آینده در حال

مارکسیسم، اتحادیه ها، و مبارزه طبقاتی

قسمت اول

شارون اسمیت

برگردان آزاد : نسرین ابراهیمی

قسمت اول: نبرد نئولیبرالی علیه اتحادیه­ها

کارل مارکس در 1865  گفت که سطح دستمزد تنها میتواند "به وسیله مبارزه  مداوم میان سرمایه و کار  حل و فصل شود،  سرمایه­دار تمایل دائمی به کاهش دستمزدها، به حداقل میزان مادی/طبیعی آن و طولانی کردن روز کار را تا حداکثر فعالیت جسمانی  دارد، در حالیکه کارگران مداومأ در جهت مخالف  فشار وارد میآورند."1   البته همانگونه که کارل مارکس و فردریک انگلس در ابتدای مانیفست کمونیست نوشتند،" تمام تاریخ تا کنونی جامعه، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است. "2

از زمانیکه آنان این جملات برجسته را نوشته اند، تاریخ اعتبار گفته های آنان را تایید کرده است. تنها جنبشهای عظیم اعتصابی در دوران (رکود بزرگ)، توانست فشار سهمگین شرکتهای بزرگ در ایالات متحده را  شکست دهد و حق کارگران  برای ایجاد اتحادیه ها و چانه زنی جمعی را قانونی کند. برای دهه ها پس از برنامه جدید( نیو دیل)، کورپراسیونها مشروعیت اتحادیه ها را در روند مذاکرات دسته جمعی پذیرفتند، در حالیکه از موجودیتشان ناراضی بودند.

این روند  در اواسط 1970 متوقف شد، و جنبه دیگر از فرمول مارکس را تایید کرد. هنگامی که شکوفائی طولانی اقتصاد ایالات متحده پس از جنگ رو به  نزول گذاشت.  بهره­وری تولیدی ایالات متحده از رقبای اصلی­اش، به خصوص ژاپن و آلمان عقب افتاد. رهبران بنگاه­ها در ایالات متحده حول بازسازی استراتژی مزیت ناشی از رقابت متحد شدند که بر گرده  طبقه کارگر فشار معینی وارد میساخت.  به عنوان مثال،  کمپین دراز مدتی را  شروع  کردند که -  قاطعانه -  تعادل نیروهای طبقاتی را به نفع آن­ها تغییر می­داد.

با ایجاد تشکلات جدیدی همچون  (بیزنس روند تیبل) یا میزگرد بنگاه ها و احیای موذیانه  اتاق بازرگانی ضد اتحادیه­ای، برنامه ای  برای پائین آوردن استاندارد زندگی طبقه کارگر جعل کردند. همان گونه که (بیزنس ویک ) در آن زمان جمعبندی کرد، " برای بسیاری از آمریکائی­ها  هضم - ایده کار کردن با دستمزد کم، برای این­که بنگاه­ها بتوانند درآمد بیشتری داشته باشد - کار سختی است.   در تاریخ اقتصاد مدرن  هیچ چیز در مقایسه با مشکل از دست دادن  مشاغل و متقاعد ساختن مردم به  پذیرش واقعیت جدید که بایستی اکنون انجام بشود، برابر نیست".  این واقعیت جدید به عنوان نئو لیبرالیسم شناخته می­شود.

 به دور از ادعای  مدافعان قانون " بازار آزاد نامحدود" ، نئولیبرالیسم  سیستم رفاه شرکتهای بزرگ است، که همواره به مداخله دولت خوش آمد می­گوید هنگامی  که در جهت کورپراسیون­ها عمل ­کند. طرح نجات(بیل اوت) بانک­ها و شرکتها در رکود بزرگ 2008-2007 این حقیقت رابه وضوح نشان داد: دولت فدرال نه تنها همان وال استریت غول پیکری را نجات داد، که حرص و آز بی پروایش سبب بحران مالی شد،  بلکه بعد از آن زمان است که سود شرکتها  سر به آسمان می­زند.

سی و چند سال بیلان نئو لیبرالیسم چیزی جز بدبختی برای  طبقه  کارگر جهانی به ارمغان نیآورده است. این پیآمد و محصولی جانبی سیاست­های نئو لیبرالیسم نیست، بلکه، هدف آن در جنگی یکطرفه تخریب اتحادیه­های کارگری است، یعنی تنها نهادی که دفاع  از استانداردهای زندگی کارگران را وجه همت خود قرار داده است.  انتخاب مارگارت تاچر در انگلیس در سال1979 و رونالد ریگان در 1980 ، پیروزی نئو لیبرالیسم را نشان می­داد،  که با اخراج  اعضای برجسته (پی. ای. تی. سی. او)  سازمان حرفه­ای کنترل ترافیک هوائی مشخص می­شد، که اتحادیه­های­شان را در ظرف یکماه در هم شکسته بودند.

از آن زمان تا به حال  شرکت­های بزرگ در ایالات متحده  در پروژه نئو لیبرالی­ خود، از حمایت هر دو حزب سیاسی بهره­مند شده­اند،  هم چنان که  هم دموکرات ها و هم جمهوری خواهان با هم حمله بی رحمانه به طبقه کارگر و فقرا شرایط آن را فراهم ساخته بودند.  تصمیم پرزیدنت باراک اوباما در دسامبر 2010 در تمدید کاهش مالیات برای ثروتمندان شاهدی است که دموکرات­ها همراه همتای جمهوریخواه آنها  به ایفای نقش خود در حکومت نئولیبرال ادامه می­دهند.

تصادفی نیست که امروزه، سطح نابرابری طبقاتی، سیاست سرمایه­داری در دوره گیلدها در اواخر قرن نوزده را بازتاب میدهد، یعنی وقتی که بارون­های دزد  با چنگ و دندان بر علیه هر گونه تلاش  کارگران  برای متشکل شدن در اتحادیه­ها، می­جنگیدند و به انباشت ثروت میپرداختند.  همچنین ویژگی اصلی برنامه امروزه نئولیبرال، متلاشی کردن اتحادیه­ها است که  با موفقیت عظیم همراه بوده است.  آنگونه که تخمین زده می­شود تا پیش از اواسط 1980 ، شرکتهای بزرگ ایالات متحده، نیم بیلیون دلار خرج  نهادهای متلاشی کننده اتحادیه­ها کرده­اند،  آن­ها متونی را  به نگارش در می­آوردند با عبارت نظیر  این که "در فصل  دوم به شما نشان خواهیم داد که چگونه کارکنانتان را داغان کنید (قبل از این که آن­ها شما را داغان کنند) و چگونه آن­ها را با دستمزد پائین خندان نگاه دارید چگونه با آنها در مشاغلی با دستمزد پائین  مانور دهید تا از بیرون رفتن از آن بترسند چگونه استخدام و چگونه اخراج کنید،  تا از این طریق پول بسازید".5

فقط کافی است که با ساختن تصویر(غلط) از  "ملکه های رفاه"، که  با دلارهای مالیات دهندگان زندگی می­کنند ، توجیه ایدئولوژیک برای از بین بردن" رفاه  مشهور" را آماه کنند،  در زمان تصدی بیل کلینتون به عنوان رئیس جمهور، تصویری (به همان اندازه غلط) از اتحادیه  (یونایتد اتو ورکرز) ارائه  میشود با دستمزد بسیار بالا و با مزایایی همچون "طلای آبکاری شده"، که توجیهی درست می­کند تا کاهش دستمزد اتحادیه کارگران تولیدی  را آماده سازد. اخیرأ در 2008، نیویورک تایمز به طور غلط ادعا کرد که دستمزد  اعضای  (یو. آ. دبلیو) همراه  با مزایا،  70 دلار در ساعت است 6.  در شرایطی  تایمز این ادعا را مطرح کرد که  دستمزد کارگر تازه استخدام شده ی ( یو. آ. دبلیو) 14.50 دلار در ساعت بود.7  بر طبق دفتر آمار کارگری عضویت در اتحادیه، در بخش خصوصی در طی این دوران  در مسیری مارپیچی رو به پائین بوده است،  و فقط 6.9 درصد از کارگران بخش خصوصی  در سال 2010 را پوشش میداد، که پائین­تر از سال پیش یعنی  7.2  در صد قرار داشت.8

پس از مغلوب کردن بخش خصوصی، سیاست سازان و صاحب نظران رسانه­ها اخیرأ کارکنان بخش عمومی را هدف  سرکوب  ایدئولوژیک  قرار داده اند، در حالی که از مخارج اجتماعی کاسته اند،  با ارائه تصویری همچون  " بی کفایتی و  اسراف"  در بخش کارگران بخش عمومی ، از آنان همچون قربانی،  برای دیگران، استفاده می­کنند.  "یو. اس. ای. تودی" در 2 مارچ در تلاشی روشن، برای ایجاد رقابت بین کارگران بخش عمومی و خصوصی ادعا کرد.10  که "با میزان 36.2 درصد  اتحادیه گرائی، ادعا می­شود (به طور غلط) که اتحادیه­های بخش عمومی، همراه با  سیستم تامین خدمات اجتماعی،  مسئول ازدیاد کسری بودجه هستند، و نتیجه می­گیرند که برای موازنه دولتی،  حق چانه زنی اتحادیه ها بایستی از آنها سلب شود".  ویسکانسن یکی از چهل و یک ایالتی است که کارکنان عمومی، درآمد متوسط و مزایای بالاتری به نسبت کارگران بخش خصوصی در همان ایالت دارند.

اما خیلی زود میلیونها کارگر با تداوم بیکاری دراز مدت و با افت تمام و کمال استانداردهای زندگی شان  مواجهه شده اند، آنها با اقدامات مرحله­ی" بهبود و ترمیم" در نجات بانک­ها در  سیکل تجاری 2008، و به آخرین مانور طبقه حاکم نه گفته اند.

 

ویسکونسن: آینده در حال

مبارزه برای دفاع از اتحادیه­های بخش عمومی در ویسکونسن که در فوریه به اوج  خود رسید، شاهد وسیع­ترین و مصمم ترین همبستگی طبقاتی در میدان مبارزه بود.  بیش از صد هزار تظاهر کننده  در نقاط مختلف به میدان مبارزه آمدند، و هزاران کارگر و دانشجو با اقدامی خیره کننده ساختمان عمارت پارلمان ایالتی در مدیسون را برای هفته ها تصرف کردند.

در تشابه روشنی با انقلاب مصر که به تازه گی حسنی مبارک دیکتاتور را بیرون کرده بودند،  کارگران  ویسکونسن پلاکاردهائی  همچون، " مانند مصری ها نبرد کن" و "حسنی والکر" را حمل می­کردند، هر چند که خود اشغال ساختمان مدور، بیش از یک تشابه گذرا با میدان آزادی را در بر داشت.  در جریان اشغال ساختمان کارگران و دانشجویان دموکراسی را به نمایش گذاشتند که بندرت در جنبش کارگری آمریکا دیده میشد، آنها در باره استراتژی و تاکتیک و پیش برد مبارزه بحث میکردند ؛  شعار" اعتصاب عمومی" سراسر ساختمان مدور کاپیتول را پوشانده بود.11 مبارزه کارگران ویسکونسن، نیز به تظاهرکنندگان در قاهره نیز الهام می­داد؛  در تصویری  که در ماه فوریه از میدان آزادی قاهره نشان داده میشود،  تظاهر کنندگان  پلاکاردهائی حمل میکردند که نوشته شده  بود " کارگران مصر از ویسکونسن حمایت میکنند- یک جهان، یک درد".12

کارگران عضو اتحادیه و حمایت کنندگان  آنها دریافتند  که بقای اتحادیه­های بخش عمومی ویسکونسن، مستلزم غلبه بر اسکات والکر فرماندار شهر است که آنها را از پایه ای ترین حقوقشان یعنی مذاکرات دسته جمعی محروم کرده بود.13  به علاوه حمله والکر به هیچ وجه منحصر به آنها نبود، بلکه یک استراتژی هماهنگ و به طور همزمان، یعنی تعرض بر کارگران بخش عمومی، ایالت به ایالت را نمایندگی میکرد- که  جمهوریخواهان در اوهایو، میشیگان و ایندیانا پیشگام آن  بودند، اما در ایالات  تحت سلطه دموکراتها، از جمله در اقدامات فرماندار آندروکومو در نیویورک نیز، دیده میشد.

همانگونه که مبارزه در ویسکونسن آشکار میساخت، نظر سنجی های نیویورک تایمز و اخبار سی. بی. اس نشان میداد که افکار عمومی در مقیاس ملی، مخالف تضعیف حق مذاکره دسته جمعی کارگران هستند. و "کارگران ویسکونسن در دفع  آخرین یورش آنان تنها نبودند. دهها هزار  کارگر در اوهایو، ایندیانا، میشیگان و جاهای دیگر بر علیه طرح قوانین ایالتی، در تحمیل قانون ضد اتحادیه ای تظاهرات مشابهی سازمان داده اند".   اعضای دموکرات مجلس قانونگذاری در  هر دو ایالات ویسکونسن و ایندیانا  با  آگاهی از احساس خشم حوزه انتخابیه شان،  به  قصد نفی اقدام جمهوریخواهان، که اکثریت را بدست آورده بودند  برای هفته ها از ایالت فرار کردند.

اتحادیه های بخش عمومی از پیش با کاهش دستمزدها و مزایا موافقت  کرده بودند و به آسانی اعلام کردند که آنها فقط  به دلیل تجاوز به  حق قراردادهای دسته جمعی می جنگند.  اتحادیه ها برای بسیج دهها هزار نفر از اعضایشان در مدیسون آماده شدند،  حتی بعضی از اتحادیه هائی که  قانون کاهش دستمزد  شامل حال آنها نمی شد،  از جمله مهمترین آنها، آتش نشانیها، از شرکت کنندگان فعال در اشغال کاپیتول بودند. رهبران اصلی اتحادیه در ابتدا، اقدام در محل کار را آغاز کردند. با وجود اینکه در ویسکونسن اعتصاب بخش عمومی غیر قانونی است،  اما انجمن شورای آموزش و پرورش ویسکونسن ( دبلیو. ای. آی. سی)  فراخوانی در 17 و 18 فوریه  به معلمان داد تا خود را بیمار معرفی کنند تا بتوانند  به تظاهرات در مدیسون پیوستند،  تعدادی از مدارس منطقه بسته شد. آی. اف. تی ( فدراسیون سابق معلمان  آمریکا) در ویسکونسن،  با  آرزوی پیروزی و ایجاد اعتماد به نفس  برای کارگران ویسکونسن مساله را پیگیری میکرد.

 هر عاملی  از خشم  گرفته تا  اعتراض در مقیاس بزرگ،  مبارزه را به جلو می­راند، از این رو زمینه مادی  انسانی  برای گسترش  اقدامات در محل کار آشکارا وجود داشت، اما حتی موقعی که تظاهرات وسیعأ گسترش می یافت، به نظر میرسید که مقامات اتحادیه ها مطمئن نبودند که آن را  به پیش برانند یا عقب بنشینند و در پایان  هر دو کار را انجام دادند. قبل از دوشنبه 21 فوریه  ماری بل، رئیس ( دبلیو. ای. ای. سی ) به معلمان دستور داد که به سر کارهایشان باز گردند.16 بزودی پس از آن، فدراسیون کار جنوب مرکزی ویسکونسن(اس. سی. اف. ال)،  تشکیلاتی فراگیر برای اتحادیه ها، که نمایندگی 45000 کارگر در شش بخش اطراف مدیسون را دارد، اظهاریه زیر را در وب سایتها پست کرد: "  اس. سی. اف. ال  بر اعتصاب عمومی صحه میگذارد، احتمالأ برای روزی که والکر   لایحه  ترمیم بودجه"  را امضا میکند. " این بیانیه قویأ به  تشدید اقدام در آینده از جانب اتحادیه ها  اشاره داشت، اما این کار جامه عمل به خود نگرفت. البته واضح است که  رهبران اتحادیه ها در 11 ماه  مارچ ، روزی که والکر لایحه را قانونی کرد، فلج شده بودند.

جمهوریخواهان نه تنها در ویسکونسن، بلکه همچنین در میشیگان، ایندیانا، و نیز اوهایو با موفقیت از طریق  اقدامات  ضد اتحادیه ای به پیش رفتند.  با این وجود اگر به عنصر مبارزه طبقاتی در واقعه  اخیر، همچون رویدادی پر سر و صدا اما گذرا بنگریم- پیش از اینکه روابط طبقاتی سرمایه داری به صورت عادی برگردد- اشتباه است.  این حادثه، از این ظرفیت برخوردار است که آنرا نشان دهنده  شروع مبارزه  در دوره ی جدیدی تلقی کنیم که در پیش رو داریم. با وجود اینکه در ماه فوریه_ هیچ اعتصابی در ویسکونسن صورت نگرفت خصوصیت توده ای مبارزه در ویسکونسن  برخی اشکال/تصاویری از مراحل بالای بزرگ تاریخی را برای کارگران آمریکا به ثمر رسانده است .

البته تا پایان مبارزه در ویسکونسن هنوزخیلی مانده،  گواه آن، پانزده تا بیست هزار تظاهرکنندگانی هستند که  در 14 می دو باره در ساختمان  کاپیتول مدیسون جمع شدند و اعلام کردند که" نبرد به پایان نرسیده است!" 17. در حالیکه  مسیر این پرونده  به دادگاه عالی ویسکونسن  افتاده است، حکم چند دادگاه در ویسکونسن، مطابقت  و مشروعیت تصویب  قانون جدید با قانون اساسی را رد کرد. فعالین اتحادیه ها فراخوان کمپین هائی  برای عزل  جمهوریخواهان را صادر کردند که بسیار سرسختانه و متعصبانه به کُر متلاشی کننده اتحادیه ها پیوسته بودند. وتا زمان نوشتن این مقاله، فعالین اتحادیه­ها و هواداران آنها در بیرون ساختمان کاپیتول چادری به سبک  و با الهام از- مدل " هوور وایل" در زمان  رکود بزرگ -  راه انداخته اند، به اسم "والکر وایل" و عهد کرده اند  که  از آغاز تا انتهای روند تصویب بودجه دولتی در این مکان باقی می­مانند".18