بازهم در باره ی تحريم ها

 با جدٌی شدن تهديدها و اعمال پاره ای تحريم ها در هفته های اخير، موضوع جنگ احتمالي و حمله به ايران که مدتي در صدر تبليغات و موضوعاتِ رسانه ای و نيز بحث های اپوزيسيون بود، اگر که نه فراموش بلکه در حاشيه و سايه قرار گرفته است. امٌا موضع گيری در قبال تحريم ها، به علٌتِ ماهيٌتِ پيچيده و گونه گوني ميزان فشار و دامنهً تأثيراتشان درعرصه های گوناگون، به همان سادگي و صراحتِ موضع گيری در قبال جنگ نيست، و به جای فقط دو گرايش له وعليه، حالا گرايش يا گرايش هايي ديگر به دو گرايش قبلي اضافه شده اند. گرايش های موجود در قبال تحريم ها را شايد بتوان به حداقلٌ سه بخش زير تقسيم بندی نمود:                                                     1- گرايش اوٌل با تأکيد و حمايتِ مطلق از تحريم های همه جانبهً نامحدود مطلق، درهمان گرايش حمايتِ مطلق از جنگ و ضرباتِ نظامي عليه ايران قرار دارد. اين چنين گرايشي حاضراست برای ساقط شدن(کردن) رژيم فاسد و استبدادی-اسلامي ايران به تحريم مطلق و حملهً نظامي امپرياليستي و دخالتِ دولت ها و نيروهای فاسد و ارتجاعي ديگر، اميد و به خيال و تصوٌرنجاتِ و آبادی ايران دل بندد. غافل از اينکه نتيجهً مستقيم چنين اقدامات و حملهً نظامي احتمالي ، اگر نه سرکار آمدن يک«آلترناتيو» فاسد ضدمردمي ديگر، و اگر نه بُروز يک جنگ داخلي کور و ايجاد ناامني و فلاکتِ بيشتر، بلکه حدٌاقل و در بهترين حالت تقويٌت و تثبيت سبعيٌت و درٌنده خويي همين حکومت موجود و افزايش سياه لشکری آن خواهد بود. اين گرايش چه بخواهد چه نخواهد خوراکِ تبليغاتِ جنگي ج.ا. را فراهم مي کند و دستش را برای عوامفريبي بيشتر باز مي گذارد.  

2- گرايش دوٌم به طور مطلق با هرگونه محاصره و تحريمي مخالفت کرده و آن را برضد منافع مردم تلٌقي مي نمايد. موضع اين گرايش در بارهً جنگ، همچون گرايش سوم، منتها با بزرگنمايي در امکان وقوع آن، به درستي در برابر هرگونه حمله نظامي به ايران قرار گرفته و مخاطراتِ آن برای مردم و کشور را گوشزد مي نمايد. امٌا همين اصرار و تأکيد را به هرنوع تحريمي هم تعميم ميدهد. گرايش مذکور آن چنان بر نگراني و ترس خود از تأثيرمخرٌبِ تحريم ها بر «وضع مردم» تأکيد و اصرار مي ورزد و همهً نابساماني ها را ناشي از تبعاتِ اعمال اين تحريم ها مي داند که ناخواسته، امٌا عملأ، چشم بر ماهيٌت و و موجوديٌتِ هميشه فاسد و ضدمردمي رژيم مي بندد و آن را به عنوان عامل اصلي و تام و تمام بحران موجود و گراني و فقر و فساد و توٌحش و استبداد مطلق، از آماج حمله و تبليغات خارج مي سازد. تا جايي که حتيٌ شکستِ طرح کپي شده و ناقص پرداختِ «رايانه ها»، که از ماه ها پيش قابل تشخيص و مورد اعترافِ برخي مقاماتِ رژيم بوده، را هم ناشي از اعمال تحريم های اين دوسه هفته مي داند. اين گرايش که گويا انتظار نداشته با اعمال تحريم ها آب از آب تکان بخورد و ناگهان با تأثيرات ِآن ها روبرو شده، به جای آن که «اثرات فاجعه فروپاشی ارزش پول داخلی»را به کارزار مبارزاتي مردم تبديل کند، رجزخواني های رژيم را بزرگ کرده و آن را نه از گيجي و سردرگمي رژيم بلکه نشانهً قدرتگيری آن در پي اعمال تحريم ها برمي شمارد؟. مگر قلدرمآبي های بچٌه گانه و پارس کردن های رو به خارج رژيم و بگير و به بندها و زنداني کردن و شکنجهٌ مردم داخل ، حرکتِ جديد و تازهٌ اين رژيم و از اثراتِ تحريم ها مي باشد؟

3- و امٌا گرايش سوم در مخالفتِ مطلق با سياست و نظراتِ وابستگي و دلبستگي به امپرياليست های گرايش اوٌل، و نيز با پرهيز از ديد«دايي جان ناپلئوني» گرايش دوٌم، رو به مردم دارد و به دور از بازی در زمين امپرياليسم، يا همسويي با شيپور تبليغاتي رژيم ، تبليغ و عمل سياسي مستقل خود را جهت عقب راندن رژيم به کار مي گيرد. اين گرايش ضمن مفيد دانستن تحريم های تنبيهي و ضرباتي عليه رژيم ، و ضمن ابراز تأسٌف و با آگاهي و پيش بيني از خساراتِ واردهً ناشي از پاره ای تحريم های ديگر به مردم و بنيهً اقتصادی کشور، توجٌه خود را تنها و تنها در جهتِ بهره برداری بهينه از بحران موجود و کاناليزه کردن اعتراضات و نافرماني مدني مردم برای گسترش فشار و تشتت دروني بيشتر رژيم مبذول مي دارد. در ضمن برخلافِ تصوٌر و انتظار نابجای گرايش دوٌم مبني بر بي اثری تحريم ها بر رژيم و نيز ترسيدن و ترساندن و دلسرد کردن مردم از های و هوی توخالي رژيم در حال احتضار، اين باور را تبليغ مي کند که هيچ تحريم ومحاصره يا اقدامي مشابه، تا زماني که جنبش اعتراضي مردمي و اپوزيسيون، فقط و فقط نظاره گر تبعات وتأثيراتِ آن ها باشند،هرگز به تنهايي تأثيری در فروپاشي يا عقب نشيني استبداد نخواهد داشت.

   لذا تا ديرتر نشده و فرصت ها بيش از اين از دست نرفته بايد به جای نالهً شبگير، «طرحي نو درانداخت». ايده آل مي بود اگر يک تشکيلاتِ سياسي آگاه و رزمندهً کارگری فراگير يا دمکراتيک مردمي، سُکان مبارزاتِ مردم را به دست داشت. امٌا درفقدان اين مهٌم نمي توان و نبايد نشست و منتظر ماند. برای جلوگيری از پاشيدگي کامل کشور در پي جنگِ خارجي يا نزاع های ارتجاعي داخلي، مي توان و بايد به راهکارهای عملي ديگری دست يافت. تبليغ شعار بسيج کنندهً توده ای برگزاری رفراندوم و انتخاباتٌ آزاد و آنگاه تعيين هيئتِ موقتِ انتقالي قدرت به نمايندگان مردم و قانون گزاری جديد، يا طرح هايي مشابه، شايد گام اوٌل باشد تا بعد....

س- سعيدی  16 دی 1390