ارزیابی از بحران خاورمیانه و قطع نامه پیش نهادی

در ارزیابی از بحران جاری خاورمیانه، می باید پیشاپیش بر این واقعیت تاکید ورزید که سه زمینه ی مهم این بحران، یعنی رقابت قدرت های امپریالیستی، رقابت قدرت های منطقه ای و فرمان روائی رژیم های فاسد سرکوب گر، هم چنان به قوت خود باقی است و بر بستر تضادهای فرقه ای ــ مذهبی، تداوم ستم ملی، نبود آزادی های اساسی، بی حقوقی عمومی و تشدید نابسامانی های اقتصادی، سیاسی،  اجتماعی و فرهنگی، در طی سالی که در فاصله ی دو کنگره می گذرد، شدت و دامنه ی باز هم بیش تری یافته است.این تشدید بحران را در چند مولفه می توان جمع بندی نمود

۱ ــ چرخشی در جنگ نیابتی

دخالت آشکار نظامی روسیه با استقرار چند اسکادران از هواپیماهای بمب افکن و سامانه ی موشک های پیش رفته ی اسکاد ب سیصد و ب چهارصد در خاک سوریه و نیز اعزام نیرو و نفرات باز هم بیش تری از جانب جمهوری اسلامی به جبهه های جنگ در پشتیبانی از رژیم اسد و صف بندی متقابل اتحادیه ی اروپا و ایالات متحده ی آمریکا در  پشتیبانی از اپوزیسیون رنگارنگ رژیم اسد به کارگردانی مشترک عربستان و دولت اسلام گرای ترکیه و شخص رجب اردوغان، به عنوان یاری دهنده ی اصلی نظامی و لجستیکی گروه بندی های اسلامی در  سوریه؛ و زمینه چینی آمریکا با انتشار نامه ی سرگشاده ی بیش از پنجاه تن از دیپلمات های این کشور دایر بر مشارکت در براندازی رژیم اسد، جنگ نیابتی در این کشور جنگ زده، کم رنگ تر و رو در روئی دو جبهه آشکار تر شده است. به بیان روشن تر، سوریه اوکرائین دیگری است در مرکز رقابت های امپریالیستی! و دو کشور دو روی یک سکه اند، در رویاروئی دو جبهه ی شرق و غرب و در جنگ نه چندان سرد جاری در این برش زمانی، در این دو جبهه!

در اوکرائین، روسیه در پشت شورشیان روسی زبانی ایستاده است که به روسیه تمایل دارند و با جذب یک جانبه ی اوکرائین در بازار اتحادیه اروپا بدون حضور روسیه مخالف اند و بلوک غرب، در پشت دولت و باندهای مافیائی فرمان روا بر اوکرائین قرار دارد، که  با گرایش شدید و یک جانبه به اروپای باختری و آمریکا، در صدد گسستن شتابان همه ی پیوندهای دیرینه ی نظامی، سیاسی، صنعتی و حتا بازرگانی با روسیه هستند و می خواهند هر چه زودتر به پیمان نظامی ناتو و اتحادیه اقتصادی اروپا به پیوندند.

در سوریه، بلوک غرب در پشت جریان هائی ایستاده که بخش اندکی، به غرب تمایل دارند و بخش اصلی جیره خوار عربستان، قطر و ترکیه هستند و واپس گرائی اسلامی را با تمام درنده خوئی های اش نماینده گی می کنند و روسیه به پشتیبانی از رژیم سرکوب گر سکولاری برخاسته که آخرین سنگر او در خاورمیانه ی عربی تلقی می شود. رژیمی که همه جانبه تحت فشار است و بدون پشتیبانی خارجی در برابر تهاجم همه جانبه ی امپریالیست های غربی و ارتجاع اسلامی منطقه، پایدار نخواهد ماند!

۲ ــ تشدید جنگ قدرت در منطقه

در طی این یک سال، فراتر از پشتیبانی آشکارتر قدرت های منطقه ای از هم پیمانان، یا دست نشانده گان خود در جنگ نیابتی، صف بندی های آشکارتر دو جبهه ی متضاد اسلام شیعی و سنی و، شدت یابی جنگ سرد، نشان از فراهم آمدن زمینه های یک جنگ جبهه ای دارد که چه بسا تمام منطقه را به خاک و خون کشد. فضای سیاسی ناشی از گسستن روابط دیپلماتیک عربستان و چند کشور عربی دیگر با جمهوری اسلامی، هم در تائید شدت یابی جنگ سرد منظقه ای باید دانست، هم در تائید جبهه بندی کشورهای شیعه و سنی، در دو بلوک متقابل، و هم یادآور فضای سیاسی خاورمیانه، در آستانه ی جنگ ایران و عراق و لشکرکشی صدام به غرب و جنوب غربی کشور ایران!

بحران روابط دو قطب اصلی شیعه و سنی، جمهوری اسلامی و عربستان از آن جا آغاز می شود که در پی شدت یابی جنگ یمن، عربستان از بیم خیزش شیعیان در درون مرزهای خود، با اعدام جنایت کارانه ی شمار چندی از مخالفان ازهر سنخ و از جمله شیخ نمر، از رهبران شیعی این کشور، خشم رهبران جمهوری اسلامی را چنان بر می انگیزد که با اعزام بسیجی های آماده به خدمت، به ویرانی سفارت خانه ی این کشور در تهران و کنسول گری اش در مشهد می پردازند  و در پرتو این افسار گسیخته گی سیاسی، مناسبات نه چنان نیکوی دو کشور، با گسست روابط دیپلماسی و فراخوان سفیر و کارکنان سفارت خانه های هر دو جانب به فراز دیگری می رسد که چه بسا از کنترل خارج شود.

به دنبال این ماجرا و در ادامه ی تشدید رقابت های منطقه ای است، که عربستان، ترکیه و قطر به عنوان روسای سه گانه ی کنفرانس اسلامی، در برابر جمهوری اسلامی صف آرائی می نمایند و در قطع نامه ی پایانی کنفرانس که در ماه آوریل سال جاری در آنکارا برگزار شد، مداخله ی جمهوری اسلامی در کشورهای عربی را محکوم می سازند، بدون آن که به مداخله ی عربستان در یمن و بحرین، یا ترکیه و قطر در سوریه بپردازند، یا حتا تجاوز گستاخانه ی اسرائیل به حقوق مردم فلسطین و تصرف غاصبانه ی بخش دیگری از زمین های ساحل غربی به منظور شهرک سازی برای مهاجران یهود و بی تفاوتی قدرت های جهانی نسبت به این تجاوز تازه ی اسرائیل را محکوم کنند، یا مورد انتقاد قرار دهند.

سوای صدور قطع نامه ی یاد شده، تیره گی روابط دو کشور، به عربستان فرصت داد تا از صدور روادید برای حجاج ایرانی خودداری ورزد و امسال با جلوگیری از ورود ایرانیان، مانع از برگزاری تظاهرات سیاسی در مکه و مدینه گردد.تظاهراتی که همه ساله فتنه برانگیز است.

۳ ــ گسترش جنگ!

در دوره ی مورد گزارش در عراق جنگ زده، از یک سوی اقدام تروریستی و تداوم بمب های انفجاری است که مردم کوچه و بازار را در بغداد و حومه ی آن آماج قرار می دهد. از دیگر سوی،  کشتار غیرنظامیان و تلفات ناشی از بمباردمان های گاه و بی گاه، بی هدف ائتلاف نیم بند ضد داعشی است اما مهم تر از این دو، به ادامه ی جنگ های خونین برای بازپس گیری شهرهای رمادیه و فالوجه باید پرداخت که بین ارتش عراق و  شبه نظامیان شیعی تحت امر جمهوری اسلامی از یک طرف و نیروهای وفادار به داعش از طرف دیگر در جریان است و از همه مهم تر، باید از تشدید اختلاف در درون هیات حاکمه ی شیعه ی عراق یاد نمود و از تظاهرات شیعیان بسیج شده، به رهبری مقتدا صدر تروریست کارآزموده ی جمهوری اسلامی، علیه حیدر عبادی نخست وزیر کنونی و به پشتیبانی از نوری ال مالکی!

در سوریه هم چه در جریان آزاد سازی یا بازپس گیری شهر باستای ال میرا از اشغال داعش، چه در جریان نبردهای خونینی که هم اکنون برای آزاد سازی درعه جاری است و چه در جنگ های حومه ی دمشق و بخش شرقی حلب که در دست مخالفان است  و چه در جریان جنگ هائی که بین داعش و نیروهای دموکراتیک، با ترکیبی از مبارزان کورد و دیگر ملیت های سوری در جریان است تلفات انسانی روز به روز افزایش می یابد.تلفات ناشی از بمباردمان های شدید هوائی و توپ خانه ی سنگین هر دو طرف هم که جای خود دارد.

در یمن هم اوضاع به همین گونه است و دولت تحت پشتیبانی عربستان، مستقر در عدن،  در شرق از جانب ال قاعده و در شمال از جانب شورشیان حوثی هم چنان تحت فشار است و هواپیماهای نظامی عربستان با بمباران شهرها و مناطق تحت نفوذ آنان و ویرانی جاده ها و راه های ارتباطی، در صدند آن ها را از پیش روی باز دارند.

در طی یک سالی که گذشت، با روی گردانی دولت ترکیه از ادامه آتش بس با حزب کارگران کوردستان، و اعلام جنگ اردوغان با تشدید بمباران هوائی پای گاه های این حزب در ارتفاعات قندیل در خاک عراق و اشغال نظامی شهرهای کورد زبان در اناتولی، ترکیه هم، به نوبه ی خود وارد جنگ داخلی شد و به  سه کشور جنگ زده ی عراق، سوریه و یمن، پیوست و چندان دور از ذهن نخواهد بود که جنگ داخلی به زودی دامن گیر عربستان، بحرین، اردن، لبنان و حتا ایران گردد.

۴ ــ تشدید خشونت

اما اگر جنگ طبقاتی و یا جنگ آزادی بخش از یک جانب و تنها به اعتبار مشارکت طبقه یا طبقات و ملت تحت ستم مشروعیتی دارد، جنگ فرقه ای شیعی و سنی یا جنگ شوینیستی از موضع پان عربیسم، پان اسلامیسم و پان ترکیسم هیچ مشروعیتی ندارد و خشونت جنگی علیه زنان، کودکان بیماران و بمب باردمان مردم بی سلاح در ضهرها و روستاها را نه به عنوان جهاد و دفاع از دین، نه به عنوان دفاع از حاکمیت و نه به عنوان دفاع از میهن، نمی توان توجیه نمود.

داعشی ها و نیروهای وابسته به ابوبکر ال بغدادی، خلیفه ی خودگزیده ی عراق و شام، که در کاربرد خشونت به شیوه ی صدر اسلام مرزی نمی شناسند، با توجه به شکست های پیاپی یک سال گذشته و با از دست دادن چند شهر مهم در هر دو جبهه ی عراق و شام  رو به زوال نهاده اند، از بیم شورش توده ای در بقایای نواحی تحت اشغال، هم بر میزان نابودی آثار تاریخی و فرهنگ بشری در مناطق تحت کنترل خود افزوده اند و هم بر دامنه ی خشونت بر دگراندیشان و اقلیت های ملی، قومی و مذهبی و در پیوند با این افزایش درجه ی خشونت، در ماه های اخیر شماری از زنان و کودکان خردسال را در روستاهای کوردنشین گردن زده و به نمایش گذاشته اند  تا بر میزان وحشت در میان توده ها و مردم بی سلاح بیفزایند.

اما تنها داعش و هواداران پیشین صدام و گروه های تروریستی اسلامی نیستند که بر دامنه ی خشونت افزوده اند، نیروهای ائتلاف به اصطلاح ضد داعشی به رهبری آمریکا از یک سوی، دولت های سوریه و روسیه  هم به نوبه ی خود از سوئی دیگر، شهرها را به آتش می کشند، به ویرانی مناطق مسکونی می پردازند و ساکنان بی سلاح و از همه جا بی خبر را به خاک و خون  می کشند، حتا در حمله ی  به بیمارستان های تحت مسولیت پزشکان بدون مرز هم ابائی ندارند و هیچ یک از جناح های درگیر در جنگ، مسولیت کشتار کارکنان و بیماران بیمارستان ها را نمی پذیرند. انگار که هواپیماها، توپ خانه ها، خمپاره اندازها  و نارنجک اندازها از کره ی دیگری آمده اند

اگر چه وجه بارزی از هر جنگی، خشونت است و در جنگ حلوا پخش نمی کنند، اما سوای خشونت جنگی، وجه بارزی از این جنگ منطقه ای خاورمیانه، دامنه و شدت خشونت است و خصلت بارز ارتجاعی بودن آن،  که به استثنای ایستاده گی مردم روژآوا و جنبش حق طلبانه مردم کورد،  نه از جانب قدرت های امپریالیستی، نه از جانب قدرت های منطقه ای و نه از جانب رژیم های فرمان روا بر کشورهای جنگ زده، مشروعیتی ندارد و "جنگ کثیف" مناسب ترین عنوان آن است زیرا جنگی است که بر توده های تحت ستم تحمیل شده و قربانی اصلی آن زنان و کودکان هستند و این تنها داعش و گروه های نصره یا مجاهدین شام و حقوق بگیران قطر و عربستان یا نیروهای اعزامی ترکیه به عراق و سوریه نیستند که مردم بی سلاح و زنان و کودکان را آماج یورش های وحشیانه ی خود قرار می دهند. بمباران شهرها، اماکن عمومی، بیمارستان ها، مدارس، فروش گاه ها و کشتن مردم کوچه و بازار وجه بارزتری از این جنگ به شمار می رود و بی گمان، هیچ جنگی به این درجه از شدت و بی مسولیتی نبوده است.

از این زاویه به گروگان گیری شهروندان و وجه ال مصالحه قرار دادن شهروندان باید پرداخت. در سه کشور جنگ زده ی عراق، سوریه و یمن، شهرها و شهرک های چندی که در کنترل اپوزیسیون است توسط دولت ها و شهرها و شهرک های چندی که در کنترل نیروهای دولتی هستند، توسط اپوزیسیون به محاصره در آمده، راه خواربار رسانی، دارو، و نیازمندی های عمومی و در مواردی آب آشامیدنی را با انفجار لوله ها و یا تغییر مسیر آب، سد ساخته و هر دو جانب جنگ تلاش دارند، سیاست ها و آماج های جنگی خود را با گروگان گیری شهروندان ساکن شهرها و شهرک ها پیش ببرند.

داعش چه در شهر فالوجه، چه در شهر موصل و چه در درعه، و بخشی از حلب و چند شهرک، ورای ایجاد استحکامات نظامی، شهروندان را به گروگان گرفته، به هیچ یک از آنان، اجازه ی خروج از شهر را نمی دهد تا با سپر ساختن توده ی غیر نظامی، نیروهای دولتی را از یورش بازدارد و یا یورش آن ها را به تاخیر اندازد. دولت های عراق و سوریه هم به نوبه ی خود با محاصره ی اقتصادی و نظامی این شهرها، شهروندان را در تنگنا قرار می دهند تا آنان را به شورش و یا گریز از شهر وادارند. نیروهای اپوزیسیون سوریه هم، این جا و آن جا، شماری از شهرک های تحت کنترل نیروهای دولتی را به محاصره ی خود درآورده، راه آذوقه رسانی به آنان را سد ساخته اند.

عربستان با بمباران مناظق غیر نظامی در صنعا و دیگر شهرها و شهرک های تحت کنترل شورشیان حوثی به کشتار غیر نظامیان می پردازد و دامنه ی کشتار زنان و کودکان آن چنان بالا گرفته که دبیرکل سازمان ملل طی گزارشی از کشتار کودکان یمنی خواستار محکومیت عربستان شده است.

در نقطه ی مقابل جنایات سعودی ها، نیروهای شورشی حوثی هم بیش از یک سال است که شهر تعز را به محاصره ی خود درآورده، مانع از رسیدن کمک های غذائی و داروئی به این شهر محاصره شده هستند. ساکنان شهر از کم بود دارو، آب و خوراک در رنج اند. جریان های هوادار داعش و ال قاعده هم مرتب ساکنان غیر نظامی بندر عدن را نشانه می گیرند

دولت اسلام گرای ترکیه هم به نوبه ی خود در شش ماهه ی گذشته با اعزام دویست هزار تن از نیروهای نظامی و انتظامی به کوردستان، به بهانه ی تظاهرات آشتی جویانه ی مردمی، دست به محاصره ی نظامی و اقتصادی شهرهای بزرگ کوردنشین زده است تا آنان را از پشتیبانی از پ کا کا برحذر دارد. براساس آمار دولتی تا کنون پانصد تن از نیروهای دولتی و شش هزار تن از نیروهای مردمی تحت نام تروریست کشته شده اند که نوزده کودک، زن و نوزاد در میان آنان است و انبوهی زخمی!

در فلسطین اشغالی اگر چه دامنه ی جنگ به شدت چهار کشور یاد شده نیست. اما دامنه ی خشونت و شدت و حدت آن مرزی نمی شناسد. در طی یک سال گذشته، جوانان و نوجوانان فلسطینی که به طغیان رسیده اند، بیش از سی تن از غیر نظامیان یهود از زن و مرد، جوان و پیر را با چاقو و سلاح سرد از پای در آورده اند و در نقطه ی مقابل اشغال گران یهود، با جزئی ترین سوءظن به فلسطنیان شلیک می کند و بیش از یک صد و سی تن از فلسطنیان را به ضربه گلوله کشته اند. و در واقع در هر پنج کشور جنگ زده، شهروندان زیر سندان یک جریان و پتک جریان دیگر قرار دارند.

قطع نامه پیش نهادی

۱ ــ بحران خاورمیانه و فراتر از خاورمیانه، خاورمیانه و آسیای غربی، از ترکیه و سوریه و فلسطین در شرق مدیترانه تا پاکستان و افغانستان در مرز هندوکش، آن چنان در هم تنیده است که راه حل جداگانه برای هیچ کشوری وجود ندارد و حل بحران در هر کشور در گروه حل بحران در کشورهای همسایه است. در نتیجه، تنها باید به یک راه حل کلی و اساسی اندیشید و به خشکانیدن باتلاق های بحران زا پرداخت.

۲ ــ یک وجه بارز از بحران مزمن تمام منطقه مداخله ی آشکار و پنهان قدرت های امپریالیستی و منطقه ای است.

به باور ما، مداخله ی خارجی، با هر توجیهی، به نوبه ی خود بحران زا است و مادام که قدرت های جهانی و منطقه ای دست از مداخله در امور دیگر کشورها، به ویژه کشورهای ضعیف تر بر ندارند، بحران مداواپذیر نخواهد بود.

از این روی برچیدن تمام پای گاه های خارجی در خاورمیانه، بی طرفی همه ی کشورهای پرآشوب خاورمیانه و پرهیز از عضویت در بلوک بندی های نظامی و سیاسی می تواند گام نخست در مسیر حل بحران باشد

۳ ــ  وجه بارز دیگری از تداوم بحران، نقش مخرب مذهب است، که هم در قالب حکومت های مذهبی یا دولت های اسلامی سرکوب گر دگراندیشان و اقلیت ها به نمایش در می آید و هم در قالب سازمان های تروریستی جهادی و هم در قالب جنگ های فرقه ای ــ مذهبی!

به باور ما، حذف مذهب به عنوان یک عامل سیاسی و پرهیز از دین رسمی و جدائی کامل دین و دولت در همه ی زمینه ها، با برقراری نظام های سکولار و دموکراتیک که تضمین کننده ی آزادی وجدان، آزادی اندیشه و بیان، همه ی آزادی ها و از جمله آزادی پی روان ی مذاهب و ادیان گوناگون باشد، گام نخست در پایان دادن به جنگ های فرقه ای ــ مذهبی و به ویژه جنگ شیعه و سنی خواهد بود.

۴ ــ  بی حقوقی همه گانی، به ویژه ستم ملی و سرکوب اقلیت های ملی، قومی و مذهبی، وجه دیگری از تداوم بحران است!

به باور ما، پذیرش اصل حق تعیین سرنوشت و الحاق داوطلبانه در چهار چوب مرزهای مورد توافق، همان گونه که در بیانیه ی سه کمون بزرگ روژآوا هم آمده و سیاست رسمی سازمانی ما هم هست می تواند در چهار چوب یک فدرالیسم دموکراتیک ره گشای این دشواری باشد!

مجید دارابیگی

۲۵ ژوئن ۲۰۱۶

۵ تیرماه ۱۳۹۵