ضرورت طرح شعارهای مشخص، برای پیوند جنبش آزادی وجنبش مطالباتی

درحالی که اکثرا ازاهمیت حضورفعال کارگران درجنبش ضداستبدادی سخن می گوئیم ومی پذیریم که بدون حضورآنها و اعتصابات کارگری درمراکزمهم تولیدی وحمل ونقل ورشته های خدماتی، امکان درهم شکستن ماشین استبداد وجود ندارد.تجربه انقلاب بهمن ودرهم شکستن استبدادسطلنتی وحتی تجارب تحولات انقلابی کشورهای عربی نیزهمین نکته را یاد آوری می کند.مثلا همین جنبش جوانان 6 آوریل درمصر درسال 2008 در حمایت ازاعتصاب ها وشورش های  بزرگ  کارگری( وازجمله نساجی) شکل گرفت. با این همه درفضای کشورما،علیرغم اعتراضات بیشماری کارگری درطی سالهای اخیر وزندانی شدن شماری ازفعالین سرشناسی کارگری، بدلیل نفوذ گفتمان اصلاح طلبی وسیاست های نئولیبرالیستی درطی بیش ازدودهه، نسل جدید وجوان ما نسبت به این مساله بی تفاوت بوده اند.گرچه اکنون سکوت گذشته حاکم نیست ومتأثرازآزمون وتجربه دوساله اخیر، ازاهمیت پیوستن کارگران وتاکتیک اعتصاب عمومی  سخن گفته می شود وبتدریج روشن می شودکه بدون حضورکارگران وتهیدستان شهروروستا سخن گفتن ازاعتصاب عمومی وانقلاب وسرنگونی یک استبداد بی امان وسرتاپامسلح به شوخی می ماند،اما درعمل هیچ گام اساسی دراین راستا برداشته نمی شود.بی شک سطح فهم وتجارب  کارگران بالاترازآن است که بتوان آنها را بانگاه ابزاری وبه عنوان سیاهی لشکروباچند خطابه وشعارتهیجی وتوخالی به میدان کشید. تنها طریق موثرهمانا دفاع قاطع ازمطالبات به حق آنها درسخن وعمل است . چراکه کارگران امروزه گرفتارانواع مشقت ها ومشکلات طاقت فرسا نظیرعدم پرداخت دستمزد،اخراج بیکاری وسطح دستمزد وحذف بیمه ها و یارانه ها واجاره مسکن وافزایش تورم وفقدان حق تشکل ودستگیری وزندانی شدن فعالان کارگری وآواره وبی پناه شدن خانواده آنها ونظایرآن مواجهند، که زندگی را برآنها تلخ کرده است. آنها که سالیان سال است وبسیارجلوترازجنبش اعتراضی اخیربا رژیم وسرمایه داران درگیربوده اند،با این همه شاهد غیبت محسوس مطالبات خویش درجنبش  اعتراضی دوسال اخیربوده اند.

تضاد آنها باحکومت ومناسبات ونظام حاکم بسیارعمیق ترازآن است که به توان باین سادگی ازآن گذشت. یک نمونه برجسته آن واکنش سریع آنها به  یاوه های  اخیر احمدی نژاد مبنی براینکه ایران تنها کشوری است که درآن  گرسنه وجود ندارد،بود. چنانکه در سفر وی(دوره گردی او) به خرم آباد مرکزاستان لرستان  شاهد پاسخ دندان شکن آنها بودیم وبا پلاکاردهائی "چون ماکارگران بارسیلون گرسنه ایم ویا بخداقسم ازتبعیض ها وبی عدالتی ها به ستوه آمده ایم".

هم اکنون مطالبات گونان، مشخص وبسیج کننده مهمی برای انبوه  کارگران وتهیدستان  وجود دارد که لازم است به مطالبات مشخص جنبش اعتراضی ضداستبدادی تبدیل گردد. ضرورتی که می تواند خصلت اسبتدادی-مطالباتی جنبش کنونی را تقویت کرده وبین آزادی ونان پل بزند. ازآن میان طرح  دوخواسته زیراکنون ازاهمیت زیادی برخورداراست:

1- افزایش حداقل دستمزد براساس خط فقرمطلق وتورم واقعی

2-الغاء سیاست های ضدکارگری سوبسیدهای اجتماعی(حذف یارانه ها

چنانکه می دانیم اخیرا مقامات دولتی اعلام داشته اند که امسال افزایش حداقل دستمزد که هرسال بطورسنتی درپایان سال ودراسفندهاه صورت می گرفت وجود نخواهد داشت!بهانه آنها افزایش تورم ازیکسو ودادن یارانه ها ازسوی دیگراست.واین درحالی است که بدلیل افزایش قیمت ها،خط فقربه حدودیک میلیون تومان برای یک خانوارجهارنفری رسیده است وحداقل دستمزد موجودحدودیک سوم آنست.ازسوی دیگریارانه ها-صرفنطرازروند کاهش قدرمطلق آن وبی آیندگی اش- که برای جبران حذف سوبسیدها صورت گرفته خود کمترازمیزان حذف شده است وبهیچج وجه جبران کننده  آن ویا افزایش قیمتها نیست. باین ترتیب کارگران وزحمتکشان ازدوسو متضررشده اند و دولت باتشدید فشاربه کارگران وتهیدستان،وافزایش بودجه های سرسام آورنهادهای رنگارنگ سرکوب وتبلیغاتی ،دیواری کوتاه ترازآنها گیرنیاورده وتنها درمورد کارگران   وزحمتکشان  است که بهانه افزایش نقدینگی وخطرتورم  را مطرح می کند.چرا که درنزدآنها  مقوله ای بنام دغدغه زندگی و رشد وشکوفائی انسان  وافزایش زمان فراغت برای پرورش خود وخانواده وبه خصوص فرزندان ونسل جدید،بی معناست. حذف یارانه ها وحمایت های اجتماعی  درراستای سیاست های بانک جهانی یک تهاجم آشکاربه سطح زندگی کارگران وتهیدستان است که گرچه باترفند ویا نقاب یارانه های نقدی خواسته اند چهره واقعی آن را پنهان سازند،اما فریب آنها نمی تواند پایدارباشد وهم اکنون نیزبا  خوردن کفگیر به ته دیگ ، نه بودجه  کافی برای آن وجود دارد  ونه کنترل قیمتها برای پائین نگهداشتن مصنوعی آن  امری قابل دوام وتضمین شده است. چنانکه ازهم اکنون افزایش قیمتهای نان وبلیط وبرخی مواد خوراکی اساسی ویا وصول  قبض های سرسام آور گازوبرق چهر کریه خود را نشان میدهد.

باچنین وضعیتی وبا چنین چشم اندازی براستی چرا نباید دوشعارفوق به فوریت تبدیل به خواستها وشعارهای مبرم جنبش اعتراضی نشود؟چه کسانی وکدام روحیه ومنافع ازتبدیل شدن آنها به شعارهای جنبش که درراستای پیوند نان وآزادی و گسترش پایگاه اجتماعی جنبش وشکل دادن به یک جنبش ضداستبدادی-مطالباتی است،ممانعت به عمل می آورد؟ مگرنه این است که حتی تحقق نافرمانی مدنی یعنی عدم پرداخت قبض ها، نیزمستلزم مشارکت فعال میلیون ها کارگروزحمتکشان این دیاراست؟.

بی شک همانطورکه تجربه دوساله اخیرنشان داده شده است، رهبران اصلاح طلب خواهان طرح این گونه مطالبات بدلیل دلبستگی اشان پایگاه اجتماعی دیگر وپیوند دیرینه اشان با این نوع سیاستها،نیستند.مگرنه این است که همین سیاست به مدت 8 سال درزمان ریاست جمهوری محمد خاتمی نیزبشدت پیگیری شده  است؟ آنها البته بعضا ازعدالت اجتماعی توخالی وبی بووبی خاصیتی دم می زنند،اما حاضرنیستند حتی یک قدم واقعی دراین مورد بردارند و این نوع شعارها را به مطالبات اساسی جنبش تبدیل کنند، مگرآنکه ازپائین وازسوی جنبش به آنها تحمیل شود.بنابراین تنها راه این  است که ازمتن جنبش،دانشجویان وجوانانی که خود اکثرا فاقد آینده و امید به یافتن کارهستند ویااکنون به خانواده های زحمتکش وکارگری تعلق دارد،مزدوحقوق بگیران ومعلمان وکارمندانی که خود به طبقه بزرگ کارزوحمت تعلق دارند و درعین حال درجنبش کنونی نیزفعال هستند،بیش ازپیش برای به روی صحنه آوردن این مطالبات که درعین حال مطالبات خود و سایراقشارحمت کش وکلیه مزدوحقوق بگیران هم هست بکوشند.

دراین میان نقش فعالین کارگری وتشکل های کارگری نیزبه نوبه خود درتقویت پیوند جنبش کارگری با جنبش ضداستبدادی وطرح مطالبات کارگری واجد اهمیت است. چراکه برای  کارگران نیزامکان دست یابی به مطالبات خود بدون پیوند نبردهای  موضعی آنها ومطالباتشان با نیردهای سراسری ومطالبات عمومی، وجود ندارد.ازهمین روباتلاش متقابل ازهردوسو می توان براین گسست مهم، که بی شک برطرف شدن آن می تواند جنبش آزادی وبرابری را یک گام بزرگ به جلو سوق دهد فائق آمد. تظاهرات اخیردرتهران، براساس گزارشات موجود حاکی ازرویش جوانه های امیدبخشی ازگسترش دامنه اعتراضات  به محیط های زحمت کش نشینی چون نازی آباد ویاخچی آباد ویا اسلام شهرو .. است که ازطریق  پیوند نان وآزادی وجنبش مطالباتی با جنبش آزادی ودموکراسی می تواند درخت تناور جنبش ضداستبدادی-مطالباتی را آبیاری نماید.

باتمام توان خود درتبدیل کردن دوخواست فوق به شعارجنبش بکوشیم!.

با تقویت پایگاه اجتماعی وتوده ای جنبش ضداستبدادی برای فراگیرجنبش و خروج ازبن بست کنونی بکوشیم!