرگ
در بيدارى
جرات نكرد
به سراغت
بيايد .
شاهرخ جان جنبش كارگرى و دوستان
و رفقايت
در كميته
پيگيرى و سنديكاى
نقاشان و هزاران انسان آزاديخواه
و رهايى
طلب هنوز
در از دست دادن تو
بسر مى
برند ، جنبش
كارگرى و
مبارز طبقه
كارگر هنوز
در نيمه راه بود كه تنهايشان
گذاشتى ، اما رفيق
شاد باش همين
حضور كوتاه
مدت تو تاثيرات عميقى بر
همه ى همرزمان
و دوستان
و همبنديان
و حتا دشمنانت
گذاشت .
در بند ٤ و سالن ١٢ رجايى شهر حتا معدود افرادى كه تو را بر نمى تابيدند و
بارها تو را مورد
آزار و اذيت
قرار داده
بودند در مراسمت
شركت كردند
و ياد و
نام تو را گرامى
داشتند .
ميدانى شاهرخ
جان مبارزه و صداقتت حتا آلن
آير امريكايى
را واداشت
تا در
صفحه شخصى
اش از
تو بنويسد
و نسبت به
چگونگى مرگت
اعتراض كند .
رفيق قلمها يا
در وصف شما خواهند
نوشت و يا انسانهاى بيشمارى از تو خواهند
گفت ، تو براى من دوستان و همرزمانم الگوى
پايمردى
و خوش
فكرى و مقاومت
و پايدارى
هستى ، دلم نمى آيد بگويم رفتى ، هميشه
هستى
رفيق هميشه
نامت جاودان
و راهت ادامه خواهد
داشت ،
رفيق ما هميشه
ميتوانيم
افتخاركنيم
كه در
زمان شما
زندگى كرده ايم با
تو و ايده
ها و افكارت
با مبارزاتت
كه همگام بوده ايم ، شاهرخ
جان هيچگاه
و هيچ جا
كم نگذاشتى
، يكى از
افتخاراتم
همراهى با تو
در كميته
پيگيرى ايجاد
تشكل هاى آزاد كارگرى كه
حضور موثر
و مفيد تو
بود ، همين حضورت
به كميته
پيگيرى و سنديكاى
نقاشان
جان تازه اى داد
و چه آنزمان
كه در
زندان سالن
١٢ عضو شوراى
بند بودى
و نهايت
سعى و تلاش خود
را براى
پيگيرى حقوق همبنديان
كردى و كم نگذاشتى ، همراهان و همبنديان تو در سالن
١٢ اگر ذره اى
انسانيت
و وجدان داشته
باشند زحمات و تلاشهاى
شما را نبايد فراموش
كنند ،
همه ميدانند
يك تنه در
مقابل زورگويان ايستادى
و هرگز مماشات
نمى نكردى
، يادم
هرگز نمى رود
عده اى از همبندان
محافظه كارت
چه ناحقى
ها و چه نامروتى
ها كردند
و تو را
به زندان قزل حصار تبيعد كردند
و سى و اندى
روز به
اعتصاب غذا دست زدى و تا
رسيدن به خواستهايت
كوتاه نيامدى
، از جسم و جانت مايه
گذاشتى تا آخرش
هم مسئولان
مجبور شدند
تو را
بجاى قبلى
بر گردانند
.
حمايتهاى آشكار
و پنهانت از خانواده
زندانيان
و كارگران زندانى
و اينكه
در درون
زندان هم حواست
به آنها
بود از ياد نمى رود ، مى
بينى شاهرخ
جان انسان
بزرگى مثل تو
حتا مرگش
حاصل دردها
و واكنش هاى مثبت زيادى شده
، اينك ما به اشتراك هايمان
بپردازيم
و اختلافها
يمان را فراموش كنيم ، شايد
جالب باشد
كه دوستان
و دشمنانت
بدانند كه در مرگ شاهرخ زمانى
با گرايشات
كاملن ماركسيستى
در بند ٢ دارالقران
توسط دوستانت
هم مراسم چهلمين
روزت را
برگزار كردند
و يادت را گرامى
داشتند .
راستى شاهرخ
جان نيستى
كه ببينى
عده اى پس از مرگت در فضاى
مجازى رسانه
ها بجان هم افتادند
و ميخواهند
شاهرخ را با
گرايشات ماركسيستى
براى خودشان
مصادره كنند
، هيچكس
اگر نداند
من كه با
تو در
كميته پيگيرى
و در داخل
زندان هم همفكر
و همبندت بودم خوب
ميدانم كه تو كيستى و چه كسى بودى
، خواهم
گفت تو
بزرگى و
مصادره نشدنى
هستى و كسى نميتواند
تو را
كوچك كند .
شاهرخ عزيز
ما هميشه رهنمودها
و راهنمايى
هاى تو
را با
جان و دل به
خاطر مى
سپاريم و فراموش نميكنيم كه همواره
ميگفتى دشمن
اصلى ما حاكميتى است كه
بر هيچ يك از قوانين
حقوق بشرى پايبند نيست
و تا ريشه
كن كردن اين غده سرطانى از سرزمينمان
بايد بر اصل اتحاد بكوبيم و از نشانه
هاى
اختلاف پرهيز
كنيم ،
حالا چه بر سر
عده اى آمده كه
اينگونه
...
بهنام ابراهيم
زاده فعال
حقوق كارگرى
و فعال حقوق كودكان
زندان رجايى
شهر بند ٢ دارالقران
، مهرماه
١٣٩٤
اين دلنوشته
بدست
راديو فرهنگ رسيده و اين رسانه
مستقل با
افتخار به
اشتراك آن همت
مى گما رد
براى شاهرخ
زمانى
چهره خوش
نام جنبش
كارگرى