رُماها دغدغه ی تازه ی سرکوزی؟

 

طی سالهای اخیر زندگی رُماها و سینتی ها در کشورهای اروپایی از گذشته اسفبارتر شده و با مشکلات بیشتری دست به گریبانند. احزاب راست با گرایشات نژاد پرستانه از وجود مهاجرین، بخصوص رُماها وسینتی ها، برای خود سپربلا فراهم کرده اند و از وضعیت نابسامان آنها بهره برداری سیاسی می کنند. طی دو سه سال اخیر برخوردهای خصمانه با این اقلیت های قومی در مجارستان و جمهوری چک بالا گرفته و دامنه ی آن به دیگر کشورهای اروپا، از جمله فرانسه نیز کشیده شده است.

تعطیل محل سکونت غیر قانونی رُماها و دادن مبالغ ناچیزی پول به آنها جهت اخراجشان از فرانسه و باز پس فرستادنشان به کشورهای مبدا، اعتراضات داخلی وبین المللی را برانگیخت. اتحادیه اروپا، سازمان ملل، سازمانهای حقوق بشر، اتحادیه های مترقی وحتی پاپ ومیلیاردر معروف، جُرج سرژ، علیه این اخراج ها موضعگیری کردند ونارضایی ی خود را رسما اعلام داشتند. جُرج سرژ به آژانس خبر گزاری رویتر گفت که فرانسه باید جلو باز پس فرستادن غیرقانونی ی رُماها به اروپای شرقی را بگیرد واز جامعه اروپا خواست تا سرمایه کافی فراهم کند وبه «بدترین مورد طرد وحذف اجتماعی پایان دهد.»(١).

تصمیم نیکلاس سرکوزی به اخراج اقلیت رُماها از فرانسه در جمعه ی گذشته در درون اتحادیه ی اروپا نیز بازتاب داشت و خوزه مانوئل باروزو، رئیس کل اتحادیه ی اروپا، را به عکس العمل تند واداشت. سرکوزی ادعا کرده بود که خانم انگلا مرکل اراده ی خود مبنی بر تعطیل محل سکونت غیر قانونی ی رُماها در هفته های آتی در آلمان راابراز داشته است. خانم مرکل همان شب از سخنگوی خود، استفان سایبرت، خواست تا گفته ی سرکوزی را تکذیب کند. سایبرت اعلام کرد که نه در نشست سران اتحادیه و نه در حاشیه ی آن صحبتی از تخلیه ی محل سکونت رُماها در میان نبوده ودر عین حال تاکید کرد که اساسا چنین محل هایی در آلمان وجود ندارد.

پیش از این موضعگیری ها روزنامه ی "لیبراسیون" نوشته بود که آلمان دوازده هزار نفر ازاین اقلیت قومی را که پنج هزار نفرشان کودکند پس فرستاده وکسی هم برانگیخته نشده است. همین طور هم روز پنجشنبه، یک روز قبل از نشست سران، یک روزنامه نگار فرانسوی در کنفرانس مطبوعاتی ی نیکلاس سرکوزی از او در مورد اخراج دوازده هزار رُما از آلمان پرسیده بود و سرکوزی موقعیت را مناسب تشخیص داده بود تا با پیش کشیدن بحث بی سر و تهی اقدام غیرقانونی خود را توجیه کند. این بارهم دست آویز سرکوزی امنیت شهروندان فرانسوی بود. یعنی اقدامی که پیش از او برلوسکنی با همان محتوا والبته به بهانه ی قانونی کردن حضور رُماها در ایتالیا با طرح برگه ی هویت انجام داده بود.

وقتی خبر نگاری از کوشنر، وزیر خارحه ی فرانسه پرسید که چه کسی در مورد اخراج رُماها از آلمان دروغ گفته است، او بدون این که پاسخ صریحی بدهد گفت که « تاریخ آنرا نشان خواهد داد. من با وجودی که تمام مدت حاضر بودم، چنین صحبتی را اما نشنیدم. » (۲) . کوشنر بدین ترتیب سعی کرد بر این قضیه نقطه ی پایان گذارد. وویان ردینگ، کمیسر حقوقی مساله ی رُماها در اتحادیه اروپا، تاکید کرد که هر چه سریعتر علیه این نقض قانون اقدام خواهد شد و یکی دیگر از اعضائ  اتحادیه اروپا اضافه کرد که: «مساله این است که آیا به فرانسه به این خاطر اعتراض میشود که تبعیض قائل میشود یا به این دلیل که "قانون آزادی رفت وآمد کارگران" را به دفاتر ونوشته های خود نادرست انتقال داده است.» (۳)

حمله به محل اقامت رُماهایی که در پی کسب لقمه نانی برای خود و خانواده ی خویش به فرانسه یا به هر کشور دیگر عضو اتحادیه ی اروپا می روند، عملی غیر قانونی است. چون همه ی این افراد، خواه از رُمانی به فرانسه رفته باشند خواه از دیگر کشورها ی عضو اتحادیه ی اروپا، شهروند این اتحادیه محسوب میشوند و طبق قانون " آزادی رفت وآمد"، آزادند در هر یک از این کشور ها بمثابه وطن و محل سکونت و کار خود زندگی کنند. نه تنها این قانون بلکه قانون "آزادی حمل ونقل کالا"، "قانون آزادی ارائه ی خدمات" و "قانون نقل و انتقال آزاد سرمایه" بعنوان قوانین پایه ای جامعه ی اروپا تثبیت شده اند.  

  قضیه اخراج رُماها اساسأ به فرانسه محدود نمی شود. دولت آلمان با دولت کوسوو قرار داد دو جانبه ای دارد تا طبق آن سیزده هزار فراری جنگی که ۸۵۰۰ نفرشان رُمایی اند را به تدریج به کوسوو باز گرداند و این کار را هم کرده است. مثلا در سال ۲۰۰۹ پانصدو چهل ویک نفر را اخراج کرده که ٧٩ نفر آن ها رُمایی بوده اند. دولت اطریش هم ۱۰۰(صد) رُمایی را به مقدونیه و صرب باز پس فرستاد و  همین ۲۴ سپتامبر نیز بیست رمایی دیگر را اخراج کرد. (۴)   دولت دانمارک هم تعداد بیست وسه رمایی را باز پس فرستاده است . چرا این بزرگترین اقلیت نژادی که دوازده میلیون از سکنه ی اروپا را تشکیل می دهد نگرانی دولت ها را بر انگیخته است وآیا نگرانی این دولت ها برحق است. نگاهی به گذشته و حال این اقلیت قومی میتواند به داوری ما بیشتر کمک کند.

 

 پیش زمینه ی تاریخی.                                                                                                                      سرآغاز آوارگی رُماها به قرون وُسطی می رسد. گرچه زمان دقیقی که این قوم هندوستان را ترک کرد هنوز  مشخص نشده است ولی این قوم حدود هزار سال پیش به بیزانس رفت و طبق نظرات اغلب مورخین از اوائل قرن پانزدهم شمار زیادی از آن ها بصورت زائر در گروه های دویست تا سیصد نفری وارد کشورهای مختلف اروپا شدند وخود را به مقامات وبعضابه کلیسا ها معرفی کردند. کلیساها بنوعی در آغاز به آن ها کمک رساندند. بسیاری نیز در اثر حمله تُرک های عثمانی به جنوب اروپا، به مناطق غرب وشمال اروپا فرارکردند. آن ها کم کم در میان مردم بعنوان دوره گرد، کف بین، ودرمان کننده ی امراض شناخته شدند. بتدریج کلیسا به آنها بعنوان نوعی رقیب برخورد کرد واز اوائل قرن شانزدهم تعقیب و آزار آنها آغاز شد. در اروپا با وضع قوانین ضد انسانی کمر به نابودی آن ها بستند. در قرن هجدهم همگون سازی ( اسیمیلسیون ) اجباری آن ها و در قرن نوزدهم اسکان اجباری آنها در مکانهایی به نام "خانه های کار" را به اجرا گذاشتند. از این جا بود که رُما ها سعی کردند با خرید وفروش اشیا زندگی فقیرانه ای را برای خود سروسامان دهند که البته کفاف نمی کرد. مجموعه ی این عوامل زمینه ی تئوریک  نابودی دسته جمعی آنها بدست هیتلر را فراهم کرد. در پی جنگ در یوگسلاوی سابق  فرار رُماها به اروپا ی جنوبی وغربی سرعت بیشتری پیدا کرد.                                           

تحت نام "رُما" گروه های قومی گوناگونی رقم خورده است که خود را "مسافران" یا "سینتی" ها می نامند. آن ها بزرگترین اقلیت نژادی اروپا را تشکیل می دهند. روز ۸ آپریل روز بین المللی "رُما ها" نام گرفت. ۳۹ سال پیش در این روز نخستین کنگره بین المللی رُما برگزار شد و در آنجا تصمیم گرفته شد مردمی که تا آن زمان به آنها "کولی" گفته می شد بطور رسمی "رُما" نامیده شوند. (۵)   

 

  وضعیت کنونی رُماها                                                                                                                 کمیسیون سازمان ملل آمار زیر را در خصوص رُماها و سینتی ها ارائه داده است:

۱ـ دوازده ملیون رُما وسینتی در اروپا وجود دارد که شش ملیون ودویست هزار نفرشان در اتحادیه اروپا زندگی می کنند.                                                         

۲ـ نود تا صد در صد آن ها بیکارند.                                                                  

۳ـ هر فامیل ده تا پانزده فرزند دارد.                                                                 

۴ـ مذهب خود را مطابق با محیطی که هستند انتخاب می کنند.                          

۵ـ تعقیب آن ها وتبعیض علیهشان از قرن شانزدهم ،مخصوصا در اروپای شرقی وایتالیا، تا کنون ادامه داشته است.

  

نگاهی به پراکندگی جغرافیایی رُماها در سطح اروپا نیز مشخص کننده آن است که : الف : وضعیت اسکان آن ها به همان شکل پس از جنگ یوگسلاوی سابق باقی مانده است یعنی مشخصا در اروپای جنوبی وغربی ونه در شرایطی فارغ از آوارگی واسکان اجباری.

ب: این آوارگان بیشتر در کشور هایی اسکان داده شده اند که در زمان پس از جنگ یوگسلاوی بدلیل وسعت کشور ونیاز به نیروی ارزان کارشان امکانات بیشتری داشته اند، مثلا در آلمان، ایتالیا، انگلیس وفرانسه.

در این بررسی اجمالی چند نکته برجستگی خاص دارد:                                    

 ـ آوارگی وخانه بدوشی هزار ساله

- تبعیض وتعقیب پانصد ساله وتبدیل قومی به شهروندان درجه دو، یعنی وضعیتی حتی بدتر از وضعیت مهاجرین افریقایی وترک.                                                  

 ـ به دلیل تبعیضاتی که قرن ها علیه رُما ها ادامه داشته آن ها نتوانسته اند تحصیلات وتخصص لازم برای جذب در بازار کار را داشته باشند و در نتیجه به لحاظ فرهنگی هم عقب نگهداشته شده اند.

دولت های سرمایه داری، چه دولت های دیکتاتوری مطلق سرمایه داری ، چه دولت های دیکتاتوری دمکراتیک سرمایه داری، نشان داده اند که علی رغم توانایی و امکاناتی که دارند خواهان حل مساله ی اقلیت های ملی وقومی نیستند وبا حفظ نابرابری های گوناگون اجتماعی منجمله نابرابری قومی منافع اقتصادیشان بهتر تامین میشود. بنابر این نباید تعجب کرد که امروزه دیگر حتی "خانه های کار" قرن نوزدهم را هم در اختیار رُما ها قرار ندهند وحتی از گتوهایی که خود در اختیارشان گذاشته اند هم بیرونشان کنند. حالا دیگر سرمایه داری نئولیبرال بحران زده نیاز چندانی به جذب نیروی کار ارزان اروپای شرقی ندارد چون این مرحله را باصدور سرمایه به این کشورها واستفاده از نیروی کار ارزانتر از نیروی کار خودی انجام داده است. اکنون اخراج های دسته جمعی، کاهش همان حد اقل دستمزد کارگران چه خودی چه مهاجر به بهانه های گوناگون ویورش همه جانبه به نظام تامین اجتماعی ی موجود در دستور کار آن ها است.

تلاش های احزاب اپوزسیون کشور های اروپایی در دفاع از حقوق مهاجرین واقلیت ها ی قومی از آن جا که بر جنبش اجتماعی مستقل نیروی کار وزحمت متکی نبوده نتوانسته است به جایی برسد. اما بحران نظام های سرمایه داری، فاش شدن فضاحت های مالی کارورزان بانکی ودولت های حامی آن ها، غارت اندوخته های دولت و سرازیرکردن آن ها به جیب سرمایه داران بانکی وربایی چهره ی فاسد و عوامفریبانه ی این دولت ها را عریان ساخته وزمینه ی ایجاد جنبش اجتماعی نیرومندی را فراهم کرده است. جنبشی که کارگران مهاجر واقلیت های قومی در همه ی کشورها جزئی از استخوانبدی اصلی آنرا تشکیل می دهند. این جنبش البته در راس خواست های خود باید رفع تبعیضات گوناگون از جمله تبعیض در حوزه ی تحصیل، بهداشت ودرمان، اشتغال، حداقل دستمزد برای همه ی کارگران، مهاجران واقلیت های قومی متناسب با افزایش تورم و هزینه های مختلف زندگی، بدون در نظر گرفتن رنگ، نژاد، ملیت و جنسیت و بالاخره سر پناهی در خور شأن انسانی را قرار دهد. زمینه های شکل گیری این  جنبش را چه در کشور خود چه در اروپا شاهدیم. به تقویت هرچه بیشتر آن یاری رسانیم .                 

  

              ح. ریاحی  بیست هفت سپتامبر۲۰۱۰

 

یاد داشت ها

۱- روزنامه ی فاینانشل تایمز- ۲۲سپتامبر ۲۰۱۰

۲- روزنامه استاندارد ۱۸سپتامبر ۲۰۱۰

۳- روزنامه فاینانشل تایمز- ۲۲سپتامبر ۲۰۱۰

۴ـ گزارش کانال یک تلویزیون اطریش 

۵ـ نگاه کنید به بررسی آژانس اتحادیه اروپا برای حقوق اولیه . مندرج در روزناهه وینر

چایتونگ- ۱۹سپتامبر ۲۰۱۰

۶ـ داده ها برگرفته از سایت خبری اوبر استرایش وروزنامه ی وینر چایتونگ.