كار

http://kanoonmodafean1.blogspot.com/2012/02/blog-post_23.html
علي يزداني

بود آيا بگشايند در بسته ي كار

بسپارند در توسعه بر هسته ي كار

گر چه بستند ز بهر دل بازاري ها

دل قوي دار به حق جويي پيوسته ي كار

در توليد ببستند به صد مكر و فريب

تا چه سان باز كند جنبش شايسته ي كار

واردات آفت و بازار شده هرزه گياه

خاك توليد شد آلوده , نه بايسته ي كار

بايد آفت بزداييم و بر آريم ز بن

علف هرزه ي دلالي از اين رسته ي كار

كارگر باشد اگر صاحب باغ توليد

نه بگندد بن صنعت نه گل پسته ي كار

كركس سود شما , سفره ي ما غارت كرد

بربود از دهنم لقمه ي بشكسته ي كار

متشكل شود ار رنجبر روي زمين

به سر آيد غم و زايد حق برجسته ي كار

بسرايم به سرودي كه بخواند فردا

به رديف "صف وحدت" كه شد از دسته ي كار