وظیفه چپ  هدایت شعارهای شورش های اجتماعی بر علیه گرانی و اعتراضات کارگری, ارتقاء سطح خواسته ها و نشان دادن راه حل است

 

اینروزها شاهد تظاهرات وسیع مردمی برای اعتراض به فساد مالی سران رژیم , عدم پرداخت دستمزد کارگران و حقوق بازنشستگان , شکایت مردم از گرانی سرسام آور و همچنین اعتراض به بی عملی مسئولان جمهوری در برخورد با بلایا و حوادث  طبیعی هستیم.

 گسترش فساد اقتصادی در تمامی ارکان و زیر مجموعه های  حکومت اسلامی , محاصره اقتصادی ایران, مصادره بخش بزرگی از اقتصاد ایران توسط امپراتوری مالی و ناشفاف ولی فقیه, مخارج سرسام آور نظامی برای دخالت در تمامی کشورهای خاورمیانه روز بروز درآمدهای ارزی دولت ایران را کاهش داده و طی ده سال اخیر صدها میلیارد دلار از دارایی های صندوق خدمات اجتماعی و صندوق های بازنشستگی را به  باد یغما داده است.  با توجه به شرایط بالا بهبود شرایط اقتصادی کشور در چشم انداز نیست و تنها آنچه در پیش روست اوجگیری جنبش اعتراضی بر علیه گرانی , فاجعه اقتصادی و طوفانهای سهمگین سیاسی -اجتماعی است.

در روزهای اخیر شاهد آن بوده ایم که در نبود تشکلات توده ای, صنفی و احزاب سیاسی  شعارهایی در میان این جنبش های اعتراضی طرح و ریشه می گیرند که بخشا توسط خود مردم و بعنوان راه حل طرح می گردند. از جمله "یک انقلاب کم بشه, مشکل ما حل میشه"  یا "سوریه رو رها کن فکری به حال ما کن" یا حتی شاهد مقایسه شرایط حال و گذشته بوده ایم که در هفته اخیر پس از دهه ها به شعاردهی خیابانی بسود نظام پهلوی انجامید. اوجگیری شعارهای علنی و ابراز پشیمانی از انقلاب بهمن و در این میان عدم دخالت خشن و سرکوبگرانه رژیم تا آنجا که این اعتراضات و شعارها تنها دامن دولت روحانی را می گیرند تا ولی فقیه و استبداد نظامی- پلیسی حامی او حائز توجه است.

سمت دهی و هدایت این جنبش های اعتراضی و ارائه شعارها و اهداف تاکتیکی و استراتژیک به این جنبش ها از وظایف مبرم احزاب چپ است. در شرایطی که استبداد اسلامی فعالیت علنی نیروهای سیاسی چپ در ایران را بر نمی تابد سازماندهی تشکلات مخفی و علنی و تبلیغ ارتباط و پل زدن میان جنبش های اعتزاضی از سوی احزاب چپ اهمیت ویژه ای دارد. احزاب سیاسی چپ بایستی بتوانند با حفظ مواضع اصولی خود در سرنگونی تمام و کمال استبداد به شعارهای تاکتیکی نیز بپردازند. زیرا بدون پرداختن به شعارهای تاکتیکی و خواست روزمره توده ها نمی توان امر سازماندهی و گسترش تشکل های کارگری و مردمی را پیش برد. تنها با شرکت در پراکتیک عملی و درگیر شدن با خواست های روزمره جنبش های کارگری و مردمی است که می توان هم از این جنبش ها آموخت و هم به آنها آموزش داد. در غیر این صورت سازمانها و احزاب چپ تنها در سطح تئوریک و سازمانهای کوچک سیاسی باقی خواهند ماند و شرکت در جنبش های کارگری و تود ه ای امکان ندارد مگر  اینکه بتوانیم از یک حزب تنها ایدئولوژیک فراتر رویم. از اینرو مهم است که احزاب چپ هر چه بیشتر به شعارهای تاکتیکی خود اهمیت بیشتری داده , با جنبش های اعتراضی در ایران تماس مستقیم گرفته و  تمامی تلاش خود را بکار ببرند تا وارد اتحاد عمل و همکاری نزدیک با نیروهای سیاسی چپ دیگری شوند که در همین راستا می کوشند. احزاب چپ می توانند تریبونهای خبری , امکانات مالی و فنی خود را مستقیما در اختیار این جنبش ها قرار دهند.

 ارتقاء شکل سازماندهی و اهداف این جنبش ها ا برای ادامه حیات  این جنبش ها از اهمیت بسازیی برخوردار است. اعتراضات کارگری و یا مردمی تاثیر ماندگاری ندارند اگر از سوی تشکلی پایدار سازماندهی نشده باشند  و یا  اگر به تشکیل یک تشکل پایدار نیانجامند. از اینرو هدف از هر تجمع اعتراضی باید تشکیل هسته هایی باشند که بتوانند حرکت آتی این جنبش را سازماندهی و هدایت کنند.

 شعارهای اعتراضی برای افزایش حقوق یا کسب دستمزد های معوقه می تواند به کسب موفقیت های موقت بیانجامد اما این خواست ها مرتبا تکرار شده و با رشد تورم عملا در دوری تسلسلی و بی پایان اسیر می گردند.  خواسته های جنبش های اعتراضی کارگری , جنبش بر علیه گرانی و حقوق بازنشستکان را باید به خواست های مشخصتری ارتقاء داد. از جمله  خواست تشکیل سندیکاها و اتحادیه ها , تشکلات نمایندگی کارگران, حقوق بگیران و بازنشستگان را بایستی در صدر در خواست ها ی صنفی قرار داد.  جمع فیزیکی در خیابان را یک نیروی سرکوبگر به آسانی تار و مار می کند اما سرکوب یک جمع متشکل و دارای نماینده حقوقی به این آسانی امکان پذیر نیست. باید سعی نمود در جریان اعتراضات کارگری هسته ها و گروه های کاری بوجود آورد که بتوانند درآینده بعنوان پایه تشکل های صنفی بکار گرفته شوند. نمونه  شکلگیری سندیکای رانندگان اتوبوس تهران و حومه نمونه خوبی در این مورد است

نکته مهم دیگر استفاده هسته ها ی هدایت کننده اعتراضا ت کارگری و مردمی از رسانه های برون مرزی و امکانات احزاب چپ است.  رساناهای برون مرزی و احزاب چپ می توانند به عنوان ابزاری بسیار مفید برای خبررسانی و سازماندهی این جنبش ها بکار گرفته شوند

بسیار مهم است که جنبش های اعتراضی و صنفی و یا طبقاتی همزمان با طرح خواست ها ی خود به ارائه راه حل ها نیز مجهز باشند.  مثلا در مقابل طرح عدم توانایی بخش خصوصی و یا دولتی در پرداخت حقوق  و مزایای کارگران باید شعار سهیم ساختن کارگران در مالکیت کارخانه ها از جمله واگذاری سهام کارخانه به کارگران و یا اتحادیه های کارگری طرح گردد ودر گام بعد اداره این کارگاهها و کارخانجات را توسط کارگران و نمایندگان آنان خواستار شد و در مقابل مقاومت و مخالفت با افزایش حقوق بازنشستگان خواست برقراری حداقل حقوق شهروندی  و یبمه های عمومی را در دستور کار قرار داد. سازماندهی جنبش بیکاران نیز در همین راستا می تواند انجام گیرد.

اگر بخش به یغما برده شده از اقتصاد ایران توسط امپراتوری مالی ولی فقیه و سپاه به بخش عمومی بازگردانده نشود, اگر بودجه سرسام آور نظامی  بمنظور دخالت نظامی -سیاسی در یمن, عراق, سوریه, لبنان و فلسطین به هدر نرود, اگر پروژه های پر هزینه  موشکی و انواع و اقسام پروژه های نظمی – اتمی تعظیل نشوند, اگر پرداخت میلیاردها دلار بابت باج و حقوق به حوزه های علمیه, صدها هزار سپاهی و بسیجی متوقف نشود. اگر تمامی های بنیادهای ریز و درشت حکومتی و از جمله تمامی اموال به غارت رفته در استان خراسان به خزانه کشور بازنگرند  عملا  بودجه ای برای انجام رفرم های عمیق اجتماعی – اقتصادی نمی توان داشت. نه تنها نمی توان پیشرفت اقتصادی- اجتماعی داشت که دولت از پرداخت حقوق و مزایای کارکنان و بازنشستکان نیز عاجز خواهد بود. از اینرو خواست قطع تمامی این بریز و بپاش های میلیاردی که برای حفظ استبداد جمهوری اسلامی صرف می شوند ضروری است.   مخالفت با حیف و میل شدن دارایی های ملت ایران توسط سران رژیم اسلامی بایستی یکی از خواسته های بلاواسطه . مستقیم مردم باشد. هر کجا که میرویم مصادره و بازگرداندن این اموال به یغما رفته باید به عنوان  نخستین گام و شرط  اول طرح بهبود اقتصادی ما بیان گردد.

 نباید فریب کانالیزه کردن خشم عمومی بر علیه این رئیس جمهور و آن رئیس جمهور حلقه بگوش و بی اختیار را خورد.  هدف اصلی  ما ولایت و فقاهت و راس و ستون خیمه استبداد است. بساط استبداد را باید تماما بزیر کشید و سرنگون کرد. منظور این نیست که بایستی مبارزات صنفی و طبقاتی را حتما و همه جا حتما با شعار سرنگونی تلفیق کرد اما منظور این است که فعالان کارگری و اجتماعی بدانند راهی که می پیمایند دیر یا زود با یک طوفان عظیم اجتماعی-اقتصادی برخورد خواهد کرد که در آن زمان درهم کوبیدن خیمه استبداد تنها راه پیشرفت خواهد بود. برای آنروز بایستی شورش های اجتماعی و مطالبات طبقاتی را باید سازمان داد و سنگریندی توده ای کرد.

باید برای همه ما روشن باشد که یک نیروی معترض و شورشی و بخصوص جنبش گرسنگان در هر زمان متحد طبیعی نیروهای پیشرو و مترقی نیست. ارتجاع نیز می تواند این نیرو را در جهت اهداف خود سازمان دهد. با شرکت در سازماندهی شورش اجتماعی و جنبش گرسنگان دست نیروهای ارتجاعی را از این جنبش ها کوتاه کنیم. جنبش های اعتراضی را با خواست های کارگری, فمینیستی , آزادی خواهانه و دمکراتیک  مجهز کنیم.

 

حمید موسوی پوراصل

7 دی 1396