info@barayeazadi.com |
کد خبر : 9843 2019-01-06 11:21:40 |
نامه ی ۳۴ تشکل دانشجویی به وزیر اطلاعات در مناظره با اسماعیل بخشی شرکت کنید! |
ٖ
بازگشت به صفحه اول نامه ی ۳۴ تشکل دانشجویی به وزیر اطلاعات در مناظره با اسماعیل بخشی شرکت کنید! باسلام؛ احتراماً پیرو درخواست جناب آقای «اسماعیل بخشی» فعال کارگری هفتتپه که اخیرا مدتی را در بازداشت به سر بردهاند، تشکلهای امضاکنندهی این نامه درخواست برگزاری مناظره برای روشن شدن موارد مطرح شده توسط ایشان را دارند. در آستانهی ورود به پنجمین دههی انقلاب، انتظار میرود جمهوری اسلامی در مرحلهای قرار گرفته باشد که یک کارگر بتواند بلندترین مقامات کشور را مورد نقد قرار دهد و در جایگاه شهروندی خود، آنها را به پاسخگویی وا دارد. لذا ضمن درخواست برگزاری مناظره با ایشان، ما تشکلهای دانشجویی امضا کنندهی این نامه، آمادگی خود را برای میزبانی این نشست اعلام می داریم. لیست تشکل های امضا کننده: ۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز ٢- انجمن اسلامی دانشجویان ترقی خواه علوم پزشکی همدان ۳-انجمن ایران اسلامی دانشگاه مازندران ۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان ۵- انجمن دانشجویان ایران اسلامی دانشگاه ارومیه ۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه دامغان ۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه ٨- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هرمزگان ۹- انجمن فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل ۱۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان ۱۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهرکرد ۱۲- تشکل اسلامی انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه بینالمللی امام خمینی «ره» ۱۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اراک ۱۴- انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه زنجان ۱۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هنر اصفهان ١٦- انجمن اسلامی فرهنگ و سیاست دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان ۱۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز ۱۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی کرمانشاه ۱۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شاهرود ۲۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند ۲۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شاهرود ۲۲- انجمن اسلامی دانشجویان نو اندیش دانشگاه فردوسی مشهد ۲۳- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام دانشگاه شهید چمران اهواز ۲۴- انجمن اسلامی دانشجویان ترقی خواه دانشگاه صنعتی امیرکبیر ۲۵- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام دانشگاه سیستان و بلوچستان ۲۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان ۲۷- انجمن اسلامی دانشجویان آزاد اندیش دانشگاه علامه طباطبایی ۲۸- مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه الزهرا (س) ۲۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هنر تهران ۳۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان ۳۱- انجمن اسلامی آرمان دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ۳۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه بناب ۳۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خلیج فارس (بوشهر) ۳۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کردستان ................................................................ تابوشکنی های اسماعیل بخشی را به بحث های جمعی تبدیل کنیم میناخانی اول: چند نفر از مثلآ شخصیتهای روزنامهنگاری یا سیاسی یا کارگری در چند هفتهی گذشته در توئیتر مبحث شکنجهی اسماعیل بخشی را زیر سوال بردند. آنها چند عکس را که در آن گویا چند نفر به دیدار اسماعیل بخشی رفته بودند، بهانه کرده بودند تا بگویند اسماعیل بخشی در سلامتاست. آنها همچنین بازگشت اسماعیل بخشی سر کار را بهانهی این کرده بودند که توضیح بدهند که او هرگز برای کار کردن تحت فشار نبودهاست. برای کسانی که سالهاست با مسالهی زندانی و زندانی سیاسی و بحث کارگران و زنان و اقلیتها در ارتباطتند اصلن این تشکیک در شکنجه در زندانهای ایران مسالهاست. شاهرخ زمانی، زهرا کاظمی، کاووس سیدامامی، نوارهایی که در مورد همسر سعید امامی بیرون آمد، آتنا دائمی، سیل کسانی که به زندانها میروند و با بیماریهای عجیب و غریب رو به رو میشوند، اینها نمونههای متاخر تر بحث شکنجه در زندانهای ایران هستند تا سر حد کشتار. یعنی حتی ما نیازی نداریم به دههی شصت و آن جنایتهای مخوف ارجاع بدهیم برای اثبات اینکه شکنجه یک متد برای اعترافگیری و آزار و اذیت زندانیان است. برای خستهکردنشان از مبارزه. برای ایجاد ترس و وحشت. دوم: این حقیقت حقیقتی است که انکار آن خود به واقع بازتولید نوعی خشونت حکومتیاست. حکومت زندان و شکنجه میکند، عدهای بعد از بیرون آمدن اخباری که قاعدتآ با توجه به فضای سرکوب نمیتوانیم همیشه انتظار داشته باشیم «دقت» لازم در تهیهی آن انجام شده باشند، بحث مبالغه را پیش میکشند. افکار عمومی جهت داده میشود. افکار عمومی به جای توجه بر مسالهی زندانیان و اینکه در زندانهای جمهوری اسلامی نه تنها دیروز بلکه همین امروز چه میگذرد، متمرکز میشوند روی این سوال که آیا فرد زندانی شکنجه شدهاست یا خیر، آیا منبع خبر درستاست یا خیر. در ساختاری که هیچ شفافیتی در مورد هیچ چیز در آن وجود ندارد، این نگرانی برای مبالغه نکردن در مورد شکنجههای ساختار نمیتواند یک اتفاق باشد. ساختار همه چیز را جوری کنار هم گذاشتهاست که حقیقت را دستکاری کند، که فضای رعب و وحشت ایجاد کند. اسماعیل بخشی با استناد بر سندیت حرفهای خودش، با استناد به مقبولیت اجتماعی خودش در میان افکار عمومی و کارگران، بدون هیچ پشتوآنهی سیاسی و حزبی و رسانهای حجت را بر تمام تشکیک کنندگان بر این مساله تمام میکند. او آن شرم و حیای مزخرف را حتی کنار میگذارد و از شکنجهی بیضههایش سخن میگوید. سوم: این آن بحثی است که در بحث خشونت دیدگان مطرح میشود، ابتذال خشونت گاهی قرار است فرد مورد خشونت قرار گرفته را در یک وضعیت اخلاقی قرار بدهد. خشونت دیدهای که به او تجاوز شدهاست و خصوصیترین اجزای بدنش مورد دستدرازی شکنجهگر قرار گرفتهاست، قرار است بترسد، «حیا کند»، و نگوید که بر او چه رفتهاست، بلکه این درد را با خود حمل کند، از شدت این رنج که تنهایی بر شانههای او سنگینی میکند بشکند. اسماعیل بخشی نشان میدهد که جامعهی کارگری فعال ایران میتواند مسایلی را با خود حمل کند که تا به حال در بسترهای دیگر موضعیت بندی میشدهاند. مثل بحث زندانیان سیاسی و شکنجه، مثل بحث حرفهای رکیک جنسی در زندانها و استفاده از اخلاق غالب جامعه برای بستن دست و پای زندانی و تحقیرشان. میدانیم این مسایل مسایلی هستند که هر زندانیای از هر قشری میتواند با آن رو به رو شود. چهارم: همانطور که زنانی که از خشونتهایی که به آنها در چهاردیواریها و درجامعه می رود سخن میگویند، به محض سخن گفتن در این باره دیگر تنها یک قربانی صرف نیستند، همانطور اسماعیل بخشی نیز با رد کردن این تابوهای اجتماعی و صحبت کردن از جزئیاتی که در واقع باید برای شکنجه گر شرم آور باشد و نه شکنجه شونده، نه تنها ساختار سیاسی ایران بلکه اخلاق اجتماعی غالب را نیز به چالش میکشد. او با صحبت کردن از این مساله دیگر در بحث شخصی خود نماندهاست او حامل چند بحث میشود که امور جمعی ما هستند. چرا که رمز موفقیت این عمل اسماعیل بخشی در جمعی شدن این امور است و بس. این را اسماعیل بخشی به خوبی میداند که پای فقه و اسلام و حقوق انسانی یک زندانی را به پیش میکشد. آنجایی ما به نامهی سرگشادهی او احترام گذاشتهایم که بحثهای او را تبدیل به بحثهای جمعی کنیم. از فیسبوک نویسنده ................................................................. یــک پرسش، یــک پـــاســــخ -------------------------- پرسش در بارهی نامهی سرگشادهی اسماعیل بخشی روز گذشته اسماعیل بخشی نمایندهی کارگران شرکت نیشکر هفت تپه در نامهای سرگشاده نوشت که در روزهای بازداشت او را بهشدت شکنجه داده و همهی مکالماتش را پیش از بازداشت، حین اعتراض و اعتصاب کارگران هفت تپه، شنود کردهاند. به همین سبب او وزیر اطلاعات را به مناظره دعوت کرده است. نظر محسن حکیمی نویسنده، مترجم و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران را در بارهی مضمون نامهی اسماعیل بخشی و دعوت از وزیر اطلاعات برای مناظره، پرسیدیم. پاسخ ایشان در ادامه آمده است. (توضیح: پاسخهایی که ذیل عنوان "یک پرسش، یک پاسخ" در این صفحه درج میشوند نظرهای نویسندگان آنهاست و الزاما با نظر کانون نویسندگان ایران یکسان نیست). پاسخ محسن حکیمی: اسماعیل بخشی در نامه ای که شما به آن اشاره کرده اید پس از شرح این که پیش از بازداشت، مکالمات تلفنی او با خانواده اش شنود می شده و سپس در مدت 25 روز بازداشت موقت اش به شدت شکنجه شده است، حق خود دانسته که وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی یعنی بالاترین مقام امنیتی این نظام را به مناظره بطلبد و پاسخ پرسش های زیر را از او بخواهد: آیا شکنجه در جمهوری اسلامی رواست؟ آیا در جمهوری اسلامی شنود خصوصی ترین مکالمات انسان ها جایز است؟ اقدام اسماعیل بخشی دست کم از جنبه های زیر حائز اهمیت است: 1- یکسره بی سابقه است. اولین بار است که یک زندانی سیاسی پس از آزادی موقت از زندان خطاب به بالاترین مقام اطلاعاتیِ نظام جمهوری اسلامی به گونه ای صریح و علنی و با امضای خود به مخالفت با شکنجه و شنود در این نظام برخاسته و با طرح پرسش های فوق این مقام را به مناظره در ملاء عام طلبیده است. 2-اسماعیل بخشی با انتشار این نامه سرگشاده، علاوه بر شجاعت و جسارت خویش، میزان رشد فکری و احاطه و اشراف خود را به حق و حقوق خویش از جمله حق آزادی بیان برای اعتراض به شکنجه و شنود و نیز درجه ی آگاهی اش از ممنوعیت این اعمال ضدانسانی در هر نظام سیاسی از جمله جمهوری اسلامی را نشان داده است. 3- اما مهم ترین جنبه ی اقدام تحسین انگیز اسماعیل بخشی آن است که این صدای اعتراض و مخالفت با شکنجه و شنود از دل طبقه ای بلند می شود که با آن که تمام ثروت جامعه را می سازد از نظر فکری و سیاسی به هیچ گرفته می شود و عموماً او را ابواب جمعی و حتی سیاهی لشکر احزاب سیاسی طبقه ی حاکم تلقی می کنند. از اعماق همین داغ لعنت خوردگان تاریخ است که اکنون کارگری برخاسته که، در کنار طرح «اداره شورایی» جامعه، به پیشروترین و بافرهنگ ترین گونه مخالفت و اعتراض طبقه ی کارگر را با شکنجه و شنود به نمایش گذاشته است. و سرانجام باید بر این نکته تأکید کرد که اسماعیل بخشی تنها نماینده ی این فرهنگ پیشرو نیست. طبقه ی کارگر ایران هزاران اسماعیل بخشی را در دل خود دارد، و همین است که آینده ای نوید بخش و سرشار از امید را پیش روی جامعه ی ایران می گذارد. .............................................................. نکته مهم در نانوشته های متن تازه اسماعیل بخشی فرج سرکوهی آن چه در متن اخیر آقای اسماعیل بخشی مهم و تازه است نه گزارش شکنجه های او که زبان، واژه ها، ترکیب بندی، بافت و لحن جمله پایانی این متن است. خبر شکنجه او در نانوشته های نامه قبلی او تائید شده بود. همان زمان در متنی در فیس بوک نوشتم «آن که چون من شکنجه را زیسته باشد در این واژه ها، که او نوشته ، نه دال و مدلول و مفهوم و مصداق و نه زبان، که صدای برخورد شلاق بر بدن، لرزه شوک الکتریکی و.. را می شنود و می بیند و خود نیز درد می کشد. واژه ها غیب می شوند تا چشم ها تصویر برهنه شکنجه را ببینند» در متن اخیر او اطلاعاتی جزئی تر در باره شکنجه های او منتشر شده است. سندی که از هم اکنون در تاریخ ایران و تاریخچه جنبش کارگری ثبت شده است. ✍️اما جمله پایانی نامه اخیر اسماعیل بخشی از او و گزارش شکنجه های او فرامی رود و نشانه ای است گویا از تحول و دگرگونگی بنیادین روان شناسی و شعور جمعی دستکم لایه های مهمی از مردم ایران. وزارت اطلاعات در دهه های اخیر نه فقط یکی از مهم ترین نهادهای سرکوب خشن و از دستگاه های دمیدن ترس و وحشت در جامعه، که خود نماد ترس و وحشت بود. در سه دهه اخیر به تقریب هیچ غیرخودی ــ کسان و گرایش های مستقل از جناح های حکومتی ــ وزیر اطلاعات را مستقیم به چالش نکشیده و به «پاسخ گوئی» نخوانده است. «لذا جناب اقای علوی این جانب اسماعیل بخشی برای شنیدن پاسخ هایتان شما را به یک مناظره در یک برنامه تلویزیونی زنده دعوت می کنم» از ورای این جمله ساده اما منسجم، کارگری شکنجه شده، به بلندای تاریخ مبارزه، قد می کشد. برخاسته و ایستاده بر دو پای استوار بر زمین واقعیت های سرسخت، وزیر اطلاعات «نظام مقدس» را، به صراحت، از مسئولان شکنجه می داند و نهاد و نماد ترس و دهشت و سرکوب را به مناظره می خواند تا «پاسخ» های او را بشنود. از دی ماه سال گذشته تا کنون نه یک سال که دهه ها پیش رفته ایم . جهان لایه های مهمی از مردم ایران یک سره دگرگون شده است و این دگرگونی خود را در زبان، ترکیب بندی، بافت و لحن جمله پایانی متن اسماعیل بخشی فریاد می کشد . از فیسبوک نویسنده ............................................................... زندانیان قدیم و جدید پاسخ میخواهند حسن مرتضوی کانال اصلاحطلب شبکهی خبری نظر این خبر را پخش کرده است: غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان، خبر شکنجهشدن اسماعیل بخشی، نماینده کارگران نیشکر هفتتپه، در بازداشتگاه اطلاعات را رد کرده و گفته مدارکاش هم موجود است از عجایب زندگی در این سرزمبن است که استانداری در گوشهای از این مملکت برای شکنحه نکردن کسی در زندان مدرک دارد! یا باید از ثانیه به ثانیه بازجوییهای اسماعیل بخشی فیلم گرفته باشید یا همان لحظهی اول آزادی او را به پزشک قانونی معرفی کرده باشید و مدرکی از عدم شکنجه او داشته باشید یا به ضرب زور او را وادار کرده باشید نامهای بنویسد که با من خوب رفتار شده. اینکه او یک روز، ده روز، صد روز ، صد سال بعد بگوید شکتجه شده، از نظر زندانیان دههی شصت، هفتاد، هشتاد و نود اظهر من الشمس است که حقیقت را میگوید. کدامیک از شکنجههای ادعاشدهی کرور کرور زندانی دیروز و امروز را پذیرفتهاید که این یک را بپذیرید؟ کدام را دروغ زندانیان در هتلهای اوین و قزلحصار و کمیته مشترک و گوهردشت و دهها زندان در شهرستانها نخواندهاید؟ اسماعیل بخشی اکنون مظهر صدای تمامی کسانی است که شکنجه شدند و یا نخواستند بگویند و یا گفتند و دروغش نامیدید. زندانیان قدیم و جدید پاسخ میخواهند. از فیسبوک نویسنده .................................... .................................................................. این یک نامه نیست , یک اکت سیا سی است مرتضی ملک نامه اسماعیل بخشی یک داد خواست عادلانه , شجاعانه و روشنگرانه علیه ستاد استبداد , مرکز فرماندهی سرکوب را جلوی جامعه گذاشت. این یک نامه نیست , یک اکت سیا سی است. حرفی که در یک ثانیه درجامعه پژواک می یابد اذهان را تکان می دهد و سپس همچون موجی بلند به سقف آسمان می کوید , حرف نیست , خود عمل است. درعصردیگیتال زمان و مکان , حرف و عمل کیفیت دیگری پیدا کرده است. حرفی که پژواک یافت به نیرو تبدیل می شود. جنبش های عصرما به این راز رهایی بخش پی برده اند. جنبش هفت تپه نیز. هفت تپه گزارش کار و مذاکره و اعتصاب و سخنرانی و همه روند فعالیت خود را مستقیم به شبکه ها می داد. مانند فرمانده مارکوس در جنبش چیاپاس که با همین ابتکارات و آگاه کردن افکار عمومی بارها محاصره دشمن را شکست و از حمله ارتش جلو گیری کرد. بی تردید بدون حمایت شبکه ها و میدان مجازی اسماعیل هنوز در زندان و در دهان اژدهای آتش کام بود. نامه اسماعیل امروز اکت سیاسی ماست .اسماعیل درسکوی عدالت قلب مجرم را نشان رفته است , او دقیق هدف گیری کرده است . اکنون سازمان اطلاعات عریان در معرض حمله و نفرت جامعه قرارگرفته . باید به این تعرض پیوست ؛ این اقدامی است برای با لا بردن هزینه سرکوب , اقدامی است برای بالا بردن حساسیت جمعی , برای پراکندن فضای ترس , اقدامی است برای مصونیت جنبش , مصونیت فعالین , مصونیت کسانی که بدست امنیتی ها گرفتار می شوند. از فیسبوک نویسنده ...................................................................................... به چه حقی اسماعیل بخشی و همراهان اش را شکنجه کرده اند؟ منصوره بهکیش بنا به تجربه ای که از حضور مستقیم در درون جنبش ها دارم، اعتقاد عمیق دارم که جنبش ها را افراد قهرمان نمی توانند به تنهایی و یک تنه به پیش ببرند. پیشبرد جنبش ها نیاز به عوامل بسیاری دارد که بتواند پیش رونده باشد، ولی یکی از عوامل مهمی که می تواند جنبش ها را زنده و پوینده نگاه دارد و دیگران را تشویق به ایستادن بر خواست ها و ادامه راه کند، جسارت افرادی از درون آن جنبش هاست، این که افرادی بتوانند مرزهای ممنوعه حکومت را با جسارت جلوی چشمان آن ها بشکنند و رعب و وحشت حکومت را به چالش بکشانند. اسماعیل بخشی یکی از این افراد است و چنین کاری کرده و امید که بتواند محکم و استوار و در سلامتی راهش را ادامه دهد و دیگر کارگران هفت تپه نیز که نزدیک به چهل روز با همدیگر ایستادند، چون او هم چنان جسورانه بایستند و راه شان را ادامه دهند و با همدیگر این جنبش را به پیش ببرند و به خواسته های برحق شان برسند. باید وزیر اطلاعات پاسخ دهد که به چه حقی اسماعیل بخشی و دیگر همراهان اش را بازداشت و شکنجه کرده اند و باید پرونده او، علی نجاتی، سپیده قلیان و عسل محمدی و دیگر همراهان شان، محترمامه بسته شده و بدون قید و شرط آزاد شوند. ............................ من هم شکنجه شدم شیما بابایی از دختران خیابان انقلاب در پستی در اینستاگرام اش پس از انتشار نامه اسماعیل بخشی نوشته: دلیل برهنه کردن زندانی سیاسی چیست؟ من دختری که در سن 21 و 23 سالگی در بازجویی های سپاه ثارالله و وزارت اطلاعات مدام تخت شکنجه روحی قرار گرفتم مگر چه کرده بودم که مستحق چنین رفتاری بودم؟ نه به خاطر فریب دشمن باعث مرگ بیش از 7 هزار نفر از هم وطنانم شده بودن و نه پول مردم را به جیب زده در خارج از ایران مشغول عیاشی بودم. تنها دختر بچه ای معترض بودم که هیچ گونه عملکرد مثبتی از جمهوری اسلامی ندیده بودم و می خواستم کشورم تنها کمی جای بهتری برای زندگی خودم و هموطنانم باشد. من تنها خواهان آبادی کشور بودم. آیا جمهوری اسلامی می تواند پاسخگوی شکنجه هایی باشد که به ناحق در تمام این سالها در زندان هایش اتفاق افتاد؟ ......................................... |