بحران پناهندگی :

 عروج راست افراطی و ناسیونالیسم شبه فاشیست ــ۲

 

      سیل میلیونی آوارگان جنگی، یتیمان و درماندگان خاورمیانه، تهیدستان و بی آیندگان آفریقا و آسیا به سمت اروپا همه ی مرزها و موانع دشوار را در هم شکست. دولت های اروپایی در  رویارویی با سیل عظیم پناهندگان، نتوانستند پاسخگوی نیازهای اولیه همه ی آن ها باشند و از کمک‌های داوطلبانه مردم استفبال کردند. جامعه مدنی به حرکت در آمد و در سراسر اروپا حضور مؤثر خود را به نمایش گذاشت.

     ورود میلیون‌ها پناهجو به اروپا، درعین حال، ماهیت احزاب راست افراطی و پوپولیست ناسیونالیست را از اعماق به سطح جامعه برکشید. اختلافات عمیق این احزاب برسر پناهنده پذیری با احزاب حاکم سوسیال دمکرات و دمکرات مسیحی در رسانه‌های عمومی، مذاکرات و نشست های نمایندگان آن‌ها به واقعیتی آشکار تبدیل شده است. این اختلافات در سطح جامعه نیز بازتاب یافته و احساسات ضد خارجی بخش‌هایی از مردم را دامن زده، بطوریکه حمله به کمپ پناهندگان و آتش زدن آنها در پاره‌ ای از کشورها ترس و وحشت در بین مردم را در پی داشته است. مساله ی پناهنده پذیری در این جوامع قطب بندی ها و طیف های جدیدی را بوجود آورده است. در زیر به اجمال به این طیف بندی ها و ویژگی‌های آنها اشاره می شود.

     طیف بندی آغازین را گروه کشورهایی تشکیل می‌دهند که به طرفداران « فرهنگ خوشامدگویی » معروف شدند. کشورهای آلمان، سوئد، اتریش، دانمارک .. از جمله این کشورها هستند. در این کشورها در آغاز بین احزاب و گروهها توافق و همراهی و جود داشت. اما با ورود سیل آسای پناهجویان، نبود سیاست مشخص جهت کنترل دقیق آن‌ها و ترورهایی که در فرانسه، بلژیک و آلمان اتفاق افتاد، زمینه نارضایی پاره‌ای از این احزاب بر سر تعیین « سقف مشخص » تعداد پناهنده در سال از یک سو، و سوء‌ استفاده احزاب راست افراطی و ناسیونالیست نژاد پرست از این وضعیت  از دیگر سو فراهم شد. احزاب چپ، سوسیال دمکرات و سبزها تعیین « سقف مشخص » تعداد پناهنده را مغایر قوانین بین‌المللی پذیرش آوارگان جنگی و مشخصاً مغایر قوانین حقوق بشر دانستند. این اختلاف نظر مشخصاً در کشور اتریش همچنان پا برجاست. حزب سوسیال دمکرات اتریش با تعداد سی هفت هزار و پانصد پناهنده در سال جاری موافقت کرد و به مساله ی « سقف معین » که خواست موتلف آن در حکومت است وقعی نگذاشت. وجود همین اختلاف نظرها، کم و بیش در همه کشورها، موجب بسته شدن مرز ها به روی پناهجویان شد.

     تلاش انگلامرکل، صدر اعظم آلمان و دیگر کشورهای موافق پذیرش پناهندگی و رعایت حقوق بین المللی ی مربوط به جنگ زدگان و فراریان تحت تعقیب جهت متقاعد کردن دیگر درلت های جامعه اروپا به پذیرش سهمیه معینی پناهنده در سال، به نتیجه نرسید. با حاد شدن وضعیت رسیدگی به پناهجویان، اِسکان  و تعیین تکلیف نهایی آن‌ها، صدای اعتراض در بین مردم بیش از پیش بالا گرفت. بخشی از ناراضیان و مشخصاً افراد ضد خارجی، نژاد پرست و مخالف پناهنده پذیری خود را سازماندهی کردند. پیدایش گروه « پگیدا» و AfD  ( بدیل برای آلمان ) و « جنبش ایدنتیتر » ( IBÖ ) و رایش بورگر ( Reichburger ) در اتریش و گروه‌ های مشابه پی آمد این وضعیت بود.

    وحشتی که نفوذ تروریست های داعش در اروپا بوجود آورده و خلافکاری پاره‌ای از پناهجویان، افزایش ناامنی و بیکاری زمینه سوء‌ استفاده طیف دیگری را فراهم ساخت که نه تنها شامل گروه‌ های خود جوش ضد خارجی و اسلام ستیز می‌شود بلکه کشورهای چندی را نیز در بر می گیرد. در راس کشورهای ضد پناهنده پذیری کشورهایی قرار دارند که به  « گروه ویزه گراد» ( گروه تعامل ) معروفند.

این کشورها ( مجارستان، لهستان، جمهوری چک، اسلواکی ) از همان آغاز همه ی قوانین مربوط به ورود خارجیان به اتحادیه اروپا که جدید ترین آن موافقت نامه « دبلین ۳  » بود را زیر پا گذاشتند. آنها بهانه کافی هم داشتند زیرا با بوجود آمدن محل های ثبت نام در ایتالیا، یونان و ترکیه، موافقت نامه « دبلین ۳ » که مربوط به ثبت نام پناهجو در اولین کشور بود، دیگر اعتبار خود را از دست داده بود. در عین حال هم، ثبت نام میلیون‌ها پناهجو در این دو کشور غیر ممکن بود و خارج از توان اقتصادی و اجرایی آنها. تنها در ماه جولای سال ۲۰۱۵ سیصد و چهل هزار انسان ناامید و مستاصل از کشورهای خاور میانه و افریقا راه بسیار خطرناک دریا و زمین را بسوی اروپا پشت سر گذاشته بودند و مساله آوارگی را به مساله ای جهانی تبدیل کرده بودند.

     واکنش های بعدی کشورهای « گروه ویزه گراد » نه تنها زیر پا گذاشتن تواففات پیشین بلکه مشترکا و بدون گفتگو با دیگر اعضاء اتحادیه اروپا، وضع قانون علیه پناهندگان بود که یک نمونه آن اصل « فلوریان » است. طبق این اصل مسئولیت پناهنده پذیری به عهده ی کشورهای همسایه گذشته می‌شود. در حالیکه تنها در سال ۲۰۱۵ حدود نود هزار پناهجو  وارد کشور اتریش شدند، درلت ویکتور اوربان حاضر نبود ۱۴۰۰ پناهنده را بپذیرد ( ۱ ) و دولت لهستان با چهل میلیون جمعیت هنوز حاضر نشده حتی یک پناهنده از ۷۵۰۰ نفری که توافق کرده بود را به کشور خود راه دهد! ( ۲ ) گرایشات نژاد پرستانه و شبه فاشیستی ی ویکتور اوربان بقدری شدید است که  مهاجر را « سّم » میداند و خود را سخنگوی « گروه رد کنندگان » که منظورش نپذیرفتن پناهنده است. او همراه با یاروسلاو کاچینسکی رئیس حزب « قانون و عدالت » لهستان، ضد انقلابی را نمایندگی می کنند که هدفش اجرای پروژه « دمکراسی مستبدانه » ( ۳ ) است. هر دو در سال جاری کنفرانسی را در کرینیکای لهستان تشکیل دادند و اعلان کردند که حاضرند به صد هزار اروپایی کمک کنند تا در چارچوب ملی و مذهبی ی اتحادیه اروپا خود را تغییر دهند! ( ۴ ) هر دوی این‌ها همانند پوتین که رسالتش را از اورتودوکسی، خودکاملی و ناسیونالیسم سزارهای روسی گرفته، برای خود رسالت پیامبرگونه قائلند. اوربان، اما، اعلان آمادگی کرده است که از خارجیان استفبال کند بشرطی که از سهام های دولتی تا سیصد هزار یورو بخرند، در آن صورت به آن‌ها اجازه اقامت خواهد داد و همنیطور اجازه ورود به حوزه ی شنگن!! این سیاست اوربان و کاچینسکی را کشورهای کرواسی و بلغارستان نیز مورد حمایت قرار داده اند.

     طیف دیگر ضد سیاست پناهنده پذیری که با کشورهای « گروه ویزه گراد » رابطه تنگاتنگ دارند و از آن‌ها حمایت می کنند، احزاب راست افراطی، پوپولیست و ناسیونالیست با گرایشات فاشیستی اند. در راس این احزاب « ناسیونال فرونت » است که مارین لوپن آنرا رهبری می کند. او که « حاکمیت ملی » را اصل اساسی کارزار انتخاباتی ی خود در سال ۲۰۱۷ اعلان کرده است، مخالف مهاجرین و مخصوصاً مسلمانان است و بروکسل را « تمامیت خواه » می نامد. او خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را « پیروزی آزادی » نامید و گفت : « ما هم همان رفراندم را در فرانسه و دیگر کشورهای اتحادیه اروپا لازم داریم. » او فراکسیونی به نام « اروپای ملت‌ها و آزادی » را همراه با مارسل دوگراف از حزب آزادی هلند بوجود آورد که در آن همفکران او از حزب آزادی اتریش و لگانورت ایتالیا تا والامس بلانگ بلژیک عضویت دارند. در جلسه‌ای که بدعوت حزب آزادی اتریش در روز هفدهم ماه جولای از این همفکران شده بود، سخنرانان اتحادیه اروپا را « قاتل دمکراسی » و مسلمانان را تهدیدی علیه امنیت و هویت اروپا خواندند. ( ۵ ) در این جلسه نمایندگان راست افراطی از بریتانیا، ایتالیا، لهستان، هلند تا جمهوری چک، رومانی و بلژیک شرکت داشتند. نماینده لهستان، میشل ماروسیک گفت: « اجازه ندهید خارجیان مهاجر خونتان را بمکند. » آخرین سخنران در این جلسه هاینچ کریستین اشتراخه، رهبر حزب آزادی اتریش، بود. او بر این نظر است که در گیری های قومی در اروپا به جنگ داخلی منتهی می شود. او چپ ها را « فاشیست های مدرن » خواند و بروکسل را «  دستگاهی دیکتاتور » ( ۵ )

    در یک جمع بندی کلی میتوان گفت که بحران پناهندگی ویژگی‌های ضدیت با اتحادیه اروپا، اسلام هراسی، خارجی ستیزی و گرایشات نژاد پرستانه احزاب راست افراطی و پوپولیست ناسیونالیست را به صحنه زندگی روز مره مردم اروپا کشانید. اما پرسش این است که چه عواملی زمینه رشد این نیروها و یکتاسری پاره‌ای از کشورهای اروپا را در مخالفت با پناهند پذیری موجب شد؟

     واقعیت این است که در جامعه اروپا دو معیار برای پذیرش پناهندگان همواره عمل کرده است یکی معیار « گزینشی » که کیفیت و سودمندی اقتصادی را اولویت میدهد و دیگری معیار « بازدارنده » که هدفش همگنی قومی و فرهنگی است. احزاب حامی پناهنده پذیری معیار نخست را زمینه کار خود قرار داده‌ اند و احزاب ضد خارجی و راست افراطی معیار دوم را.  در حالیکه معیار اول تنها در خدمت نیازهای انباشت سرمایه داری نئولیبرالی است، معیار دوم با برجسته کردن ایدئولوژی ناسیونال ـ شووینیستی در صدد است حتی همان معیار نخست را هم از میان ببرد. ناتوانی معیار نخست در کشورهای کانادا، استرالیا و نیوزلاند که تنها از این معیار استفاده می کنند، کاملاً به اثبات رسیده است و هم‌ اکنون این کشورها هزاران پناهنده را به جزایر دور افتاده فرستاده اند که همگی در بلاتکلیفی و شرایط سخت و فلاکت باری به سر می برند. کشورهای اروپایی نیز در پیاده کردن همین معیار در مانده اند و پناهجویان در جزایر یونان، کمپ های  ایتالیا و ترکیه همین وضعیت را دارند.

      سرازیر شدن میلیون‌ها آواره جنگی و انسانهای تحت ستم استبداد مذهبی، سیاسی و نژاد پرستانه از کشورهای خاور میانه و آفریقا به اروپا، شرایط کاملاً جدیدی را بوجود آورده است که نیاز به معیارهای انسانی و بشر دوستانه ی جدید دارد. در مقابل گفتمان خارجی ستیزی که ویژه احزاب راست افراطی و پوپولیست ـ ناسیونالیست است و گفتمان احزاب دمکرات مسیحی، لیبرال و سوسیال دمکرات کنونی در اروپا که وضعیت کنونی حاصل سیاست پناهنده پذیری آنهاست، گفتمان پیشرو و انسانی خواهان بررسی ریشه‌ای مساله جنگ، غارت چندین و چند صد ساله کشورهای در حال توسعه و تحت سلطه امپریالیسم است. گفتمانی است که نبود چشم انداز برای مردم آفریقا و خاور میانه را مطرح می‌کند و در پی چاره‌ اندیشی برای مبارزه با تروریسم، جنگ آفرینی دول امپریالیستی و بحران زیست محیطی است، پیگیر برنامه‌ای است که تضمین کننده زندگی توأم با آزادی و کرامت انسانی است و پاسخگوی بحران پناهندگی در اروپا و دیگر نقاط جهان.

     فروکاست بحران پناهندگی به مساله مسلمان و غیر مسلمان، با صلاحیت و بی صلاحیت، همگن قومی ـ نژادی یا غیر همگن، خارجی یا غیر خارجی همگی به تداوم وضع ناگوار کنونی و قطبی کردن بیشتر جامعه کمک می‌کند که باید با تمام قوا با آن مبارزه کرد.

 

                                                                         تحریریه سایت

                                                                          سی اکتبر ۲۰۱۶

زیر نویس ها:

 

۱ ــ مراجعه شود به کتاب « مجارستان اوربان » اثر: پال لندوای،  مؤلف و متخصص امور مجارستان و اروپای شرقی.

۲ ــ مراجعه شود به نوشته سلاومیر سیراکووسکی تحت عنوان : « Illiberale Internationale »

۳ ـــ Illiberale Democracy

۴ ــ ایذا از کتاب « مجارستان اوربان »

۵ ــ    Europa@welt