info@barayeazadi.com |
کد خبر : 10898 2020-12-16 10:40:40 |
دانشجو-کارگران درگیر مرگ روزمره |
ٖ
بازگشت به صفحه اول
دانشجو-کارگران درگیر مرگ روزمره
آسیه احمدی روز پنجشنبه بیستم آذرماه جاری خبر فوت اشکان فتحی دانشجوی دانشکدهی علوم اجتماعی تهران در رسانهها منتشر شد. او که برای کارگری به بوشهر رفته بود در حال بازگشت از محل کار به خانه، در رودخانه غرق شد و جان باخت. این دانشجو ساکن یکی از محرومترین مناطق بهبهان بود که در دورهی روزانه رشتهی علوم ارتباطات دانشگاه تهران تحصیل میکرد و برخی از همدانشکدهایهایش نوشتهاند به خاطر تهیهی گوشی موبایل مجبور به کار کردن شده بود. اشکان فتحی فقط یکی از دانشجویان قربانی این شرایط بود که به سادگی جان باخت بی آنکه کسی پاسخگوی جانش باشد. از دانشجویانی که مجبور به کارگری در دورهی تحصیل خود میشوند و مصایبی که با آن دست و پنجه نرم میکنند بسیار کم گفته میشود. یکی از دلایل آن این است که هیچ آمار رسمیای از دانشجویان کارگر وجود ندارد. عمدهی کارهای آنها بدون عقد قرارداد، به صورت موقت و پاره وقت است و هیچگونه رسمیت حقوقی و قانونی ندارد. همین امر نه تنها امکان استثمار آنها را بهشدت بالا میبرد و دستمزدشان را ارزان میسازد بلکه حقوق اولیهی کارگری مانند بیمه یا ایمنی کار را از آنها سلب میکند. دانشجویان زیادی تجربهی انواع کارگری در کافهها، نهادهای آموزشی، منشیگری، رستورانها، کارورزی و ماهها کار بدون دستمزد در رشتههای تخصصیشان، کارهای ساختمانی و نگهبانی و نیز کولبری و دستفروشی را دارند. از کولبری تا ظرفشویی مینا یکی از دانشجویان دورهی روزانهی تهران است؛ او که قبلاً بهصورت پارهوقت در کافهای در شمال تهران کار میکرد، اکنون با تعطیلی خوابگاهها بخاطر بحران کرونا پس از چندماه خانهنشینی، اجبارا به تهران بازگشته و کار تماموقت در کافه را از سر گرفته است. او میگوید با دو نفر دیگر توانستهاند خانهای کوچک اجاره کنند، روزی هشت ساعت در کافه کار میکند و دوساعت صرف رفت و آمدش میشود، نهایتا ماهیانه یک میلیون و هشتصد هزار تومان حقوق میگیرد که به زور میتواند خرج روزمره و اجارهاش را بپردازد. هزینه یک ترم تحصیلی در دوره شبانهی سال تحصیلی جاری در سطح کارشناسی حدود ۳ میلیون تومان و در سطح کارشناسی ارشد تقریبا ۴ میلیون تومان است. این ارقام در دانشگاههای غیرانتفاعی، به مراتب بیشتر است. این هزینهها از کل دستمزد یک ماه یک کارگر بیشتر است. به همین دلیل ساده، بسیاری از دانشجویان باید بین انصراف از تحصیل یا اجبار به استثماری ترین کارها یکی را انتخاب کنند. هم خانههای مینا، یکی در کافه کار میکند و دیگری منشی یک شرکت است؛ هر سه همدانشگاهیاند. آنها یکی از بهترین شرایط مالی را درمیان دانشجویان کارگر دارند. نوید یکی از دانشجویان دوره شبانه است که باید پول تحصیلش را هم بپردازد؛ او در تهران ظرفشویی میکند و جای خواب در رستوران به او دادهاند. تنها از این طریق میتواند هزینهی تحصیلش را تامین کند. محمد دانشجوی دوره روزانهای است که پیش از این تابستانها کولبری میکرد تا بتواند از پس خرج تحصیلش برآید؛ او در حال حاضر، بیشتر اوقاتش را صرف کولبری میکند. سیاوش دانشجویی است که سیگارهای قاچاق را از مرز به تهران میرساند، او سالهاست که این کار را انجام میدهد. علی دانشجوی دانشگاه بهشتی، شغلش رانندگی است و گهگاه لوازم الکترونیکی را از مناطق آزاد به تهران میرساند. دو راهی ترک تحصیل یا استثمار هزینهی تحصیل دانشگاهی برای طبقات پایین جامعه، کمرشکن شده است. هزینه یک ترم تحصیلی در دوره شبانهی سال تحصیلی جاری در سطح کارشناسی حدود ۳ میلیون تومان و در سطح کارشناسی ارشد تقریبا ۴ میلیون تومان است. این ارقام در دانشگاههای غیرانتفاعی، به مراتب بیشتر است. این هزینهها از کل دستمزد یک ماه یک کارگر بیشتر است. به همین دلیل ساده، بسیاری از دانشجویان باید بین انصراف از تحصیل یا اجبار به استثماری ترین کارها یکی را انتخاب کنند. شاید پرسش این باشد که چرا کار دانشجویان عمدتا در زمرهی استثماریترین کارها قرار میگیرد؟ جوابش روشن است: آنها به دلیل دانشجو بودن، عمدتا نمیتوانند کار بلندمدت و تماموقت انجام دهند؛ همین امر موجب میشود یا بدون قرارداد کار کنند یا قراردادهایی کوتاهمدت خارج از شمول قانون کار با آنها منعقد شود که خروج از شمول قانون کار، اشتغال غیررسمی آنها را اغلب شدیدا استثماری میکند. جمعیت دانشجویی کشور طبق آخرین برآوردها در سال ۹۸ حدود ۴ میلیون نفر است، طبق پژوهشهای صورتگرفته، فقط۱,۹ درصد از این جمعیت، خود را متعلق به طبقات بالا دانستهاند. در این میان طبق پژوهشی که دفتر مطالعات وزارت رفاه در سال ۹۶ انجام داد، بیش از ۶۰ درصد دانشجویان دو دانشگاه مادر تهران (علامه و بهشتی) از سه دهک پردرآمد جامعه (یعنی طبقات بالا) هستند. کرونا شرایط را سختتر کرده، چرا که یارانه غذا و اسکان که برای برخی دانشجویان وجود داشت با تعطیلی دانشگاهها از بین رفته و هزینهی موبایل یا تبلت و اینترنت به هزینههای آنها اضافه شده است؛ اکنون آنان اغلب تحت استثماری تماموقت قرار میگیرند تا از پس هزینههای تحصیل و معیشت خود برآیند. کنار هم قرار دادن این ارقام ما را به این نتیجه میرساند که جمعیت اندک دانشجویان طبقات بالا، بهترین جایگاهها از جمله صندلیهای دورهی روزانه در بهترین دانشگاههای کشور را تصاحب کردهاند. بدین ترتیب عمده جمعیت چهارمیلیونی دانشجویان نه تنها از طبقات متوسط و پایینند بلکه مجبور به تحصیل پولی نیز هستند. پس طبیعی بهنظر میرسد که اغلب آنها (به جز جمعیت کوچک متعلق به بالاترین لایهی طبقه متوسط) مجبور به کار در دورهی دانشجویی خود باشند. اکنون میتوانیم تصویری داشته باشیم از اینکه چگونه جمعیت عظیمی از دانشجویان تحت استثمار مشاغل غیررسمی،موقت و پارهوقت قرار دارند. بحران کرونا این وضعیت را تشدید هم کرده، چرا که یارانه غذا و اسکان که برای برخی دانشجویان وجود داشت با تعطیلی دانشگاهها از بین رفته و هزینهی موبایل یا تبلت و اینترنت به هزینههای آنها اضافه شده است؛ اکنون آنان اغلب تحت استثماری تماموقت قرار میگیرند تا از پس هزینههای تحصیل و معیشت خود برآیند. گفتنیاست دانشجویان همزمان با کار، مجبور به انجام تکالیف درسیای میشوند که بهدلیل محدودیتهای آموزش مجازی در تدریس و امتحان، این تکالیف به مراتب افزونتر شدهاند و زمان زیادی از هر دانشجو میگیرند. بنابراین، مرگ اشکان فتحی فقط یکی از نمودهای دردناک وضعیتی است که این روزها اغلب دانشجویان از سر میگذرانند بیآنکه به مقاومتی جمعی درمقابل آن دست یازیده باشند. وضعیتی از استثمار، نبود ایمنی در کار، فشار روانی بالا و کمبود وقت برای ممکن کردن کار و تحصیل همزمان؛ وضعیتی که بیشتر به جانکندن و مرگی روزمره شبیه است تا یک زندگی دانشجویی. |