بحران
پناهندگی :
وضعیت حال
و پی آمدهای
احتمالی
( بخش
سوم و آخر )
جریان
رد یا پذیرش
آوارگان جنگ
خاور میانه و
پناهجویان
کشورهای
استبداد زده،
اتحادیه اروپا
را به دو قطب
عمده موافق و
مخالف پذیرش پناهنده
و مهاجر تقسیم
کرده است. وجه
اشتراک هر دو
قطب نداشتن
راهبرد دقیق و
مشخص است،
راهبردی که
بتواند
پاسخگوی
مسائل و مشکلات
گوناگون سیل
عظیم بی
خانمانها و بی
آیندگانی
باشد که در
وخیم ترین
شرایط زیستی
به سر می برند. بلاتکلیفی،
نبود غذای
کافی،
بهداشت،
درمان و چشم
اندازی روشن, بخشی
از نیروهای جوان در
اردوگاه های پناهندگی
را به کارهای
غیر قانونی و
حتی به تن
فروشی سوق
داده است. این
در شرایطی است
که سیر عبور
پناهجویان در
دریاها، گذر
از مرزها و
تحمل مخاطرات
گوناگون
همچون سابق
ادامه دارد.
این سیر بی
پایان به
اروپا سال به
سال افزایش پیدا
کرده است. برای
نمونه آمار
دقیق
پناهجویانی
که از اول ژانویه
تا اکتبر سال ۲۰۱۶ به
ایتالیا رفتهاند
۱۴۴۵۲۷
نفر است که در
سال پیش از آن ۱۳۶۳۷۳ نفر
بوده است. درهمین
مدت زمان،
تعداد ۱۲۷۷۳۵ نفر از
لیبی ( ۱۲۲۲۱۲ :۲۰۱۵ )، ۱۲۷۶۶نفر
از مصر (۱۰۱۳۱ :۲۰۱۵ )، ۳۸۹ نفر از
یونان ( ۹۳۵ : ۲۰۱۵ ) ، ۲۱۸۱ نفر از
ترکیه (۲۴۷ : ۲۰۱۵ )، ۶۳۲ نفر از
تونس ( ۵۰۲ :۲۱۰۵ ) به محل های
ثبت نام وارد
شده اند. ( ۱ )
تنها از آغاز
سال جاری تا
ماه ژوئن ۲۰۵۵۰۹ نفر با
قایق در دریای
مدیترانه در
حال حرکت بوده
اند که ۲۴۰۰ نفر آنها
در دریا غرق
شدند و تعداد
کسانی که
همراه قاچاقچیان
جان خود را از
دست داده و
همچنان می دهند
معلوم نیست. تخمین
زده میشود که
طی ۱۵ سال گذشته
این تعداد ۳۰۰۰۰ نفر بوده
باشد ( ۲ ). گویی
جریان پایان
ناپذیر
مهاجران و
پناهجویان از
جنوب به شمال
تازه در آغاز
راه است. طبق
گزارش
کمیساریای
عالی سازمان
ملل متحد ۶۰ میلیون
انسان در حال
فرار از
کشورهای خود
هستند. در
کشور بحران
زده لبنان ۲۰۰۰۰۰ هزار نفر
منتظر فرصتی
برای رفتن به
اروپا به سر
میبرند که
پلیس بینالمللی
تعداد آنها
را ۸۰۰۰۰۰ نفر
میداند. فقط
در کشورهای
آفریقایی در
اثر فقر،
بیکاری، بی
آیندگی،
خشکسالی، جنگهای
قومی، مذهبی و
نژادی۱۵ میلیون
نفر از
کشورهای خود
مجبور به
مهاجرت شده
اند. ( ۳ ) در این
حرکت
میلیونی، طبق
تحقیقات نهاد
آلمانی هانس
زایدل، تا
کنون یک و نیم
میلیون نفر
جان خود را از
دست داده اند! ( ۴ ) پاسخ
دول
امپریالیستی
به چنین فاجعه
ی بشری چه
بوده است؟
در حالیکه
احزاب راست
افراطی
کشورهای
اروپا سیاست
درهای بسته و
انزواگرایی
را تبلیغ میکنند
و در سراسر
اروپا در حال
ایجاد قطب های
ضد خارجی و
ناسیونالیستی
اند، احزاب
لیبرال
دمکرات،
سوسیال دمکرات
و دمکرات
مسیحی که
سیاست
پناهنده و
مهاجر پذیری
را دنبال میکنند،
نتوانستند به
وعده های
اولیه خود
جامه عمل
بپوشانند و
رویکردی انسانی
و منطبق با
قوانین بینالمللی
نسبت به پناهندگان
و آوارگان
جنگی داشته
باشند. سیاست
درهای باز
اولیه آنها
باعث نفوذ
عناصر
تروریست به
خاک اروپا و
ایجاد نوعی
ناامنی و وحشت
در بین مردم
شد، بطوریکه
احزاب راست
افراطی و شبه
نازیست زمینه
ی سوء
استفاده
سیاسی از این
موقعیت را به
دست آوردهاند
و به شوراندن
احساسات ضد
خارجی و نژاد
پرستانه
پرداخته اند.
در واقع،
دولتهای
اروپایی
نتوانستند به
راه حل واحدی
برای حل بحران
پناهندگی و
جذب آنها در
جامعه دست
پیدا کنند و
هرچه بیشتر
زمینه را به
گروه های
محافظه کار ضد
خارجی،
ناسیونالیست
و شبه فاشیست
وا گذاشته اند.
نارضایی در
احزاب حاکم
آلمان، تصمیم
های مجزای
دولتها
در خصوص تعداد
پناهنده و نه
تحقق سهمیه
های تعیین شده
ی اولیه
اتحادیه
اروپا، هزینه
کردن بیش از
یک میلیارد
دلار طی
سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ ( ۵ ) برای برپا
کردن مرزها و
دیوار های
آهنین و در نتیجه
رونق بخشیدن
به بازار
قاچاق انسان،
همگی در
شرایطی است که
ثروتمند ترین
شش کشور جهان ( ایالات
متحده، چین،
ژاپن، آلمان،
فرانسه و بریتانیا
) که شصت در صد
تولید ناخالص
داخلی در سطح
جهان را
دارند، در
سالهای گذشته
کمتر از نه در
صد پناهجو و
مهاجر را
پذیرفتهاند،
در حالیکه پنج
کشوری که کمتر
از دو در صد
تولید ناخالص
داخلی ( ترکیه،
اردن، لبنان،
پاکستان و
افریقای جنوبی
) جهان را
دارند
تقریباً نیمی
از پناهجویان
و مهاجرین را
به کشور خود
پذیرفته اند. ( ۶ )
مساله ی
دیگری که به
وخامت اوضاع
کنونی افزوده
است، مساله
جذب مهاجرین و
پناهندگان در
جامعه ی
اروپاست. هیاهوی
احزاب ضد
مهاجر و
پناهنده و
نارضایی احزاب
لیبرال از
وضعیت کنونی
همگی سرپوش
گذاشتن بر
سیاست نا
کارآمد جذب و
ادغام نسل دوم
و سوم مهاجرین
و پناهندگان
در دهه های
گذشته را به
نمایش می
گذارد. ایجاد
حلبی آبادها
در حومه
شهرهای بزرگی
چون پاریس،
لندن وو... جوانان
بی چشم انداز
و درمانده را
بسوی گفتمان
های مذهبی ای
کشانیده است
که به آنها
پول و آینده ی
بهتری را وعده
می دهند. شرکت
هزاران نفر از
جوانان نسل
دوم و سوم
مهاجرین و
پیوستن آنها
به صفوف داعش،
کشته شدن
بسیاری از آنها
و از جمله
بازگشت ۹۰۰۰ هزار نفر
از آنها به
فرانسه، ( ۷ ) بی توجهی
به فعالیتهای
امامان در
مکاتب و مساجد
اروپا که
سالهاست
تبلیغات ضد
دمکراسی و
ارزش های غربی
حاصل از
روشنگری را
پیش بردهاند،
راه پیمایی
بزرگ نسل دوم
و سوم ترک های
مقیم آلمان در
ماه اوت امسال
و دفاع آنها
از رجب
طیب اردوغان و
سیاستهای ضد
دمکراتیک او،
نمونههای
اندکی است از
شکست سیاست
جذب و ادغام
مهاجرین و
پناهندگان،
شکستی که پایه
در رویکرد صرفاً
ابزاری و
اقتصادی به
امر مهاجر
پذیری دارد.
دیگر اینکه
جنگهای
کنونی در خاور
میانه و
آفریقا که
حاصل سیاست
کشورهای
امپریالیستی
و سیاستهای
استعماری و نو
استعماری آنها
طی سده ها
بوده است و
یکی از راه
برد های اصلی
ی آنها جهت
غارت منابع
زیر زمینی
مورد نیاز خود
و جلوگیری از
رشد و توسعه ی
کشورهای جهان
سوم و در حال
توسعه،
همچنان سیاست
جاری این
کشورها را
تشکیل می دهد. باور
به اینکه
کشورهای
امپریالیستی
با این سیاست
فاصله
بگیرند،
تصوری ساده
انگارانه است.
سرهم بندی
فرمول های
بشردوستانه
در خصوص مهاجران
و پناهندگان،
جستجوی راه
فرار از تناقضی
است که این
دول گرفتار
آنند : چگونگی
پیشبرد سیاستهای
تا کنونی و
قابل پذیرش
کردن این
سیاست ضد بشری
بالعاب کمکهای
شر دوستانه !
ادامه ی
اوضاع کنونی
میتواند پی
آمدهای دیگری
نیز داشته
باشد که در
مولفه های زیر
به آن اشاره
می شود :
۱ ـــ بحران
پناهندگی و
مهاجر پذیری
ضعف ساختار
هرمی اتحادیه
اروپا را بر
ملا کرد. بی
ارتباطی راس
این هرم با
پایههای
اجتماعی آن،
زمینه ی انواع
سوء استفاده
را برای
دولتهای
اقتدار مدار
ناسیونالیست
فراهم ساخت. این
دولت ها و
احزاب راست
عوام فریب با
خروج بریتانیا
از این
اتحادیه،
تشویق شدند تا
به تضعیف
بیشتر آن
اقدام کنند. پیروزی
احتمالی چنین
احزابی در
انتخابات سال
آتی میتواند
حتی خروج
تعداد دیگری
از این اتحادیه
را موجب شود.
۲ ـــ بحران
سال ۲۰۰۸ و رکودی که
در پی آن اغلب
کشورهای
سرمایه داری
را تا به
امروز در
چنبره خود
گرفتار کرده
است و پی آمد
انتقال
سرمایه به
کشورهای
دارای نیروی
کار ارزان،
شرایط زندگی
کارگران این کشورها
را غیر قابل
تحمل و مهاجرت
میلیونی آنها
را بسوی
کشورهای پر و
پیمان سرعت
بخشیده است. عواقب
چنین سیاستی
فاصله فقر و
غنا را در
آینده بیشتر
خواهد کرد.
۳ ـــ
تغییرات زیست
محیطی، خشک
سالی بیش از
پیش و نبود
هیچ امکان
زیستی جمعیت
میلیونی
بیشتری را به
شهرها سرازیر
خواهد کرد و
این خود تلاطم
ها و نابهنجاری
های اجتماعی
بیشتری را
میتواند به
دنبال داشته
باشد. یکی از
دلایل قیام
مردم سوریه در
۱۵
مارس سال ۲۰۱۱ خشک سالی
بی سابقه سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ در این
کشور بود که
لایههای
دهقانی مصیبت
زده را بصورت
گروه های
صدها هزار
نفره به شهرها
سرازیر کرد. ( ۸ )
۴ ـــ گرایش
بسیاری از
کشورها به
فاصله گرفتن از
سوخت های
فسیلی و
استفاده از
انرژیهای
خورشیدی و
دیگر انرژیهای
جایگزین،
رابطه قدرت در
کشورهای رانت
خوار را در
سالهای
آینده بر هم
خواهد زد و
موجب تغییرات
اجتماعی
دامنه داری
خواهد شد.
۴ ــ مساله
جمعیتی در
خاور میانه
حکم آتش زیر خاکستر
را ایفا میکند
زیرا ۳۰ در صد
جمعیت این
منطقه جوانان ۱۵ تا ۲۹
ساله اند،
زنان در
عربستان
سعودی، یمن و
فلسطین به
ترتیب ۱ /۴،
۸ / ۴ و
بیش از ۵ فرزند
دارند. شرایط
غیر قابل تحمل
این منطقه این
نیروی بی چشم
انداز را آرام
نخواهد گذاشت
و احتمال
انفجار های
اجتماعی را
بیشتر خواهد
کرد. ( ۹ )
کلام آخر: ورود
کشور اقتدار
مداری چون
روسیه به صحنه
رقابت جهانی
مخصوصاً در
جنگ کنونی
سوریه نشان
دهنده ی آنست
که مدیریت جهانی
از دست ایالات
متحده خارج
شده است. رقابت
روسیه و چین
برای مدیریت
جهانی و سهم
خواهی در
منطقه بنبست
کنونی در جنگ
سوریه را شدت
بحشیده و باعث
ویرانی و
کشتار هر روزه
مردم بی
خانمان و آواره
شده است.
دو جریان
علیه جنگ و
سرمایه داری
جهانی شده فقر
گستر و
ویرانگر و جود
دارد، یکی
جریان راست که
در اروپا همه
نیروی خود را
علیه حاکمیت
اتحادیه
اروپا و تلاشی
آن بسیج کرده
است و دیگری
جریان چپ
سوسیالیست که
علیه ضعفهای
آنند. از نظر
اینان در
برابر هرم
دیکته کننده
دستورات از
بالا مردم
میتوانند
بصورت افقی
مستقلا در
پیشبرد مسائل
اجتماعی حضور
و در تصمیم
گیری های
سیاسی شرکت
فعال داشته
باشند، همین
نیروها هستند
که مخالف جنگ
در هر کجای
جهانند و حامی
خواست های ۹۹ در صد
ستمدیدگان و
محرومان
جامعه. در
خاور میانه
هنوز این نیرو
نتوانسته است
جایگاه خود را
در بین توده
های کار و
زحمت پیدا کند.
سازمان دهی ی
این نیروها
باید به وظیفه
ی عاجل همه ی
طرفداران
آزادی، برابری
و عدالت
اجتماعی تبدیل
شود.
تحریریه
سایت
۲۰۱۶ . ۳۱.۱۲
زیر
نویس ها:
۱ ـــ گزارش
ده اکتبر
وزارت خارجه
ایتالیا در مورد
پناهجویانی
که از اول
ژانویه تا
اکتبر ۲۰۱۶ ثبت نام
شده اند.
۲ ـــ گزارش
سازمان بینالمللی
ی مهاجرت ( IOM )
۳ ــ گزارش
سازمان های
کمکهای
مردمی ۲۰۱۶
۴ ـــ Deutsche Hanns Seidel Stiftung
۵ ـــ رجوع
شود به مقاله
ی تحقیقی پتر
دی سترلند،
فرستاده ویژه
روسای کل
سازمان ملل
متحد در امور
مهاجرت و
توسعه.
۶ ـــ همان
مقاله.
۷ ـــ رجوع
شود به مصاحبه
استفان برندل
با اسلام شناس
معروف
فرانسوی،
ژیلس کپل تحت
عنوان « سلفیسم
مدل برای
زندگی ارائه میدهد.
»
۸ ـــ رجوع
شود به مقاله:Arabellion,Revolution und Bürgerkrieg
im Nahen Osten und die Folgens نوشته
ی توماس
زایفرد در
روزنامه Wiener Zeitung بیست
چهارم دسامبر ۲۰۱۶.
۹ ـــ همان
مقاله.