اودیسه طبقاتی

مهتاب صدقی

 

گاهی جنبش­های سیاسی-اجتماعی در مسیر مبارزه به نقاط غیر قابل برگشتی می­رسند. این نقاط بسان خاکریز­هایی هستند که موقعیت رزمندگان را در تقابل با دشمن تثبیت می­کنند. نه این که به عقب بردن خاکریزها ابدن غیرممکن شود، بلکه منظور این است که استانداردهای مبارزه در مقابله با خصم طبقاتی چنان افزایش می­یابد که دیگر به این سادگی نمی­توان از آن­ها عدول کرد و پرنسیپ­های مبارزه طبقاتی را نادیده انگاشت. گاهی مبارزان عرصه جنگ طبقاتی به عمق استراتژیک دشمن چنان نفوذ می­کنند، که نه تنها کلّیت استانداردهای مبارزه را ارتقاء می­دهند، که هماورد طبقاتی را به پس می­رانند. این مبارزان همان کسانی هستند که هنر جنگ را از خلال تمام لحظات مبارزه طبقاتی به خوبی آموخته­اند و به تعبیر لنین تنها در گلدان­های اتاق گندم سبز نمی­کنند، بلکه علیه علف­های هرز نیز مبارزه   می­کنند.

 

راه­های افتخار

در روز یازده دسامبر 2011 مصادف با بیستم آذرماه 1390، کنفرانسی به مناسبت سالگرد روز جهانی حقوق بشر از سوی ”مرکز بین­المللی حقوق بشر در ایران“ در کانادا برگزار می­شود. در این کنفرانس به 1+5 نفر جوایزی تعلق می­گیرد. بر اساس رای هیئت داوران ICHR، حشمت­الله طبرزدی به دلیل دو دهه فعالیت­های انسان­دوستانه در دفاع از حقوق مردم ایران به عنوان برنده جایزه سالانه مرکز بین­المللی حقوق بشر انتخاب می­شود. رامین پرچمی در حوزه فعالان هنری، کوهیار گودرزی در حوزه مدافعان حقوق بشر، نسرین ستوده در حوزه زنان و نیز وکلای حقوق بشر، رضا شهابی در حوزه مدافعان حقوق کارگر و مجید توکلی در حوزه دانشجویی برندگان جایزه حقوق بشری سال 2011 مرکز بین المللی حقوق بشر اعلام شدند.*

قصد نداریم در این یادداشت به تبارشناسی و ریشه­یابی این مراکز و سازمان­ها، ماهیت فلسفی-سیاسی حقوق بشر و نیز کارنامه، انگیزه­ها و سوابق افرادی بپردازیم که مستقیم و غیرمستقیم جزئی از جامعه فراگیر ”حقوق بشری­ها“ هستند. نیز این فرصت را نداریم که به همه زوایا و ابعاد این مراسم مشخّص و عوامل و چرایی سازمان دادن آن بپردازیم. شاید هیچ­گاه هم به این موارد نپردازیم، مگر این که به دلیلی در رده اولویت­های ما با توجه به اهمّیت و ضرورت آن قرار بگیرد که لازم شود تخصیص وقت و انرژی برای پرداختن بدان صورت بگیرد.

اما تنها و تنها دو کلمه و مجموعن یک نام در این گزارش دیریافته وجود دارد که ما را ملزم می­کند درباره آن سخن بگوییم: رضا شهابی

رضا شهابی، کارگر مبارز، عضو هیئت مدیره بازگشایی سندیکای کارگران اتوبوسرانی شرکت واحد تهران و حومه، بیش از بیست ماه است که در زندان به سر می­برد. رضا شهابی از بیماری و مشکلات جسمی متعدّدی رنج می­برد که نهایتن او را مصمّم کرد برای واداشتن مسئولین زندان و قضایی برای رسیدگی به وضعیت بلاتکلیف­اش، تمام آذرماه 90 را در اعتصاب غذا به سر برد. او هم اکنون در بیمارستان بستری است تا عمل جرّاحی ضروری بر روی ستون فقرات­اش صورت بگیرد که اگر چنین نشود، احتمال فلجی بسیار است. از این تکرار مکرّر که بگذریم، رضا شهابی اخیرن اطلاعیه­ای را از طریق کمیته دفاع از وی منتشر کرده است که ذکر آن برای ادامه بحث ضروری است:

 این اطلاعیه چیزی بیش از یک اطلاعیه است. این اطلاعیه از سوی کارگری که در روند مبارزه گام به گام، آبدیده شده است، علیه افراد و نهادهایی که در زندان و شکسته می­خواستند/خواهندش نوشته شده است. این بیانیه، جوهره آگاهی طبقاتی است. فصل­الخطاب حجم عظیمی از دعوا و جدال­های گروهی/فرقه­ای و به نقطه غیر قابل بازگشت رساندن اصل و پرنسیپی که در مبارزه طبقاتی جاری و در درون جنبش کارگری، سال­هاست که قربانی تسلیم­طلبی­ها، سازشکاری­ها، تنگ­نظری­ها یا سکتاریسم برخی فعالین این عرصه شده بود. از این پس، دیگر نمی­توان به سادگی این اصولّیت را کم­رنگ نمود و گوشه­اش را سایید تا مطامع و منافع سکتی  و از آن مهم­تر سیاست­های آشتی طبقاتی آسیب نبیند.

کلّ ماجرا مانند روز روشن است. از یک سو مبارزه و مقاومت رضا شهابی در بیست ماه اخیر حتّی برای یک سازمان حقوق بشری غیر قابل انکار و نادیده گرفتن بوده است و از سوی دیگر این سازمان در مراسم خود و برای جور کردن جنس­اش نیاز داشته است که ویترین را هوشمندانه­تر بچیند. از این رو رضا شهابی را کاندیدای دریافت جایزه برگزیده حوزه مدافعان حقوق کارگر می­کند. این سازمان پیش و پس از اعطای این جایزه با رضا شهابی به واسطه خانواده و دوستانش هیچ گونه تماسی نمی گیرد. تا تاریخ اعطای این جایزه کمیته دفاع از رضا شهابی متشکّل از اعضای خانواده، اقوام، آشنایان و فعالین مختلف کارگری، سیاسی و اجتماعی، چهار بیانیه منتشر کرده است و در مورد اعلام موجودیت این کمیته و وضعیت رضا شهابی که به ویژه در آذرماه در اعتصاب غذا به سر می­برده است، بیانیه­هایی صادر و در رسانه­های مختلف منتشر کرده است. اما این سازمان هیچ سراغی از این کمیته نمی­گیرد. این سازمان برای دادن جایزه شهابی هیچ کسب تکلیف و سوالی درباره نماینده مورد نظر شهابی و کمیته دفاع از وی نمی­کند تا شاید آن­ها بخواهند فردی را به نمایندگی از وی به مراسم بفرستند.

 تا این که نهایتن پس از گذشت بیش از یک ماه، رضا شهابی از وجود چنین مراسم و چنین جایزه­ای مطّلع می­شود و اطلاعیه فوق الذکر را صادر     می­کند. این رویه یک سازمان حقوق بشری است! آن­ها رضا شهابی را بی­خبر نامزد دریافت جایزه­ای می­کنند و جایزه­اش را به دست کسی می­دهند که رضا شهابی برای مقابله و جلوگیری از حضور و نفوذ امثال او در جنبش کارگری، ماه­هاست در زندان به سر می­برد و زیر بارِ پذیرفتن اتّهامات واهی که زاییده حضور این فرد نماینده! و نظایر وی در جنبش کارگری است، نرفته است. رضا شهابی صراحتن اعلام می­دارد که ”مهدی کوهستانی­نژاد“ نماینده و هم­فکر او نیست. هوشمندی و آگاهی طبقاتی، تنها در مسیر یک مبارزه طبقاتی        بی­واسطه و جدال در اعلی­ترین درجه آن است که حاصل می­شود و رضا شهابی، اکنون سمبل کارگرانی است که به چنین سلاحی مجهّز شده­اند.

 

غلاف تمام فلزّی

مبارزه طبقاتی و تضاد آشتی­ناپذیر طبقات      مهم­ترین و عیان­ترین جلوه خود را در عرصه جنبش کارگری می­یابد. اما اتّخاذ یک سیاست طبقاتی بر اساس منافع پرولتاریا در متن جنبش طبقه کارگر، سهل و ممتنع است. به نظر می­رسد که ایستادن به جانب طبقه کارگر و اخذ یک موضع اصولی و سخن گفتن از زاویه منافع طبقه کارگر و تشخیص دقیق و به موقع لحظه­ها و بزنگاه­ها طیّ روند مبارزات کارگران، امر ساده­ایست و برای انجام چنین کاری، کافیست که خود را کمونیست و سوسیالیست و حافظ منافع پرولتاریا به شمار بیاوریم و دست به کنشی در راستای این منافع بزنیم. حال آن که چنین نیست، اگر نه، این همه آشفتگی و سرگشتگی در مسیر مبارزات جاری طبقه کارگر حادث نمی­شد و این همه مشکل بر سر راه نمی­افتاد.

روند بازسازی و پیچیده شدن سرمایه­داری طی دهه­ها به این جا رسیده است که بورژوازی بسیار زودتر و بیش از طبقه کارگر (شامل همه افراد و سازمان­های طبقاتی­اش) سیاست طبقاتی را به مثابه امری انترناسیونال و خود را به عنوان طبقه­ای جهانی دریافته است. بورژوازی در سطح بین­المللی بسیار هشیارانه و متّحد عمل کرده و می­کند. آن چه که به عنوان امپریالیزم از سخن به میان     می­آید، در واقع چیزی نیست مگر سوخت و سازِ سیاسیِ اقتصاد سرمایه در بُعد جهانی.

بیش از آن که مبارزات پراکنده کارگران در کشورهای مختلف در پیوستگی و ارتباط با یکدیگر باشد، این سیاست­های امپریالیستی در قبال جنبش­های کارگری است که این وحدت غایی را محقّق می­کند. امپریالیست­ها مانند عقاب­های تیزچشم و شاهین­هایی تیز چنگال، جنبش­های کارگری را تحت نظر دارند و همواره نیز، طعمه­های قابل توجّهی برای خود می­یابند تا به کمک و از طریق آن­ها، برنامه و سیاست­های­شان را در دل جنبش­های کارگری پیش ببرند و هم از این روست که مشرب­های گوناگون در بطن جنبش کارگری وجود دارد و به سادگی می­توان طیفی از فعالین کارگری از اولترا چپ تا اولترا راست را در متن این جنبش شناسایی و دسته­بندی کرد. سازمان    بین­المللی کار (ILO)، کنگره کار امریکا و بخش بین­المللی­اش یعنی مرکز همبستگی (سولیداریتی سنتر)، کنگره کار کانادا، اتحادیه­ها و فدراسیون­های بین­المللی که سیاست­های اتحادیه­ای اغلب به شدّت راست و هم­سو با برنامه­های اقتصادی بانک جهانی، صندوق بین­المللی و سازمان تجارت جهانی در کشورهای مختلف گام بر می­دارند، نهادها و ان.جی.او هایی که از طریق پروژه­ها و پژوهش­ها با فعالین حوزه کارگری کشورهای مختلف وارد همکاری می­شوند، سازمان­های حقوق بشری و... همگی مصادیقی از دخالتگری فرا-کشوری و   بین­المللی در جنبش­های کارگری در نقاط مختلف جهان به فراخور اوضاع و اهمّیت این کشورها هستند.

دولت­ها نیز در این زمینه ید طولایی دارند. گاهی دولت­ها ترجیح می­دهند که خودشان بی­واسطهء مترسک­های بین­المللی و ظاهرن غیردولتی سر وقت جنبش­های کارگری بیایند. سیاست­های امپریالیستی بنا بر سطح و شکل مبارزات جاری جنبش­های کارگری کشورهای مختلف، گاه از طریق جریان­سازی و نهادسازی در درون جنبش کارگری عمل می­کنند، گاه از نیروهای پوزسیونی برای کنترل اوضاع بهره می­برند، گاه مستقیمن راه کمک­های مالی را در پیش می­گیرند و گاه به طرق ایدئولوژیک­تر و غیرمستقیم­تر عمل کنند و ممکن است همیشه به همین سادگی نباشد که مبلغی پول از نقطه آ به سمت نقطه ب یا با واسطه­هایی منتقل گردد. در مجموع هر شکلی از دخالتگری آن­ها در جهت برقراری سیاست آشتی طبقاتی و اخلال در روند مبارزات سرسختانه طبقه کارگر است.

مسأله اساسی این است که به ویژه در مقاطع تغییر رژیم­های سیاسی، سرمایه­داری بین­المللی بر مبنای سیاست­های هشیارانه امپریالیستی­اش، از جنبش کارگری غفلت نمی­ورزد و قائل به این امر مهم است که باید ظرفیت و پتانسیل­های جنبش کارگری را در کنترل اراده خود و در مسیر پیشبرد سیاست­های به هم پیوسته­اش در بُعد داخلی، منطقه­ای و بین­المللی کشورهای مختلف قرار دهد. مبارزه بدون خشونت جنبش هم­بستگی لهستان به رهبری لخ والسا که از یک طرف دست پاپ اعظم را در دست داشت و از سوی دیگر دست در دست ایالات متّحده امریکا جنبش کارگری و مبارزات اتحادیه کارگران کشتی­سازی را به قهقرا کشاند، و تلاش برای بسط و شبیه­سازی آن در جنبش کارگری ایران و لخ والسا خواندن برخی رهبران سندیکایی ایران، به خدمت گرفتن افرادی نظیر مهدی کوهستانی­نژاد که خود از اعضای سابق اتحاد بین­المللی برای حمایت از کارگران ایران بوده و به عنوان مسئول بخش آسیایی کنگره کار کانادا و مشاور کنفدراسيون بين­المللی اتحاديه­های کارگری و تلاش­های وی برای رسوخ دادن منابع مالی نهادهای امپریالیستی چون سولیداریتی سنتر در درون جنبش کارگری، اقدامات سبزها برای ورود به زمین جنبش کارگری از جمله بیانیه­های میرحسین موسوی برای تهییج و حساس­سازی سبزها نسبت به اهمیت جنبش کارگری و نیز اقدام برای انتشار ”کلمه کارگری“ که به نقل از خودشان دست­اندرکاران آن تصمیم گرفته بودند تا به سهم خودگامی کوچک در بیان مشکلات و مطالبات کارگران و دفاع از آنان بردارند! و نیز تلاش­های اخیری که برای به راه انداختن رسانه­های کارگری صورت گرفته، از جمله تهیه گزارشات و فیلم­هایی که در رادیو زمانه صورت می­گیرد و ایجاد برنامه ”کارنامه“ در رادیو فردا، همگی از جمله این  تلاش­ها به شمار می­آید.

نکته مهمی که باید خاطرنشان کرد این است که حتّی اجرای سیاست­های امپریالیستی و طرح­های سرمایه­داری جهانی در یک کشور معّین هم یک شکل و روال مشخص ندارد و ممکن است از جوانب و زوایای مختلفی از نفوذ و دستکاری جنبش کارگری و مهندسی درک طبقاتی کارگران و فعالین کارگری صورت بپذیرد. برای مثال بعد از شروع انقلاب در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا، از آن جایی که رژیم­های سیاسی این کشورها دشتخوش تغییر شده بودند، سیاست­های امپریالیستی در جنبش کارگری از طریق بازتولید بقایای منحط جنبش کارگری فاسد در رژیم قبلی صورت گرفته است. برای نمونه در مصر، پس از ایجاد فدراسیون جدید اتحادیه­های کارگری، هم پس­مانده­های رژیم سابق که در هیأت حکومت نظامیان به حیات خود ادامه داده و هم نهادهای امپریالیستی کوشیده­اند که در روند بازسازی فدراسیون جدید، نیروهای وابسته به خود و سیاست­های خود را زورچپان کنند و بدیهی است که در شرایط ملتهب و ناپایدار روند انقلابی چقدر این دخالتگری سهل­تر می­تواند صورت بپذیرد و موثّر واقع شود. به ویژه اگر بخش­های آگاه و پیشرو طبقه کارگر، نتوانسته باشند بلافاصله بر ضعف و پراکندگی خود غلبه کنند و به مثابه نیرویی انقلابی و منسجم و بر مبنای منافع پرولتاریای آن کشور، هژمونیک شوند.

در هر حال پرداختن به این موارد و به ویژه ارائه فاکت­ها می­تواند روشنگر باشد. وحدت عمل و آگاهی طبقاتی در منتها درجه آن در بورژوازی جهانی چنان مخاطره­انگیز است که لازم است برای اتّخاذ سیاست­ها و رویکردهای طبقاتی صحیح و اصولی در جنبش طبقه کارگر، به بهترین نحو ممکن واکاوی شود. آن­چه که مبنای نگارش این متن شد، رضا شهابی بود که در بیمارستان و تحت شدیدترین فشارها و کنترل­ها، بر سیاست مصحلت­جویی، ریاکاری و مماشات خط بطلان کشید و معیاری برای عمل در جنبش کارگری گردید. او اکنون صراحتن پتانسیل­ها و بحث­های کاغذی این سال­ها را بالفعل و متعّین کرد و از این رو فصل نوینی در جنبش کارگری و مبارزات طبقه کارگر گشود که به این سادگی نادیده انگاشتنی نخواهد بود.

در شماره­های آینده آلترناتیو، تلاش می­کنیم به نحو ملموس­تر و متمرکزتری بر سازوکارهای امپریالیسم و نحوه سوخت و ساز آن در کشورهای مختلف به ویژه ایران انگشت بگذاریم و ماجرا را بشکافیم. این نوشته، تنها برای تاکید بر اهمیت عملکرد رضا شهابی و برجسته کردن وجدان طبقاتی او، و لاجرم ادای دین کوچکی به استقامت تحسین­برانگیز او بود. زنده باد رضا شهابی و مستدام باد مقاومت و مبارزات همه کارگران علیه سرمایه­داری.

 

توضیحات:

برای مطالعه مفصّل­تر گزارش این مراسم می­توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

http://humanrightsintl.org/statement/december/2011-12-15-s001.htm

 

*****

 

اطلاعیه رضا شهابی درباره­ی جایزه ی حقوق بشر“

 

شنیده­ام جایزه­ای با عنوان حقوق بشر در حوزه ی کارگری به نام من اعلام و به شخصی به نام ”مهدی کوهستانی“ تحویل شده است. لازم می­بینم به اطلاع عموم برسانم که نه بنده و نه هیچ یک از اعضای خانواده و نیز دوستانم که باور به استقلال کارگری دارند، در جریان این اتفاق نبوده­ایم.

هم­چنین لازم به توضیح است که ”مهدی کوهستانی“ نه نماینده و نه همفکر من است.

در پایان از دوستان و عموم کارگران و  تشکل­های کارگری درخواست دارم که هر موردی را تنها با کمیته دفاع از این­جانب مطرح نمایند. رضا شهابی کارگر دربند

30 دیماه 1390

شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی، آقای محمود صالحی : 09188747104

k.d.shahabi@gmail.com

www.k-d-shahabi.blogspot.com