ضرورت تشکیل حزب چپ ایران

مباحث تشکیل حزب چپ – حزب برابری طلب ایران

متاسفانه امروزه بسیاری از ارزش های سوسیالیستی- آزادیخواهانه و دمکراتیک از جانب اکثریت نیروهای متشکل چپ ایران قابل قبول نیستند و تبلیغ نمی شوند. مثلا فدائیان خلق  اکثریت که حزب چپ فدائیان را تاسیس کرده اند در برخورد با موج خصوصی سازی در ایران (در اعلامیه مشترک با جبهه ملی)‌علت شورش ها و اعتصابات و از جمله جنبش نیشکر هفت تپه را خصوصی سازی معیوب و ناقص می نامد و نه تنها در برخورد به اقتصاد هواداری از سیاست چپ و اجتماعی سازی نمی کند که در عرصه سیاسی نمایندگانی دارد که علنا در صف رای دهندگان در مقابل سفارت خانه ها ی جمهوری اسلامی با افتخار می ایستند و در انتخابات نمایشی رژیم شرکت می کنند و البته این کار را نمی توانند انجام دهند اگر فاقد پاسپورت و مدارک قانونی صادره از سوی این رژیم باشند . تلاش سازمان فدائيان اکثریت برای ایجاد <<حزب چپ>> را تنها می توان به عنوان تلاشی برای ثبت برند و کپی رایت نام <<حزب چپ>> در ایران تلقی کرد و نه چیزی بیشتر. چپی که مدافع اجتماعی کردن نباشد و مخالفتش با خصوصی سازی تنها محدود به اعتراض به نحوه اجرای آن باشد و نمایندگان و رهبران و سخنگویانش در رساناهای سراسری مجیز گوی استبداد باشند و مردم را دعوت به سیاست اصلاح طلبی در چارچوب نظام ولایت فقیه کند طبعا از خانواده چپ دمکرات و آزادیخواه ایران نیست.

 

از سوی دیگر ما شاهد فعالیت برخی بقایای احزاب و سازمانهای چپی هستیم که پس از ۴۰ سال تلاشی و فروپاشی علنا فریاد می زنند که هیچ درسی از تغییرات جهانی نگرفته اند و دمکراسی را نه تنها برای جامعه که حتی در بدنه سازمانی خود تحمل نمی کنند. این احزاب و سازمانهای غیر دمکرات حتی با صدای بلند اعلام می کنند که مخالف حق مردم در تاسیس حکومت توسط مردم در مجلس موسسان در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی هستند و از آنجا که دمکراسی را پدیده ای طبقاتی می دانند از آن نیز حمایت نمی کنند. این جریانها با تکرار همان شعارهای ایدئولوژیکی که توسط دستگاه تبلیغاتی شوروی در دوران استالین و برژنف در دوران جنگ سرد رله می شدند با حق رای مردم در انتخاب مستقیم بالاترین ارگانهای کشوری مخالفند و کماکان سیاست شکست خورده حکومت شوراهای هرمی را تبلیغ می کنند. اگر در شوروی حزب کمونیست با ایجاد شوراهای هرمی و تزریق کمونیست ها به آن سیستمی را ساخته بود که عملا کمونیست ها از طریق این ساختار حکومت کنند ، سیستم حکومت شوراهای هرمی این احزاب و سازمانهای کوچک  غیر دمکرات باقی مانده از انشعابات دور و نزدیک تنها و تنها تکیه برباد دارد. این جریانات دچار اغتشاش نظری عمیقی هستند و هنوز درک روشنی از تفاوت و نقش شوراها و شوراهای کارگری و ساختار مدنی یک حکومت دمکراتیک ندارند. از این رو آنها مبلغ ساختار غیر دمکراتیک شوراهای هرمی هستند. همان شوراهای هرمی حکومتی که با تجربه بسیار منفی آن در شوروی و چین آشنا هستیم. برخی از تشکلات چپ غیر دمکرات حتی پا را از این فراتر گذارده و به بهانه مبارزه با ناسیونالیسم علنا به مخالفت با حق آموزش به زبان مادری و فدرالیسم می پردازند. یک نیروی سیاسی که با حق رای مردم، با حق مردم در تاسیس نظام سیاسی از طریق مجلس موسسان مخالف باشد طبعا یک نیروی پیشرو نیست.

 

جنبش برابری طلبی نه رقیب و مخالف جنبش آزادیخواهی و دمکراتیک ایران که هم پیمان آن است. از اینرو برای چپهای دمکرات ایران مرزبندی قاطع و نشان دادن تمایز نظری خود با چپ غیر دمکرات و چپ سازشگر با استبداد اهمیت حیاتی دارد. مخالفان جنبش دمکراسی و آزادی و توجیه گران استبداد سیاسی در ایران نیروهای ائتلافی جنبش برابری طلبی نیستند.

 

زمان آن فرا رسیده است که چپ ایران بتواند با پذیرش تلاش برای سوسیالیسم از امروز - دمکراسی و آزادی به همکاری مشترک بپردازد. اگر دیروز هواداری از مدلها و هژمونی و ساختار شوروی، چین و آلبانی مانع ایجاد حزب چپ ایران بود و تسخیر قدرت به هر وسیله توسط کمونیست ها شرط مبارزه و اتحاد عمل، دیگر امروز آن نظم قدیم جهانی پا برجا نیسست و هم اینکه ما فعالان چپ به این بلوغ ذهنی رسیده ایم که بتوانیم متحد شده و خواست های عدالتخوانه خود را از طریق مدنی دنبال کنیم. هم طرفدار رفرم باشیم و هم طرفدار انقلاب. و هدف مان بهبود شرایط اقتصادی کارگران و مزدبگیران باشد و حکومت اکثریت بر اکثریت. نظامی که نشاندهنده سطح آزادی در آن سطح احترام و رعایت حقوق اقلیت است. طرفدار چنان جنبش برابری طلبانه ای باشیم که سدی در برابر جنبش آزادیخواهانه نباشد و جنبش آزادیخواهانه را رقیب خود نبیند که همگام آن باشد. راه جنبش هواداران جنبش برابری از راه جنبش آزادیخواهانه و دمکراتیک مردم ایران جدا نیست. ما هوادارن جنبش برابری برای مبارزه نیاز به یک حزب چپ داریم. حزب چپی که در برابر استبداد اسلامی سر خم نکند. حزب چپی که همزمان با حمایت از سوسیالیسم آزادی ها و دمکراسی از جمله حق رای مردم در تاسیس نظام سیاسی از راه مجلس موسسان را برسمیت بشناسد. حزب چپی که بر پایه دستاوردهای جامعه مدنی بنا شده و سیاست روز خود را بر مبنای تضاد کار و سرمایه شکل دهد و با ساختارهای حکومتی شورایی هرمی و اشکال کهن غیر دمکراتیک تشکیلاتی حکومتی بمانند نظام تک حزبی مرزبندی داشته باشد.

شورا شکل اداره واحدهای صنعتی و اقتصادی است و نه شکل ساختار حکومتی. تلاش برای سلب حق رای مردم و سازماندهی دیکتاتوری شوراهای هرمی بیشک یک تلاش ارتجاعی است که چپ دمکرات بایستی با تمام توان و به هر شیوه با آن مخالفت کند. اینکه حق رای مردم توسط ولی فقیه کتمان و پایمال شود یا توسط یک مدعی مستبد چپ نمی بایست تغییری در مشی سازش ناپذیر مدافعان آزادی و برابری داشته باشد. اینجا صحبت از این نیست که هوادارن جنبش برابری چه نظامی ایده آلی را در آمال و آرزوهای خود دارند و یا می خواهند یا نمی خواهند. اینجا سخن از حق رای مردم و حق مردم در تاسیس نظام سیاسی آینده ایران است. نه تنها حق تاسیس نظام سیاسی که حتی بدست آوردن حق انحلال و تجدید نظر در ساختار نظام سیاسی کشور که آنهم باز از سوی مجلس موسسسان قابل دستیابی باشد حق مردم ایران است. برقراری نظام سلطنتی و یا شوراهای هرمی پایمال کردن حق انتخاب مستقیم آحاد مردم برای انتخاب بالاترین ارگانهای حکومتی است.

طرفداران جنبش برابری فردای پس از سرنگونی جمهوری اسلامی را روز آغاز مبارزه سیاسی دمکراتیک چپ می بینند از اینرو از همین امروز باید در تاسیس و پایه گذاری حزب چپ ایران - حزب برابری طلب ایران بکوشیم.

حمید موسوی پوراصل

hamid@porasl.com

http://hezbechap.com

 

13 مهر 1398