پیروزی مردم تونس پیروزی ماهم هست!

 

سرانجام پس ازیک ماه اعتراض های خیابانی توسط جوانان بیکار وزحمتکشان بدنبال افزایش قیمت مواد غذائی ودراعتراض به بیکاری وسیع وهم چنین علیه استبداد وسرکوب ،رئیس جمهور مادام العمر تونس بن علی، فرار را برقرارترجیح داد. جرقه اولیه باخودسوزی یک جوان فارغ التحصیل بیکارزده شد که  منجربه سرریزشدن خشم فروخفته مردم از سیاست های فلاکت آفرین  نئولییرالی دولت  واستبداد وسرکوب گردید.درطی چندهفته ازشروع اعتراضات گذشت،دولت همه راه هائی را که مستبدین  برای کنترل اوضاع وایجاد آرامش بلدند،یک به یک آزمود.اما ازسرکوب وکشتاروحالت فوق العاده وانحلال کابینه مجلس تاوعده وعیدهای کاهش قیمتها وپایان دادن به ریاست جمهوری خوددرانتهای این دوره وبرکناری وزیرکشورو... طرفی نه بست. خیزش مردم که ازاعتراض به بیکاری وگرانی شروع بوده به خواست برکناروی که 23 سال است کرسی قدرت را درچنگ خود گرفته وعملا نوعی سلطنت "جمهوری" بوجود آورده بود فراروئید.

مبارزات اعتراضی وقیام مردم تونس از جهاتی وازنظرشکل مبارزه شباهت هائی به انقلاب بهمن 57 وازجهاتی به جنبش اعتراضی اخیرمردم ایران دارد:تمرکز شعارها علیه کانون اصلی قدرت(شاه وخامنه ای)،تظاهرات قیام گونه درشهرهای مختلف، اعلام حالت فوق العاده برقراری حکومت نظامی وممنوعیت تجمعات بیش ازسه نفر ونافرمانی مدنی- اجتماعی مردم دربرابرآن و  ریختن به خیابانها وسرانجام اعلام شنیدن صدای مردم توسط بن علی وبالأخره فراراو وواگذاری قدرت به دولت برگمارده اش برای کنترل اوضاع ورتق وفتق اموردرغیاب او(شبیه بختیاردرزمان شاه) ازجمله این شباهتهاست.او نیزهم چون شاه سابق به دولت های بزرگ غربی وابسته بود که آنها نیزوقتی اوضاع را خطرناک یافتند برای کنترل اوضاع وجلوگیری ازرادیکالیزه شدن جنبش اعتراضی ترجیح  دادند که هرچه زودتر این مهره سوخته را که  درانتخابات تقلبی خود خوانده وپیروزی های90%،درخلسه کامل حکومت مادام العمرفرورفته بود،به عقب بکشند.این مبارزات هم چنین ازجنبش یک سال ونیم اخیرایران نیز الهام گرفته است ولی نه آن سیمائی که "سبزها" واصلاح طلبان مدعی آنند و می کوشند باتحریف رویدادها  به جنبش ما بدهند:یک مبارزه "مدنی آرام وضدخشونت ودرچهارچوب هنجارهای قانونی وچهارچوب نظام"،بلکه آنگونه که درخیابانها ودرتظاهرات وقیام های مردم وسنگربندی خیابانها وخلع سلاح مأموران مسلح وآزادسازی فضاهای شهری ودانشگاهی و... ازکنترل سرکوبگران صورت می گرفت وبطورروزانه پژواک جهانی می یافت. والبته جبش مردم تونس نیز به نوبه خود درسهای مهمی برای الهام بخشیدن به جنبش مردم ایران  دارد:

درآنجا برخلاف ایران مبارزه دراعتراض به بیکاری وگرانی و وسیاست های فلاکت آفرین ودیکته شده بانک جهانی وچند برابرشدن نرخ ارزاق شروع شد وسپس به  مطالبات فراگیرسیاسی فراروئید.همین فرایند موجب تقویت پایه های توده ای وشکل گیری یک جنبش مطالباتی-ضداستبدادی گردید.چراکه هم سبب طرح مطالبات معیشتی وبسیج کننده درکنارمطالبات سیاسی گردید وهم به آن خصلت سراسری درشهرهای مختلف کشور داد.حاصل آن نیز حضورفعال وگسترده ترکارگران وبیکاران وزحمتکشان وجوانان دراین جنبش بود. ترکیب مطالبات معیشتی وسیاسی ومستقل بودن جنبش ازاتوریته ونفوذ این یا آن جریان درون حکومتی ازمهمترین نقاط قوت این جنبش است،گرچه هنوز به معنی تضمین آن نیست.واین درحالی است که بدلیل نفوذ اپوزیسیون درونی رژیم برجنبش موجود ایران، آنها دربرابرتعمیق مطالبات وپیوند مطالبات سیاسی واقتصادی وروند ساختارشکنی جنبش کارشکنی کردند.اصلاح طلبان ما جملگی سیاست آزادسازی قیمتها را لبیک گفته وآن را اجتناب ناپذیراعلام کردند.

جنبش مردم تونس نیز یک جنبش خودجوش است که با ابتکارازپائین وتوسط بیکاران و کارگران و زحمتکشان وجوانان ودانشجویان وروشنفکران ونه ابتکاروفراخوان این یا آن حزب ورهبرفرهمند شکل گرفته است.بی گمان مدعیان بسیاری وابسته به ساختارموجود سیاسی و اپوزیسیون داخلی حاکمیت  به کمک قدرت های خارجی ورسانه های آنان، با مشاهده قیام مردم تلاش مضاعفی را برای سوارشدن برموج گسترش یابنده  وکنترل آن بکارگرفته وخواهند گرفت. تمامی تلاش ها مصروف این خواهد شد که به گویند جنبش به هدف خود رسیده و  جوانان بیکارو مردم  وظیفه خود را انجام داده اند واکنون زمان  فرصت دادن به  سیاستمداران است تا مشکلات را حل کنند. اما موجودیت  یافتن و پیروزی این جنبش قبل ازهرچیز مدیون بیرون بودن آن ازحیطه نفوذ وکنترل این گونه جریانات شبه اپوزیسیون ومدافع نظم موجود است وبدیهی است که جنبش مردم تونس تامادامیکه این اخگرسوزان درآن خاموش نشده باشد بهمان اندازه دارای دست آوردهای بیشتری خواهد بود.حنبشی که البته  برای نیل به اهداف واقعی ونهائی خود با چالش ها وآزمونهای متعددی مواجه اند که خطربهم ریختن آرایش صفوف آن درپی تغییرسریع شرایط سیاسی وبانتظاروعده ووعیدهای نسیه دولتمردان ماندن ازجمله آنهاست.تجارب بسیاری نشان داده اند که تداوم جنبش وفشارازپائین وسنگرگرفتن درمحلات وکارخانه ها وخیابانها وایجاد تجمعات وتشکل ها واقعی خود، وتمرین واعمال خود حکومتی درهرحوزه وفضائی که آزادمی شودویا ممکن می گردد،به موازات صیقل دادن به گفتمان ومطالبات خویش ونسپردن زمام امور به مدافعان نظم موجود، تقویت همبستگی صفوف وپایگاه اجتماعی خود ونیزهمبستگی وپیوند باجنبش های ضدنظم موجودجهانی است که می تواند تضمین کننده استمرارجنبش ودست آوردهای آن باشد.

جنبش مردم تونس درعین حال بخشی ازجنبشی است که علیه تعرض نظام سرمایه داری وسیاست نئولیبرالی آن به پاخاسته است.بخشی ازجنبشی است که دربولیوی والجزایرویونان وبسیاری نقاط دیگرجهان جاری است. وازقضا جنبش اعتراضی یک سال گذشته ایران بدلیل ویژگی های حکومت اسلامی ونفوذگفتمان نئولیبرالی برآن وضعف وپراکندگی نیروهای چپ،دارای نوعی نقصان وگسست است.گرچه جنبش ایران هم بالقوه واجد چنین پتانسیلی است وبویژه با پیش بردآزادسازی قیمتها وتعرض گسترده به معیشت کارگران وزحمتکشان زمینه تقویت این وجه اشتراک با سایرجنبش های جهانی برجسته ترمی گردد.

ازنظرشکل مبارزه نیزتجربه مبارزات سالهای اخیردرمقابل افسون نئولیبرالها واصلاح طلبان وهمه رفرمیستهائی قراردارد که بی وقفه تلاش دارند که تا مبارزات مردم را  تحت عنوان دهان پرکن جامعه مدنی ومبارزات "مسالمت آمیز"وضد خشونت بسته بندی کنند. آنها  با مسخ وتحریف محتوای انقلاب ونشاندن هیولای جمهوری اسلامی به مثابه محصول انقلاب ومترادف با آن-ونه آنطورکه واقعا بوده شکست وسرکوب انقلاب- مردم به ستوه آمده را ازتنها سلاح واقعی وکارآمد خود خلع  کنند. سعی اینها چه درغالب جنبش "سبز"و چه باصطلاح اپوزیسیون اصلاح طلب و...  جزکشیدن چاشنی انقلابی مبارزات مردم و خاموش کردن این اخگرسوزان نهفته درآن نبوده ونیست و ازقضایکی ازمشکلات جنبش ما برای هموارکردن راه پیشروی خود ضرورت خنثی کردن افسون بازدارنده آنهاست.درنزدآنها منشأ خشونت و حاملین خشونت نه حاکمیت بلکه مردمی هستند که بدفاع ازخویش وعقب راندن سلطه طلبان وبه دنبال تغییراوضاع  وحق تعیین سرنوشت خود به پامی خیزند.

یکی دیگرازپدیده های قابل تأمل جنبش مردم تونس نقش جوانان بیکاردرآن است.اینکه خودسوزی یک فارغ التحصیل دانشگاهی بیکارجرقه این جنبش را زد حاوی معنای مهمی است .نه فقط بدین دلیل که درجهان امروزبدلیل گسترش دامنه بیکاری جنبش دانشجوئی وفارغ التحصیلان حتی شانس استثمارشدن مستقیم را ندارند بلکه با تیغ بیکاری برفرازسرخود بخشی ازارتش کاروارتش بیکاری بشمارمی رود که درتقابل ومصاف با نظام سرمایه داری قراردارند،بلکه بدین دلیل که بطورکلی نسل جوان،آنهم درکشورجوانی چون تونس-بطورمستمربا هیولای بیکاری مواجه است ومحصول روندهای جهانی سرمایه است. چنین وضعیتی که فقط به تونس محدودنیست ودرایران ونقاط بسیاردیگری هم وجود دارد،موجب میشود که این طیف گسترده ناراضی وخشمگین دارای پتانسیل انفجاری وانقلابی بیشتری درحمله به مناسبات سرمایه داری باشند.گوئی شرایط زندگی آنها بیشتر مصداق این شعار مانیفست است که کارگران جززنجیرهایشان چیزی برای ازدست دادن ندارند.واین درحالی است که آن بخش های شاغل وهنوزدارای پست وشغل ثابت که ازجانب سرمایه بدلیل پیشبردشتابان سیاست کارمنعطف وموقت وبا دستمزدپائین موردتهدیداست، برای حفظ شغل خودشان تلاش ورزند.فشاربه آنها هم چنین ازطریق ارتش بزرگ ذخیره کار یعنی  بیکارانی که هردم به صفوفشان افزوده میشود صورت می گرد.

درچنین شرایطی بی تردید ازیکسو توجه لازم به این بخش جنش کارگری به مثابه نوک حمله اعتراضی ودارای پتانسیل بالا،ایجاد پیوند وهمبستگی بین بیکاران وشاغلین که بورژوازی درصدد ایجاد شکاف بین آنهاست و نیزگسترش آگاهی وسازمان یابی درمیان ارتش ذخیره کار وجوانان به خصوص علیه بنیادگرائی اسلامی ومنزوی ساختن آن دراین کشورها ازاهمیت زیادی برخورداراست.

***

هم اکنون درتونس والجزایز وبولیوی اعتراضات مردمی حکومت این کشورها را به عقب نشینی ازآزادسازی قیمتها وقطع یارانه ها وادارساخته است. بی تردید درایران هم جوانان وکارگران وزحمتکشان وبیکاران  که با تهاجم مشابهی مواجه اندقادرند یورش رژیم را درهم بشکنند و آن را واداربه عقب نشینی کنند.

 

تقی روزبه   2011-01-15 ----  25-10-89

http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com

taghi_roozbeh@yahoo.com