اعدام یک پدیده هولناک،جنایتکارانه و ننگ آور است!

 برای توقف آن متحدانه به میدان بیاییم!

سلام زیجی

 

 بر بستر جنایت سازمانیافته و هولناک اعدام توسط حکومت جنایتکار اسلامی ،که در دوره اخیر با افسارگسیختگی بیشتر دست به کشتار زده است، شنیدن این اخبار  جای امید و روزنه ای در تونل مرگ و  وحوش جمهوری اسلامی است:"رضایت اولیای دم، یک زندانی محکوم به اعدام با اتهام قتل در زندان رجایی شهر کرج، پس از ۱۳ سال انتظار، از چوبه دار نجات یافت."..." با گذشت اولیای دم، جوان گرگانی محکوم به قصاص نفس که از ۱۴ سال قبل در زندان بود از اعدام نجات یافت."..." گزارشها از ایران حاکی است که صبح امروز سه شنبه دوم شهریورماه فردی که به اتهام قتل محاکمه و به قصاص محکوم شده بود با رضایت خانواده مقتول در زندان مرکزی سنندج، از اعدام نجات یافت."..."در سال گذشته ۴۳ نفر از زندانیان گلستانی که محکوم به قصاص نفس بوده اند با رضایت اولیای دم از اعدام با طناب دار نجات پیدا نموده اند". بدین ترتیب نجات جان انسانها از جانب  خانواده قربانیان پدیده و اقدام بسیار ارزشمند و انسانی  و گامی در جهت گسترش انزجار عمیق اجتماعی از کل پدیده جنایتکارانه اعدام در جمهوری اسلامی است.

این اقدامات بسیار مثبت و مهم انسانی- اجتماعی، که متمرکز است روی بخشی از روش شنیع جنایت اعدام تحت عنوان "قصاص"، باید بتوان به مثابه پیش درامد و محرک یک حرکت گسترده تر و جنبش همه گیر و قدرتمند علیه اعدام و کشتار انسان بدست رژیم آز ان  بهره گرفت.  ضروری است علیه کلیه وجوه و اشکال مختلف و شنیع اعدام  به میدان آمد. تردیدی نیست که پایان دادن  قطعی به  جنایت اعدام در گروه به زیر کشیدن  کامل این حکومت اعدام و آدمکش است. اما با گسترش اعتراض اجتماعی علیه  پدیده اعدام  همین امروز نیز میتوان این ابزار سرکوب و جنایتکارانه را که رژیم در جهت ادامه بقای ننگین خود و سرکوب جامعه بکار میگیرد، کم اثر تد نمود و راه  مساعدتری را برای  طرح و گسترش مطالبات سیاسی- اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خود فراهمتر کرد.

بسیار ضروری است کارگران، زنان ، جوانان، فعالین سیاسی و اجتماعی، رهبران پیشرو و سوسیالیست و آزادیخواه، که خود جز قربانیان و اهداف اولیه حربه اعدام و آدمکشی این رژیم میباشند، با حساسیت به این پدیده شنیع برخورد کرده و با قدرت و همبستگی اجتماعی علیه جنایت و آدمکشی این رژیم به میدان بیایند. نباید اجازه داد جمهوری اسلامی بدون عکس العمل توده ای به ماشین آدمکشی خود ادامه دهد. جمهوری اسلامی نباید بتواند بیش از این جامعه را با ارعاب و ترس و انزوا مواجه کند. جامعه ای که به این همه جنایت و خصوصا جنایت اعدام عکس العمل قدرتمندی نشان ندهد و ساکت و کم تحرک باشد، چه بخواهیم چه نخواهیم، عملا امکان قربانی شدن خود را بدست این نظام ضد انسانی و متکی به اعدام فراهم میکند، امکان میدهیم تا اهداف پلید و جنایتکارانه  سیاسی و اقتصادی و فرهنگی که این حکومت در پی اعدامهای گسترده دنبال میکند، علیه جامعه با گستاخی و سرعت بیشتری تداوم پیدا کند.


واقعیت این است که اعدام و کشتار یک پایه و رکن جمهوری اسلامی است. این رژیم همواره با ابزار اعدام و سنگسار و سرکوب و زندان تلاش کرده است از بحران های پی درپی و انزجار عظیم اجتماعی علیه خود، خود را عبور دهد. مبارزه پیگیر و گسترده علیه اعدام و ارعاب از تلاش آزادیخواهان برای خلاصی از دست این حکومت جنایتکار جدا نیست. جمهوری اسلامی با اجرای مجازات ضد انسانی و شنیع اعدام سیاست مرعوب کردن مردم و به تمکین کشاندن دهها میلیون کارگر و زن و جوان متنفر از خود را دنبال کرده و میکند. توقف ماشین کشتارو اعدام این حکومت جنایتکار وظیفه ما است. مقابله با آن، اعتراض متحدانه علیه آن، ویران کردن چوبه های دار بر سربرگذار کنندگان آن، تف کردن به روی تماشاچیان الله اکبر گوی صحنه های اعدام، بخش تفکیک ناپذیری از مبارزه انسانی، سیاسی و آزادیخواهانه علیه کلیت این نظام فاشیستی است که از روز اول با کشتار دهها هزار نفری زندانیان و مخالفین خود سر کار آمده است.


این حکومت دستمزد و معیشت و زندگی قریب به ۵٠ میلیون کارگر و خانواده کارگری و مزد بگیران زحمتکش را کاملا به گرو گرفته است، این حکومت بانی وجود ۶ میلیون بیکار و فاقد بیمه ومحروم از همه امکانات است، عامل سازمانیافته تحمیل حداقل ۴ میلیون انسان مبتلا به اعتیاد است ، مسئول مستقیم٢ میلیون کودکان کار و خیابانی و بانی مرگ و خودکشی و فرار هزارها دختر و پسر نوجوان، و هزاران کارتن خوب است، عامل تحمیل فضای قرون وسطایی و فقر و یاس وبی آینده بودن میلیونها انسان است که ماحصل آن خودکشی هرروزه ۴ تا ۵ نفر در ایران، مبتلا شدن قریب به ٣٠ درصد جامعه به اشکال مختلف بیماریهای روحی است، این حکومت ضد کارگری که هیچگاه کارگر را شهروند محترم و برابر به حساب نیاورده است مسئول مستقیم مرگ  هر ساله بیش از ٢۵٠٠ کارگر در محل کار درطول میباشد. رژیمی است که حداقل ٩ میلیون نفر را از تحصیل و سواد آموزی تماما محروم کرده است، همواره مامور سرکوب و تحقیر و اعمال بی حقوی زنان بوده است ، محروم کردن میلیونها جوان از برخورداری از حداقل های زندگی انسانی و رفاه و تحصیل بخشی از سیاست و اهداف این رژیم بوده و هست، مسئول مستقیم ایجاد تفرقه های خرافی، ملی و مذهبی با هدف در مقابل هم قرار دادن مردم میباشد. دشمن مستقیم اکثریت مردم و حامی بدون چون و چرای سرمایه داران و   یک مشت دزد، آخوند و روضه خوان بی خاصیت و عقبمانده، سرمایه داران زالو صفت و مشتی مزدور و جنایتکار و انگل که زندگی و پولهای باد آورده شان نیز از قبل کار و درد و رنج کارگران و همین مردمی تامین میشود که همواره مورد سرکوب مستقیم و ستم و فشار و تحمیل فقر و گرسنگی و اعدام و شکنجه و زندان جمهوری ننگ اسلامی قرار گرفته اند. ماشین سرکوب و اعدام ابزاری برای به سکوت کشاندن و بریدن زبان اعتراض به این همه جنایت و ستم و تحقیر و به قهقرا بردن  مستمر درجامعه ایران است.

 

ماشین سرکوب واعدامهای گسترده در ملا عام و در خفا، و به هر بهانه ای که باشد، اساسا برای ڕژیمی که چنین شرایط وحشتناکی را به جامعه ایران تحمیل کرده است، قرار است به همین جامعه و مردم بگوید بنشینید سر جایتان! به شرایط حاکم اعتراض نکنید! دستمزد و آزادی و رفاه و امنیت در شان یک جامعه انسانی را مطالبه نکنید! برابری زن و مرد ممنوع! خیال تشکل و تحزب را در سر نپرورانید! هرچه که رهبر و دولت و سپاه و سرمایه دار و آخوند و اسلام گفت همان است! آزادی یعنی آزادی در انتخاب اسلام و حکومت اسلامی، آزادی در تبدیل شدن به مزدور و قمه زن و دستگیری و کشتار و زندانی کردن آن دسته از‌همنوعان خود که از حکومت و اسلام و قوانین وحشیانه آن اطاعت نمیکنند. اگر این زندگی را نمی پزیرید، سرتان ازچهار دیواری خانه هایتان بیرون بیاورید تا سپاه و اطلاعات و نیروی انتظامی و طنابهای دار و زندانهای مملو از زندانی سیاسی و فعالین کارگری و زنان و دانشجو و روزنامه نگار و غیره راببینید، تا نشانتان بدهیم دنیا را چه کسانی اداره میکنند! اگرتکان بخورید نه فقط خودتان که حساب نزدیکانتان را نیز خواهیم رسید. این پیام اساسی این حکومت از اعمال مجازات اعدام است.

 

بدینترتیب برای کسی که به تعفن جمهوری اسلامی عادت نکرده باشد و در این منجلاب غرق نشده باشد به روشنی این جنایت ها را خواهد دید و با تمام وجود آنرا لمس کرده و مورد تنفرش خواهد بود. بطور واقعی به جای یک جامعه نرمال ما عملا با کشتارگاهی روبرو هستیم که قصاب آن حکومتی است که همانند یک درنده وحشی به جان مردم و ضعیفترین قشربی پناه جامعه افتاده است. این هیولای مرگ  هر ساله هزاران انسان بی دفاع را به به دار بیبندد و موجی از ویرانگی و از بی خود بیگانگی  و وحشت  را باز تولید میکند. موج این اعدامها و کشتارها که از هماند دوره  سرکوب خونین  خرداد سال شصت و شهرویور ٦٧ و قتلهات زنجیره ای شروع و بی وقفه در سی وهفت سال اخیر  ادامه داشته، در دوره ریاست دولت شیاد “اعتدال” وصاحب " کلید حل مشکلات" و ادامه دهندگان راستین راه خمینی جلاد ، آخوند مکار مدعی"حقوق شهروندی"، جناب روحانی، دبیر شورای امنیت ملی و رئیس جمهور رژیم اسلامی ایران در ابعاد وحشت ناکتری ادامه پیدا کرده است.

 

مجازات اعدام ، با هر بهانه و دلیلی باشد جنایتکارانه است و باید محکوم شود و متوقف گردد. مخالفین اعدام، اگر مخالفین راستین اعدام هستند، نباید بر چسب “ملیت” و “نژاد” و “جنسیت” و غیره به محکومین به اعدام بزنند. اعدام انسان جنایتکارانه است! هیچ ربطی به “رنگ” و “ملیت”ندارد، منتسب کردن زندانیان سیاسی و محکومین به اعدام به”کرد” و فارس” و “بلوچ “و” ترک” و “عرب” و حتی به مواد مخدر و  به سیاسی و غیره سیاسی اشتباه محض است . کسی که این اسامی و بر چسب ها را برجسته و علم میکند به اندازه نفس اعدام کردن انسانها مخرب و ضد انسانی عمل کرده است. این روایت که متاسفانه بعضا از زبان این و آن نهاد “حقوق بشری” یا حزب و جنبش قومی و مذهبی طرح میگردد به جنبش علیه اعدام آسیب میرساند و در راستای کمک به تداوم اعدام بخشی از محکومین به اعدام، و سکوت در مقابل بخش دیگری میباشد.

 

اعدام ابزار طبقه حاکمه برای مرعوب کردن شهروندان است. همه طبقات ظالم و متکی به نظم سرمایه داری و ایدئولوژی ناسیونالیستی و فاشیستی و مذهبی در جامعه به اعدام بطور کلی و اعدام و سرکوب مخالفین خود بطور اخص نیاز دارند. مخالفت با اعدام امر مردم و طبقه و جنبشی است که آرمانش برابری انسانها و هدفش طرد کردن و منزوی کردن موافقین و عاملین آن و پایان دادن به نابرابری و سرکوب و استثمار است. مقابله با اعدام و پایان دادن به آن امر مهم این جنبشها و انسانهای آزادیخواه و بیشماری است که میتوانند متحدانه علیه آن به میدان بیایند.

 


با مجازات اعدام هیچ جنایت و جرمی در جامعه کاهش نخواهد یافت، همچنانکه در ایران بیش از سه دهه جنایت و اعدام کردن های این حکومت هیچگاه منجر به کاهش جرم و جنایت و بزهکاری نشده است. بر عکس، با اجرا ی حکم اعدام از جانب دولت، که یک قتل عمد محسوب میشود، و تبدیل پدیده اعدام به نرم در جامعه، خشونت و جنایت و جرم و قتل بیش از پیش گسترش خواهد یافت، همچنانکه در ایران متاسفانه چنین شده است. شرارت و جنایت و توسل به قتل افراد از جانب بخشی از مردم مستقیما ناشی از اعمال خشونت و آدمکشی دولت و انعکاسی از ماهیت و عملکرد نظامی است که بر پایه خشونت، کشتار،ظلم، فساد، جنایت، نابرابری و زورگوئی به حاکمیت خود ادامه میدهد و خود را به مردم تحمیل کرده است.

 

هر فردی که از سر استیصال و بیماری و شرایط روانی و جنون آمیز و ناگهانی و تحت هر شرایط  و به هر دلیلی مرتکب قتل و جرم میشود، نباید با “اعدام”، در واقع با قتل برنامه ریزی شده و آگاهانه متقابل دولت و قوه قضایه آن پاسخ بگیرد. اگر دولتی مسئله اش واقعآ اجرای عدالت و کمک به تامین جامعه مبتنی بر آسایش و رفاه شهروندان و پایان و یا کاهش دادن جرم و جنایت در جامعه باشد به جای اعمال خشونت به مراتب وحشتناکتر متقابل، راهای متعدد دیگری برای تنبیه یا اصلاح فرد مرتکب قتل و مجرم در نظر میگیرد. اما وقتی دولت و طبقه حاکمه بقا ی خود را در اعمال زور، اجرای اعدام و سرکوب و زندان مردم و مخالفین و ایجاد ترس مییند، وقتی با نقشه و برنامه ریزی آگاهانه تدارک یک قتل عمد، در قالب جنایتکارانه”اعدام” رامیبیند و آنرا”عدالت” می نامد، هزار برابر مخربتر و جنایتکارانه تر از کسی عمل میکند که در موقعیت فردی دست به هولناکترین جنایتها میزند. انعکاس مخرب مجازات اعدام، و سنکسار و حلق آویز کردن مردم و نمایش دادن آن در ملا عام و درپیش چشم کودکان و جوانان نه تنها جامعه را بیمار میکند که عامل باز تولید و گسترش آگاهانه خشونت اجتماعی، انتقام و قتل و خونریزی و سنگدلی خواهد بود و حس وخصلت انسانی را در جامعه به شدت تضعیف میکند. پدیده مخربی که جمهوری اسلامی به درجه ای از این طریق به بخشی از مردم تزریق کرده است.

 

مجازات اعدام برای کیفر دادن قاتل نیست. اعدام ابزار هر طبقه و دولتی بوده که خواسته از مجرای اعدام مردم را به اطاعت خود در بیاورد، همیشه و در طول تاریخ چنین بوده است. هر نظامی که بیشتر با مردم بیگانه باشد، از مردم بیشتر بترسد، نظامی نباشد که باانتخاب آزادانه مردم سر کار امده باشد، نظامی استبدادی، اسلامی و قرون وسطی باشد، بدون اعدام و ارعاب امکان حفظ ‌قدرت و حاکمیتش را نخواهد داشت، جمهوری اسلامی سمبل چنین حاکمیت جنایتکار و منزوی و بی ربط به جامعه است. به همین دلیل مقام نخست آدمکشی وسطح اعدامها را در جهان نصیب خود کرده است.

 

این حکومت با اعدام و قلدری، بطور هدفمند ترس و ارعاب را به جامعه تزریق میکند. این رژیم که خود مرکز تولید مواد مخدر است، عامل تجاوز اسلامی به دختر بچه ها است، عامل روانی کردن مردم است، عامل فقر و فساد و دزدی است، نباید پروپاگاند حول دلایل اعدام کردن هایش هیچ انسان شرافتمندی را متقاعد کرده و فریب بدهد. علاو بر آن آمار اعدام های سیاسی در این حکومت در دنیا کم نظیر است. از جمله: اعدام به خاطر بی خدا بودن ، به خاطر سکس غیر مجاز، به خاطر مشروب خوردن، به خاطر کمونیست بودن و آزاد اندیشیدن وآزادانه عمل کردن، به خاطڕ به طنز کشیدن خدا و پیغمبر و رهبر شان، به خاطر همجنس باز بودن، به خاطر پاره کردن قرانشان ، به خاطر مبارزه برای آزادی زن، به خاطرایجاد تشکل کارگری و اعتراض سیاسی و اجتماعی راه انداختن و… در این حکومت جاری و “قانونی” است. در نتیجه نه تنها نباید پرپاگاند “اعدام قاچاقچیان” و متجاوز کنندگان” و دیگر زمینه سازیهای این رژیم را قبول کرد که بر عکس با نفرت عمیق از هر شکلی از اعدام باید بر خورد کنیم و خواهان لغو و پایان دادن به این مجازات ضد انسانی و توحش آفرینی جمهوری اسلامی بود.

 

١٤ شهریور ٩٥

٤سپتامبر ٢٠١٦

s_zijji@yahoo.se