سالی که گذشت و سالی که می آید

پیام سازمان راه کارگر به مناسبت سال نو خورشیدی و جشن نوروزی

 

باد بهاری وزید، از طرف مرغ زار،  باز به گردون رسید ناله هر مرغ زار

سرو شد افراخته، کار چمن ساخته، نعره زنان فاخته، بر سر بید و چنار

گل به چمن در بر است، ماه مگر با خور است، سرو به رقص اندر است، بر طرف جویبار

شیوه نرگس بین، نزد بنفشه نشین، سوسن رعنا گزین، زرد شقایق به بار

خیز و غنیمت شمر، جنبش باد بهار،  ناله موزون مرغ، بوی خوش لاله زار

وقت بهارست خیز، تا به تماشا رویم، تکیه بر ایام نیست، تا دگر آید بهار

 

کارگران، زحمتکشان، مردمانِ جویای شادی، آزادی و برابری !

 

 با شادباش نوروزی، و  مژده فرارسیدن خجسته بهار، سال دیگری را پشت سر نهادیم. سالی در روز شمار تقویمی، همچون دگر سال ها، اما در مصاف مبارزه و زندگی، سالی برتر از دگر سال ها!

سالی که گذشت، به اعتبار مبارزاتی، همچون سالهای گذشته، سال مطالبات توده ای بود، اما با نیروئی بیش تر و کیفیتی برتر!   کارگران مبارز در یگان های  تولیدی و خدماتی برای دریافت اضافه حقوق و دستمزد، حقوق معوقه، امور رفاهی، تضمین اشتغال، استخدام دائم، تشکیل سندیکا و  سازماندهی طبقاتی و صنفی، دست به اعتصاب، تظاهرات و تحصن زدند و پای بازداشت، شکنجه و محکومیت ایستادند. آموزگاران و دبیران هم به نوبه خود با تشکل در کانون صنفی معلمان، با اعتراض سراسری در دهها شهر و انتشار بیانیه های روشن بر خواستهای مشخص پیشین خود پایداری نشان دادند. اگر چه تداوم پایداری آنان هم، بازداشت و اخراج  شمار باز هم بیشتری با خود داشت. هم در این سال، چند نوبت شاهد اعتراض های  گسترده علیه آلوده گی شهرها و محیط زیست – بویژه در خوزستان - بودیم  و نافرمانی مدنی، در ایستاده گی در برابر سیاست های سرکوبگرانه  و زن ستیزانه رژیم به فراز برجسته تری رسید و حضور پرشکوه زنان در روزهای پایانی سال به مناسبت برگزاری هشت مارس، روز جهانی زن، نشانه دیگری از تداوم مبارزه جوئی،  برای برابر حقوقی زن و مرد را به نمایش گذاشت. در همین حال، مبارزه ملیت های تحت ستم، به ویژه در کردستان، خوزستان و بلوچستان، با وجود تداوم بازداشت ها، شکنجه و اعدام شماری از مبارزان  کرد، بلوچ و عرب، همچنان ادامه داشت. 

در نقطه مقابل رشد جنبش مبارزاتی، در این سال تشت رسوائی رژیم چندین بار به صدا درآمد. مدیرکل سازمان بهزیستی استان خراسان رضوی، در یک مصاحبه رادیوــ تلویزیونی، خبر داد  بیست و دو هزار کودک فاقد شناسنامه، اجازه رفتن به مدرسه ندارند. این کودکان، فرزندان زنانی هستند که به ازدواج موقت شهروندان خارجی در آمده اند و  فرزندان آنان بر اساس قوانین جمهوری اسلامی خارجی تلقی می شوند. دومین رسوائی رژیم افشای گورخوابی است که شماری از بی خانمان ها باید از خیابانها به گورستان ها پناه برده، شمار چندی با همسر و فرزندان خود  در گورهای آماده به سر برند. به بیان روشن تر در کشوری که به ادعای وزیر نفت اش هر چه بخواهد نفت می فروشد، شهروندان اش در گور می خوابند. سومین رسوائی از این دست، فرو ریختن ساختمان پلاسکو است در مرکز تهران، ساختمانی که از بدو انقلاب به تصرف بنیاد مستضعفان درآمد. رژیم نه توضیح درستی داد که چند نفر قربانی بر جای گذاشت، نه توضیحی در مورد چگونگی آتش سوزی داد، و نه توضیخی پیرامون مسول،  یا مسولین این بی توجهی به ساختمان  و این فاجعه انسانی که جمعی از کارگران آتش نشانی هم به دیگر قربانیان آن پیوستند!

در سالی که گذشت رژیم ولایت مطلقه فقیه یکی از معماران اصلی خود را از دست داد. هاشمی رفسنجانی در طول ۳۷ سال، نقش کلیدی در سیاستها و جنایات رژیم اسلامی سرمایه داشته است. با این همه و علیرغم نقش کلیدی او در تعیین خامنه ای به عنوان جانشین حمینی، بعد از حوادث خرداد ۸۸ به دلیل پاره ای انتقادات به جناح خامنه ای مورد غضب قرار گرفت و علیرغم تکیه زدن بر ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، به لقب حواص بی بصیرت اشتهار یافت. اما با وجود مغضوب شدن ، هم او بود که کل اصلاح طلبان حکومتی را پشت دفاع از ریاست جمهوری حسن روحانی به صف کرد و آنان را به " اعتدال" کشاند.

به راستی حکومتی که با شخصیت های شاخص و معماران اش این گونه برخورد می کند با شهروندان چه خواهد کرد؟ خامنه ای و دارو دسته اش بر آن بودند که با مرگ هاشمی بقایای جناح اصلاح طلب و مدعی اعتدال و میانه روی را بروبند، اما پبروزی ترامپ و تقویت جناح صهیونیستی در دولت آمریکا، ضرورت تعامل با دولت حسن روحانی و بخشهایی از اصلاح طلبان را کماکان برای رژیم با اهمیت کرده است.

روی کارآمدن دونالد ترامپ، ورای جناح بندی های حکومتی، در میان اپوزیسیون رنگارنگ بورژوائی ایران هم بازتاب گسترده ای داشت و از رضا پهلوی تا مجاهدین خلق هر کدام به نحوی شادمانی خود را بروز می دادند. این اپوزیسیون راست و ارتجاعی، کماکان در آرزوی پروژه های امپریالیستی رژیم چنج میباشد.

اگر چه در پی توافق اتمی، با شش قدرت بزرگ جهانی، محدودیت فروش نفت برداشته شده و سران جمهوری اسلامی در حجم گسترده ای چوب حراج بر نفت می زنند، اما افزایش درآمد های ناشی از نفت، نقش چندانی در بهبود چرخه اقتصادی کشور و زندگی مردم ایران، به ویژه کارگران و حقوق بگیران ندارد. باندهای مافیائی، از بیت رهبری تا سپاه و امنیتی ها و لایه های بالا، فربه تر و زحمتکشان تهیدست تر شده اند. در این سال بر شمار بیکاران، خانه به دوشان و کودکان خیابانی افزوده شد و اعتیاد و تجارت سکس همچنان بیداد می کند.

قوه قضائیه و نهادهای وابسته به آن و قوه اجرائیه، با ادعای مبارزه با اعتیاد و قاچاق، در این سال هم شمار زیادی و از جمله نوجوانان نابالغ را به جرم قاچاق و حمل مواد مخدر به چوبه دار بستند و بر اساس امار نهادهای بین المللی شمار اعدام ها در این سال  به مرز هزار نفر رسید که بیش ترشان اتهام  قاچاق مواد مخدر داشته اند و شمار چندی از آنان از مبارزان سیاسی هستند. اما رژیم ورای سرکوب، اعمال خشونت، بگیر و ببند، در هیچ موردی و از جمله مبارزه با اعتیاد برنامه ای ندارد. نه برنامه ای برای حل مشکلات سیاسی، نه برنامه ای برای حل مشکلات اجتماعی، نه راه حلی برای مشکلات مالی و اقتصادی شهروندان، برای بالا بردن سطح درآمدها و بالا بردن میزان اشتغال و جلوگیری از فرار مغزها! یک وجه مهم از اعتیاد و روی آوردن به اعتیاد، نومیدی و سرخورده گی  از زندگی است و مسبب اصلی اش رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی و قوانین قرون وسطائی آن!

در سالی که گذشت، دو و نیم میلیون توریست ایرانی با هزینه سه میلیارد یورو از سواحل ترکیه دیدار نموده اند و مشابه این رقم در شیخ نشین های جنوب خلیج فارس و مالزی هزینه شده است. حال آن که ما در جنوب کشور، دو هزار و پانصد کیلومتر، و در شمال،  بیش از پانصد کیلومتر ساحل داریم که به سبب سیاست جداسازی زن و مرد از همدیگر، نه مورد استقبال خودی قرار می گیرد و نه توریستهای خارجی! 

سالی که سپری شد همچون گذشته، شاهد کشاکش تضادهای درونی بالائی ها بودیم، تضادهای مداوم،  برای کسب قدرت انحصاری، چگونگی تقسیم غنائم، و سهم شیر از ثروت های به غارت رفته ملی و دست رنج کارگران و زحمتکشان! این تضادها در دو محور خود را به نمایش می گذارد. نخست اینکه اگر چه بند بند توافق نامه برجام با شش قدرت جهان تائید خامنه ای را با خود دارد، اما چون معماری برجام، ابتکار جناح فروتر به شمار می رود و جناح فروتر طرف داد و ستد غربی هاست، شخص خامنه ای و اعوان و انصارش، به هر بهانه ای بانگ بر می آورند که برجام نتیجه ای نداده، غربی ها به وعده های خود عمل نکردند و تحریم ها را از میان بر نداشته اند و جناح مقابل پایان بخشیدن به  شبح جنگی که بر فضای کشور سایه انداخته بود و رفع محدودیت استخراج و فروش آزادانه ی نفت را به رخ می کشند، با ادعای  اعاده حق حاکمیت ملی در پرتو برجام! 

دومین حوزه ی درگیری مسئله حصر خانگی زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی است. روی کرد رسوا آمیزی از هر دو جناح! خامنه ای که خود و امام جمعه های نوکر صفت اش در طی چند سال گذشته، سنگین ترین اتهام ها را حواله رقیبان نموده و آنان را سران "فتنه"|خرداد ۸۸ میدانند و علیرغم لابیگریهای جناح اعتدال کماکان از حصر خانگی آنها دفاع میکنند. هر چند خود به درستی آگاهی دارند که آنان در برپائی اعتراض های توده ای به تقلب آشکار در نتیجه انتخابات نقش چندانی نداشته اند و دشمن اصلی آنها و نظام ، توده های جان به لب رسیده ای هستند که به هر بهانه ای به خیابان ها یورش می آورند. 

خامنه ای در یک سال گذشته، به هر بهانه بانگ بر آورده  که بر نظام ستم رفته است، آن ها با لشکر کشی خیابانی بر نظام ستم کرده اند  و ستمی که بر نظام رفته با هیچ اقدام متقابلی قابل جبران نیست!! یعنی اعزام لباس شخصی های تروریست به میان جمعیت و کشتن دهها نفر،  زخمی ساختن صدها تن، بازداشت انبوهی که هنوز به شمار نیامده اند، تجاوز جنسی در زندان ها به مردان و زنان و حبس رهبران سه گانه و شمار زیادی از اصطلاح طلبان و نمایندگان مجلس،  که گاه خاتمی و رفسنجانی را هم به آنان می افزایند؛ هنوز هم  در خور ستمی که  بر نظام رفته، نیست. و البته منظور خامنه ای از نظام، همان ولایت فقیه و ستم  کذائی، شعار "مرگ بر اصل و لایت فقیه" است و گر نه ستم دیگری در کار نبوده و در هیچ کجای گیتی، اعتراض به نتیجه انتخابات و تقلب انتخاباتی، آن هم برای  بر کرسی نشاندن یک لومپن تمام عیار و دار و دسته اش که طی چهار ساله غارت گری خود را نشان داده بو.دند، نه جرمی دارد و نه ستمی تلقی می شود!!

اما شگفت انگیزتر از موضع خامنه ای و هواداران اش، موضع دریوزه گی اصلاح طلبان است. در شرایطی که رهبران سبز در حصر، خود خواهان تشکیل دادگاه و محاکمه علنی هستند، اصلاح طلبان حکومتی و اعتدال گرایان نیم بند، به جای اینکه فشار سیاسی را بالا ببرند، خواهان بخشش و آشتی ملی و رفع حصر از آنان هستند. روی کار آمدن دونالد ترامپ را بهانه ساخته، خواهان وحدت جناحی شده و گام نخست را رفع حصر آنان دانسته اند و به  دار و دسته ی خامنه ای  بهانه داده اند تا به پی روی از رهبر خود، اعلام دارند چون هر سه نفر، مستحق اعدام اند، گزینه حبس و حصر خانگی، بهترین گزینه برای آنان است.

اگر چه در جمهوری اسلامی، جمهوریت در برابر فقاهت، و رئیس جمهور در برابر رهبر و ولی فقیه، اختیارات چندانی ندارند و اختیارات و اقتدار او، در حد یک شهردار کشورهای بورژوا ــ لیبرال هم  نیست، اما از آن جا که درآمدهای حاصل از تاراج نفت و گاز و درآمدهای مالیاتی از کانال وزاری به ظاهر تحت امر  رئیس جمهور می گذرد؛  در اختیار گرفتن این سمت، برای همه جناح بندی های رژیم اهمیت دارد و اگر چه هر دو جناح رقیب،  مناسب تر از  شیخ حسن روحانی که مردم به مسخره می گویند حسن کلید ساز، چهره دیگری ندارد، اما باز هم شمار چندی به نمایندگی از جناح بندی های حکومتی برای این پست دندان تیز کرده اند و از این روی سال آینده با کشاکش جناح ها برای ربودن پست ریاست جمهوری  آغاز خواهد شد.

اگر در سال های گذشته افزایش شمار تلفات سپاه و نیروهای بسیجی افغانی و عراقی تحت فرمان سپاه به عنوان مدافعان حرم  در جنگ سوریه آنچنان افزایش یافت که رژیم نتوانست مداخله نظامی خود را بیش از این پنهان نگه دارند در جریان بازپس گیری بخش شرقی شهر حلب که ویرانی کامل آن را در پی داشت، نیروی نظامی جمهوری اسلامی در کنار  نظامیان رژیم اسد به عنوان یک طرف دعوا مطرح شد و در اوج درگیری ها، شیخ حسن نصراله رهبر حزب اله لبنان آشکارا اعلام داشت تمام هزینه حزب اله را جمهوری اسلامی می پردازد. 

در طی این یک سال، جمهوری اسلامی در ادامه سیاست صدور انقلاب اسلامی، بر دامنه ی مداخله جوئی خود در دیگر کشورهای منطقه و دفاع از شیعیان آن، چنان افزوده، که رقابت شدید و کینه توزانه سه قدرت دیگر منطقه  یعنی اسرائیل، ترکیه و عربستان را بر انگیخته  و بیم یک رو در روئی  آشکار با این سه کشور،  بیش از هر زمان دیگری است. به ویژه آنکه با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا دست اسرائیل بازتر شده و رئیس جمهور ترکیه هم که کمر به نابودی جنبش مبارزاتی خلق کرد در دو کشور ترکیه و سوریه بسته است، حضور جمهوری اسلامی را در سوریه و عراق بر نمی تابد. عربستان هم که در جنگ یمن با متحدان جمهوری اسلامی ایران می جنگد و دست به جنایات هولناک میزند، عملا سوریه دومی را در جنوب خلیج فارس پدید اورده است.

به امید آن که شکوفائی مبارزاتی کارگران، دهقانان، زحمتکشان، روشنفکران، زنان و ملیت های تحت ستم  ایران گل نشیند  و سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را به همراه داشته باشد و زمستان سرد سیاسی، جای خود را به شکوفائی آزادی بسپارد  و  در پرتو انقلاب توده ای بهار آزادی و برابری فرا رسد و در پرتو شکوفائی اراده جمعی،غنچه سوسیالیسم بشکفد و دگروگونیهای رادیکال، به همه نابسامانی های اجتماعی از خرافات اسلامی، تا ستم طبقاتی،  ملی  و جنسیی پایان دهد! 

 

بهارتان خجسته، نوروزتان پیروز!

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

۲۷ اسفند ۱۳۹۵ – 17 مارس 2017 

  --------------------------------------

      آدرس سایت راه کارگر ویژه اینترنت پرسرعت

www.rahekaregar.com

    آدرس سایت راه کارگر ویژه اینترنت کم سرعت و برای ایران

http://rahekaregar.com/index1.php

سایت موبایل راه کارگر

http://rahekaregar.com