گفتاری
در مورد
روشنفکران
در
روند سیر
تکامل تاریخ
تمدن بشری از
آن زمانی که
پیشرفت
نیروهای
مولده به چنان
سطحی از رشد
رسید که کار
فکری و یدی
تقریباً از هم
جدا شد ، نطفه
های بحث
روشنفکری و
جایگاهش در
این پروسه
آغازید .
حاکمان به
بلندای تاریخ
به خاطر حفظ
موقعیت و
امتیازاتشان
که در گرو حفظ
وضع موجود می
بود از خیل
افرادی که می
توانستند با
کار فکری در
ابعاد و وجوه
گوناگون بدان
ها یاری نمایند
،سود می جستند
. شاعران با
اشعارشان ،
نقاشان با نقش
و نگارهایشان
، وعاظ منحرف
با وعظ و خطابه
هایشان و .... همراه
و هم سوی چپاول
گران حکومتی
بوده اند . در
توجیه اعمال
سنگ دلانه ی
قلدران حکومت
گر مطابق
وضعیت فکری فرهنگی
و مناسبات
اجتماعی
زمانه ی خود
به هر تقلب و
تزویر و کلکی
دست می
یازیدند تا
امرار معاش
خود را که در
دستان همان
حاکمان بود و
تأمین معاش
شان در گروی
همین اعمال
مزورانه می
بود مهیا کنند
. سر چشمه ی
تمامی
انحرافات فکری
و فلسفی و
علمی ـــ شبه
علمی از این
جا نشأت می
گیرد .
به درازای
تاریخ تولد
روشنفکر
همواره همزاد
اینسان روشن
فکرانی را شاهد
بوده ایم که
در زندگی شخصی
و اجتماعی
خویش در تعارض
و تضاد منافع
حاکمان با
توده ی مردم ،همواره
در صف مردمان
بوده سر به
آستان حاکمان خم
نکرده در جدال
مابین آن ها
صف خود را
هیچگاه از
مردم جدا
ننموده اند .
به همین علت همیشه
اینسان
روشنفکرانی
که روح و آرمان
مردمی داشته
اند مورد
پیگرد ، آزار
،اذیت و سرکوب
اربابان قدرت
گشته و می
شوند . تاریخ
نمونه های بس
فراوانی از
این دست در
دید چشمان افراد
گذارده ،
اینکه چگونه و
با چه روش های
مکارانه و
محیلانه ای
دولت مردان
جنایت کار
ستمگر به ترور
شخصیت و سرکوب
فیزیکی و
نابودی این
چنین انسان
هایی پرداخته
اند تا به زعم
باطل خویشتن
حکومت جابرانه
ی خود را ابدی نمایند
. چرا که به
درستی دریافته
اند وجود چنین
روشنفکرانی
همیشه مانعی
در برابر
حکومت های
غارتگرانه ی آنها
می باشد ، که
با روشن گری
هایشان
مردمان را
برای دست یابی
به حق و
حقوقشــان
رهنمون مــی
شوند .
پندار
و برداشت
نادرستی است
هر گاه
فداکاری های
روشنفکران مردمی
را بر گرفته
از روح
ماجراجویی و
شهرت طلبی یا
به اصطلاح
یافتن منزلت
اجتماعی و دست
یافتن به ثروت
و مکنت ،
انگیزه ی از
خود گذشتگی
هایشان
دانسته شود . روشنفکران
مردمی به درجه
ی نزدیکی به
مردم و داشتن
روح مردمی
همیشه مبرا از
اینسان نیات و
اهدافی هستند
. اصولاً این
چنین ایده
هایی در نظر
آنها
خزعبلاتی است
که حتی به
مخیله شان
نگنجیده است .
برای آنها
خدمت به مردم
، جانفشانی در
راه منافع و
مصالح زحمت
کشان در زندگی
نه تنها اصل که
مفهوم زیستن
می باشد . در
زمان رضا شاه
دکتر ارانی چه
کم داشت ؟
تحصیل کرده
نبود؟ با آن تحصیلات
عالیه دارای
موقعیت شاخص
اداری و
اجتماعی
نبود؟ راه
ثروت اندوزی ،
شهرت و مقام
برایش گشوده
نبود؟ وی
آگاهانه با
شهامتی کم
نظیر و ستودنی
به همه ی
اینها پشت پا
زده سر انجام
سراز زندان
مخوف رضا خان
در آورده سر
فرازانه به
استقبال مرگی
که دژخیمان
میر پنج برایش
تدارک دیدند،
رفت . آیا
موقعیت علی
دشتی که با
قلم به مزدی
جاه و مقامی
در دستگاه
شاهی یافته
بود در نزد ارانی
پشیزی ارزش
داشت؟ یقیناً
نه ـــ همچو
دشتی بودن
برایش چندش
آمیز و تهوع
آور نیز بود .
آیا شهامت و
جسارت ارانی
در انتشار
مجله ی روشن
گرانه و علمی
دنیا ، آنگاه
مقاومت
دلیرانه اش در
زندان مبنای
شهرت طلبی و
قهرمان بازی
داشت؟ کمال نابخردی
و نا انصافی
است اگر
اینسان
بیندیشیم . آن
شهید بزرگوار،
راه خدمت به
مردم را بر
گزیده بود و
تمامی عملکرد
و رفتارهایش از این
سودای انسانی
ناشی می شد .
روشن
فکر طبقه ی
اجتماعی
مستقلی نیست .
قشری است
وابسته به
طبقات مختلف
اجتماعی . در
حالت کلی
روشنفکران به
هر طبقه ای که
وابسته اند
خدمت می کنند ،ولی
این امری مطلق
نیست . تاریخ
نمونه های
فراوانی نشان
داده حتی روشن
فکران وابسته
به اشرافیت با
پشت پا زدن به
طبقه ی خود به
خدمت مردم در
آمده اند .
ثروت ، دانش و
حتی جانشان را
فدای منافع و
بهروزی توده
های مردم کرده
اند . در هر
جنبش و قیامی
در طول تاریخ
نمی توان نقش
پیشتاز و
پیشرو روشن
فکران را
نادیده
انگاشت . از
خصال بارز روشن
فکری چه در
عرصه های علمی
، چه در زمینه
ی مسائل
اجتماعی
داشتن روح
نقادی و پرسش
گری و دمیدن
این خصلت ترقی
خواهانه به
مردم می باشد .
روشنفکر اگر پرسش
گر و جستجو گر
نباشد
روشنفکر نیست
و هر گاه خصلت
پژوهش و عدالت
خواهی را
تبلیغ ننماید
برج عاج نشین
و جدای از مردمان
می شود و غافل
از انجام
وظیفه و رسالت
تاریخی اش که
آنگاه نمی
توان به او
روشنفکر
مردمی گفت و
نامیدش . بهرنگی
در ماهی سیاه
کوچولویش با
زبانی ساده به
زیبایی می
گوید : آدمی
همواره
بایستی جستجو
گر و پرسش گر
باشد تا تواند
به دریا راهی
بیابد ....
روشنفکر
سوای
اعتقادات
فکری و فلسفی
همواره در راه
ترقی و تعالی
جامعه می کوشد
. به درجه ی
مردم دوستی دارای
معیار بشر
دوستی فراتر
از مرزهای
جغرافیایی
بوده و با هر
فردی در هر
گوشه ای از
جهان که در
مسیر منافع
زحمت کشان گام
بردارد ، با هر
معیار فکری و
اعتقادی
همراهی و همگامی
می نماید . آیا
شهید بزرگ ثقه
الاسلام در جنبش
مشروطیت در
مبارزه برای
پی ریزی حکومت
عدل و قانون
در مملکت ،
افراد روشن
فکر متعلق به
سایر علقه های
عقیدتی را طرد
مینمود؟ به
نیکی می دانیم
چنین نبود .
چرا که برای
وی خدمت به مردم
اساسی ترین
اصل بود . در
این راه
همگامی و
همراهی با هر
فردی با هر
گرایش فکری و
عقیدتی را ارج
می نهاد .
سرانجام جان
بر سر آرمان
های تابناک
خویش نهاد و
جاودانه شد
چرا که مردم
هیچگاه یاد
پاک خدمت
گذاران را از
خاطر خویش نمی
زدایند .
s.shakib41@gmail.com
صادق شکیب