کوتاه در باب « رسانه»

هادی ستار زاده

 رسانه  می تواند امکانی برای صعود، و یا پرتگاهی برای سقوط  باشد. گشایش دریچه ای  بر روی حقیقت، یا سرابی در برابر چشم کنشگر در باب حقیقت. که با واژگونه سازی تعریف از آن دست به ساختاربندی ذهن همگانی بزند. یا بمثابه ارگانی ،همیشه منتقد، نفی کننده ثبات و مستقل از فضا های حاکم باشد.  درواقع رسانه،  بایستی سیمای راستین یک یک اندیشه متعهد به حقیقت را از خود به نمایش بگذارد.و در مقد مه متعهد به آزادی اندیشه و منتقد به سلطه تفکر خود برتفکر مخاطبان باشد.و روشنائی بخش دنیای تاریک توهمات باشد، وفادار به منطقی علمی و اندیشه شده ، و آنچه را  امکان رخدادانش هست، و این مبنا پا نهادن بر پله ی اول در نزدیک شدن به حقیقت  بدون نقاب سیاست روز، به معنای ترد مصلحت وابستگهای زود گذار می باشد

  دنیای مجازی، اکنون  امکانی قابل دسترس و همگانی است. براساس آمار، بیش از سه میلیارد از ساکنین کره خاکی از انترنت استفاده می کنند، و تنها در آلمان سالی 58 میلیارد امیل مبادله میشود. و این به معنای پایان  جمله «نامه ات را دریافت کردم».ونابودی بعد زمان و مکان.  دنیای مجازی، دستاورد های انسانی را عمومی ، و ارتباط های اجتماعی را گسترش داده همانند و همپای سرمایه مرز ها را در نوردیده است.

اگر مردمان  را نسبت به کاربری دنیای مجازی درنظر بگیریم ، هستند کسانی که به دنبال آب و نان در کویر ها و اعماق جنگل ها پا بر خاک می گذارند، با توهمات جادوئی – اسطوره ای روزگار را سپری می کنند. و تنها  در فیلم  های مستند است که پا به جهان کنونی میگذارند. و توهم قدرت توتم ها دنیای مجازی آن هاست.

 

 

 هستند کسانی ، که دنیا و رویآیشان ،بر پایه  «همین که هست» از طریق داده های رسانه ای  شکل می گیرد.و سطح آگاهی آنها با دیوار  بتونی رسانه ها مسدود و کانالیزه می شود. با واقعیت  آنچنان بیگانه هستند، که گوئی چیزی به نام اصل حقیقت وجود خارجی ندارد.و در محاصره نماد و پوستر های روزمره گی ، و زندگیشان مملو است از اضطراب ها ، شادی های  زود گذر ، خرید و تعویض همه چیز ازبرای لحظه ای که باید از آن گذشت. تا به لحظه ای دیگر رسید. این گروه اجتماعی وسیع ،خدمتگذار و ماشین ارتباطی وضع موجود باجهان مصرف است.نیروئی عظیم، وتاثیر گذار که در هر تحول اجتماعی  نقشی اساسی دارند.و آبستن دوقلو های انقلاب و ضدانقلاب می باشند. می توان آنها را کارگران جامعه مدرن نامید. نه وابسته به سنت های دیریند و نه سنگر تلاش برای تغییر ، واسطه تولیدند ،  مصرف کننده گان تولیدند.که در انفجار های اجتماعی به مانند افتادن در گرباد ، شکل های متفاوتی به خود می گیرند. اما در هر صورت چرخ و دنده سرمایه  به مصرف آنها توجه دارد.

  در این میان اقلیت مردمانی هستند ، در پی پرسش و کشف حقیقت . و سیمرغ وار دائمآ در سفرند. کوشنده گان و ارائه دهندگان  تصویری واقعی از وضعیت  وموقعیت انسان در سیمای آنچه که هست و آنچه آنم آروزست.  که منطق همدردی، و هم رنجیر بودن را به تصویر ادبیات بشری و دستاورد آنها به مانند سقراط پایبند به حقیقت اند.

  رسانه  وسیله ای ساختار گرا ، که نقش آن در جهان امروز غیر قابل انکار است در اختیار کسانی است ،که علاوه بر داشتن امکانات مالی و کادر فنی درک درستی ازنقش رسانه ، در لحظه ، وکار زمانبر دارند. ، .مدیران شرکت های بزرگ در اطاق های فکر با خمیازه بیگانه اند، تا اندیشه سازی کنند، و  شرایط کنونی جهان را و آنچه در آن می گذرد از دید منافع تراست ها عقلانی اعلام دارند. و انسان عاصی و معترض را از  رویآ پروری و چشم انداز فردایش دور سازند. و آزادی و عدالت و جنگ و صلح و عشق وشهامت از قلم و گفتار آنها در فرهنگ نامه ها نوشته شود.و زندگی  در بوم خیال آنها به تصویر در آید، آنچنان که واقعیت از صحنه غایب شود. و این چنین است که با تصاویر در خیابان راه میرویم ، در انتخابات شرکت می کنیم و به کاندیدا ی تصویری رای می دهیم. و تصاویر رویآی ها در کارگاه آنها واژگونه میشوند.وشکل جهان و شیوه زندگی نوزاد قبل از تولد در شناسنامه آش ترسیم می گردد.

 رسانه های مخالف خوان هم تلاش دارند که تصویر کمتر رتوش شده از جهان معاصرو آرایشی دیگر در میدان این نبرد فراهم آوردند.با در نظر گرفتن اینکه ، آنکه قدرت دارد، میدانی گسترده تر برای اهداف خود دارد . وانکه فقیر تر است با جان سختی می تواند به حیات خود امید وار باشد. اما راز موفقیت برای ثبت شدن در اذهان عمومی جلب اعتماد عمومی به اینکه بخشی از حقیقت را می توان در اینجا دید.  و بودن در کنار هسته نفی ، وضعیت موجود  است و این نفی به مانند جوی کم جانی در زیر پوست یخ زده هر جامعه ای جاری است. به شکل ویژه و خاص  خود می رود ، تا رویا بهار را در خود زنده نگهدارد. با هر برداشتی ،چشم اندازی،  امکان محتملی را در نظر دارد. اخلال از آنجا آغاز می گردد، که سیاست  ماورائی و تقدس بخش و تفکر تک بعدی و مطلق گرا بر رسانه ای حاکم شود بخواهد حقیقت را عریان کند و بر محتمل لباس فریاد ارشمیدس سر دهد.در این زمان حقیقت بمثابه  فرقه ای ظاهر میگردد که لباس حتمیت بر تن دارد. و در حقانیت بخشی به خود در اشکال متفاوت دست سانسور مخالف خوان خود خواهد زد.

 یک رسانه با دوری از مصلحت گرائی بنا بر پایندیش به اصل هویت، آزادی را مبنا و تحمل مخالف خویش را نشانه آزادی قلمداد کند .وجامه ی آئینی را از تن بدر ، و پیش از هر امری به هسته فنا نا پذیرحقیقت ، که زندگی و مرگ را معنا می بخشد نزدیک شود. و به آن وفادار باشد. 

با این درک است که میل به اراده عمومی خود را نمایان می سازد . یک رسانه می تواند آینه از این درک باشد.در غیر از این  صدائی می گردد که با خویش و برای خویش گویه می کند. واز  منظر اینگونه جماعت ،دیگراندیشان و هم سنگران  ، منحرف ، شافعی و باطنی قلمداد می شوند. یا اگردود چراغ خورده ای، دارای نظری قابل شیندن داشته باشد. بدلیل همکیش نبودن مورد بایکوت قرار می گیرد. وواکنش مقابله به مثل هم وجود دارد. دستاورد های در گور  مطلق انگاری به خاک سپرده میشوند.

فقر بیان و نظر در همین محدود سازی و پایان دادن به نقد و بستن راه  گفتگو،  حاصلی نه بر مدار هم گرائی  بلکه بر پرت افتاده گی  و رای به خود زنی است.

فقر یک رسانه ، از آنجا آغاز می شود، که رأی دهندگان به خود زنی در محفل کوچک به دل مشغولی های زود گذر روزگار می گذارند.و ناتوان می شوند از شکاف انداختن درمیدان نبرد اندیشه های نو و نقدگرانه، که این تجسم ایستادن در مردکز بنیادگرائیست.

 خداوند دنیای امروز  برنامه ریزان وطراحانی اند که گفتاری نوین دارند و وضعیت موجود را به چالش می کشاند. اما فقر در آنجاست ،زمانی که جستجوگری بگوید :این رسانه   « حرفی برای گفتن ندارد»  و این به معنای تهی بودن  از یک سیمای یک سیاست به روز شده است.  رسانه  تهی از گفتار « ماندگار» و یا «سئوال برانگیز» دچار وهم خود باوری است. و تنها، در کهکشان دور دست ستاره ایست که چشم قادر به روئیت آن نیست. از آنجا که لازمه مخاطب داشتن همانا پیوند با ریشه های تشنه و آماده جذب نم خاک است. داشتن رسانه مورد توجه لازمه اش داشتن  هوای قابل تنفس، از جانبی دیگرایجاد ولوله  بر پایه نفی در مجلس است .در غیر این صورت  حدیث دائی جان ناپلئون از  جنگ کازورن  با انگلیسی هاست، تنها مش قاسم از سر ناچاری و بی خانمانی به خود می قبولاند ، که حرف های آقا حقیقت دارد. باور، سر پناهی است برای ایمان، نه درک حقیقت. حال باید پرسید ، به کدام رسانه بایستی مراجع کرد؟