fa | fr | en | +
Accéder au menu

ثروت هایی که بر روی آوارهای اتحاد جماهیر شوروی ساخته شده و ظاهراً نزدیک به کرملین است

شکار الیگارش ها

الیگارشی ها که اولین ذینفعان آزادسازی اقتصادی روسیه در آغاز دهه ۱۹۹۰ بوده اند، در دوران تحریم ها برخوردهای متفاوتی را تجربه می کنند. این کاست ثروتمند که از سوی قدرت های غربی به نزدیکی با آقای ولادیمیر پوتین و یا توسط مسکو متهم به خیانت شده است، تسامحلی را از دست می دهدکه مدت ها در غرب از آن برخوردار بوده است.

بر اساس فهرستی که هر سال توسط مجله آمریکایی فوربس منتشر می شود، روسیه به تنهایی در سال ۲۰۲۲ دارای هشتاد و سه میلیاردر است که نسبت به سال قبل که تعداد آنها اندکی کاهش یافته، تعداد آنها در ۲۰۲۱ ، ۱۱۷ نفر بود. در یک سال، الیگارش ها به طور متوسط ۲۷ درصد از دارایی خود را از دست داده اند(۱). تحریم های سختگیرانه ای که غرب در ۲۴ فوریه به دنبال تهاجم روسیه به اوکراین اعمال کرد، در حال ایجاد اثرات خود است که بر خسارات ناشی از جنگ و همچنین ضعف روبل افزوده می شود. اما هنوز طبق برآورد فوربس، هرچند ۲۵ میلیاردر روسی توسط ایالات متحده، بریتانیا یا اتحادیه اروپا تحریم شده اند، اما حدود ۵۰ نفر دیگر هیچ نگرانی نداشته اند و یا لااقل هنوز نداشته اند.

در اول مارس، جوزف بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، در جریان سخنرانی خود در مورد وضعیت کشور، از تشکیل یک «گروه ویژه برای تعقیب جنایات الیگارش ‌های روسی» توسط وزارت دادگستری کشورش خبر داد. همراه با کف زدن های نمایندگان، او به میلیاردرهایی که از ارباب کرملین حمایت می‌کنند این هشدار داد : «ما به متحدان اروپایی خود می‌پیوندیم تا قایق‌های تفریحی، آپارتمان‌های مجلل و جت‌های شخصی‌ خصوصی تان را پیدا کرده و توقیف کنیم. ما اموال شما را که هدف قرار خواهیم داد». اما اجرای تحریم‌ها مملو از دام‌هایی است که مورد آقای رومن آبراموویچ، مالک باشگاه فوتبال چلسی و معروف‌ترین الیگارش جهان،آنها را نشان داده است. او در اتحادیه اروپا و بریتانیا تحت تحریم قرار گرفته است، اما در ایالات متحده نه. در واقع این خود رئیس جمهور اوکراین ولودیمیر زلنسکی بود که از او خواست که فعلاً نقش میانجی بین روسیه و اوکراین را بازی کند.

نابرابری هائی با ابعادی مسخره

اما آقای آبراموویچ که ملیت‌های روسی، اسرائیلی و پرتغالی دارد، به خوبی می‌داند که هر لحظه ممکن است همه چیز تغییر کند، همانطور که در مورد ناوگان قایق‌های تفریحی او اتفاق افتاد. چهار فروند از آنها شناخته شده اند. دو قایق-کشتی تفریحی بسیار برجسته او، ابر قایق‌های Eclipse و My Solaris ، توانستند در بندر مارماریس ترکیه پهلو بگیرند، کشوری که رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور آن ضمن محکوم کردن تهاجم به اوکراین، از تحریم ثروتمندان روسی خودداری می‌کند. دو قایق دیگر در ساحل آنتیگوا در دریای کارائیب پهلو گرفته اند. پنجمین مورد، که وجودش ناشناخته بود، ظاهراً در شرایطی مرموز در همان روز تهاجم به اوکراین فروخته شد..(۲). بدین ترتیب دشواری شناسایی، و از آن سخت تر، توقیف یا مصادره دارایی‌ها در کشوری که بیش از نیمی از ثروت اش در بهشت های مالیاتی است، نمایان می شود(۳).

الیگارش ‌های روسی بر روی آوارهای اتحاد جماهیر شوروی و به‌ویژه در بستر خصوصی‌سازی‌های دهه ۱۹۹۰ که با هدف گذار سریع و غیرقابل برگشت به اقتصاد بازار(سرمایه داری) و تقدس مالکیت خصوصی انجام گرفت، پدید آمدند و رشد کردند. «شوک درمانی» الهام گرفته از مشاوران آمریکایی و صندوق بین المللی پول (IMF) نتایج معجزه آسایی را نوید داده بود(۴). رئیس‌جمهور بوریس یلتسین، که در جایگاه شکوهمندش بمثابه سقوط‌ دهنده کمونیسم شناخته می شد، اطمینان می داد که خصوصی‌سازی «میلیون‌ها مالک کوچک به‌جای تعداد انگشت شماری میلیونر» (۵) بوجود خواهد آورد. در واقع، در نوعی مارکسیسم معکوس، تعداد کمی از خودی‌ها، نزدیک به قدرت، ثروت کشور را تصاحب کرده بودند در حالی که اکثریت قریب به اتفاق مردم از فقر انبوه رنج می‌بردند. نابرابری ابعاد وحشتناکی به خود گرفت: در دوران اتحاد جماهیر شوروی، ثروتمندترین فرد شش برابر ثروتمندتر از فقیرترین افراد بود. تا سال ۲۰۰۰، این نسبت به دویست و پنجاه هزار برابر افزایش یافت(۶).

یلتسین که بسیار نامحبوب بود، در سال ۱۹۹۶ به لطف حمایت اولین الیگارش ها و از جمله بوریس برزوفسکی سوداگر مالی، دوباره انتخاب شد. سال بعد، چهار میلیاردر جدید روسی وارد فهرست فوربس شدند. پس از سقوط سال ۱۹۹۸ و عدم توانائی مالی مسکو در قبال اوراق قرضه حاکمیتی خود، الیگارش ها به پدرخوانده واقعی یک دولت بی خون تبدیل شدند. بر اساس منطقی اورولی *، هرج و مرج و افزایش جرایم مالی خو را در لباسی مزین به زبان مطابقت با قانون، اصلاحات و بازار تحمیل کردند. همانطور که پروفسور استفن اف. کوهن، از دانشگاه پرینستون، در کتابی درباره نقش مضر مشاوران آمریکایی نزد نخبگان جدید روسیه (دولت، اندیشکده‌ها، دانشگاهیان و غیره)(۷) توضیح می دهد، استیلای «فساد زبانی» نقش خویش را در این سردرگمی بازی کرد. کلاهبرداری ای که غارت ثروت کشور بنام آن انجام می گرفت ، «اصلاحات» نام داشت. نظام مافیایی تحت نام اقتصاد «بازار» عمل می کرد، پولی‌زدایی از اقتصاد و بازگشت مبادلات مشکوک و اقتصاد غیررسمی تحت سیاست «پول‌گرایانه» انجام می گرفت، بنگاه های پولشویی که به «بانک» تبدیل شده بودند وام‌هایی با شرایطی ناعادلانه در ازای فروش دارایی‌های عمومی به دولت می دادند و نام آنرا «خصوصی‌سازی» می گذاشتند. روسیه توسط محافل مالی بین المللی به عنوان «بازار نوظهور با بهترین عملکرد ها» مورد تشویق قرار می گرفت.

در سال ۱۹۹۹، بوریس یلتسین که بیمار بود، جانشین خود، آقای ولادیمیر پوتین را منصوب کرد. آقای پوتین، کادر سابق کا.گ.ب، پس از به قدرت رسیدن در سال ۲۰۰۰، رسما متعهد شد که «طبقه الیگارش ها را نابود کند». حتی اگر یکی از اولین احکام او مصونیت کامل به یلتسین و خانواده او اعطا کرد، رئیس جمهور جدید قصد داشت که اقتدار را به دولت بازگرداند و نشان دهد که همه اهرم ها را به دست گرفته است. مسکو از اینرو کنترل بخش انرژی، گاز و نفت، که استراتژیک و نمادین است را به دست گرفت. آقای پوتین در همه جا به تدریج الیگارش های نافرمان و مستقل را با کسانی جایگزین کرد که به او وفادار بودند و قراردادهای جدیدی را بر آنها تحمیل کرد. آنها می توانستند همچنان به ثروت اندوزی خود ادامه دهند، مشروط بر اینکه به قوانین جدید بازی احترام بگذارند: مالیات خود را بپردازند و از پروژه های سرمایه گذاری در مقیاس ملی اگر کرملین از آنها بخواهد، حتی کم سود باشد، حمایت کنند. و البته به اینها دخالت نکردن در سیاست و مهمتر از آن انتقاد نکردن از رئیس جمهور اضافه می شود(۸). عده ای راه تبعید را انتخاب کردند، مانند برزوفسکی که در سال ۲۰۱۳ در بریتانیا درگذشت.

رویارویی پرزیدنت پوتین در سال ۲۰۰۳ علیه آقای میخائیل خودورکوفسکی، که در آن زمان ثروتمندترین مرد کشور بود، هشداری شد برای همه الیگارش ها. این هیولای نفتی که بیش از حد قدرت و استقلال پیدا کرده بود، متهم به فرار مالیاتی، پولشویی و جرایم دیگر شد. در یک محاکمه نمایشی که از تلویزیون پخش شد، او را می‌توان دید که در قفسی ساکت نشسته بود، در حالی که دادستان اتهامات را بازگو می‌کرد. در پایان این دادگاه نمایشی، وی خلع ید و به ده سال زندان محکوم شد. وی پس از گذراندن دوران محکومیت ، اعلام کرد که خود را از دنیای تجارت کنار می کشد. او اکنون در لندن زندگی می کند، اما در کشورش مورد پیگرد قانونی جدیدی قرار گرفته است، جایی که رسما به عنوان یک «عامل خارجی» شناخته می شود.

اعمال دلخواهانه قانون

موازی با این وقایع، آقای پوتین به دنبال اطمینان بخشیدن به جامعه تجاری بین المللی بود. او در طول اقامت خود در نیویورک در سال ۲۰۰۳، تأیید کرد که روسیه ارزش‌های یک «ملت عادی اروپایی» را دارد و سیاست آزادسازی اقتصادی و کاهش مالیات زیر سؤال نخواهد رفت. اما مشکل جرایم اقتصادی هنوز حل نشده است. بر روی کاغذ، قوانین سختگیرانه هستند، اما اعمال آنها انتخابی است و با پول می توان از آن فرار کرد. کارمندان دولت، کوچک یا بزرگ، سهم خود را از کیک طلب می کنند. بسیارند کسانی که سبک زندگی شان بیشتر از حقوق رسمی، منابع درآمد دیگری را ملزم می دارد. در سال ۲۰۱۳، دوما (پارلمان روسیه) یک قانون عفو عمومی را تصویب کرد. هزاران نفر از کارآفرینانی که به جرم پولشویی، فرار مالیاتی و سایر جرایم اقتصادی محکوم شده بودند، به دنیال آن از زندان آزاد شدند.

انتشار « فرار سرمایه به بهشت های مالیاتی»( Offshore Leaks ) در آوریل ۲۰۱۳ توسط کنسرسیوم بین المللی روزنامه نگاران تحقیقی (ICIJ) که با همکاری ده ها روزنامه تهیه شده بود، درک دقیق تری از نقش سرمایه غیرقانونی در اقتصاد جهانی به دست داد. این افشاگری ها جزئیات حدود ۱۳۰ هزار حساب کاربری در سراسر جهان را فاش کرد. از آن زمان، ابتکارات دیگر کارهای مشابهی انجام داده اند.« Swiss Leaks » در ۲۰۱۵ ،« Panama Papers » در سال ۲۰۱۶ ، « FinCen Papers» در سال ۲۰۲۰، « Pandora Papers » در سال ۲۰۲۱ و اخیراً « Suisse Secrets » در سال ۲۰۲۲ جنبه های مختلف سرمایه مالی ای در سایه را فاش کردندکه بر فرار مالیاتی متکی است و امکان انتقال گسترده ثروت را فراهم می کند. این سیستم متشکل از موسسات مالی، دفاتر حقوقی، شرکت های ظاهری، انتقال های صوری مالی، مترسک ها و انواع واسطه هائی است که منشاء پول را پنهان می کند و مسیرهای آنرا می پوشاند. دزدسالاران جهان می توانند با مصونیت کامل، ثروت کشورهای خود را غارت کنند. جای تعجب نیست که الیگارش ‌های روسی و سایر جمهوری‌های برخاسته از اتحاد جماهیر شوروی (به مقاله ضمیمه مراجعه کنید) نقش برجسته‌ای در این جهان در سایه دارند.

فساد یقیناً همیشه وجود داشته است، اما عنصر جدیدی روابط اقتصادی بین‌المللی را عمیقاً تغییر داده است: در عصر جهانی شدن مالی، دزدسالارها می‌توانند به محض کسب سودهای نامشروع، منشاء جنایتکارانه اش را پنهان کرده و آنرا از کنترل مقامات ملی خارج کنند. حتی اگر این کشورها به شدت از کمبود سرمایه برای رفع نیازهای توسعه اقتصادی خود در رنجند. فقط به کاغذ بازی‌های ساده نیاز است تا مبالغ هنگفت قبل از ظاهر شدن دوباره در آسمان‌های گرم‌تر، در مقابل مقامات محلی تبخیر شوند.

تمرکز صرف بر ثروت الیگارش ها، یک چرخ دنده اساسی در سیستم را نادیده می گیرد: شبکه های همدستی و تسهیل گری ای که این انتقال ثروت را امکان پذیر می کند. فرانک ووگل، کهنه کار سازمان های غیر دولتی مبارزه با فساد، کتابی در مورد نقش پلید «تسهیل کننده ها»، «این ارتش مشاوران مالی و حقوقی، دلالان املاک و فروشندگان قایق های تفریحی لوکس، دلال های آثار هنری و خانه های گران قیمت به حراج گذاشته شده» نوشته است. « دلالان الماس و طلا، حسابداران و شرکت های مشاوره مستقر در لندن و نیویورک و دیگر مراکز تجاری جهانی، که به دزدسالاران کمک می کنند تا غارت خود را در ازای دریافت هزینه های قابل توجه پنهان کنند»(۹). صنعت مدیریت ثروت، که به ثروتمندان اجازه می‌دهد «میلیون‌ها دلار خرج کنند تا میلیاردهاشان را پنهان کنند» با ظهور الیگارش ‌ها در دوران پسا اتحاد جماهیر شوروی ، رشد قابل‌توجهی داشته است(۱۰).

کیسی میشل، روزنامه‌نگار تحقیق و بررسی در کتاب خود درباره «دزدسالاری آمریکایی» یادآوری می کند که ایالات متحده نیز بهشت‌های مالیاتی خود را در ایالت‌هایی مانند Delaware (که آقای بایدن از سناتورهای قدیمی آن بود) مستقر کرده ، جایی که مقر بیش از نیمی از شرکت‌های ارزش گذاری شده در بورس است.در قوانین کشور، علیرغم سختگیری ظاهری شان، سوراخ هائی برای فرار مالیاتی توسط لابی‌گران ایجاد شده‌ است ، گروه هائی مانند نمایندگان آژانس‌های املاک و مستغلات. بنابراین، الیگارش های روسی یا دیگر تبار، هنگامی که آپارتمان های لوکس در شهرهایی مانند نیویورک یا میامی می خرند، این کار را از طریق «واسطه های قابل اعتماد»ی انجام می دهند که به آنها اجازه می دهد، علیرغم تعهدات مکرر دولت به شفافیت، هویت شان پنهان بماند(۱۱).

از سال ۱۹۹۴ دولت محافظه کار جان میجر در انگلستان «ویزاهای طلایی» را بوجود آورد که به خارجی ها در ازای سرمایه گذاری بیش از یک میلیون پوند، اجازه اقامتی می داد که اولین گام برای اخذ تابعیت این کشور بود (این قانون که در ۱۷ فوریه گذشته لغو شد). لندن، با بی توجهی به منشأ سرمایه هایی که اقتصادش را آبیاری می کند و با اهدای ایمنی به آنها، به اولین پایتخت الیگارش ها تبدیل شده است. مانند هالیوود، گرد گران اکنون می توانند همراه با راهنما به تماشای محله های نایتزبریج و مایفر، معروف به «لندنگراد» بروند و با چشمان خود عمارت های مجلل الیگارش ها و دزدسالاران سراسر جهان را تحسین کنند.

روزنامه‌نگار الیور بولو، که مسئول یکی از این «تور های دزد سالاران» نیز هست، در آخرین کتاب خود توضیح می‌دهد که چگونه افول امپراتوری بریتانیا، که از زمان بحران سوئز در سال ۱۹۵۶ برگشت ناپذیر شد ، به تدریج نقش لندن را یک مرکز مالی بین‌المللی کاهش داد و سپس آنرا به «ساقی جهان» تبدیل کردکه می‌تواند با پنهان کاری و کارایی طیف بی‌نظیری از خدمات را ارائه دهد(۱۲). فراتر از حوزه‌هایی مانند امور مالی یا حقوقی که شستن پول‌های مشکوک را تسهیل می‌کند، خدمات دیگری مانند ارائه محافظان، باغبان‌ها، خدمتکاران و پرستاران، شرائط و جایگاهی را تضمین می‌کند که دزدسالاران آرزوی رسیدن به آن را دارند. «تسهیل‌کننده‌ها»ی دیگری در مقابل ارقامی چشم گیر و سرسام آور امکان می دهند که تازه‌واردها را به هسته مرکزی قدرت معرفی شوند. سپس بر الیگارش هاست که با تأمین مالی سازمان های خیریه و بشردوستانه، دانشگاه ها و موزه ها «آبروی خود را سفید کنند» و نسبت به طبقه سیاسی سخاوتمند باشند تا بهتر در آن ادغام شوند.

به گفته بولو، دولت بریتانیا در خیرخواهی ای منفعت طلبانه، ادعا می کرد که در تماس با دنیای تجارت انگلستان، «شرکت های بزرگ روسی اصول حکمرانی خوب، شفافیت و اخلاق را می آموزند».

وجود قوانینی که زدن افترا به شاکیان را میسر می کرد، بدون شک یکی از جذابیت های انگلستان برای الیگارش ها بود. دزدسالاران روسی، در همان حالی که فرا می گرفتند که چهره اجتماعی و شهرت خود را بزک کنند، فهمیدند چگونه به راحتی می توانند روزنامه نگاران بیش از حد کنجکاو را از خود دور کنند. بدین ترتیب از دو خط قرمز - منشأ ثروت و پیوند آنها با آقای پوتین - به ندرت گذر شده است. اینگونه است که گذشته تاریک آنها مدتهاست پنهان شده.

ورود میلیاردرهای روسی به بریتانیا یک موهبت برای وکلای متخصص در پرونده های رسانه ای و افترا بود. یکی از چهره‌های نمادین این دنیای کوچک، آقای نایجل تایت(Nigel Tait)، یکی از شرکای دفتر کارتر راک(Carter-Ruck) است، که وکیل شرکت روس‌نفت در پرونده ای علیه خانم کاترین بلتون در سال ۲۰۲۱ بود. این روزنامه‌نگار تحقیق و بررسی بریتانیایی، نویسنده کتاب «مردم پوتین. چگونه ک.گ.ب روسیه را پس گرفت و سپس غرب را تصرف کرد»( Putin’s People. How the KGB Took Back Russia and Then Took on the West) است. تارنمای او مشخص کننده نگاهش است: «او اغلب با یک تماس تلفنی یا نامه ساده از انتشار بسیاری از مقالات درباره مشتری هایش جلوگیری کرد»(۱۳). به طور خلاصه، کاهش شور و شوق خبرنگارانی که در مورد پیوندهای بین الیگارش ها و کرملین تحقیق می کنند، به تلاش زیادی نیازی ندارد. پس از حمله به اوکراین، آقای باب سیلی، نماینده حزب کارگر، ظاهراً برای اولین بار ماه را در آسمان دید: «اما چگونه اجازه دادیم این اتفاق بیفتد؟ مطبوعات آزاد باید دزدسالاران و جنایتکاران را به وحشت بیاندازند. چرا در جامعه ما، جامعه ای آزاد، دزدسالاران، جنایتکاران و الیگارش ها می توانند به رسانه های آزاد قلدری کنند ؟ »

الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ و به دنبال آن اولین تحریم ها علیه روسیه به برجسته کردن این ارتباطات کمک کرد. پس از انتخاب آقای دونالد ترامپ به کاخ سفید، موضوع دخالت روسیه در انتخابات دموکراسی های غربی به موضوعی مطرح در همه رسانه ها شد. مشکوک بودن منشأ ثروت الیگارش ها کمتر از نزدیکی فرضی آنها به کرملین زیر سوال رفت. در ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۰، کمیته امنیت و اطلاعات پارلمان بریتانیا گزارش مفصلی درباره روسیه منتشر می کند. در این متن آمده است: «نفوذ روسیه در بریتانیا "امر عادی جدید"ی شده است. بسیاری از روس‌هایی که روابط بسیار نزدیک با پوتین دارند به خوبی در صحنه تجاری و اجتماعی بریتانیا حاضر هستند و به دلیل ثروتشان به خوبی پذیرفته شده‌اند. اکنون مسئله محدود کردن خسارت این امر است»(۱۴). «آنها حاضرند حتی مادرشان را بفروشند ....»

با این حال، از منظرمسکو الیگارش ‌ها همیشه مظنون به طرفداری از غرب و خیانت بوده‌اند. و جنگ در اوکراین این سوء ظن را به اوج رسانده است. در ۱۶ مارس، رئیس‌جمهوری روسیه «کسانی که ویلا در میامی یا در ریوریا فرانسه دارند، و نمی‌توانند بدون جگر غاز و صدف خوراکی زندگی کنند» را متهم کرد که در صفوف شان عده ای «ستون پنجم» هستند.« این افراد با ذات و ذهنیت خود، آنجائی هستند، نه در کنار مردم خود و نه با روسیه. برای آنها، این امر نماد تعلق به یک کاست (طبقه) بالاتر است. آنها حاضرند مادرشان را برای حق نشستن در سرسرای این کاست بفروشند. آنها می خواهند شبیه آنها شوند، (...) اما نمی فهمند که این طبقه بالا از آنها به عنوان یک دستمال یکبار مصرف استفاده می کند تا حداکثر آسیب را به کشور ما وارد کند».

تحریم ها اغلب به عنوان راهی برای ضربه زدن به «یاران آقای پوتین» برای تأثیرگذاری بر اقدامات وی توصیف می شود. با این حال، برخلاف آنچه از طریق لابی‌ها در کشورهای غربی یا در دولت های ضعیف جنوب اتفاق می‌افتد، تأثیر ثروت‌های کلان بر تصمیمات دولت در روسیه بسیار اندک است. و غرب اهداف خود را بر اساس معیارهای مختلف انتخاب می کند. برای مثال، آقای اولگ تینکوف، «مرد خودساخته» موسس اولین بانک آنلاین در کشور، هرگز در کنار رئیس جمهور ظاهر نشده است و در شبکه های اجتماعی جنگ در اوکراین را محکوم کرد.با اینهمه او در فهرست تحریم خزانه داری بریتانیا قرار دارد. تینکوف که برای لندن بسیار روسی به حساب می آمد،در مسکو نیز طرد شد. در مقابل تهدید ملی شدن بانکش، او سهام خود را «به چند کوپک» به ولادیمیر پوتانین، غول بزرگ صنایع فلزی فروخت.

نزدیکی پوتانین که توسط فوربس ثروتمندترین مرد روسیه ارزیابی شده ، با قدرت دولتی آشکار است. او با رئیس جمهور هاکی روی یخ بازی می کند. او همچنین در حاشیه پروژه ای که برای آقای پوتین اهمیت داشت، بازی های المپیک زمستانی سوچی در سال ۲۰۱۴، سرمایه گذاری های عمده ای انجام داد. وی همچنین کنترل شرکتی را در اختیار دارد که ۴۰ درصد از پالادیوم جهان را تولید می کند، فلز کمیابی که برای ساخت نیمه هادی ها حیاتی است. این جایگاه استراتژیک او در تجارت بین‌الملل، توضیح دهنده رفتار محتاطانه واشنگتن، لندن یا بروکسل با اوست. چشم پوشی ای که آقای پوتانین می داند موقتی است. او در حال سازماندهی بازگرداندن سرمایه‌گذاری‌های خود به روسیه با همکاری کرملین است: بانک فرانسوی Société Générale که در حال خروج از بازار روسیه است، باید سهام خود در بانک روسی Sberbank را به او بفروشد.

زمانه ایجاب می کند که هر کس جبهه خود را انتخاب کند. چند هفته پس از انتشار گزارش کمیته پارلمانی بریتانیا درباره «نفوذ روسیه» در ژوئیه ۲۰۲۰ ، اعلام شد که اوگنی لبدف، ثروتمند روس تبار، به پیشنهاد نخست وزیر بوریس جانسون قرار است وارد مجلس اعیان شود. .. پدر او،، الکساندر لبدف بانکدار و مامور سابق ک.گ.ب ، قبلاً تلاش های خود برای ادغام در جامعه ثروتمندان لندن دو چندان کرده بود. راهبردی با بازده کم که به تدریج با تدبیر جدیدی جایگزین شد: افشای الیگارش هایی که با دور زدن ممنوعیت ها با همدستی واسطه های غربی ، میلیاردها دلار روسیه را جابجا کردند. آیا به دلیل این تغییر مسیر است که امنیت پسرش اوگنی امروز توسط کمیته مؤسسه آگوست بریتانیا «مسئله با اهمیت ملی» ارزیابی شود ؟ او که رئیس یک گروه مطبوعاتی که شامل ایندیپندنت و نشریه بسیار محافظه‌کار ایونینگ استاندارد می‌شود، مدت‌ها با تمام قوا از آقای بوریس جانسون حمایت کرد و به همین دلیل از حمایت قاطعانه نخست وزیر سابق برخورد شد. در ۱۹ نوامبر ۲۰۲۰، یوگنی وارد مجلس اعیان شد. عنوان جدید او: لرد بارون لبدف از همپتون و سیبری(Lord Baron Lebedev of Hampton and Siberia).

* منتسب به جرج اورول و کتابش ۱۹۸۴، صفتی است که به رفتارها و سیاست کنترلی متکی به تبلیغات ، پایش و شنود، اخبار نادرست، انکار حقیقت و دستکاری گذشته اشاره دارد.

ضمیمه مقاله شکار الیگارش ها

الیگارش های اوکراینی

با ربط دادن همیشگی الیگارش تنها به دزد سالاران روسیه، فراموش می کنیم که سایر جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی سابق الیگارش های خود را دارند. در گرجستان، مولداوی، قزاقستان، آذربایجان، و البته در اوکراین، میلیاردرهایی هستند که همچون همتایان روسی خود به یک ثروت ناگهانی و مشکوک در پی خصوصی سازی های دهه ۱۹۹۰ دست یافته اند.

برخلاف الیگارش‌های روسی که از زمان روی کار آمدن آقای ولادیمیر پوتین، دیگر نمی‌توانستند مستقیماً در بازی‌های سیاسی دخالت کنند، دزد سالارهای اوکراینی همیشه در قلب قدرت بوده‌اند، چه مستقیماً با اشغال بالاترین مناصب، چه از طریق مقامات منتخبی که در خدمتشان هستند و چه از طریق کنترلی که بر رسانه های اصلی اعمال می کنند. در سال ۲۰۱۴، یک روز پس از انقلاب «نارنجی»، که با سرکوب خونین و کشته شدن صدها تظاهرکننده و بیست افسر پلیس به پایان رسید، به نظر می رسید این یک الیگارشی بهترین موقعیت را برای برچیدن یک سیستم فاسد تا دندان دارد. پترو پوروشنکو، آقا زاده شکلات، در دور اول با کسب ۵۴.۷ درصد آرا، پیروزمندانه به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. تصور می شود که انسان به اندازه کافی ثروتمندی است که از قدرت به عنوان منبع غنی سازی شخصی استفاده نمی کند.

اما عادت های بد همچنان ادامه یافت. در مواجهه با بدتر شدن فساد، این کشور در سال ۲۰۱۹ به هنرپیشه کمدی ولودیمیر زلنسکی، یک تازه کار در سیاست، روی آورد که با ۷۳ درصد آرا در مقابل رقیبی با تنها ۲۴ درصد آرا در انتخابات پیروز شد. اگر حامیان رئیس جمهور جدید، او را ناجی ای می دانستند که وعده پایان دادن به سلطنت الیگارش ها را داده است، مخالفان وی او را دست نشانده یکی از آنها، ایهور کولومویسکی، توصیف می کردند.

در سپتامبر ۲۰۲۱، رادا، پارلمان اوکراین، قانون «ضد الیگارشی» را تصویب کرد. دو ماه بعد متن به امضای رئیس جمهور رسید. او وضعیت الیگارشی را بر اساس چهار معیار تعریف می کند: تأثیر بر رسانه های جمعی، مالکیت یک تجارت انحصاری، مشارکت در زندگی سیاسی، و دارایی بیش از ۸۹ میلیون دلار (۷۷ میلیون یورو). افرادی که شامل این معیارها می شوند ملزم به اعلام عمومی کلیه دارایی های خود خواهند بود و از تامین مالی احزاب سیاسی، ملاقات خصوصی با مقامات ارشد و شرکت در خصوصی سازی منع خواهند شد.

انتشار «مقاله‌های پاندورا» در ۲۱ دسامبر ۲۰۲۱ توسط کنسرسیوم بین‌المللی روزنامه‌نگاران تحقیقی (ICIJ)، تصویر تاریکی ارائه و نشان می‌دهد که سی و هشت سیاستمدار اوکراینی در بهشت‌های مالیاتی حساب دارند - یک رکورد- .

افشای اطلاعات همچنین نشان داد که آقای زلنسکی و شرکای او در صنعت سرگرمی (به ویژه آقای سرهی شفیر، یکی از همکاران قدیمی و مشاور کنونی و نزدیک رئیس جمهور) دارای شرکت‌هایی هستند که در جزایر ویرجین بریتانیا، قبرس و بلیز مستقر هستند. یکی از این شرکت مشغول خرید ملک در مرکز لندن، منطقه ای بسیار گران قیمت بود. سخنگوی رئیس جمهور به سرعت توضیح داد که این شبکه شرکت های فراکشوری در سال ۲۰۱۲ برای «حفاظت» از درآمد آقای زلنسکی و همکارانش در صنعت سرگرمی تأسیس شد تا از گزند دولت ویکتور یانوکوویچ، حامی روسیه مصون بماند.

۱- David Dawkins, « Here’s how big a hit Russia’s billionaires have taken in the past year », Forbes, New York, 5 avril 2022, www.forbes.com

۲- « Abramovich-linked yacht in Netherlands changed hands on day of Ukraine invasion », The Guardian, Londres, 8 avril 2022.

۳- Gabriel Zucman, La Richesse cachée des nations. Enquête sur les paradis fiscaux, Seuil, Paris, 2010.

۴- Lire « Les faiseurs de révolution libérale », Le Monde diplomatique, mai 1992. ۵- Mark Hollingsworth et Stewart Lansley, Londongrad : From Russia with Cash, the Inside Story of the Oligarchs, Fourth Estate Limited, Londres, 2010.

۶- Bill Browder, Red Notice : A True Story of High Finance, Murder, and One’s Man Fight for Justice, Simon and Schuster, New York, 2015.

۷- Stephen F. Cohen, Failed Crusade : America and the Tragedy of Post-Communist Russia, W.W. Norton & company, New York, 2001. Cf. également David McClintick, « How Harvard lost Russia », Institutional Investor, 13 janvier 2006.

۸- Catherine Belton, Putin’s People : How the KGB Took Back Russia and Then Took on the West, Farrar, Straus and Giroux, New York, 2020.

۹- Frank Vogl, The Enablers : How the West Supports Kleptocrats and Corruption-Endangering Our Democracy, Rowman and Littlefield, Londres, 2022.

۱۰- Chuck Collins, The Wealth Hoarders : How Billionaires Pay Millions to Hide Trillions, Polity, Cambridge, 2021.

۱۱- Casey Michel, American Oligarchs : How the US Created with World’s Greatest Money Laundering Scheme in History, St. Martin’s Press, New York, 2022.

۱۲- Oliver Bullough, Butler to the World : How Britain Became the Servant of Tycoons, Tax Dodgers, Kleptocrats and Criminals, Profile, Londres, 2022.

۱۳- www.carter-ruck.com

۱۴- Consultable sur isc.independent.gov.uk

Ibrahim WARDE

پژوهشگر مرکز مطالعات بين المللي، انستيتوي تکنولوژي ماساچوستMIT (کامبريج، ماساچوست)، مؤلف «جنگ مالي در وحشت »( آي بي توريس، لندن – بزودي منشر ميشود. سال ٢٠٠٤)
The Price of Fear: The truth brhind the Financial War on Terror, I.B. Tauris, London, 2007 .

اسناد پيوسته

اشتراک این مقاله