ترجمه زیر بخش کوچکی از "رساله ایده­هائی برای مبارزه" اثر مارتا هارنکر فعال سیاسی و سوسیالیست شیلیائی الاصل و شاگرد آلتوسر است. مارتا  هارنکر کتابهای متعدی به نگارش در آورده که از جمله می­توان به بازسازی چپ اشاره کرد.

 

آیا  سانترالیسم دموکراتیک را  باید رد کنیم و به سادگی اجماع یا توافق عمومی را جایگزین سازیم؟

 

مارتا هارنکر

 نسرین ابراهیمی

 

1- برای مدت­های طولانی، احزاب دست چپی، با خط مشی­های اقتدارگرا عمل می­کردند. عملکرد متداول، تحت نفوذ تجارب سوسیالیسم  شوروی، سانترالیسم بوروکراتیک بود. تمامی تصمیم­گیری­ها در پیوند با  معیارها و ضوابط، وظایف، ابتکارات، و خط مشی برای اقدام سیاسی،  منحصر به نخبگان حزب بود، که بدون شرکت یا مباحثه با اعضا­یی اتخاذ می­شد، که مجبور به اجرای دستوراتی بودند که هرگز به بحث گذاشته نمی­شد و در بسیاری از موارد [منطق] آن را نمی­فهمیدند. این چنین عملکردی به طور روز افزونی غیر قابل تحمل شده است.

2- اما  در به چالش گرفتن سانترالیسم بوروکراتیک، مهم این است که از درغلطیدن افراطی به ماورای دموکراسی اجتناب شود، که منجر به صرف وقت بیش­تر برای مباحثه می­شود تا عمل، چرا که، هر نکته­ای، حتی کوچک­ترین مساله، به موضوعی برای بحث جدی تبدیل می­شود که اغلب از هرگونه اقدام مشخص جلوگیری به عمل می­آورد.

3-  در نقد سانترالیسم بوروکراتیک، گرایش جدید، بر رد همه­ی اشکال رهبری متمرکز بوده است.

4-  در رابطه با سازماندهی گروه­ها در همه سطوح اجتماعی، و این­که این گروه­ها باید دموکراسی همه جانبه درونی را به کار برند، بحث­های بسیاری مطرح می­شود، ایده­ای که ما هم به نحو روشن در آن شریک هستیم. آنچه که با آن موافق نیستیم، دیدگاهی است که می­گوید لازم نیست هیج کوششی در جهت هدایت ناشی از پیوند مشترک سازمانی ارائه شود. آنچه در دفاع از دموکراسی، از انعطاف­پذیری و خواست مبارزه در جبهه­های بسیار متفاوت، رد می­شود، تلاش­ها برای تعیین اولویت­های راهبردی و کوشش برای اتحاد در عمل است.

5-  برای برخی­ها تنها و فقط یک روش قابل قبول است، توافق عمومی. آن­ها استدلال می­کنند که با استفاده از توافق عمومی، هدف نه تحمیل تصمیمات، بلکه به جای آن خواست همه مورد نظر قرارمی­گیرد. اما روش توافق عمومی، که به دنبال موافقت همگان است و به نظر می­رسد که روش دمو­کراتیک­تری باشد، در عمل می­تواند چیزی عمیقأ ضد­دمکراتیک از آب در آید، برای این­که می­تواند حق وتو به اقلیت اعطا می­کند، تا حدی که یک فرد می­تواند اجرای توافقی را مسدود کند. توافقی که ممکن است اکثریت قریب به اتفاقی آن را مورد حمایت قرار دهد.

6-  علاوه بر مشکلات پیچیده، در بسیاری از اوقات، اندازه سازمان­ها و دوره­های سیاسی­ای که ما را مجبور به اتخاذ تصمیم سریع در مقطع مشخصی می­کند، استفاده از روش توافق عمومی را غیرممکن می­سازد. حتی اگر استفاده­های ابزاری  از روش توافق عمومی را کنار بگذاریم.

7-  من بر این باورم که بدون رهبری متحد که خط مشی عملی را تعیین می­کند، هیچ تاثیر سیاسی با اهمیتی نمی­تواند وجود داشته باشد. برای درک لحظات مختلف مبارزه و طرح ایده­هایی در پیوند با آن، و در تلاش برای دستیابی به هدف، حیاتی است که بحث­های بسیار گسترده­ای صورت پذیرد، تا هر فرد بتواند نظراتش را مطرح کند. سرانجام، اما همه باید به مواضع اتخاذ شده احترم بگذارند.

 

8-  در یک دوره برای اقدام واحد، سطوح پائین­تر تشکیلات باید به تصمیمات اتخاذ شده­ی ارگان­های بالاتر احترام بگذارند، و آنانی که در اقلیت قرار دارند باید هر خط مشی عملی را که به اکثریت دست یافته، وظایف ناظر بر آن را با هم و با دیگر اعضا انجام دهند.

9-  یک جنبش سیاسی که به طور جدی آرزوی تغییر جامعه را دارد، غیرممکن است که بدون وحدت موفق شود.  از این رو اختلال در وحدت آن توسط اعضای بی نظم، مساله­ای لوکس تلقی می­شود.

10-  ترکیب رهبری منتخب مرکزی و بحث دموکراتیک در سطوح مختلف تشکیلات، سانترالیسم دموکراتیک نامیده می­شود. این ترکیبی دیالکتیکی است: در دوره­های سیاسی پیچیده، التهاب انقلابی یا جنگ، هیچ آلترناتیو دیگری به جز تکیه بر سانترالیسم وجود ندارد؛ در دوره­های آرامش هنگامی­که ضربآهنگ وقایع آهسته­تر است، بر خصوصیت دموکراتیک بایستی تاکید کرد.

11- من شخصأ، نمی­توانم مجسم کنم که چگونه کسی می­تواند یک اقدام سیاسی موفقی را، بدون دستیابی به  اقدام عملی مشترک تصور کند، و به این دلیل فکر نمی­کنم  که در صورت نرسیدن به توافق عمومی روش دیگری به غیر از سانترالیسم دموکراتیک وجود داشته باشد..

12- ترکیب درست سانترالیسم و دموکراسی، در رهبران و بالاتر از هر چیز در اعضا ایجاد انگیزه می­کند. تنها اقدام  خلاق در هر سطحی از تشکل سیاسی و اجتماعی، پیروزی مبارزه­مان را تضمین می­کند. شرایط دموکراتیک ناکافی  مانع آزادسازی ابتکارات خلاق همه رزمندگان، با پی­آمدها و تاثیر منفی بر اعضا می­شود. این انگیزش، در عمل خود را در حس مسئولیت، فداکاری در کار، شجاعت و استعداد و شایستگی در حل مشکل، به علاوه در ظرفیت برای بیان نظرات، انتقاد از کاستی­ها و تمرین کنترل بر روی ارگان­های برتر در تشکیلات، نشان می­دهد.

13 - تنها ترکیب درست سانترالیسم و دموکراسی می­تواند موثر و کارآ بودن توافقات را تضمین کند، برای اینکه  با مداخله در روند  مباحثات و تصمیم­گیری، فرد احساس تعهد بیش­تری برای انجام دادن تصمیمات پیدا می­کند.

14-  هنگامی­که اصطلاح سانترالیسم دموکراتیک را به کار می­بریم باید از مبادرت به استفاده از اکثریت محدود/ کوچک برای  محک زدن و فشار آوردن بر اقلیت اجتناب کنیم. جنبش­های اجتماعی و اقتصادی با تجربه­تر اعتقاد دارند که تحمیل تصمیمی که به وسیله اکثریت محدودی اتخاذ شده، بیهوده است. آن­ها معتقدند که اگر اکثریت بزرگی از مبارزان در پیوند با خط مشی عملی در دوره مشخصی متقاعد نشده­اند، بهتر است که دست نگه داشت تا  از نظر سیاسی بر آن­ها پیروز شد و آن­ها متقاعد شوند که چنین اقدامی درست است. این به ما کمک خواهد کرد که از انشقاق و تفرقه درونی اجتناب کنیم، امری که جنبش­ها و احزاب چپ را به ستوه آورده است، در عین حال از احتمال اشتباه بزرگ نیز پرهیز می­کنیم.