مرگ شان فرا رسید

 

سوسک ها

حتی در اداره ساواما هم

 از یک دیگر می ترسند

سوسک ها 

در دفتر رهبر

در جستجوی جام زهری هستند

که رهبر معلول شان را

راحت کنند

سوسک ها

 در ساختمان ریاست جمهوری هم

 از ترس ریش هایشان را

 دو تیغه میکنند

سوسک ها

حتی در کاخ دادکستری

بدون عبا وعمامه

می گردند

سوسک ها

در فیضیه 

یک بیمارستان  مخفی

عمل جراحی

 صورت ساخته اند

سوسک ها

در مجلس

یک دیگررا

هم چون گرگ های

گرسنه

 پاره پاره میکنند

سوسک ها

حتی در کنسولگری ها

از ترس قالب تهی کردند

 وهم چون فراریان

گشتاپو

در هر گوشه جهان

دنبال سوراخ

می گردند

سوسک ها

حتی در جستجوی سوراخی

در قطب شمال وجنوب

با سرمایه های کلان

می گردند

آما انها

در هیچ جای

این کره خاکی

در امان نخواهند

ماند.

اکبر یگانه 2017.03.26

 

 

غرور

 

وقتی

قلم مغرور

هم چون قطاری

بر روی خطوط کاغذ

به حرکت در آمد

همه چیز را

با خود برد

حتی عشق ی که

تو

به کبوتر سپید

داشتی

بر روی پلی

که وصل می کرد 

دو کوه را

یک بارایستاد

قلم

با نگاهی

ازسر حسرت

دید رودخانه را

که ادامه می دهد

راه ش را

به سوی دریا

اما او

چرا همه چیز را

با خود می برد

حتی

عشق ی که

تو به کبوتر سپید 

داشتی ؟

قلم لحظه ای

به خود امد

باز کرد

رگهای قلب ش را

صفحه سپید کاغذ

به یک بار

سیاه شد

هم چون شب

قلم بر روی آن

بی حرکت.

اکبر یگانه  2017.03.15