ده
دسامبر و
پرونده ی
همچنان گشوده
نقض حقوق بشر !
در
آستانه ی ده
دسامبر
سالگرد
گرامیداشت
حقوق بشر قرار
داریم. سالروزی
که
آزادیخواهان
و همه ی
نیروها و نهادهای
مدافع حقوق
اولیه مردم از
آن استقبال میکنند
تا با طرح
خواست های خود
فریاد
ستمدیدگان و انسانهایی
که زیر چکمه
های استبداد و
تمامیت خواهی
سرکوب میشوند
را به گوش
جهانیان
برسانند.
از
دیر باز و پیش از آنکه ۵۸
عضو اجلاس
عالی سازمان
ملل متحد در
سال ۱۹۴۸ منشور
جهانی حقوق
بشر را تصویب
کنند، مبارزه در
راه آزادی و
زندگی با
کرامت انسانی
آغاز شده بود
و مخصوصا در
انقلاب کبیر
فرانسه به
اوجی شکوهمند
دست یافت. از
آن پس پیکار
در راه آزادی،
عدالت و
استقلال آماج
اصلی ملل تحت
ستم و
ستمدیدگان
همه ی کشور
های جهان قرار
گرفت. منشور
جهانی ی حقوق
بشر مجموعه
مقرراتی بود متناسب
با شرایط
دمکراسی ی
بورژوائی آن
زمان، شرایطی
که اکثر
کشورهای جهان
از آن محروم
بوه اند، از
همین رو آنرا
وسیله ی موثری
برای پیگیری
ی خواست های
مدنی، سیاسی و
اجتماعی ی خود
تلقی می کنند.
عمر شصت و دو
ساله ی منشور
جهانی حقوق
بشر، اما،
نشان داد که
کشورهای
سرمایه داری
تاکنون این
منشور را
وسیلهای
قرار داده
اند جهت
استثمار و
غارت هر چه
بیشتر اکثریت
مردم و تحت
شعار « دفاع از
حقوق بشر » منافع
طبقه ی سرمایه
دار را تأمین
کرده اند. آنها
هر کجا که
لازم دانسته
اند همه ی
مفاد این منشور
را، علیرغم
اعتراضات
جهانی، زیر پا
گذاشته اند،
به هر کجا
خواستند لشگر
کشی کردند،
کشتارهای
جمعی به راه
انداختند و از
حکومت های
استبدادی و فاسد
دفاع کردند و
همچنان می
کنند. کافی
است اشاره شود
که پس از گذشت ۶۲
سال هنوز در
همه ی این ۵۸ کشور
شکنجه
زندانیان
سیاسی و
مجازات اعدام
به طور کامل
ملغا نشده است.
اگر کشور های
سرمایه داری
تصویب کننده ی
این منشور فقط
این بند از
منشور: « همه ی
انسانها
آزاد، با
کرامت انسانی
و حقوق برابر
زاده شدهاند.
» را رعایت
کرده بودند،
شکاف بین فقر
و غنا تا این
پایه ی بی
سابقه عمق
نیافته بود و
فقر، ستم و بی
عدالتی در
اکثر نقاط
جهان بی داد
نمی کرد. هم از
این روست که
هنوز منشور
جهانی ی حقوق
بشر همچنان
زمینههای
کافی برای
دفاع از حقوق
و آزادیهای
اولیه ی،
مخصوصاً در
کشور های
استبداد زده ی
جهان، در
اختیار می
گذارد.
در کشور ما
که رژیم
تمامیت خواه
دینی با آویختن
به نیروی
ماورای طبیعت
حکومت می کند،
به هیچ نیروی
زمینی پاسخگو
نیست و برای
مردم نه حق که
تنها و تنها
تکلیف و وظیفه
تعیین کرده
است و آنرا با
ابزار شکنجه،
اعدام،
سنگسار و
تجاوز پیش می
برد، اساساً
مبارزه برای « داشتن
حق » از
ضروریات
اولیه هر فرد
است، چرا که
در جامعه ی ما
مساله فقط بی
حق و حقوقی ی
زنان، کارگران،
جوانان، دگر
اندیشان،
اقلیتهای
قومی و مذهبی
و نابودی ثروت
ها و ارزش های معنوی
نیست، بلکه
حاکمیتی
فاشیستی و بی
نهایت
خونخوار بر سر
کار است که نه
تنها ابتدائی
ترین حقوق
مدنی متعارف
را انکار می
کند، بلکه قانون
اساسی پر از
تبعیض و بی
حقی خود را
نیز دهه هاست
زیر پا می
گذارد.
بنابر
این، مبارزه
در راه احقاق
حقوق سیاسی و مدنی
ی مندرج در
منشور جهانی ی
حقوق بشر، علیرغم
قانونی و
نهادینه کردن
نابرابری
طبقاتی در آن،
از وظائف بی
چون و چرای هر
انسان طالب آزادی
و کرامت
انسانی است و
بی تردید
سازمان های
مترقی، آزادیخواه
و برابری طلب
همچنان که در
تاریخ مبارزاتی
سه دهه ی
گذشته نشان
دادهاند، پی
گیرترین
نیروها در این
عرصه از مبارزه
اند و باید از
ابتدائی تا
گسترده ترین
خواست های
مردم دفاع
کنند. ما، با
امید به
پیشروی
مبارزات
مردممان و همه ی
ستمدیدگان و
محرومان جهان
برای دستیابی
به خواست های
آزادیخواهانه
و برابری
طلبانه ی خود،
با تمامی نیرو
در کنار آنها
استاده ایم.
سرنگون
باد رژیم
سرمایه داری
جمهوری
اسلامی!
زنده
باد آزادی،
زنده باد
سوسیالیسم!
سایت
راه کارگر
۱۵ آذر ۲۰۱۰
.