مراسم 16 آذردریک نگاه وجمع بندی آن

مقاله اول:

چگونگی برگزاری  روزدانشجوبه  مثابه برشی ازوضعیت برای ارزیابی دقیق تراز جنبش دانشجوئی درفضای  سرکوب سنگین وآنچه که درزیرپوست دانشگاه ها وجامعه می گذرد شاخص مناسبی است.

گزارشات موجود اعم ازفیلم ویا مکتوب بازتاب دهنده نکات زیرهستند:

-شکل حرکت  اکثرا به صورت تعطیل کردن کلاس های درس وبرگزاری  تجمعات اعتراضی درون دانشگاه ها  ومجامع دانشجوئی  کشوراعم ازدولتی و آزاد درمقیاس سراسری بوده است.گرچه دراین میان برخی دانشگاه ها  و محیط های دانشجوئی  بدلیل شدت تهدیدها و جوسرکوب نتوانستند روزدانشجو را به نحو دلبخواه خود برگزارکنند

-دوشعاراصلی آزادی زندانیان سیاسی و مرگ بردیکتاتور(ونیز دولت مردم فریب)بوده است

-گرچه نیروهای رژیم نیزسعی داشتند با مصادره 16 آذربرنامه های مورد نظر خود را اجراکنند، که با اعتراض ویا بایکوت دانشجویان مواجه شدند.دراین رابطه اعتراض دانشجویان  به حضور صفار هرندی دردانشگاه کرمانشاه ودادن شعارمرگ بردیکتاتور ونیزبا حضور نقدی دردانشگاه تبریزازنمونه های آن است.

دانشجویان قبل از16 آذربا شعارنویسی بردرودیواردانشگاه ها وبعضا دربیرون ازدانشگاه ها به استقبال 16 وحتی برگزاری برخی پیش اعتراضات به استقبال 16 آذرامسال رفتند. انجام تظاهرات شبانه  برپشت بام ها درشمارمحدودی ازمحلات تهران پیش از15 آذر ونیزشب 16 آذرتلاشی ازجمله آنها بود.

-هم چنین صدوربیانیه ها ازسوی گرایشهای مختلف دانشگاهی ازجمله تحکیم وحدت، انجمن اسلامی دانشگاه تهران وعلوم پزشکی ودانشجویان  دموکراسی خواه  ودانشجویان سوسیالیست  وبطورکلی چپ ها وسایربیانیه هائی که توسط دانشجویان دانشگاه های مختلف انتشاریافت، وجه دیگری ازاقدامات امسال جنبش دانشجوئی بود.

-ازدیگرویژگی های جنبش دانشجوئی علاوه بربزرگداشت یادبود سه یاردانشگاهی،  بزرگداشت جان باختگان دانشجوئی اعتراضات سال گذشته ونیز دانشجویان زندانی دردانشگاه های مختلف وهمراه باخواست آزادی آنها  بود.دانشگاه قزوین و  امیرکبیر وعلم وصنعت و... ازموارد برجسته آن بود.

-هم چنین دراستانه  16 آذردیداربرخی فعالین دانشجوئی با خانواده های جان باختگان  ویا دانشجویان زندانی را می توان ازابتکارات مناسب جنبش دانشجوئی دانست که البته می تواند گسترش پیداکرده وبه یک رویه خوب و جاافتاده تبدیل شود.

-پیام های ارسالی وسرشارازروحیه مقاومت توسط برخی  دانشجویان  زندانی رابایدیکی دیگرازجلوه

های درخشان مقاومت دانشجویان حتی دردرون زندان ها وحاکی ازپیوند نیرومند  درون وبیرون دانست.

-اطلاعیه برخی اساتید به مناسب روزدانشجوودرحمایت ازجنبش دانشجوئی نیزنشانه ای ازپیوند بین اساتید ودانشجویان بود.گرچه هنوزنتوانسته است جنبه فراگیروگسترده داشته باشد.

- رژیم ازمدتها قبل برای کنترل اوضاع خود را آماده کرده بود.وبطواخص اقدامات لازم را برای کنترل خیابانهای اطراف دانشگاه تهران به عمل آورده بود وحتی دراقدامی با کشیدن پرده برزنت  برروی میله های دانشگاه تلاش کرده بود که از امکان وخطر تماس  دانشگاه وبیرون دانشگاه ممانعت به عمل آورد . علاوه برقرق اطراف دانشگاه و کنترل ترددها،طبق برخی گزارشات چهارکلانتری  شهرنیز بحال آماده باش درآمده بودند. ضمن آنکه به مناسبب تلاقی روزدانشجو با شروع ماه محرم بسیج دانشجوئی و سایرعمله واکره رژیم دردانشگاه سعی کردندکه برای ممانعت ازبرگزاری مراسم دانشجوئی ممانعت به عمل آورند و یا آن را تحت الشعاع مراسم مذهبی قراردهندکه البته موفق نشدند.آنها هم چنین درنقاط مختلف به دستگیری ویا حتی گروگان گیری شماری ازدانشجویان مبادرت کردند.

 

*****

درمجموع گرچه برگزاری 16 آذرامسال متأثرازفضای سنگین سرکوب  برجامعه ومحیط های دانشگاهی بود،بااین همه اعتراضات دانشجوئی و شعارهای آن نشان دادکه جنبش دانشجوئی علیرغم ادعاهای رژیم خاموش نشده و هم چون آتش زیرخاکستراست.

نکته ای را که باید به این جمع بندی اضافه کرد کوشش اصلاح طلبان سبزبرای نشان دادن حضورودامنه نفوذخود  درجنبش بود.آنها ازمدتها پیش به تدارک پرداخته و با بسیح وسازماندهی نیروهای حامی خویش دردردون دانشگاه ها(با شعارها وپوسترها وپیش برداشکال معین اعتراضی و....) وهم چنین  درخارج کشور قصد داشتندکه به نمایش نفوذ خود درمیان جنبش دانشجوئی بپردازند.مصرف اصلی این تلاش نشان دادن حضورخویش درباصطلاح متن جامعه مدنی ودرمیان جنبش دانشجوئی، به حاکمیت بودتامبادا دچاراین تصورباطل شودکه گویا جنبش سبزازنفس افتاده است وبراین اساس مرتک اشتباه محاسبه درمورد آن ها بشود.علاوه برآن قصددیگرآنها ازحضورفعال ددرمیان جنبش دانشجوئی، کنترل شعارها وجهت دادن به مطالبات جنبش دانشجوئی بود وازاین طریق تأثیرگذاری برکل جامعه ومطالبات آنها تا بااجتناب ازشعارها ویااقدامات ساختارشکن،سطح اعتراضات ازمحدوده مورد نظرآنها فراترنرود. مشارکت وسخنرانی در مراسم انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران وعلوم پرشکی درسالن این دانشگاه وتلاش درافزودن شعارهائی چون الله اکبرویاحسین ومیرحسین در سایرتجمعات اعتراضی... درهمین راستا بود.

دونکته کلیدی

مهمترین نکته ای که اکنون دربرابرجنبش دانشجوئی قراردارد ودرواقع جای آن درمیان شعارهای اصلی خالی است،آن است که مطالبات جامعه با تشدید بحران اقتصادی ودامنه فلاکت وفقر درکناربحران سیاسی ومبارزه برای دمکراسی وآزادی وارد فازجدیدی می شود.فازی که ویژگی آن درهم تنیده شدن مطالبات کلان اقتصادی  عدالت خواهانه با مطالبات کلان سیاسی علیه استبداد سیاسی وبرقراری یک دموکراسی واقعی است.شکل گیری چنین پدیده ای  جنبش دانشجوئی را بطوراجتناب ناپذیردربرابرگزینش یک چرخش به چپ و رادیکال ترشدن قرارداده است.گامی که بدون آن جنبش دانشجوئی قادربه ایفاء نقش مترقی وپیشرو درحوادث طوفانی پیشارو نخواهد شد وخود جنبش هم بدون توجه به آن قادربه آزادکردن تمامی پتانسیل وظرفیت خویش برای نیل به اهداف اصلی اش نخواهد بود.البته برداشتن چنین گامی ازسوی جنبش دانشجوئی به معنی فاصله گرفتن ازگفتمان های لیبرالی ویااصلاح طلبانه ای است که بانادیده گرفتن مطالبات اقتصادی-معیشتی اکثریت بسیار بزرگ زحمتکشان ویابراندازی استبدادحاکم، تلاش می کنند جنبش دانشجوئی را درخدمت اهداف خویش بکارگیرند.

دومین نکته مهم آنست که رویکرد فوق اکنون  به مثابه شرط لازم برای تحقق رویکرد بس مهم دیگری  که گسترش پیوندهای جنبش دانشجوئی باجنبش کارگری وهمه مزدوحقوق بگیران باشد درآمده است. هم چنانکه  طرح ودفاع ازمطالبات پایه ای سایرجنبش های اجتماعی شرط گسترش پیوند متقابل  با جنبش زنان و جوانان وجنبش اقلیت های ملی است.

2010-12-09  تقی روزبه

 

مقاله دوم:

 

سالی که گذشت!

سالی که گذشت سالی بودکه رژیم تمامی تلاش خود را برای تبدیل دانشگاه به پادگان بکارگرفت. فعال کردن نهادهای رنگارنگ انضباطی وسرکوب، وبکارگیری انواع تنبیهات وزندانی کردن دانشجویان معترض وتوقیف باقی مانده نشریات ومنحل کردن هرنوع  تشکل غیروابسته به خود ،نصب دوربین درمجامع دانشجوئی وتلاش برای اجرای طرح هائی چون بومی گزینی،تعیین سهمیه، جداسازی جنسیتی  ودهها وصدها اقدام مشابه بود. رژیم برای مقابله با فقدان پایگاه توده ای دردانشگاه و انزوای نزدیک به مطلق خود، چاره ای جزمبادرت به ضدانقلاب فرهنگی دوم نداشت.درواقع انقلاب ضدفرهنگی این باربشیوه ای خزنده واعلام نشده، درحوزه های گوناگون  مدتهاست که درحال عملی شدن است.هم درمورد تشدید کنترل بر دانشجویان وهم تصفیه اساتید مستقلی  که گوش بفرمان نیستند،و هم تلاش برای تغییرمفاددرسی وتحقق سودای یک "دانش" غیرسکولار واسلامی!

اما درسال گذشته درکنارروند پادگانی کردن دانشگاه هم چنین شاهد تداوم مقاومت دراشکال متنوع سیاسی وصنفی بودیم.جنبش دانشجوئی یک جنبش بالقوه میلیونی است که نیروی محرکه خود را ازمتن ضدیت و رودرروئی با واقعیت استبداد بی امان، تبعیض ها وشکاف های طبقاتی، وازآگاهی"شهروند"جهان کنونی می گیرد.وبلحاظ پایگاه اجتماعی علاوه بردانشجویان قدیمی،شامل نسل جدید دانشجوئی ورویگردان ازجمهوری اسلامی است که اکثرا بطورمستقیم طعم تلخ تبعیض واختناق را نیز چشیده اند وازقضا  این بارقبل ازورد به مجامع دانشجوئی اکثرا درمتن غلیان جامعه تجربه مبارزه سیاسی باحاکمیت را پشت سرخود دارند. این جنبش هم چنین متأثرازگفتمان های موجود درجامعه دارای رویکردها و قطب بندی های گوناگونی است.باهمه این ها درشرایط کنونی این جنبش تنها بخش کوچکی ازظرفیت های نهفته درخود را بدلیل آنکه هنوزنتوانسته بربحران بلوغ وچالش های ناشی ازآن فائق آید، به نمایش گذاشته است.

یکی ازنمودهای بالندگی جنبش دانشجوئی درسالهای اخیر،برآمدمجددگرایشات چپ بوده است. درکمال ناباوری رژیم ولیبرالها ودرمستی "توهم پایان تاریخ"،دیدیم ودیدند که ازخاکسترجنبش سرکوب شده باردیگرچپ زخم خورده وزیرضرب قراررگرفته سالیان گذشته،سربلندکرد.گواینکه رژیم این بارنیزسرکوب فیریکی وهم چنین سرکوب باصطلاح فرهنگی-سیاسی را بکارگرفته است(نظیرتلاش برای خراب وبی اعتبار کردن سنت درخشان ورزمنده چپ در4 دهه اخیرتوسط تبلیغات وچاپ وانتشارروایت های دست کاری شده).بااین وجود روند عروج مجدد چپ درجامعه ما امرتصادفی ویا فقط نشأت گرفته ازسنت درخشان و رزمنده خود نیست.بلکه ازعوامل بنیادی تری چون تعمیق مبارزه و تشدید بی سابقه شکاف های طبقاتی ومطرح شدن مطالبات بنیادی هم چون عدالت وبرابری اجتماعی،که تولدوبالندگی چپ همزادطبیعی آن هابشمارمی رود،ونیزبهمان اندازه مهم دفاع ازآزادی های بی قید وشرط سیاسی وازمبارزه قاطع وبی امان علیه استبداد منشأمی گیرد.هم چنین این خیزش درمتن شرایط بین المللی صورت می گیرد که بحران جهانی اقتصاد سرمایه داری ودرهم ریختن توهم پایان تاریخ وبحران علاج ناپذیرنظام حاکم برآن،آنچنان پردامنه است که دلقکی مانند احمدی نژاد که افتخارش آن بوده که آهنگ خصوصی سازی دردوره او13 برابربیشترازشتاب آن ازدولت پیشین بوده، وتمام جوهرمنازعاتش بارقبای خود درآنست که نمی گذارند با فراغ بال بیشتری برنامه شوک تراپی اقتصادی وآزادسازی قیمتها را که موجب انطباق بیشتری با نظام سرمایه داری خواهد شد پیاده کند.گرچه همزمان برای پوشاندن دستان خونین درنزدزحمتکشان درهمان حال شیادانه فریاد آی دزد! آی دزد!برمی آورد وازمرگ نظام سرمایه داری سخن به میان می آورد!  پدیده ای که لیبرالهای مخالف وی نیزبطورمزورانه  کوشیده اند نفرت موجود علیه وی را درجهت تطهیرنظام سرمایه داری کانالیزه کنند.

بااین وجود باید اذعان کردکه طیف چپ جنبش دانشجوئی متأسفانه هنوزهم نتوانسته است  بحران بلوغ خود را پشت سرگذاشته وازچپ رادیکال،تا چپ کارگری و "آزادی وبرابری" وتا دانشجویان سوسیالیست وسایرگرایشهای چپ موجود دراین جنبش هنوزقادرنشده اند که برچالش های موجود و فی مابین  خود فائق آیند. سه وجه تجسم این بحران رامی توان بشرح زیرمشاهده کرد:

1-هنوزنتوانسته است مناسبات اصولی ودرست درمیان جریان های متعلق به طیف چپ برمبنای همکاری ودیالوگ سازنده  ونه اعمال هژمونی یک جریان برسایرجریانات برقرارکند. واقعیت پلورالیستی وتکثر نه فقط درجنبش عمومی دانشجوئی  واقعیتی غیرقابل کتمان است  بلکه هم چنین پذیرش آن درخود طیف گفتمان چپ  نیزضرورتی اجتناب ناپذیراست.وباین ترتیب هیچ جریانی باهرچثه ای که داشته باشدنمی تواند خود را معادل کل چپ دانشجوئی بداند،هم چنانکه بطریق اولی معادل کل جنبش دانشجوئی. تنها بابرابرحقوقی دیگران وبرسمیت شناختن گرایشات گوناگون درهردوسطح  و همکاری وهمراهی حول خطوط مشترک متناسب باهر کدام ازسطوح فوق است که  می توان درهردوجهت پیشرفت.  هم دربرابراستبدادحاکم ضمن همسوئی حول مطالبات مشترک ومورد توافق وهم  برقراری نقد ونیزدیالوگ های سازنده حول اختلافات،بدورازهژمونی ها طلبی های رایج وتشتت آفرین.قرارگرفتن منافع عمومی جنبش برفرازمنافع این یا آن جریان، اصل راهبردی است که البته بیش ازهمه باید کسانی مدافع آن باشندکه جزمنافع عمومی جنبش، منافع جداگانه ای برای خود ندارند.  گفتمان آزادی وبرابری اجتماعی اگربخواهد براصول خویش وفادارباشد برخلاف سایرگفتمان ها فاقد چنین منفعت جداگانه ای است.منفعت آنها ومنفعت اکثریت زحمتکش جامعه علی القاعده باید برهم منطبق باشد.آنها از بدنه وجامعه به مثابه پوششی برای پیشبرد منافع اخص یک طبقه ویک جریان سودنمی گیرند. البته چنین جریانی جزدرمتن یک  پراتیک مشارکت جویانه ونقش آفرینی هرچه گسترده تر وآگاهانه تربدنه و ودامن زدن به آن دربسترمبارزه علیه آماج اصلی ونیزعلیه محدودیت های وکاشکنی های گفتمان های دیگرنمی تواندخود را متحقق کند.

2-بدون پیوند عمیق فعالین چپ با بدنه گسترده دانشجوئی، بدون شبکه ها وسازمان یابی  متنوع ومعطوف به نقش آفرینی و کنشگری بدنه،بدون تحمیل "سرکردگی" خود برجنبش،بدون تکیه بر مطالبات فراگیروپایه ای آن؛یک جنبش گسترده ،متکثرودرعین حال فعال وهمگرامعنای واقعی نخواهد داشت.
3- تقویت  پیوند متقابل وازموضع منافع مشترک با سایرجنبش های اجتماعی وطبقاتی بویژه جنبش کارگران- به شمول همه مزدوحقوق بگیران- و جنبش زنان وجوانان و...است. بدون آنکه هیچ جنبشی زائده جنبش دیگری گردد وبخواهد منافع واهداف خود را قربانی محوریت جنبش دیگری نماید.جنبش کارگران ومزدوحقوق بگیران بی شک اهمیت تعیین کننده ای دارد وخواهد داشت،اما معنای آن نمی تواند بی توجهی به پایه های قوام دهنده وخودویژه هیچ جنبشی باشد.منافع مشترک وپیوند وهمبستگی متقابل درچهارچوب تنوعات وشکل گیبری وقوام جنبشی مرکب ازجنبش ها مبنای اصلی این رابطه متقابل را تشکیل می دهد.

*****

سال پرچالش وطوفانی درپیش روداریم: شکست برنامه اقتصادی دولت احمدی نژاد، درپیش گرفتن برنامه شوک تراپی اقتصادی که موجب گسترش دامنه میلیونی تعداد بیکاران وجمعیت زیرخط فقرمطلق وانواع پی آمدهای ناگواراین جراحی ضدانسانی خواهد شد، درکنارپی آمدهای تحمیلی بحران اقتصاد جهانی وتأثیرآن براقتصادایران بانضمام فشارهای وِیژه اقتصادی وسیاسی دولت های بزرگ نسبت به حاکمیت،دست بدست هم داده و موجب وقوع بحران اقتصادی عظیمی می گردد که درکنار بحران سیاسی،سال ویا سالهای حساس وسرنوشت سازی را دربرابرمردم ایران قرارمی دهد. درچنین شرایطی نگرانی رژیم ازبرآمد خشم مردم واعتراضات جنبش های اجتماعی گوناگون اورا برآن واداشته تا به صف آرائی شبه جنگی به پردازد و استراتژی و مأموریت اصلی سپاه وبسیج را مقابله با این خطرواقعی تعریف کند وبی وقفه به سیاست رعب ووحشت افکنی مبادرت نماید.تشدید اختناق وسرکوب درکنارتشدید تضادها وشکاف های درونی حاکمیت وافزایش شکنندگیآن ،همه همه بیش ازهرزمانی هم زمینه وهم ضرورت به میدان آمدن یک جنبش دانشجوئی فعال وسراسری واثرگذار وبلوغ یافته را درکنار وبه عنوان متحدسایرجنبش های اجتماعی به نیازی مبرم تبدیل کرده است. جنبشی باظرفیت بالقوه میلیونی که علاوه برسنت درخشان مبارزاتی، دارای  دهها کشته وزندانی وهزاران نفرمحروم ازتحصیل است.وجود لشگری ازفارغ التحصیلان بیکاروبدون افق(که بنابه روایت مقامات رسمی کشور 45 هزارمهندس کشاورزی بیکارتنهایکی ازاقلام آن است)،نشاندهنده گوشه های ازپتانسیل عظیم آن است. درچنین شرایطی راهبرد ترکیب وجداناپذیربودن مطالبات سیاسی آزادیخواهانه با مطالبات اقتصادی عدالت خواهانه وبرابری طلبانه،مهمترین بسترپیشروی جنبش دانشجوئی محسوب می شود.درچنین بستری جنبش دانشجوئی می تواند با بهره گرفتن ازپتانسیل خود نقش شایسته ای را درایجاد ویاتسهیل پیوند بین مطالبات ومبارزات خودویژه هربخش ازجنبش های اجتماعی با مطالبات کلان وبامبارزات بخش های دیگرولاجرم برآمد یک جنبش اجتماعی متکثر ومطالبه محورایفاء کند.دراین تردیدی نیست که انجام چنین رویکردسترگی تنها ازطریق گسترش نفوذ گفتمان آزادی وبرابری اجتماعی دربرابرسایرگفتمان هائی است که خواهان کنترل زمام این جنبش ومحدودکردن آن به چهارچوب اصلاحات درنظام واجتناب ازشعارها واقدامات ساختارشکن است. اما هم چنانکه گفته شد یک جنبش چپ واقعا بلوغ یافته ومتکی برپیوند عمیق بابدنه.

2010-12-07  تقی روزبه

*- متأسفانه نگاهی به بیانیه دوم دانشجویان سوسیالیست دانشگاه های ایران که به مناسبت 16 آذرامسال صادرشده است،باوجود آنکه حاوی نکات درستی است درعین حال واجد برخی یکجانبه گری ها و کاستی ها است. بیانیه ای که نقدمستقل آن گرچه ضروری است ولی ازحوصله این نوشته خارج است:

http://www.rahekaregar.com/news/body.php?id=1967