سازماندهی اعتراضات پراکنده کارگران برای ایجاد جنبش کارگری ضروری است ( بخش اول )

گروه پژوهش کارگری

چنانچه انتظار می رفت اعتراضات پراکنده کارگران به دلایل گوناگون همچون بیکاری ، دستمزد ناچیز در مقابل تورم مهار نشدنی ، گرانی روز افزون و دلایل دیگر وسعت بیشتری نسبت به گذشته یافته ، در مقابل دولت و حکومت نه تنها اهمیتی به مشکلات کارگران نمی دهند بلکه به سرکوب کارگران پیشرو نیز می پردازد . طبیعی است در مقابل این اعتراضات گسترده ، وظیفه کارگران آگاه و کسانیکه باور به جنبش کارگری دارند صد چندان شده تا با از جان گذشتگی و تلاشی فراوان به سازماندهی آنها پرداخته و جنبش کارگری را قوام بخشند .

هستند کارگران آگاهی که از دل اعتراضات کارگری دهه ۸۰ بیرون آمده ، چه آنان که هنوز در زندان رژیمند و چه کسانی که در زندان بزرگتر تحت نظر دائمی عوامل امنیتی قرار دارند ، اما همچنان در باورشان برای ایجاد تشکل کارگری ایستاده اند . هستند کارگران آگاه دیگری که در دهه ۹۰ از دل اعتراضات کارگری بیرون آمده و با وجود مشکلات فراوان زندگی ، تلاش دارند نوای هماهنگی به حرکت کارگری بدهند و نشان داده اند که وحشتی از سرکوب رژیم ندارند . اعتراضات گسترده اخیر نیز کارگران آگاه دیگری را همچون خون تازه ای به فعالان پیشین خواهد افزود تا ترکیب آنها با یکدیگر نه تنها موجب جایگزینی کار گسترده در طبقه و فراموش کردن اختلافات اندک شده ، جنبش کارگری نوینی را شکل دهد که با تشکل خود قادر به مقابله با دولت و حکومت گردند . البته بخشی از فعالان کارگری در تمام این سالها در پاره ای از اعتراضات کارگران شرکت داشته و تلاش کرده اند ضمن انتشار اخبار کارگری به بار تئوریک جنبش نیز بیافزایند که نسبت به روشنفکران چپ و سوسیال دموکرات موجود در کشور بسیار محدود بوده و این امر موجب تاسف است .
خوشبختانه امروزه اخبار مربوط به اعتراضات کارگری در بیشتر سایتهای داخلی و خارجی منعکس بوده و این خود نشاندهنده ارزش حرکت طبقه کارگر برای تغییر رژیم است . در این ماهها کمتر شهری از کشور است که در آن اعتراضات کارگری نباشد ، کما اینکه این اعتراضات در شهرهای بزرگ و نواحی صنعتی گسترده تر بوده و به دلیل شرایط اقتصادی بحرانی و ماهیت رژیم رو به افزایش خواهد بود . شدت اعتراضات کارگری چنان بالا گرفته و اهمیت یافته که نه تنها در اخبار و سایتهای جناحهای مختلف حکومتی ، دولتی ، وابستگان خانه های کارگر ، حزب کار و سایر تشکیلات زرد جناحها منعکس است ، بلکه سایر گروههای اپوزیسیون از جمله اصلاح طلب نیز آن اخبار را تحت پوشش خود قرار داده اند . چه خوب می شد اگر چند سایت محدودی همچون سندیکای شرکت واحد ، کانون مدافعان حقوق کارگر و سایر کمیته های فعال این اخبار را همراه تحلیلهای مربوط به حرکت کارگران واحدهای صنعتی تحت پوشش خود قرار دهند و نه بصرف اینکه از منابع دولتی همچون ایلنا تغذیه می گردند آن را منتشر ننمایند ، البته گاها برخی از این اخبار در سایت اتحادیه آزاد کارگران منتشر می شود که بهتر است اخبار بیشتری همراه مقالات سایر سایتهای گفته شده در سایت آنها انتشار یابد . پخش این اخبار چه کامل و چه مختصربا ذکر و یا بدون ذکر ایلنا بهمراه مقالات مفید از سایتهای داخلی که مورد تایید کارگران می باشند و طبعا انتشار پلی کپی شده آنها بدون آرم و تبلیغ گروهی و مخصوصا گروههای سیاسی ، موجب آگاهی بیشتر کارگران گردیده و فضای یاس بی حرکتی کارگران را به فضای امیدوارانه گسترش این اعتراضات تبدیل می کند . طبیعی است که هر سایتی با هدف خاصی برای جذب کارگران انتشار اخبار و تحلیلهایش را قرار می دهد که باید مورد دقت کارگران آگاه قرار گیرد ، اما از طرف دیگر این حداقل وظیفه کارگران آگاه و فعالین کارگری است که اخبار کارگران را تحت پوشش عمومی کارگران قرار دهند تا وضعیت طبقه خود را در مقابل دولت و حکومتی ببینند که به خواسته های آنان جواب مثبت نداده و ضمن تصویب قوانین برعلیه آنان ، فعالانش را مورد سرکوب قرار می دهند !
جناحهای قدرتمند حکومت که در مقابل خود جنبش سازماندهی شده ای را نمی بینند ، در مقابل کرنشی که در مقابل قدرتهای غرب و شرق از خود نشان می دهند و در کنار سرکوب هر صدای مخالف به جنگ قدرتی با یکدیگر پرداخته اند . افزایش قدرت ، سرکوب مخالف ، فساد غیرقابل مهار و مواردی دیگری در همین ردیف است که در همه این جناحها مشترک می باشند و متاسفانه دیده می شود که روشنفکران و سیاسیون اختلافات جناحی را که موارد ظاهری و پوششی آنهاست را بیشتر بها داده و مثلا رنگ و لعاب ایرانیزه یک جناح را که شکل تراژدی گرفته را به جناح دیگر سنتی که فشار بیشتری برای مذهبی شدن جامعه دارد برتری داده و یا جناحی را صلح طلب دانسته و نسبت به جناح جنگ طلب ترجیح می دهند . کسی منکر اختلاف جناحی و جنگ قدرتی آنها نیست و اینکه این اختلافات در زمان نبود جنبش اعتراضی رو به افزایش است ، اما واقعیات
۳۳ ساله رژیم نشان داده که همه جناحهای حاکمه در زمان گستردگی اعتراضات کارگری و سایر اقشار همواره باهم متحد می گردند ، گرچه در این ۳۳ سال هیچگاه مهره های اصلی بیت رهبری ، گروه رفسنجانی ، سران اصلاح طلب ، موتلفه ، مراجع ، سران دولتها و فرماندهان سپاه برای فساد و رانت اقتصادی پایشان به محاکمه و زندان باز نشده است . اگر اعتراض و یا مخالفتی از هرکدام از این جناحهای حکومتی در ۳۳ سال گذشته سر زده ، تنها زمانی بود که از قدرت آنها کاسته شده بود و یا اینکه از حکومت بیرون رانده شده بودند و مورد آخر اصلاح طلبان بودند که بقول خود پرچم دموکراسی را که هیچگاه آنرا درک نکرده بودند ، با اخراج از هیات حاکمه ، بلند کردند تا جنبش اقشار متوسط را بسود خود کنترل کنند . کما اینکه ۳۳ سال پیش کارگر پالایشگاهی به آخوندی که پس از پیروزی حکومت جمهوری اسلامی در شیفت ناهار به سخنرانی طولانی مشغول بود گفت ؛ آیا شکم گشنه دین و ایمان سرش می شود ، پس بگذار نهارمان را بخوریم و سخنرانی پایان یافت . بهرحال زندگی زیر خط فقر اکثریت کارگران به آنها امکان استفاده از شرایطی که گاها برای اقشار متوسط فراهم می شود ، نداده و باید آگاه گردد که هیچ کدام از جناحهای حکومت تغییری در وضعیت آنها نخواهد داد ، مگر آنکه با تشکلات خود به این مهم دست یابند .
تحریمهای اقتصادی و سیاسی غرب برای کنترل انرژی هسته ای رژیم عاقبت حاکمیت را از عواقب وخیم آینده بترس انداخته تا جناحهای دلال و فاسد که از طریق رانت و واردات به ارتزاق مشغول بودند را نسبت به جناحهای جنگ طلبی که بدنبال بحرانهای داخلی و منطقه ای هستند را قویتر کرده تا پای میز مذاکره بنشاند . بدلیل آنکه بجز بخشی از مجاهدین انقلاب اسلامی و موتلفه که افراد آنها بیشتر حالت نیمه حزبی دارند ، باقی جناحهای حاکمه همواره بصورت غیر حزبی عمل نموده و بدلیل منافع فردی هرزمان زیر یکی از پرچمها جذب می گردند و بهمین دلیل رهبری دوام عمر خود را در اکثریت مطلق نبودن همه جناحها و وابستگی آنها بخود دیده و این امر را در انتخابات آخر مجلس اعمال نموده است . جنگ قدرتی جناحها در اشغال سفارت انگلیس توسط دو گروه متفاوت از سپاه و بسیج ، در جلسه انرژی هسته ای ترکیه و همزمانی حضور گروه مخالف در جزیره ابوموسی ، در رقابت جبهه اصولگرایان و جبهه پایداری در انتخابات مجلس ، در پروژه های نفتی و امور اقتصادی و واردات از طرفی و بحرانهای ایجاد شده توسط سپاه قدس از طرف دیگر بهمراه موارد دیگر مشاهده نمود . اما جنگ قدرتی جناحهای حاکمه چه در پروسه طولانی بسمت صلح با غرب پیش رود و چه حالت بحرانی فعلی تا مدتی طول کشیده و حتی منجر به جنگی هوایی و بمباران گردد ، سرانجامش با قدرت یابی هر جناحی به سرکوب بیشتر جنبش کارگری و هر مخالف دیگر منتهی خواهد گردید . پایان خوشی که بخشی از روشنفکران و سیاسیون بدلیل مذاکرات صلح رژیم و غرب پیش بینی می کنند ، کاذب بوده و نه تنها به سقوط این رژیم و حذف گرانی و بحران اقتصادی منجر نمی گردد که برای چنین سقوطی یا جنبش کارگری بهمراه سایر جنبشهای داخلی باید سازماندهی و پیروز گردند و یا مکانیزم غرب بتواند همچون
۳۳ سال قبل آلترناتیوی را جایگزین جنبش درحال رشد نماید .
در حالی که سپاه و سایر جناحهای حکومتی تحت قیمومت رهبری به غارت منابع اقتصادی کشور مشغول بوده و از طریق اختصاص رانتها و واردات بی رویه ضربه سنگینی را به صنایع وابسته و مونتاژی زده اند و نتیجه این اقتصاد بحرانی را نه ناشی از فساد و بی لیاقتی حکومت بلکه بدلیل تحریمهای اقتصادی می انگارند ، بیکاری رو به افزایشی را برای کارگران ببار آورده است . روزی نیست که خود سایتهای دولتی اخبار بیکاری یک یا چند واحد کارگری را اعلام نکنند و خود مهمترین دلیل آن را واردات محصولات بی کیفیت چینی و مشکلات تحریم برای آوردن مواد و قطعات ندانند . امروزه برای بسیاری از روشنفکران و گروههای سیاسی نیز که تحریم اقتصادی را عامل سقوط رژیم می پنداشتند ، روشن شده که بار این تحریم تنها بر دوش اقشار زحمتکش و مخصوصا کارگران بوده و یارانه ای که دریافتش بتدریج برای برخی در حال حذف است موجب تشدید گرانی شده و خواهد شد . همچنین نیمه فعال شدن و تعطیلی بسیاری از کارخانه ها تنها به بحرانی شدن وضعیت طبقه کارگر منتهی گشته ، وگرنه سرمایه داران آنها چه قبلا سود سرشاری برده و امروزه هم از سود فروش زمینهای کارخانه ها که در محدوده شهرها قرار گرفته اند بازهم بار خود را خواهند بست . آیا کارگزاران دولت و حکومت از وضعیت کارگران بیخبرند ، آیا آنها تغییری در شرایط زندگی کارگران داده اند ، آیا تصویب بندهای جدید قانون ضد کارگری که بسود کارفرمایان جدید وابسته است متوقف شده است ، آیا ماهها حقوق عقب افتاده کارگران داده شده است ، آیا کارگران فعال از زندان آزاد شده اند ، آیا دست پیمانکاران واسطه از سر کارگران کوتاه شده و قراردادهای آنها رسمی شده اند ، آیا قراردادهای سفید امضا لغو شده اند ، آیا ایمنی کار کارگران افزایش یافته و یا خسارات وارده به کارگران صدمه دیده و کشته شده پرداخت شده اند و هزاران آیای دیگر حاکی از اینکه هیچ تفاوتی در اینکه چه جناحی راس حکومت باشند برای کارگران وجود نخواهد داشت ؟
صنایع نساجی که سالهاست ورشکسته شده و کارگران آنها از عدم دریافت حداقل
۱ تا ۲ سال حقوق خود خبر می دهند و اخیرا از اعتراضات وسیع کارگران نواحی صنعتی مازندران و قزوین و چند شهر دیگر در جلوی ادارات دولتی حکایت دارد ، این امر بسیاری از کارگران اصناف وابسته به نساجی را نیز در خطر بیکاری روز افزون گذاشته است . صنایعی همچون لاستیک سازی و تولید قطعات نیز بدلیل واردات محصولات چینی و تحریم اقتصادی منجر به تعطیلی و یا نیمه تعطیلی کارخانه های مربوطه گشته و کارگران آنها از ماهها بی حقوقی فریادشان بلند است . تحریم اقتصادی و مورد سوال قرار گرفتن قراردادهای اتومبیل سازی ها با شرکتهای خارجی ، هزاران کارگر آن کارخانه ها را بهمراه خیل وسیع از کارگرانی که برای پیمانکاران واسطه به تولید قطعات مشغول هستند را در خطر بیکاری قرار داده است که هشداریست برای کارگران آگاه آنها که میبایست پیش از تعطیلی تدریجی آن واحد ها بفکر تشکل و سازماندهی کارگران این بخش باشند و چه بسا سپاهیها از واردات پرسود ماشین برادران چینی خود هم بسیار راضی تر باشند . واردات مواد غذایی و کشاورزی و حتی کود شیمیایی از طریق برادران چینی نیز ضربه مهلکی بر کارگران کشاورزی و صنایع غذایی وارد آورده و هزاران کارگر چه بیکار شده و چه در حال از دست دادن کار خود هستند . صنایع بسیاری در رابطه با توقف کارهای ساختمانی و مسکن که بدلیل ایجاد بازارهای کاذب ارز و سکه و تبدیل بخشی از مردم به دلالهایی که سرانجام سرمایه ناچیز خود را در این بازی بسود دولت و عوامل وابسته از دست خواهند داد ، موجب بیکاری بسیاری از کارگران اصناف ساختمانی و تولیدات وابسته آن شده است . روزانه اخبار حاکی ازعدم پرداخت حقوق و کاهش کارگران پیمانکاریهای واسطه در صنایع ، معادن ، نیروگاهها ، مخابرات ، ادارات دولتی ، شهرداریها و همچینین پروژه های بزرگ و متوسط نفتی ، گازی و پتروشیمی شده و حتی اخبار حاکی از توقف پروژه های بزرگ نفتی و پتروشیمی دارد که مجری آنها سپاه و افراد رانتی هستند . شاید تنها جایی که صدای اعتراضات کمتر بلند می شود مربوط به کارکنان رسمی نفت ، گاز ، پتروشیمی و برخی دیگر از صنایع دولتی است که فعلا به حقوق خود که راس ماه دریافت می کنند بسنده می کنند و از بحرانی که دامن آنها را هم خواهد گرفت غافلند و وظیفه ای که برای سایر همقطاران کارگر خود دارند !
ماهیت طبقه سرمایه دار حکم می کند که به سرکوب طبقه کارگر بپردازد و این امر را با زندانی کردن کارگران فعال حتی اگر به قطع عضو آنها بیانجامد ، سرگردان کردن کارگران زندانی پس از آزادی در دادگاهها و یا تحت نظر داشتن دائمی آنها توسط نیروها امنیتی ، تصویب بیشتر قوانین ضد کارگری ، تهدید به اخراج و ثبت قراردادهای سفید امضا با کارگران توسط پیمانکاران واسطه ، رواج اعتیاد ، استثمار بیشتر کارگران زن و کودکان کار ، گریز کارگران از ایجاد تشکل چه بدلیل تهدید نیروهای امنیتی و چه بدلیل بی خاصیت بودن تشکیلات وابسته زرد دولتی خانه کارگر و بسیجهای کارگری و موارد دیگر انجام می دهد . بهمین دلایل نتیجه ناچیزی از اعتراضات گسترده چند سال اخیر کارگران بدست آمده و بیشتر کارگران واحدهای تعطیل و نیمه تعطیل پس از ماهها اعتراض و اعتصاب و راه پیمایی و تجمع در ادارات دولتی نتوانسته اند به حقوق عقب افتاده خود دست یابند . مهمترین حرکت کارگری که به نتیجه نسبی رسیده است محدود به رسمی شدن کارگران با سابقه
۱۰ سال پیمانکاریهای واسطه بخشی از پتروشیمی منطقه بندر امام است که بدین وسیله نه تنها موجب جدایی کل کارگران پیمانکاری از یکدیگر شده ، بلکه سایر کارگران اعتصابی نیز تنها به دریافت جزئی اضافه حقوق باید بسنده کنند . با وجودی که ماهها پیش دولت در یک اقدام نمایشی مکلف کرده بود قرارداد همه کارگران پیمانکاریها به رسمی تبدیل گردد ، این امر همانطور که انتظار می رفت همچون سایر وعده های دروغین به بایگانی سپرده خواهد شد ، در حالیکه اگر تشکل واقعی کارگران وجود داشت امکان به توافق جزئی میسر نمی گردید . البته اعتصاب این کارگران که توانسته بودند حرکت جدید و موفقی را در آن شرایط امنیتی و عدم وجود تشکلهای کارگری ایجاد کنند ، راهی روشن مقابل کارگران سایر پیمانکاریهای واحد های صنعتی و حتی کارگران رسمی صنایع نفت ، گاز ، پتروشیمی ، نیرو ، مخابرات و غیره قرار داده که چگونه تشکلهای کارگری قادر خواهند بود با ایستادگی در مقابل دولت به نتایج خوبی برسند . حال سوال اصلی آنستکه با حکومتی چنین سرکوبگر و ضد کارگری ، آیا محدود کارگران آگاه و فعالین کارگری که به نسبت حجم میلیونها کارگری که باوجود بیکاری ، گرانی ، نیروهای امنیتی وترس از دست دادن کاری که امکان یافتن کار دیگر را سخت کرده ولی از بپا کردن اعتراضات گسترده واهمه ای ندارند ، جز الویت دادن به سازماندهی کارگران در مقابل گذشت برای اختلافات تاکتیکی و جزئی ، وظیفه اصلی دیگری دارند ؟
پایان بخش اول
گروه پژوهش کارگری اردیبهشت
۱۳۹۱