معامله پست رهبران کارگری با ترامپ

نائومی کلاین – ترجمه: پروین اشرفی

 

ریاست جمهوری دونالد ترامپ تا همین حالا برای ترقی خواهان کم و بیش شبیه ایستادن در مقابل یکی از آن دستگاه های حامل توپ های تنیس است که بطور مرتب و پشت و سر هم به صورت ضربه میزند. با این حال وقتی به عقب برمیگردیم، ضربه ای که بیشتر از همه به ما وارد شد، از سوی خود رئیس جمهور جدید نیامده است. این ضربه دو هفته پیش وارد آمد، همان زمانی که چند تن ار رهبران خندان اتحادیه ای سلانه سلانه از کاخ سفید خارج شده و در مقابل دوربین هایی که در انتظارشان بود، وفاداری راسخ خود را نسبت به رئیس جمهور ترامپ اعلام داشتند. 
Sean McGarvey رئیس اتحادیه های کارگران ساختمانی آمریکای شمالی گزارش داد که آقای ترامپ آنها را به یک تور بازدید از دفتر بیضی شکل خود برد و درجه ای از احترام را به آنها نشان داد که "باورکردنی نبود". آقای McGarvey متعهد شد که با دولت جدید بر روی سوخت، تجارت و زیرساخت سازی همکاری کند. در همین حال یکی دیگر از رهبران اتحادیه، ایراد سخنان روز تحلیف ریاست جمهوری را به عنوان "لحظه ای بزرگ برای مردان و زنان کارگر" توصیف کرد. هنگامیکه آقای ترامپ احکام اجرایی صاف کردن راه برای ساخت لوله های Keystone XL و خطوط لوله داکوتا را صادر کرد، همین رهبران بودند که به وجد آمدند. 
یک دولت جدید همیشه میتواند بر روی بسیاری از سازمان ها حساب کند که سند هواداری صادر کرده و تمایل به همکاری بیطرفانه غیرحزبی خود با رهبر جدید را بیان دارند. روشن بگویم اما مسئله این نبود. این یک اتحاد جدید بود، بطوریکه
Terry O’ Sullivan رئیس اتحادیه های بین المللی آمریکای شمالی در روزنامهMSNBC اظهار داشت: "رئیس جمهور یک سازنده است. ما سازندگان هستیم."
اما عمارتی که آقای رئیس جمهور در حال ساختن آن است، بر سر آن مردمی که این اتحادیه ها قرار است از آنها دفاع کنند، خراب خواهد شد. کاهش بودجه مقررات توسط او، این مردم را در موقعیت کم امن تری در کار قرار میدهد. و او ممکن است جنگی را علیه اداره روابط کاری کشور براه بیاندازد، همان اداره ای که اخیرا به این حکم داد که آقای ترامپ حق تشکیل اتحادیه و مذاکره جمعی کارگران در هتل لاس و گاس خود را زیر پا گذاشته است. طرح وی در مورد کاهش مالیات شرکت ها، به آن خدمات عمومی ای که کارگران به آن وابسته هستند لطمه میزند. حالا مشاغل اتحادیه ای بخش های عمومی که جای خود دارد. او از آن قانون "حق کار" حمایت می کند که دارای تهدیدی برای وجود اتحادیه ها باشد. انتخاب
Andrew Puzdre، همان نجیب زاده مواد غذایی به سمت وزیر کار نیز بر میگردد به همین سابقه طولانی وی در عدم پرداخت درست به کارگران خود، او کسی است که ایده جایگزینی ماشین آلات به جای انسان را تحسین کرده است.
و نامزد پست دیوان عالی آقای ترامپ، یعنی آقای
Neil Gorsuch به نفع کارفرماها خیلی بیشتر حکم داده است تا به نفع کارگران.
در واقع بیشتر اتحادیه های با بصیرت، به صراحت سئوال می کنند که آیا سازمان های آنها از این دولت جان سالم به در خواهند برد؟ شبکه کارگری برای پایداری در گزارش خود اخطار میدهد که این امر میتواند "رویدادی برای انقراض" نیروی کار متشکل باشد. 
این امر باخت وحشتناکی است که در ازای کسب مشاغل عمدتا موقت تعمیر بزرگراه ها و ساختن خطوط لوله نفت به پیش میرود. 
و ارزش دارد که نگاه دقیق تری به پیامدهای این خطوط لوله، در کنار بقیه برنامه های نادیده گرفتن تغییرات آب و هوایی آقای ترامپ، بیاندازیم. یک دنیای در حال گرم شدن، فاجعه ای است برای طبقات متوسط و زحمتکش، حتی بیشتر از ثروتمندانی که دارای امکانات اقتصادی برای هدایت اکثر بحران ها هستند. یعنی فاجعه برای مردم زحمتکش، مردمی که بطور خطرناکی در معرض بیکاری اند، همان هایی که در خانه هایی زندگی می کنند که در مقابل آب و هوای شدیدا گرم آسیب پذیرترین اند (همانگونه که در دوره طوفان شدید کاترینا و سندی دیدیم)، همان هایی که پس اندازهایشان، چنانچه اصلا داشته باشند، میتواند با این چنین فجایعی کاملا ته بکشد.
طبیعی است که بپرسیم: چرا اتحادیه ها نباید در مواقع ناامنی، بیشتر در مورد مشاغل نگران باشند تا در مورد محیط زیست؟ یک دلیل این است که از زمان جنگ جهانی دوم، پاسخ دادن به فوریت بحران های آب و هوایی، این پتانسیل را دارد که قدرتمندترین دستگاه ایجاد شغل باشد. بنا بر مطالعات مشترک بنیاد راکفلر و مشاوران تغییرات آب و هوایی بانک آلمان، مقاوم سازی مبتنی بر سوخت مناسب ساختمان های ایالات متحده، به تنهایی میتواند "بیش از ٣.٣ میلیون سال شغلی متراکم برای به کار گماشتن ایجاد کند". میلیون ها شغل دیگر در بخش سوخت بازیافتی، حمل و نقل عمومی و قطار سبک شهری وجود دارد که ایجاد شود.
علاوه بر این، بسیاری از این مشاغل در آن بخش هایی از ساختمان سازی خواهد بود – مانند کار برای نجاران، آهنگران، جوشکاران، لوله کش ها – که رهبران اتحادیه های آنها این قدر با آقای ترامپ راحت هستند. این اتحادیه ها میتوانستند برای پایداری مشاغل، در بستر یک انتقال سبز بعنوان بخشی از یک جنبش گسترده، مبارزه کنند. آنها در عوض مشغول انجام روابط عمومی برای کارهای عمدتا موقتی هستند که آقای ترامپ ارائه میکند – یعنی ساخت خطوط لوله های نفتی، تسلیحات، زندان ها، دیوارهای مرزی، ضمن اینکه سیستم بزرگراه را گسترش میدهند و آنهم درست در زمانی که حمل و نقل عمومی با کاهش بودجه شدیدی روبروست.   
خبر خوب این است که آن بخش هایی که با آقای ترامپ همکاری کرده اند، کمتر از یک چهارم کل کارگران اتحادیه ای را تشکیل میدهند. و بسیاری از اتحادیه های دیگر پتانسیل عظیمی در نیو دیل سبز می بینند. 
George Gresham رئیس اتحادیه ۱۱۹۹ S.E.I.U، یعنی بزرگترین اتحادیه بخش مراقبت های بهداشتی در کشور، دو روز بعد از فرمان اجرائی آقای ترامپ در مورد خطوط لوله، در بیانیه ای گفت "ما باید انتقال به یک اقتصاد مبتنی بر سوخت تمیز را همین حالا انجام بدهیم تا میلیون ها شغل خوب ایجاد کنیم، طبقه متوسط آمریکا را بازسازی نماییم و از فاجعه جلوگیری نماییم".
دیگر کارگران اتحادیه ای، مانند اتحاد کارگران تاکسیرانی نیویورک، مخالفتشان را به حکم ممنوعیت سفر صادر شده از سوی ترامپ، با امتناع از گرفتن کرایه رفت و برگشت به فرودگاه کندی در طول اعتراضات نشان دادند. 
این برخوردهای مختلف مدت های مدیدی است که در تحت پرچم همبستگی پوشش یافته است. اما اکنون برخی از سران اتحادیه ای با نشان دادن همبستگی بسیار ناچیزی با سایر اعضاء اتحادیه ای، در حال ایجاد یک شکاف می باشند، بخصوص در رابطه با مهاجران و کارگران بخش عمومی که خود را از سوی آقای ترامپ مورد اهانت یافته اند.
امروز رهبران کارگری با یک گزینه روشن روبرو هستند. آنها میتوانند به جنبش متنوع و رو به رشدی بپیوندند که در حال مقابله با دستور کار آقای ترامپ در تمام جبهه ها می باشد، و بکوشند کارگران آمریکا را برای یک آینده تمیز و امن هدایت نمایند.
یا اینکه آنها میتوانند خدمه ساختمان سازی برای ساخت ویرانشهر ترامپ باشند – نیروی عضلانی برای یک تهدید.