مبارزه ضد استبدادی در مصر و گره گاه ها

 

     بالاخره برج و باروی استبداد مصر هم ترک برداشت. پس از توفان قیام مردم تونس که بسیاری از کشورهای خاور میانه را در نوردید و خواب مستبدین حاکم در پاره‌ای از این کشورها را به کابوس تبدیل کرد، هم‌ اکنون قیام سراسری مردم مصر زمین‌ لرزه سیاسی عظیمی را بوجود آورده که بسیاری، مخصوصاً متحدین حکومت مصر را،  غافلگیر کرده است. انقلاب تکنولوژیک و پیدایی ابزار های رسانه ای چون فیس بوک و تویتر هم  طلسم خفقان و ممیزی مستبدین قرن بیست و یکم را شکست و علی‌ رغم فیلتر هایی که کشورهای صنعتی برای از کار انداختن همین اختراعات تدارک دیده بودند، تا همین اندازه هم این رسانه‌ها کار خود را کرده‌اند و توده های لگدمال شده مصر ارزش آنرا دریافتند و در بسیج مردم بموقع از آن استفاده کردند.

     در مصر، پس از درگیری‌های اولیه که به کشته و زخمی شدن بسیاری منجر شده بود، حسنی مبارک در سخنرانی تلویزیونی نسبت به این وقایع اظهار تأسف کرد و گفت که همیشه با فقرا همدردی کرده است! او در عین حال وعده‌هایی داد که معمولاً شیوه همه مستبدین در شرایط رویارویی با شورش و قیام توده های بجان آمده از سرکوب، فقر، گرسنگی و فلاکت است و به بهانه اینکه اگر کنار برود کشور به هرج و مرج دچار می شود، حاضر نشد به خواست مردم گردن گذارد و قدرت را رها کند.

      حسنی مبارک دقیقاً زمانی قول میداد و تهدید می‌کرد که لباس شخصی های حکومتی صدها نفر را در خیابان‌های قاهره، اسکندریه، سوئز و دیگر شهر ها کشته و طبق اغلب خبر گزاری های معتبر بیش از سه هزار نفر را زخمی و یا دستگیر کرده و در گروه های صد نفره زمینه آشوب و هرج و مرج را بوجود می آوردند. اما توده هادر خیابانند و بر خواست های خود پا فشاری می کنند. شدت خشم آن‌ها بقدری بود که جمعه شب چندین ساختمان که همگی نمادهای سرکوب و کشتار بود را به آتش کشیدند، از آن جمله بود حزب دولتی ان. د. پ. ( حزب دمکرایتک ملی ) و وزارت داخله، تلویزیون دولتی و در کل کشور بیش از شصت پاسگاه پلیس. مردم ضمن ادامه تظاهرات آرام زمانی که مشاهده کردند عوامل ناشناسی به تخریب و غارت موزه ها مشغولند از ارتش که  ظاهراً موضع بی‌طرف گرفته و دست غارتگران را باز گذاشته بود، خواستند که مداخله کند و جلوی نابودی اموال ملی را بگیرد. در روزهای بعد که دامنه غارت به بسیاری مکان ها کشیده شد، مردم خود کنترل محلات و حفاظت از مناطق حساس را بعهده گرفتند.

     شعار ها از همان آغاز ضد دیکتاتوری و برای آزادی بود: « بازی تمام است، مبارک »، « آزادی، مبارک، گم شو »، « مبارک بیدار شو، امروز آخرین روز تو است »، و « ما جمال را نمی خواهیم. » حسنی مبارک تا کنون با تاکتیک متناقضی با این شورش مردمی برخورد کرده است. از یک سو، اپوزیسیون رابه دیالوگ دعوت می‌کند و از دیگر سو، یک  روز با دستور پرواز جت و هلیکوپتر بر فراز مردم، و روز دیگر با گسیل چماق بدستان اسب و شتر سوار، تلاش میکند برگ تهدید و ارعاب را از دست ندهد. این تاکتیک، البته بدون مشورت با نیروهای امنیتی، ارتش و مشاوران مورد اعتماد او صورت نمی گیرد. بازگشت عجولانه سمی عنان، فرمانده کل قوای مصر، از آمریکا و، طبق گزارش خبرگذاری ار. ان.ان.، مشورت او در روز شنبه با فرماندهان ارتش پیرامون کنار رفتن حسنی مبارک، بخش دیگری از تلاش‌های دستگاه حاکمه برای حفظ نظام با تغییراتی سطحی در راس هرم حکومتی است.

       شیوه برخورد دول اروپا و آمریکا هم در راستای حفظ حسنی مبارک و تغییرات گام به گام بدون آسیب رساندن به پایه‌های اصلی نظام است. باراک اوباما در عین حالی که بن علی، حاکم فراری تونس، را یک دیکتاتور می‌نامد و می‌گوید که در کنار مردم تونس است و از خواست های

 

 

 

 دمکراتیک آن‌ها پشتیبانی میکند، با لحن کاملاً محتاطانه با حسنی مبارک برخورد کرد: او در نخستین واکنش خود گفت: « آمریکا طرفدار حقوق مردم مصر است، ما با دولت بمنظور آینده‌ای

 عادلانه تر، آزادتر و امید بخش تر کار می کنیم. »! ارتباط تلفنی روبرت گیت، وزیر دفاع امریکا، با همتای مصری خود و هیلاری کلینتن با عمر سلیمان هم در همین رابطه بود. دو روز بعد، روز یک‌شنبه باراک اوباما موضع گیری مشخص تری داشت و از « گذر تنظیم شده » به دولتی که  نمایندگی بیشتر در آن وجود داشته باشد، سخن گفت. ( ۱ )

       رهبران دول اروپایی هم برای حفظ حسنی مبارک نگرانی خود را نشان دادند، او را تشویق  کردند زندانیان سیاسی را آزاد کند و رفورم هایی را برای ثبات حکومت خود عملی سازد. آلمان، فرانسه و بریتانیا طی بیانیه مشترکی اعلام کردند:« ما نقش تعادل بخش حسنی مبارک را طی سالها در خاور میانه شناخته ایم و می‌خواهیم که همین نقش را در وضعیت کنونی بعهده بگیرد. » ( ۲ )

       نقش « تعادل بخش ! » حسنی مبارک که مخصوصاً اتحادیه اروپا خواهان آن است، بخاطر ادامه سیاست پس از کمپ دیوید در سال  ۱۹۷۹و صلح بااسرائیل است که انور سادات مبتکر آن بود. او و حسنی مبارک به سیاست جمال عبدالناصر که به « راه سوم » معروف بود و شامل سرمایه داری دولتی، حفظ نوعی استقلال از غرب و نزدیکی به شوروی سابق بود، خاتمه دادند. اما در عین حال بخش دیگری از برنامه جمال عبدالناصر را که عبارت بود از نظام تک حزبی و قلع و قمع  همه احزاب و جریانات اپوزیسیون، منجمله اخوان المسلمین، را جزئی از سیاست همیشگی خود قرار دادند، از شوروی‌ها خواستند تا مصر را ترک کنند و خصوصی سازی ها را طبق خواست سرمایه داری جهانی در شکل نئو لیبرالی آن پیاده کردند. زمینه این کار، البته، فراهم بود. چون جمال عبدالناصر با انجام اصلاحات ارضی و صنعتی کردن کشور مصر را به یک جامعه سرمایه داری تبدیل کرده بود. انورالسادات پیش از آنکه بدست عضوی از اخوان المسلمین ترور شود، حسنی مبارک را به جانشینی خود انتخاب کرد.

    حسنی مبارک پس از قتل سادات تاکنون شرایط فوق‌العاده و نوعی حکومت نظامی بر قرار کرده، همه احزاب و سازمان های اپوزیسیون، منجمله اخوان المسلمین، را پیوسته بشدت سرکوب کرده است. گرچه گرایشات تروریستی و ضد یهودی درون این سازمان را نمیتوان دست کم گرفت، ولی چند عمل تروریستی اعضایی از این سازمان بهانه ی کافی بدست حسنی مبارک داد تا همه احزاب و گروه‌های دیگر را تار و مار یا به پشت میله های زندان ها بفرستد.

      روابط دول سرمایه داری غرب تا پیش از ناآرامی های این هفته، با مصر دوستانه بوده و آن‌ها هیچ فشاری بر حکومت مصر بخاطر نقض حقوق بشر و یا فقر و فلاکتی که مردم مصر از آن دهه هاست رنج می‌بردند، نیاورده بودند. آن‌ها  همیشه بخاطر موقعیت سیاسی  و منطقه ای مصر و نقشی که در حفظ ثبات منطقه و میانجیگری با اسرائیل بعهده گرفته است، اهمیت ویژه ای  برای روابط خود با آن قائل اند و از آن پشتیبانی کرده اند. آمریکا سالانه معادل یک و نیم میلیارد دلار به مصر کمک می‌کند که یک میلیارد و سی صد میلیون آن کمک نظامی است. با این همه، رستاخیر همگانی مردم مصر و تغییراتی که مقاومت و پایداری آن‌ها میتواند در کل منطقه بوجود آورد، تعادل مورد دلخواه غرب را برهم زند و بر منافع اقتصادی و سوق الجیشی آن‌ها آسیب رساند، نگرانیهای زیادی را ببار آورده است. هم از این روست است تأکید دول اروپا بر « حفظ ثبات » و بزرگ کردن خطر اخوان المسلمین. و این همه نیست مگر سرپوش گذاشتن بر مسائل اصلی مردم  مصر یعنی نبود آزادی‌های سیاسی و مسائل مبتلابه روز مره مردم که عبارتند از : فقر، بیکاری، و نداشتن زندگی توأم باکرامت انسانی. آیا در کشوری که بیست پنج حزب و سازمان سیاسی وجود دارد و اتحادیه ها سابقه مبارزاتی نسبتاً درخشانی دارند، محدود کردن اپوزیسیون

 

 

 به اخوان المسلمین آب ریختن به آسیاب جریاناتی نیست که در صددند همه حرکت‌های آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردم را تحت بهانه « خطر نیرو گرفتن حکومتی شبیه ایران » با علم کردن مهره‌های مورد اعتماد خود از درون همین نظام دوباره سرکوب کنند؟

      مردم جامعه هشتاد و پنج ملیونی مصر علیه استبداد و مشکلاتی که روزانه باآن در گیرند قیام کرده اند. هنوز سی در صد مردم بی سواد، ۴۰ در صد  زیر خط فقر و .۴  در صد آن‌ها  بیکارند، و طبق آمار رسمی تورم حدود چهارده در صد است، دولت  ۲۵ میلیارد پوند مصری کسری موازنه بودجه داشته است و فقط تا ماه سپتامبر ۲۰۰۹ سی و دو هزار میلیارد پوند از بانک قرص گرفته و در همان سال صدور نفت و گاز ۴۳ در صد و تولیدات بخش کشاورزی ۲۰ تا ۴۰ در صد کاهش داشته است، ( ۳ )

      حسنی مبارک در پنجمین دوره انتخابات که تنها دوره ای بود که مردم بیش از یک نامزد را میتوانستد بر گزینند، چون پی برده بود که احتمال نوعی دگرگونی به سمت پلورالیسم سیاسی، حد اقل در همان انتخابات فرمایشی، وجود دارد، دست به تقلب زد و  کبریت شورش را کشید، دقیقاً همان کاری که خامنه ای و شرکا دو سال پیش انجام دادند. وضعیت مصر استثناء نیست. حسنی مبارک چهارصد هزار نیروی سرکوبگر لباس شخصی ، سیستم جاسوسی گسترده داخلی و خارجی و سیستم نظامی و پلیسی صاحب امتیاز اقتصادی گسترده دارد و علاوه بر همه این‌ها  فساد گسترده و سوء مدیریت اقتصادی. آیا تونس، و دیگر کشورهای دستخوش بحران منجمله کشورمان چنین وضعیتی ندارند؟

      امروزه ارتجاع حاکم در منطقه و متحدین آن‌ با جنبش های اجتماعی نوع جدیدی مواجهند که ستون‌های اصلی آنرا جوانان تشکیل می دهند. نسل عمدتا تحصیل کرده آگاهی که تا چهل در صد آن بیکارند. شصت در صد مردم خاور میانه جوانند، اما چه دانشگاهی باشند چه بی‌سواد، هیچ چشم اندازی را برای آینده خود تحت حاکمیت دزدان ( کلپتو کراسی ) مستبد و فاسد کنونی نمی‌توانند تصور کنند. این نسل جوان زندگی انسانی توأم با کرامتی را طلب می‌کند و دیکتاتور ها را بر نمی تابد. دیگر نمی‌خواهد شرایطی را بپذیرند که این دیکتاتور ها یکی با « امیر مومنان » ( پادشاه مغرب ) خواندن خود، دیگری با وصل شجره نامه خود به پیمبران ( ملک عبداللله، پادشاه اردن )، سومی خود و قبیله اش را « حافظ اماکن مقدس » نامیدن ( پادشاه عربستان ) و چهارمی خود را ولی خدا بر روی زمین ( جمهوری اسلامی ایران ) خواندن، می‌خواهند بر آن‌ تحمیل کنند.

       اما کشورهای سرمایه داری غرب که تاکنون با تکیه بر این ساختار سیاسی و حکومت های نیابتی به غارت و استثمار خلق های این منطقه مشغول بوده اند، خواهان پیشبرد همین شرایطند. صفاتی که باراک اوباما در نخستین برخورد خود با حکومت مصر در جمله‌اش آورد، هشدار دهنده بود. او گفت که: « آینده‌ای عادلانه تر، امید بخش تر و آزادانه تر !! » را برای مردم مصر می خواهد. و معلوم می‌شود که از منظر دستگاه حکومتی آمریکا مصر دهه هاست عادلانه بوده است! اکنون می‌خواهند از خارج آنرا عادلانه تر کنند!  بین این طرز تفکر و نسل جوان طالب تحولات بنیادین که بیش از ده روز است در خیابان ها برای پایه‌ای ترین حقوق انسانی خود مبارزه می‌کند و با خون خود بر سنگ فرش خیابان‌ها تاریخ انقلابش را به ثبت می رساند، دریایی فاصله هست. آیا مردم این مناطق میتوانند به دمکراسی های مورد نظر دول سرمایه داری که در همین دو دهه ی گذشته بارها قواعد دمکراسی پارلمانی خود را زیر پا گذاشته‌اند، مثلاً در انتخابات پارلمانی گذشته در الجزایر و فلسطین که در هر دو مذهبیون پیروز شدند ولی مورد پذیرش آن‌ها  نبود، باور داشته باشند؟ حقیقت این است که دمکراسی های هرمی موردعلاقه این دول که آمریکا در راس آن و دیگر کشورها به ترتیب رده های تحتانی آنرا تشکیل می‌دهند تا نظم نابرابر سیاسی و اقتصادی را نگهبانی کنند، شکست‌خورده است. در خصوص شکست اقتصاد نئو لیبرالی بازار هم بجاست نظر ژوزف ای. ستیگلیت، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱ را مطالعه کنیم او می گوید: « حدود یک چهارم کل در آمد آمریکا به جیب یک در صد بالای جامعه میرود، در حالیکه در آمد اغلب

 

 

 

 مردم آمریکا از دوازده سال پیش کمتر است. بانکها نه قبول می‌کنند که اعتبارهای نادرست داده‌اند  و نه خسارت ها را می پذیرند. بخش مالی می‌خواهد حکومت را وادار کند باز پرداخت کامل ( خسارت ) را بعهده بگیرد، حتی وقتی به بیگاری بیشتر، حیف و میل یا فقر گسترده منتهی شود...... خسارات را بانکها و متخصصین اقتصادی ای باید بعهده بگیرند که مارا به این مصیبت دچار کردند. » ( ۴ )

      واقعیت این است که جهانی شدن فقر، بیکاری، بی آیندگی جوانان، جهانی شدن اعتیاد، فحشا و فساد، امروزه  جنبش ها و خیزش های مردمی را جهانی کرده است. مشخصه این جنش ها گره خوردگی مساله نان و‌آزادی است. در مبارزه برای آزادی زمینه ایجاد جبهه گسترده ای که آماده از بین بردن آثار استبداد باشد، فراهم است. اما بدون گره زدن مبارزه برای آزادی با مبارزه برای نابودی فقر و فلاکت، چنین جبهه گسترده ای بوجود نمی‌آید. مبارزه برای آزادی  و نان در مصر شروع شده و تنها با وجود چنین جبهه گسترده ای میتوان به پیروزی این  جنبش ضد استبدادی امیدوار بود. بدون به میدان آمدن فاعل اصلی این جبهه که طبقه کار گر و همه زحمتکشان و پایمال شدگان جامعه است، نه مبارزه ی پیگیر برای دمکراسی و نه مبارزه برای نان به پیروزی نهایی دست می یابد. نگرشی که  مبارزه  تودها را فقط به شکل شبکه ای و افقی آن محدود می‌کنند و نقش رهبری متمرکزی که تودها از پایین برای خود رهانی انتخاب می‌کنند را تحت عنوان سازمان های هرمی سلطه طلب رد می‌کند ، خواه و ناخواه زمینه ر ا برای قدرت گیری نیروهای لیبرال و اصلاح طلبی فراهم می‌کنند که در جهان امروز همانطوریکه قیام سال ۵۷ کشور مان نشان داد نه میتوانند مساله آزادی‌ها را حل کنند نه مساله نان وزندگی توأم با شان انسانی را. آنچه مردم و بخصوص جوانان مصر می‌خواهند، در دست گرفتن سرنوشت خود و دخالت مستقیم در تصمیم گیری هاست ، به بیان دیگر می‌خواهند دنیای بهتری را با دمکراسی مشارکتی و انتخاب نمایندگان خود بوجود آورند. در این مسیر چه بقایای رژیم و چه حامیان امپریالیسم آن‌ها و نیروهای لیبرالی که در صدد حفظ پایه‌های همین نظام پوسیده اند، دشمنان بالقوه و باالفعل محسوب می‌شوند و باید امیدوار بود که توده های به جان آمده مصر بتوانند جبهه انقلابی و مترقی خود را هر چه منسجم‌تر در مقابل آن‌ها بوجود آورند.

      در عین حال نباید از نظر دور داشت که سازمان اخوان المسلمین بدلیل گذشته خود و موضعگیری برخی از رهبران آن که علناً از یک نظام اسلامی دفاع می‌کنند و جمهوری اسلامی ایران ورهبران آن را قهرمان لقب می دهند، سیاست متفاوتی با یک حکومت مذهبی در قدرت ندارند و اگر موقعیت مناسب بدست آورد بی تردید حکومت ایدئولوژیک خود را بر پا خواهد کرد.( ۵ )  باید ضمن تأکید بر حکومت لائیک و جدایی دین از دولت و نظام آموزشی، خطر چنین سازمان هایی را در هر جا و باهر نامی که باشند یادآوری و تأکید کرد.

       ما که به جدایی ناپذیر بودن مبارزه برای آزادی و نان باور داریم از تمامی خواست های بحق مردم مصر که یاری دهنده آن‌ها در نجات از بختک استبداد حکومتی است دفاع می کنیم.

                           

  ح. ریاحی   

    

06.02.2011

  ،

۱ــ روزنامه لو مند دیپلماتیک ۳۱ ژانویه ۲۰۱۱

 

۲ـــ روزنامه  استاندارد ۵  فوریه ۲۰۱۱

۳ـــ روزنامه پرسه  ۳۰ ژانویه ۲۰۱۱

 

۴ ـــ گزارش « مرکز اطلاعات وپشتیبانی تصمیم گیری ها ی کابینه وزرای مصر»

 

۵ ـــ  مصاحبه یکی از رهبران اخوان المسلمین در رادیو بی بی سی