درخواست رفراندم از رژیم جمهوری اسلامی وسازمان ملل

به چه معناست؟

علی دماوندی

١٥ نفر از فعالان مدنی داخل وخارج از کشور،طی بیانیه ای "خواهان برگزاری رفراندوم جهت تعیین نوع حکومت تحت نظارت سازمان ملل متحد شده ، تا ملت ایران بتواند با تعیین نحوه حکومت مطلوبْ خود مسئولیت سرنوشتش را بر عهده گیرد و برای رفع بحران‌های موجود تلاشی موثر و همگانی به عمل آورد." آنان با تشریح موقعیت مملو از رنج وآلام اقشار مختلف مردم ،"از قوانین ظالمانه ومولد تبعیض وفساد واختلاسهای نجومی یاد کرده ،از آزارها وبازداشتها و محکومیت های سنگین زندان فعالان سیاسی ومدنی ،از اصلاح ناپذیری نظام جمهوری اسلامی و پناه گرفتن در پشت مفاهیم الهی، استفاده ابزاری از دین، پیشه کردن دروغ و تزویر و عدم شفافیت، به هیچ گرفتن افکار عمومی، پشت پا زدن به حکومت قانون و موازین حقوق بشر، نقض نهادینه آزادی و حقوق ملت، ناتوانی مفرط از حل بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، و انسداد کلیه طرق نظارت قانونی و اصلاح مسالمت‌آمیزِ امور به مانع اصلی پیشرفت و رهایی ملت ایران " سخن گفته اند. اما نویسندگان این بیانیه " راهكار برون رفت از اين مشكلات  بنيادين، گذار مسالمت آميز از نظام جمهورى اسلامى به يك دموكراسى سکولار پارلمانى مبتنى بر آرای آزاد مردم" ، را "برگزاری رفراندوم جهت تعیین نوع حکومت تحت نظارت سازمان ملل متحد" دانسته اند.

روشن است که رفراندم یکی از ابزارهای دمکراسی است ودر برخی از کشورها برای حل مشکلات وبن بست های اجتمایی وسیاسی از آن بهره میگیرند. اماسوال این است که  آیا نظامهای سیاسی میتوانند موضوع رفراندم باشند؟  آیا نظامهای استبدادی که از طریق زور وزندان وسرکوب حکومت میکنند ،نظامهایی که نوعی از آپارتاید نژادی- مذهبی - حقوقی - جنسی  را به اجرا گذارده اند وبنوعی از انحاء بخشهایی از مردم را از حقوق دمکراتیک محروم کرده اند ، به شکلی مسالمت آمیز حاضر به پذیرش رفراندم وهمه پرسی عمومی در باره سرنوشت خویش میشوند؟ ایا موردی سراغ در تاریخ داریم که یک رژیم سیاسی با همه‌پرسی منحل یا ساقط شده باشد؟ واقعیت این است که رژیم‌های استبدادی واقتدارگرا  در این مورد همه‌پرسی برگزار نمی‌کنند. همه‌پرسی برای تغییر و تحول محتمل در نظام حقوقی حکومت‌های در حال شکل‌گیری یا حکومت‌های دمکراتیک است و نه برای تغییر رژیم‌های سیاسی اقتدارگرا و تمامیت‌خواه.

در شرایطی که همه احزاب ونهادهای مستقل ودمکراتیک ممنوع ودر زیر شدیدترین سرکوبهای سیاسی اند، فعالان سیاسی ومدنی در زندانهای رژیم خودکشانده و یا در زیر شکنجه وشلاق و دار جان باخته ، خاورانهای آشکار ونهان ، کهریزکها ودادگاههای تفتیش عقاید سال ٨٨ نمایانگر واکنش حکومت به خواست ها ومطالبات دمکراتیک مردمی است.  در شرایطی که تیغ سانسور وممنوعیت رسانه های مستقل را از دسترس عمومی خارج کرده  وایران ،بزرگترین زندان روزنامه نگاران و نویسندگان وفعالان مدنی است و فتواهای  آیت الله ها وفقهای حکومتی ،قتلهای زنجیره ای نویسندگان وشاعران وفعالان سیاسی ومدنی را سازمان میدهد. در شرایطی که نه فقط اندیشیدن مستقل، خوردن وآشامیدن وطرز پوشش با احکام نوشته ونانوشته با اسید و چماق وباطوم وسرکوب ومحرومیت ومجازات زندان جواب میگیرد. در شرایطی که  تقسیم امکانات وشرایط نیروهای سیاسی واجتمایی با قوانین ایدئولوژیک ومذهبی  طالمانه ای روبروست ؛ روحانیت حاکم از امکانات اقتصادی واجتمایی ورسانه ای بطور مطلق برخوردار است ؛ همه ی دگراندیشان وصاحبان دیگر اندیشه های سیاسی –اجتمایی با ممنوعیت و مجازاتهای غیرانسانی روبرویند؛  صحبت از رفراندمی آزاد وعادلانه  وسازمان دادن یک رقابت دمکراتیک آلترناتیوهای گوناگون به طنزی تلخ میماند.  هرگز هیچ رژیم دیکتاتوری در دنیا با همه پرسی سرنگون نشده تا رژیم اسلامی مورد دوم آن باشد. هرگز هیج رژیم سیاسی ای با صندوق رای حذف نشده است ، رژیمهای سیاسی اقتدارگرا تنها از طریق انقلاب  وجنبشهای اجتمایی مردمان ، یا کودتاهای نظامی ویا حمله خارجی ساقط شده اند. تجربه تاریخی بما میگوید که  باید دیکتاتورها را بزیر کشید،آنان با نصیحت وپند واندرز نمیروند. منافع وجایگاه اجتمایی واقتصادی چنان آنانرا را به قدرت بسته است که تنها با زور وجنبش بزرگ مردمان باید این قدرت را درهم شکست.

دقیقا به همین خاطر باید گفت بیانیه رفراندم برای تعیین نظام حکومتی، بلحاظ عملی غیرممکن است. اما بحث تنها بر سرغیرممکن بودن این روش نیست.بلکه نقد من ، نقد  روش ومطالبه ای است  که نتایج آن ،علیرغم ظاهر مسالمت آمیزش فاجعه بار است. متاسفانه بسیاری از طرفداران ومنتقدین این بیانیه ، به نتایح عملی آن توجه نکرده اند.. بیانیه ای برای تغییر شرایط بغرنجی که بیانیه بطور مفصل به آن پرداخته است. اما آیا راه حل دعوت از حکومت ویا سازمان ملل برای اجرای رفراندمی در تغییر نظام سیاسی ممکن است؟ در شرایطی که در بیش از یکصد شهر ،مردمان ایران با شعار "حکومت اسلامی نمیخواهیم" ،"مرگ برخامنه ای" ،"مرگ برروحانی" به خیابان آمده  وپایان نظام اسلامی را خواستار شده اند. در شرایطی که شاهد  صدها اعتصاب وتظاهرات وتحصن کارگران ومعلمان و پرستاران ، اعتراضات گسترده در اعتراض به وضعیت فاجعه بار زیست محیطی وتقسیم آب وحق داشتن آب وهوای سالم روبروییم ؛ جنبش اعتراض به قوانین آپارتاید جنسی ،پدیده "دختران خیابانهای انقلاب" را تکثیر میکند ، اعتصابات دلیرانه کارگران هفت تپه وهپکو واعتراضات پیوسته مالباختگان و....دیگر اشکال مدنی اعتراض دستگاه سرکوب را به بن بستی واقعی دچار میکند و یکباره فضای سیاسی ایران چنان دچار دگرگونی میشود که صدای پای انقلاب را همه میشنوند. در این شرایط بیانیه ١٥ فعال مدنی وسیاسی انتشار می یابد . و در شرایطی است که فضای سیاسی -حتی برای اصلاح طلبان حکومتی بسته ومحرومیت وحبس وزندان در انتظار اصلاح طلبان حکومتی ،  تبلیغ رفراندمی از این دست به چه معناست؟ با توجه به مصاحبه ها وگفتگوهای چندین نفر از صادرکنندگان بیانیه ، نگرانی آنان انقلاب وروشهای رادیکال در برخورد به شرایط سیاسی ورژیم کنونی است.آنان با انتشار این بیانیه ، بلحاظ سیاسی توهم به نظام سیاسی در ایران وپتانسیلهای اجرای رفراندم را تبلیغ میکند و د رعین حال با دعوت از نهادهای بین المللی برای اجرای طرح جایگزینی نطام حاکم، توهم به نهادهای بین المللی را دامن میزنند.

از طرف دیگر ، دلیل اصلی فراخوان دهندگان ،برخلاف دعاوی بسیاری از منتقدین ،نه حفظ رژیم؛ بلکه کنار زدن آن است؛  آنهم بقول آنها مسالمت آمیز وبا طومارهایی از این دست برای سربراه کردن نظامی که بقول همین بیانیه ،هیج مخالفی را تحمل نمیکند وجز با زبان شکنجه وزندان وزور صحبت نمیکند. نویسندگان بیانیه نگرانی شان بیشتر از انقلاب است. انقلاب را ایده "خطرناکی" برای برهم زدن "وحدت " وعاملی بر ای تلاشی میبینند. اقدام آنها بیشتر ،روشی در مقابل تظاهراتهای توده ای واعتراضی مردمان ایران دردیماه است. این اقدام بیشتر برای جلوگیری از انقلاب مردمان محروم و لگدمال شده  ورادیکال شدن جنبش عظیمی است که میخواهد بنیان نظام سرمایه داری اسلامی ،روحانیت حاکم ونظم موجود در خاورمیانه را براندازد. نباید از این حقیقت چشم پوشید که  فراخوان دهندگان بی شک با رژیم ولایت فقیه و خامنه ای مخالفند اما آنان خواهان انقلاب وواژگونی انقلابی رژیم اسلامی وانحلال همه ارگانهای نظامی-امنیتی-قضایی وسیاسی رژیم ، مصادره همه اموال سرمایه داران بزرگ وروحانیت وآقازاده ها، قطع دست مذهب وروحانیت از همه حیات سیاسی -فرهنگی واجتمایی مردمان ایران نیستند . آنان میخواهند خامنه ای برود وولایت مطلقه ملغی شود،قدری آزادی پوشش داده شود! قدری آزادی بیان ونظروتجمع وتشکل برسمیت شناخته شود! قدری ...قدری... ! علیرغم توضیح واضحات در بیانیه در باره شرایط سیاسی واجتمایی د رکشور وویرانیهای عظیمی که این رژیم سازمان داده است بیانیه شاید خوشباورانه به دوراندیشانی در نظام باور داشته باشد که با روشی دمکراتیک از عرصه قدرت کنار روند ورهبران رژیم حاکم را از طرق قانونی به اجرای "قانون اساسی" ورفراندم وگردن نهادن به آن وادارند . یا آنکه دچار این توهم هستند که با بودن جمهوری اسلامی و دستگاه ولایت فقیه چنین رفراندومی ممکن است ورهبران حکومت اسلامی حاضر به پذیرش ریسک قرار گرفتن در معرض "امتحان "  انتخاب مردمی اند.  واقعیت این است که آنها بخوبی پیام خیزش سراسری مردمان ایران را دریافته اند. خیزشی که  اعلام پایان توهم اصلاح طلبی و آغاز یک خیز برای براندازی رژیم و بشارت دهنده یک انقلاب بود. این امکان انقلاب است که آنها را به هراس افکنده است.

اما مهمترین بخش این بیانیه ،توهم به قدرتهای بزرگ ونهادهای بین المللی وسازمان مللی است که با هر دخالتش جز ویرانی ونابودی ساختارهای اجتمایی واقتصادی وفرهتکی وتاریخی کشورها نکرده است. .یادشان رفته از اقای پیام اخوان بپرسند بالاخره با حمایت "سازمان ملل" وناتو بود که یوگسلاوی نابود شد ، دهها هزار نفر قتلعام شدند وبرای دلخوشی برخی، ملیوسویچ به محاکمه کشیده شد، صدام بدار کشیده شد،قذافی درخیابان شکنجه واعدام شد ؛ اما چه ماند، همه دستاوردهای اجتمایی این کشورها نابود شد، یوگسلاوی تجزبه شد وبدست ناسیونال فاشیستها در همه قسمتهای تجزیه شده افتاد...عراق ،سومالی، افغانستان، یمن ، لیبی ، سوریه ،سودان و...سرنوشتی بهتر نیافتند... هر جا که این سازمان ملل وقدرتهای بزرگ مداخله کردند جز نابودی سرانجامی بدست نیامد ودمکراسی ومدنیت ونهادهای مدنی بشدت تضعیف شدند وبستر امتیازگیری ونفوذ قدرتهای بزرگ وغارتهای ویرانگر فراهم شد.

نمیدانم چرا این خانمها وآقایان فراخوان دهنده به نتایج فاجعه بار این دعوتها در عمل نیاندیشیده اند!! اگر میخواهند با این شعار ثابت کنند که این رژیم پایه مردمی ندارد و حتی قوانین خودش را زیر پا میگذارد که این را سالهاست همه میگویند تجربه ١٨ تیرها، جنبش ٨٨ و مهم تر جنبش  بزرگ اعتراضی دیماه ٩٦در یکصد شهر ایران با شعارهایش و...همه همه نشانه همین امر است . به همین خاطر خوب است به فراخوان دهندگان گفت قدری تاریخ بخوانید وخارج از رسانه های رسمی ، اخبار جهان وکشورها را دنبال کنید!