نظری برمقاله یارانه ها ، تلاشی برای یک ارزیابی واقعی آقای رضا رخشان رییس سندیکای کارگران هفت تپه

 

قابل ستایش است که عضوی ازکارگران سندیکای کارگران هفت تپه که پس ازسندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه ، دومین سندیکای مستقل کارگران است که درزیرسرکوب وحشتناک حکومت اسلامی تاسیس شد ، درمورد مسائل اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی کارگران ومردم ایران به نوشته پرحجمی دست میزند . درجائیکه کارگران شرکتهای زیرپوشش وزارت نفت وسایرکارگران پیشرومکانیک وفلزکاروغیره که ازسابقه مبارزاتی سالیان درازبرخوردارند ولی درحال حاضرازکمبود یک سندیکا یا تشکیلات کارگری مستقل بی بهره هستند ، ارزش این دوسندیکا که مانند گوهری درآسمان کارگری ایران میدرخشند ، میباید سمبلی برای ایجاد سندیکای مستقل بشمارآیند . ازطرف دیگراین مقاله هشداریست به روشنفکران وگروههای سیاسی که اعتقاد به رهبری طبقه کارگردارند ، ولی درخارج کشورنشسته وبجای ارزیابی طبقه کارگرایران ، رنجی که ازکمبود دانش مبارزاتی ، آگاهی طبقاتی ، فشارزندان ، گرانی وتحریم اقتصادی وعدم سازماندهی وتشکیلات مستقل میبرند ، به سخنان کلی ونقل قول ازلنین ( وسایرین ) میپردازند که گفتارشان بیشتربدردزمان ومردم کشورش ( کشورشان ) میخورد ، چرا که اینان نفوذی دربین طبقه کارگرایران ندارندودردطبقه کارگرایران اینستکه چراگروههای سیاسی معتقد به طبقه کارگربا وجود انگیزه بالابرای مبارزه دست ازرویاهای انقلابی ۹۰سال پیش دست برنداشته به واقعیات امروزوکشورخود نمیپردازند . طبیعی است این دوست کارگربدلیل خفقان ، آماررنگارنگ ودروغین رژیم ، پراکندگی طبقه کارگروهمچنین نبود تشکیلات درست ومستقل دراقشارمختلف مردم ، عدم اطلاع رسانی وآگاهی بردانش مبارزاتی ، ومهمترازهمه مسائل امنیتی وسرکوب حکومت نتوانسته باشددرپاره ای ازموارد نگاه صحیحی ازمسائل راداشته ودر بعضی ازمواردنتیجه گیریهای اشتباهی راانجام دهدکه میبایست بابرخوردمثبت به جهت درست هدایت گردد . با توجه به اطلاعاتی که این دوست کارگراززحمتکشان داخل کشورداردوبا شهامتی که ازنوشتن مقاله انجام داده وتوجه به مسائل امنیتی ، دراین نوشته تلاش گردیده در۳بخش به موارد اشاره شده توسط ایشان پرداخته شود ؛ بخش اول درباره موارد گفته شده ازدوران سلطنت سابق واثری که کشورهای خارجی درداخل کشورداشتند ، بخش دوم به مواردذکرشده مقاله درباره حکومت اسلامی ونقشی که ایفا میکندوبخش سوم درموردوضعیت طبقه کارگرومردم ایران نسبت به دوبخش قبلی وتغییراتی که انجام گردید ، البته بدلیل ترکیب مقاله گاها این ۳بخش درهم ادغام شده وبدلیل ارزش واهمیتی که این مقاله دارااست ، نقد طولانی گردید .

 

آقای رخشان با فرض اشتباهی که مبنا قرارداده معتقد است که ؛ قطعا مهمترین الویت یک دولت مستقراینستکه بتواند شرایط موجودراتحت کنترل خوددراورد .....یعنی دولت آگاهانه براهی میرود که فاجعه اقتصادی و یا اجتماعی رخ دهد ؟ ایشان نقش یک دولت درکشورهای پیشرفته وصاحب دموکراسی نسبی را بایک دولت دیکتاتوری وصاحب ایدئولوژی مذهبی دریک کشورعقب مانده یکی میبیند ، هرچند دولتهای غربی همچون امریکا ، ایتالیا وغیره نیزچنین الویتی نداشتندوفاجعه اقتصادی درکشورشان برقرارشد . همچنین ایشان فراموش میکند که نقش یک دولت وسازمان حکومتی برای اینکه بتواندشرایط موجودراتحت کنترل درآورده وازفاجعه اقتصادی ویا اجتماعی جلوگیری نماید ، میبایست که شرایط آزادوبرابرازنظراقتصادی ، اجتماعی وسیاسی رابرای مردم کشورش فراهم نماید . دولتهاوحکومتهایی همچون نظام حاکم برایران چون فاقداین مواردمیباشند ، خواه ناخواه مانندهردولت وحکومت دیکتاتوری باایجادرانتها برای خودودرمقابل باسرکوب مردم موجب میگردندکه نه تنها نتوانند شرایط راتحت کنترل خوددرآورند ، بلکه با کشتاروزندانی کردن مردم به فاجعه اجتماعی ، سیاسی واقتصادی میرسند که نمونه دیکاتوریهای همسای شاهد خوبی براین مدعا هستند . ایشان اضافه میکند که ؛ اولادرزمان تدوین قانون اساسی دولتگرایی درک مسلط دررابطه بامساله اقتصادی بود ، هم درعرصه جهانی کشورهای زیادی باتکیه به ارگاه شوروی ازاین الگودنباله روی میکردندوهم درایران احزابی نظیرحزب توده وسازمان اکثریت مدافع سرسخت سیاستهای دولتی کردن صنایع ، بانکها وتجارت خارجی بودندوثانیاعموم مردم نفرت ودلزدگی زیادی ازاشرافی گری وسرمایه داری داشتند . ایشان یک پدیده تاریخی که مکرردرکشوریکه یک دیکتاتوری راجایگزین دیکتاتوری دیگرنموده وخواه ناخواه جانشین دارائیهای حکومت قبلی گردیده راباپدیده های کم اهمیت تری جایگزین مینماید ، مگرنه اینکه دولت وحکومت جدید میبایست برای تحکیم نظام ازنظراقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ونظامی همه نهادهای وابسته به رژیم قبل راتحت کنترل خوددراورد ! نگاه دقیق به اصل ۴۴قانون اساسی حکومت اسلامی روشنگراست که کم وبیش این قانون درسلطنت قبلی نیزحاکم بوده که بلافاصله همه شرکتها وصنایع دولتی قبلی ، تحت اختیارحکومت اسلامی قرارگرفت باضافه اینکه کارخانه هاوشرکتهای خصوصی بزرگ متعلق به افرادی که وابسته به رژیم ودربار نبودند نیزبتصرف سازمان صنایع وابسته به دولت درامد ، درحالیکه سالیان درازی ازالگوقرارگرفتن شوروی بدلایل مختلف ودورشدنش بعنوان مدینه فاضله سپری شده بود ، شایدبتوان گفت اثرگروههای سیاسی یاد شده ودیگرگروهها ی سیاسی که شدیدا مخالف سیاستهای شوروی بودندودر ابتدای حکومت اسلامی نفوذی نداشتنددراخذ مالکیت کارخانه های خصوصی موثربودند . چنانچه آقای رخشان بدرستی بعدازفروپاشی شوروی ازاتفاق افتاده چنین میگوید ؛ نکته طنزماجرااینستکه تمامی دول موسوم به بلوک شرق سابق ، جهت درآمدن به جرگه ممالک سرمایه داری باهم برقابت درآمدند . هرچند ایشان علت فروپاشی رااوضاع نابسامان اقتصادی بلوک شرق میداند ، درحالیکه انها با ایجادحکومتهای دیکتاتوری درهمه مسائل اقتصادی ، سیاسی واجتماعی به بن بست رسیده بودندوحکومت اسلامی نیزکه باادامه جنگ نبض نهادهای اقتصادی ، سیاسی ، نظامی واجتماعی کشوررادردست گرفته بود ، ناچارشد که پس ازجنگ نسبت به حجم عظیم بروکراسی دولتی ایجاد شده خودچاره ای پیداکند که بقول ایشان انرابامتمم اصل ۴۴ قانون اساسی توجیه نمود . سیرتحول دولت وبزرگ شدن ان اززمان رضا شاه با توجه به درامد دولت مرکزی آغازودرزمان شاه بعدی بادرامد نفت که درانحصارسلطنت قرارگرفت بشدت رشدنمود ، ولی روند تحولات جهانی انزمان موجب نگردید که بخش خصوصی همچون کشورهای پیشرفته رشد طبیعی خودرابنمایدواین خاصیت دولت وحکومت دیکتاتوریست که برای کنترل قدرت اجتماعی وسیاسی ، قدرت اقتصادی رانیززیرسلطه خودمیگیرد . قابل توجه است که در زمان سلطنت شاه سابق نیزیارانه به مردم برای پایین آوردن وتثبیت قیمتهای موادغذایی ، دارویی ، سوخت وغیره پرداخت میشدوفاقداینهمه تبلیغاتی نیزبودکه حکومت اسلامی انجام میدهدواگر نظام جمهوری اسلامی ازابتدا به پرداخت یارانه محکوم شد بدلیل ارثیه ای بود که ازرژیم قبلی گرفته بود . درحالیکه درکشورهای پیشرفته دموکراتیک ، نهادهای موجود دولتی ومردمی همراه بااحزاب سیاسی درامدناشی ازمالیات که بخش اصلی صندوق مالی دولت راتشکیل میدهدوسایر منابع به هزینه های عمومی اختصاص داده شده وبه موازات ان نهادهای دموکراتیک اجتماعی وسیاسی رانیزبرقرارمینمایند ، چرا که همه انها باهمدیگریک کشوربادولت ، سازمان حکومتی ومردم ان کشورراتشکیل میدهند وپایداری یک کشوربستگی به چگونگی شکل این نهادها دارد . البته یارانه تنها اختصاص به کشورهای عقب مانده ویادارای دیکتاتوری پرداخت نمیشودودردنیای غرب وکشورهای پیشرفته نیزمتداول است ، بااین تفاوت که یارانه به تولید کنندگان ( بیشتربخش کشاورزی ) تعلق میگیرد .

 

بنابراین برخلاف نظرآقای رخشان حکومت ولایتی نه تحت تاثیربلوک شرق وشوروی به دولت محوری ودولت گرایی دراقتصاددست زدونه بدلیل حمایت اقشارضعیف ومتوسط باپردخت یارانه پرداخت ، بلکه بعدازپیروزی مفت بدست آمده ، روحانیون ووابستگان بی عمامه انها سیستم سابق رابهمان صورت صاحب گردیدند . شاید واقعی ترباشداگرگفته شودحکومت اسلامی تاثیرزیادی ازشوروی ، چین وسایرکشورهای مشابه درموردسرکوب جنبشهای مردم ایران گرفته وهمچنین حتی بعد از۳۱سال نیزکه دولت سرکوبگرونماینده ولایت- سپاه میخواهدیارانه راحذف نمایدبازهم هدف اصلی حمایت ازخوشه ودهک واقشارزیرخط فقروکارگران نمیباشد . ایشان ادامه میدهد ؛ درایران نیزروند خصوصی سازی ازسالهای پایان جنگ آغازشده بودودراثرتحولات جهانی این روندشتاب بیشتری بخودگرفت وطبیعی بودکه ایران هم تحت تاثیراین تحولات جهانی قرارگرفت، بدین شکل که دردوران ریاست جمهوری محمد خاتمی درمجمع تشخیص مصلحت نظام متممی به اصل ۴۴قانون اساسی اضافه شد ، هدف ازاین متمم کاستن ازبخش دولتی اقتصاد وتقویت بخش خصوصی بود . بنظرمیرسدآقای رخشان ازتحولات انجام شده درانچه بعنوان خصوصی کردن صنایع اتفاق افتادبیخبرمیباشدکه ازکارگرآگاهی چون ایشان انتظاربیشتری میرود ، درحالیکه باگذشت بیش ازهجده سال ازبرقراری نظام ولایتی وسالها بعدازجنگ که این متمم اضافه شد ، نه تنها هیچکدام ازصنایع مادرخصوصی نگردید ، بلکه بیشترکارخانه ها و شرکتهای بزرگی که دررژیم سابق با تولیدوکیفیت بالاکارمیکردندتوسط مدیران نالایق دولتی وبنیادهای ریزودرشتی که توسط روحانیون تصرف شده بودندبا تولیدوکیفیت کمترکارمیکردند بطوریکه صاحبان قبلی حاضربه تحویل گرفتن نبوده وبخشی ازانها نیزبه سرمایه داران جدید وابسته به حکومت ( جایگزین اشراف ودربارسابق ) واگذارگردیدند ، تنها بعضی ازصنایع اتومبیل سازی وصوتی وتصویری با کیفیت نازلتربتولیدبیشترپرداختند . هرچندایشان دردنباله مقاله اشاره میکند که دولت اجازه آزادی رقابت راندادوواگذاری درحد حرف باقی ماندولی شگفت اینکه ایشان بااشتباهی وحشتناک روند خصوصی سازی رادردولت نهم با روندبیشتربعنوان لیبرالیسم اقتصادی باورمیکند ، زمانیکه حتی روزنامه های داخلی سپردن همه پروژه های نفتی ، دولتی وساختمانی رابه سپاه توسط دولت انتشارداده وخرید صنایع بزرگ مخابرات ، کشتی سازی ، صنایع پتروشیمی وصدها طرح بزرگ ومتوسط توسط سپاه با استفاده ازرانت وفشارراتایید نموده اندواین چه نوع خصوصی سازی ورقابت آزاد میباشدکه دوست کارگرومبارزمان درک نموده است ؟ ایشان ازدواقدام مهم و اساسی سوخت ویارانه توسط دولت نهم نام میبرد ؛ ابتدا درمورد سوخت به درگیری سیاسی مجلس وبعضی ازاقتصاد دانان با دولت پرداخته ودولت رادرجیره بندی ، دوقیمتی کردن وسپس کم کردن جیره سوخت موفق دانسته وچنین میگوید ؛ ولی بااینهمه بدلیل عملکردنسبتاموفق آمیزدولت دراجرای این طرح ، عواقب وعوارض تورمی این طرح بسیارنازل ترازپیشبینی کارشناسان اقتصادی بود . روشن نیست که چراایشان بجای فرورفتن دردعوای زرگری اقشارحکومت که پیگیرقدرت گروهی خودمیباشند ویا اقتصاددانانی که آگاهانه یاناآگاهانه تورم رابیشترازحد نشان میدهند ( به مرگ بگیرتا به تب راضی شود ) ، به زندگی اقشار مردم ، زحمتکشان وطبقه کارگرنمیپردازدکه چگونه تغییرقیمت سوخت که خودنیزقبول داردوبارتورمی ان هرچه که واقعی باشد ، بدوش انها بوده وگرانی ایجاد شده موجب گردیده که نتوانند به خرید بعضی ازموادغذایی لازم برای خانواده بپردازند . چگونه بعد از۳۰سال حکومتی که جزوبزرگترین فروشندگان نفت میباشد بصرف ساختن پالایشگاهی نیافتادویاجلوی صادرات قاچاق بنزین وسایرفراورده ها راتوسط سپاه ومقامات دولتی صاحب رانت نگرفت ، چراکه سودسرشارقاچاق انها ودلالی خرید بنزین گران حاصل نمیگردید ! آیا در۵سال اخیرتولید کارخانه ها بیشترشده ، درحالیکه سپاه ورانت داران ، واردات بی کیفیت کالاهاراازچین وسایرکشورهاافزایش داده اندودرحقیقت تنها تغییرایجاد شده گرفتن قدرت بدست زالوصفتان جدید بجای مقامات قبلی بوده است ؟ بدترین اشتباه آقای رخشان درتحلیلی است که نسبت بدرک عملکرد دولت برای حذف یارانه توسط دولتی دارد که درحقیقت مسول اجرایی حکومت نسبت به فاجعه ایجاد شده درکشوراست که میگوید ؛ حالاکه کشوربسمت اقتصادآزادرفته است وجودیارانه چیزی نیست جزمانعی برسرراه رشدهرچه بیشتربازار، یارانه یعنی قیمت کاذب ، یعنی غیررقابتی بودن که منافی اسلوب وشیوه رایج درجوامع سرمایه داری است ، درشیوه دولت محوری گذشته وجود یارانه پدیده ای بودبدیهی ولازم . روشن نیست که ایشان باچه تحلیلی کشورتحت سلطه حکومت دیکتاتوری ایران رابا کشورهای سرمایه داری آزادمقایسه میکند ، آیا ایشان آگاه نیست که یارانه همچنان دراین کشورها مرسوم است وچگونه ایشان سپاه ودربارجدید رهبری راکه همه قدرت اقتصادی ، اجتماعی ، نظامی وسیاسی رادردست گرفته اند بعنوان بخش خصوصی درنظرمیگیرد ؟ مگرجنگ توسط این نظام صورت نگرفت که تاوانش راتنهامردم دادند ، مگرجهت یابی سیاسی ، نظامی ، اقتصادی وسرکوب مردم توسط همه دولتهای مختلف روی کاربارهبری قبلی وفعلی صورت نگرفت ، مگرپرداخت هزینه انرژی هسته ای ، تسلیحات وتروریستها بدست چه کسی بود ، مگرکنترل ارزودلالی ناشی ازان توسط همه دولتهای تابحال صورت نگرفت و مگرهای دیگرکه کشورراازتمامی منظربه فاجعه رسانده است ؟ این ۲۰۰۰۰ میلیارد تومان که ماههاست دردست دولتیست که بابازی ماهرانه مردم راسرکارگذشته ولی بتدریج گرانی رادردست اجراداشته تا اقتصاددانان وابسته ومزدورتورم وگرانی حاصل شده بعدازدادن یارانهرا برای کوچک نشان دادن تورم وگرانی حساب کنندولذا گرانی وحشتناکی که درحال اجرا است لاپوشانی کنند تا کسانی دیگرهم به توهم کمترگرانی وتورم دست یابند . طبعا نمیتوان کارگرمبارزی همچون شماراکه زندگی خودرادراینراه گذشته اید ، مدافع این دولت دانست که یارانه رانیزدر جهت اهداف سرکوب مردم ، باج به سپاه ومقامات حکومتی وپرداخت دستمزد مزدوران چماق بدست داخلی وخارجی بکارخواهد گرفت ، ومیبایست عدم درک شما ازانچه میگذردرامبنا قرارداد ، گرچه وظیفه رهبران کارگری بدلیل نگاه مشتاقی که سایرکارگران به انها دارندبسیار بیشترازسیاستمداران وروشنفکرانی است که درخارج نشسته ودرگیریکدیگربرای کسب قدرتی هستند که تا توسط مردم داخل تایید نشوند حکم دولت درهواراداردوپس ضروری است که نسبت به مسائل داخل کشوربا درکی عمیقتربرخوردشود .

 

دربخش سوم وآخربه دیدگاه آقای رخشان درموردمردم وطبقه کارگرداخل کشوروتاثیراتی که درنتیجه دواقدام مهم دولت یعنی سوخت ویارانه والبته سایراقدامات برانها وارد شده ، پرداخته میشود . ایشان بعد ازبررسی وضعیت مردم کشورمبنی براینکه ۹۰درصدروستاییان و۶۰درصد شهرنشینان ( بیشترشهرهای کوچک ) قطعا یارانه خواهند گرفت ، میگوید ؛ درمباحث چپ بغیرازاین شعارعمومی ( جلوگیری ازاجرای طرح یارانه ها ) هیچ حالت دیگری موردبحث قرارنمیگیرددرحالیکه اجرای یارانه هاهرروزنزدیکترمیشود ، لازمست که باین نیزفکرکرد که وظایف تشکلهای کارگری درمقابل اجرای طرح یارانه ها چیست ، علت بی توجهی چپ به این موضوع بنظرمن عدم اعتقاد به راهکارهای عملی درمقابل شرایط حاضراست که چپ این کارهارارفرمیستی وسازشکارانه میداند ، بسیاری ازاین کارشناسان بشدت ازتجزیه وتحلیل این طرح جهت رسیدن به راهکارهای عملی ابادارندتامبادا انقلاب رویایی انها به تاخیربیافتدگویاکه دردل این طرح انقلابی نهفته است ، نتیجه این امرانفعال درمقابل اجرای طرح است که باعث وخامت بیشترزندگی کارگران خواهد شد . اتفاقاایشان باید بداند که اگردرعدم نفوذ چپ ( مخصوصا چپ مقیم خارج ) درطبقه کارگران توافق وجود داردودلیل انفعال چپ نیزهمین است ، تردیدی نیست که شعارعمومی انها بهردلیلی که گفته شودبسود مردم وبالطبع بسودکارگران وروستاییان میباشد ، چرا که همچون سایرعملکردهای این دولت وکلاحکومت اسلامی در۳۰سال گذشته طبق اصل ۴۴وسایر اصول قانون اساسی برای حفظ نظام است . این طرح همانطورکه دربالاتوضیح داده شدواثراتش درجامعه باگرانی درحال رشدآشکارگردیده درجهت کارگران ومردم نبوده وتاخیردراجرای طرح نیزبجهت ترس دولت ازاعتراضات وسیع میباشد ، اماقابل فهم نیست که چگونه ایشان فقرروزافزون مردم وکارگران وآمارهای ارائه شده برای خط فقررانمیبند ! چگونه ایشان بدردذهنی سایرروشنفکرانی که همیشه معادلات جامعه رادرذهن خودحل میکنند دچارگشته وباوجوداعتراف ازعدم تشکیلات کارگری ازراهکارهای عملی حرف میزند ، مگرسندیکای مستقل کارگران تشکیل شده که با دولت مذاکره نموده ودولت راواداربه جهت دهی بسودکارگران وبالطبع مردم نماید ؟ ایشان ادامه میدهد ؛ اگرانها فکرمیکنند که باوخیم ترشدن وضع کارگران انها انقلاب خواهندکرد ، این اشتباهی است که درتمام۳۰سال گذشته هم مرتکب شده اند ، اگرکارگران ۳۰سال گذشته طبق نظرومتداین چپ ، منفعل میبودند ، یعنی فقط بایدزمان انقلاب جنبشی کردودیگرهیچ ، اینهمه حرکت واعتصاب جهت احقاق حق صورت نمیگرفت ، سندیکای واحد وهفت تپه تشکیل نمیشدندووضع کارگران امروزبسیاربدتربود . اگرازانتقاد تند آقای رخشان نسبت به چپ بگذریم هرچندواقعا بدلیل عملکرد ضعیف چپ محق بوده وبسیاری ازگروههای سیاسی چپ ( وبعضی ازگروههای دیگر ) اعتقاد دارندکه فقربیش ازحد منجربه انقلاب میشودوبرای همین ازتحریم اقتصادی وجنگ پشتیبانی میکنند ، ولی بهرحال انچه مردم وکارگران بایدباان مبارزه کنند دولت وحکومت اسلامی حاکم میباشدوجمله اخیرایشان جوهرواقعی مبارزه رانشان میدهد که چگونه زیرسرکوب وحشتناک رژیم به تاسیس دوسندیکای مستقل کارگری موفق شده وبسیاری ازکارگران زندانی پرورش یافته همین دوسندیکا میباشند . ایشان سپس به مقایسه دولتهای گذشته درموردکوپن ویارانه ودرصدافزایش حقوق پرداخته ونتیجه میگیرد که دردوره این دولت حقوق کارگران شاغل درشرکتهاوموسسات دولتی ، اداری ، کشوری ولشگری وبازنشستگان بشدتافزایش (۴۵ درصد ) یافته درحالیکه درصدافزایش حقوق دردولتهای قبلی حد اکثر۱۷ درصد بوده است ونتیجه عجیبی میگیردکه درزمان انتخابات سال ۸۸ دولت بشدت ازطرف طیف کارگروبازنشستگان مورداقبال قرارگرفت . ایشان فراموش میکند که وعده های قبل ازانتخابات دولت درسال۸۴موجب حمایت اقشارناگاه ، قشرحاشیه نشین شهرهاوبازنشستگان گردید ، ولی زمانیکه در۴سال دولتمداری! گرانی وحشتناک وواگذاری پروژه ها وصنایع مادروبزرگ به سپاه ، واردات بی رویه ازچین که موجب ورشکستگی تعدادی کارخانه وبیکاری کارگران که با تحریم بیشترنیزهمراه گردید فقرروزافزون مردم وکارگران راباوجودافزایش بیشترحقوق که ازتوافق سران نظام ونه فقط دولت تصویب شد ، ببارآورد . دیگرحمایت ازرییس دروغگودرانتخابات سال ۸۸انجام نگردید که جنبش سبزتبلوران بود ، گرچه پول بحساب ریخته شده ای که بیشترشوی تبلیغاتی بودپس ازموفقیت درانتخابات ازحساب بازنشستگان کسرگردید . چنانچه درادامه ایشان بازهم واقعیت رابدرستی بیان میکند که ؛ امروزبزرگترین مشکلات طبقه کارگرراباید درعدم امنیت شغلی وخطربیکاری وبرخوردارنبودن ازبیمه های اجتماعی جست بخصوص دررشته هایی که دربازارجهانی ازقدرت برخوردارنیستند ، کارگران هرروز درمعرض فلاکت بیشترقراردارند ، علاوه براین گسترش وسیع کارارزان کارگران مهاجروهمچنین کودکان کارشکافی عمیق درطبقه کارگرایجاد کرده است که خوداین مانعی برسرراه افزایش بیشتردستمزدهااست ، باین موضوع باید سطح رسمی حد اقل دستمزدها راهم اضافه کردکه انهم همیشه مانعی برای بهبودزندگی کارگران بوده است . اگرازحقوق ایشان که به اشتباه ۹۰۰۰تومان درسال۷۰ذکرشده وپس انداز!؟ ۸ ماهه کارگران برای خرید ماشین ونکات دیگری که ازرفاه بیشترحرف میزندوقابل قبول نیست گذرشود ، جوهراصلی مشکلات کارگران ومردم تحت فشاردرجمله بالای ایشان روشن است . کیست که نداندکارگران وبیشترمردم درحال حاضراست که قدرت کمتری برای خریدگوشت ، موادغذایی دیگر، دارووپوشاک داشته ، اجاره ها سرسام آورشده وحتی محدودیتهایی که سازمانهای دولتی بیمه یک طرفانه وبه ضررکارگران ومردم تغییرداده اند موجب گردیده بیمه شونده هاهزینه سنگینی رانسبت به دارو ، بیمارستان وجراحی پرداخت کنند ، که دراینحالت تکلیف هزینه وحشتناک برای کسانی که فاقد بیمه بوده وتعدادشان کم نیست ، معلوم نمیباشد . اگرمواردی که دربالاموردنقدقرارگرفت وکلاباواقعییات ۳۰سال گذشته نمیخواند و مفهوم نیست چراایشان انهاراذکرکرده است ازمقاله حذف شود ، بدنه سالمی باقی میماند که بیان یک کارگرمبارزاست که توانسته باسایرکارگران مبارززیرسرکوب حکومت به تشکیل سندیکای مستقل نیشکرهفت تپه دست بزند . کما اینکه ایشان به ملزوماتی اشاره میکندکه باید نه تنها در مورد اجرای طرح هدفمند کردن یارانه صورت گیرند بلکه ضرورت پیروزی کارگران برمردم بعد ازاین ملزومات وسایرنیازهاانجام میگردد ، ملزوماتی همچون ؛ حق ایجادتشکلهای کارگری وحق اعتصاب ، عدم دخالت دولت درتعیین دستمزد ، پرداخت بیمه بیکاری تازمان اشتغال مجدد ، حضورنمایندگان تشکلهای کارگری درکمیسیون یارانه وافزایش دستمزدها به تناسب تورم ، که میتوان مواردی همچون عدم اخراج کارگران درزمان اعتصاب ویا بعدازان ، پرداخت حقوق کامل پس ازاعتصاب ، داشتن حق سندیکاونشریه مستقل ، بهبود بیمه هاوپرداخت هزینه های مربوطه ، تنظیم ساعات کارومرخصی های سالیانه وبیماری ، برابری حقوق زنان بامردان ، حذف کارکودکان ، کاهش ساعات کار برای کارهای سخت وغیره رانیزاضافه نمود . هرچند آقای رخشان فکرمیکند که خصوصی سازی امکان جایگزینی تشکلهای کارگری بجای چتر حمایتی دولتی میگردد ، ولی با سپاهی خونخوارکه بعنوان سرمایه دارخصوصی جای دولت راگرفته ، مبارزه دشوارترخواهد بودواگر۳۰سال طول کشیده که تنها دوسندیکای کارگری مستقل تشکیل شود ، حجم عظیم کارومشکلات گسترده درمقابل این دولت سرکوبگروفریبکارنمایان میگرددتابتواند اعتصابات گسترده وپراکنده ای که درچند سال گذشته اتفاق افتاد راسازماندهی نماید . درحاضرکمترکشوری رامیتوان یافت که کارگرانش بصرف درخواست تشکیل سندیکابدون محاکمه وداشتن وکیل به زندانیهای طولانی گرفتارگردندواین حکومت با ماموراجرایی و قوه قضایی امربرخود بخوبی نشان داده که چطوردشمن واقعی نظام راشناخته وانهارابه اشد مجازات میرساند . آری دوست گرامی همانطورکه جوانان دانشجوکه فرزندان اقشارمختلف ازکارکنان ، کارگران ، معلمان ، اقلیتها وغیره بوده وباجنبش خودتوانستند پایه های رژیم رابلرزه درآورند ، باید دانست که کارگران حتی با داشتن تشکیلات مستقلخوددروزارت نفت ، راه ، صنایع واکثرکارخانه های مکانیک وفلزی ، ، ساختمان وغیره امکان نخواهند داشت درنظام مبتنی برمذهب ودیکتاتوری به خواست خودبرسندمگرانکه با ایجاد این سندیکاهای مستقل در رسیدن به اهداف صنفی خود ، درادامه با همراهی مشترک با سایرجنبشهای دانشجویی ، زنان ، اقلیتهای قومی ، دینی ، معلمان وغیره به مبارزه با رژیم تا سرنگونی ان بپردازند .

 

محمد ایرانی ۲۷ آذر ۱۳۸۹، ۱۸دسامبر۲۰۱۰