در ستایش آموزگاری بزرگ

بیاد رفیق امیر حسن پور

بامداد روز شنبه 24 ژوئن 2017 با از کار افتادن ذهنی فعال و قلبی پرشور لحظه دردناک مشترکی برای همه انسانهای آزادیخواه جهان ثبت شد. جهان دانشگاهی از روشنگری مارکسیست و ژرف اندیش محروم ماند و تودههای ستمدیده در گوشه و کنار جهان مدافع سرسخت و همیشگی خود را از دست دادند.

امیر حسن پور را میتوان بواسطه دهها کتاب علمی و نوشتارهای پژوهشی به زبان انگلیسی، فارسی و کردی بازشناساند. میتوان روحیه انقلابی و سازش ناپذیر او را بواسطه دهها مصاحبه و مقاله افشاگرانه از ستمهایی که نظام سرمایه داری - امپریالیستی بر مردم جهان، ایران و کردستان روا داشته نشان داد. میتوان هزاران بار از فرهیختگی و دانایی، صداقت و مهربانی، فروتنی وسادگی و اخلاق والای کمونیستیاش سخن راند. اما بزرگترین شاهکار رفیق امیر زندگیاش بود. زندگیش پلی بود میان دانشگاه و سنگرهای نبرد تودهای. او با مهارت دانشگاه را با سنگرهای نبرد پیوند داد. در سراسر عمرش یا در دانشگاه به تبلیغ و ترویج ایدههای مارکسیستی و سازماندهی مبارزه انقلابی مشغول بود یا در دیگر صحنههای مبارزه طبقاتی شرکت میجست. با شروع انقلاب 1357 ایران، از دانشگاههای آمریکا رهسپار کردستان شد. او نقشی مهم در جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب درکردستان ایفا کرد و از بنیانگذاران تشکیلات پیشمرگه زحمتکشان وابسته به اتحادیه کمونیستهای ایران بود. امیر حسن پور مبتکر اصلی و یکی از هدایت کنندگان راهیپمائی تاریخی سنندج به مریوان و از مبلغان و مدافعان فعال مقاومت 24 روزه شهر سنندج در بهار 1359 بود. با انتقاد از افکار سنتی و پیگیری رفقایی چون امیر در جریان این جنگ بود که اولین دسته زنان مسلح تشکیلات پیشمرگه زحمتکشان در شهر سنندج تشکیل شد. تا آن زمان نقش زنان به فعالیت های پشت جبهه ای و مداوای مجروحان محدود گشته بود. 

امیر پس از شکست انقلاب همواره پشتیبان و یاری رسان کمونیستهای متشکل در «اتحادیه کمونیستهای ایران – سربداران» و بعدها «حزب کمونیست ایران - م ل م» بود که در برابر شکست زانو نزدند و با چشمانی باز و دوخته به افق کمونیسم باجمعبندی های علمی - انتقادی از گذشته، راه آینده را هموار کردند. امیر بخوبی میدانست کسی که در صف اول نبرد نباشد چشم اندازش یکنواخت خواهد شد.

امیر همبستگی مبارزاتی مردم جهان را عمیقاً درک میکرد. او انترناسیونالیست بود و مدافع پیگیر هر جنبش عادلانه و مترقی. ماهها هر هفته در برابر سفارت اسرائیل در کانادا همراه با دیگر استادان مترقی دانشگاههای کانادا در آکسیونهای اعتراضی شرکت جست تا ایده تحریم دولت نژادپرست اسرائیل در سطح بین المللی پا بگیرد. در اوج جنگ خلق نپال به کوههای آن کشور سرکشید، تا یاری رسان مردم بپاخاسته نپال شود و بر تفاوت بیراهه از راه تاکید کند. امیر در سمینارها و کنفرانسهای بین المللی از یونان تا لندن و هر آنجائی که شعله مقاومتی برپا بود، شرکت میکرد تا ندای انقلاب و کمونیسم را فراگیر کند.

دانشجویانش را تشویق میکرد که جنبشهای آزادیبخش را مورد پژوهش علمی قرار دهند و راز دستاوردها و شکستهای جنبشهای انقلابی مانند ظفار را در یابند. یاری رسان هر دانشجوی مشتاق و پرسشگر، هر کاوشگر تاریخ مبارزات مردم، احزاب و رسانههای مترقی کرد، نشریات در تبعید و نشریات دانشجوئی چپ بود.

امیر از زمانی که مارکسیست شد اهمیت تئوری انقلابی را درک کرد و به قول برشت دریافت که «تنها ناظران بزرگ میتوانند به عاملان بزرگ بدل شوند.» او همواره تلاش داشت در رأس اندیشههای پیشرو زمانه خود قرار گیرد. او از ناسیونالیسم انقلابی کرد به مارکسیسم گذر کرد، با پیشرفتهترین درک از کمونیسم – که در جریان انقلاب فرهنگی چین به ظهور رسید – سمتگیری کرد و از اهمیت سنتز نوین کمونیسم توسط باب آواکیان رهبر حزب کمونیست انقلابی آمریکا سخن راند و مشتاقانه به تبلیغ آن پرداخت. او بدون تعصب، پیشداوری و سکتاریسم از هر حرکت پیشرو نظری و عملی دفاع میکرد. او در نقد افکار و رفتار مردسالارانه در جنبش چپ پیشگام بود، همواره شوونیسم و ناسیونالیسم را در اشکال گوناگون به طریقی علمی موردانتقاد قرار میداد. امیر تفکرات یکسویه و مکانیکی اقتصادگرایانه در میان مارکسیستها را نقد میکرد و بر اهمیت روبنای ایدئولوژیک سیاسی، نقش نسبتاً خودمختار و مستقل روبنا و تداخل دیالکتیکی آن با زیربنای اقتصادی تأکید مینهاد. او پیگیرانه و خلاقانه ماتریالیسم تاریخی را در بررسی وجوه مختلف فرهنگ و زبان کردی و تاریخ مردم کرد به کاربست. او آثار برجسته و ماندگاری در این زمینه از خود باقی گذاشت. برخی از خدماتش در این موارد در دایره المعارف ایرانیکا بازتاب یافت.

امیر عمیقاً به این آموزه مارکس باور داشت که «مربی خود به تربیت نیاز دارد». او نهتنها در اوج تواضع و فروتنی دانش اش را در اختیار مشتاقان قرار میداد بلکه همواره آماده یادگیری از دیگران بود. هر زمان آماده آموزش دادن و آموزش گرفتن بود. گوش شنوای تیزی داشت. او با هرگونه امتیاز اجتماعی و طبقاتی مخالف بود و بیزار بود از کسانی که دانش خود را سرمایه میکردند و به دیگران فخر میفروختند. حضورش در هر فعالیت و جلسه آموزشی، حضور آینده در حال بود. او توانایی آن را داشت که آینده کمونیستی را به صحنه آورد تا زمان حال جدیدی پدید آید و زمان حال نامطلوبی که در آن بسر می بریم زیر سؤال برود. از این نظر امیر الگویی بیهمتا برای همه انقلابیون بهویژه دانشجویان و پژوهشگرانی است که خود را مارکسیست میدانند. کاش در جهان دانشگاهی چند صد تن همچون امیر حسنپور بودند، تا چهره دنیا متفاوتتر میشد و یقین به آینده کمونیستی فزونتر.

امیر سادگی و بیتکلفی، صداقت و متانت را دوست داشت و آن را مثل هوای خوش در دیگران میدمید. همواره شور زیستن داشت و شوق ساختن. حتی تا آخرین لحظات عمر و بر بستر بیماری با روحیهای شکستناپذیر از نقشههای جدید و پروژهها و مبارزات ناتمام سخن میراند. خوشبختانه شانس آشنایی با او را داشتم، این شانس بزرگی بود زیرا از او بسیار آموختم.

زمانی امیر در ارتباط با مبارزه مسلحانه سربداران در سال 1360 در آمل گفت "جنگ باید انقلابی باشد، مثل سربداران" با پیروی از او میتوان گفت:

 

کمونیست باید واقعی باشد مثل امیر!

روشنفکر باید متعهد باشد مثل امیر!

پژوهشگر باید عمیق باشد مثل امیر!

امید بهرنگ – 27 ژوئن 2017