در حاشیه بیانیه سندیکای شرکت واحد

ا. پویان

بیانیه سندیکا شرکت واحد در پیوند با برکناری دبیر سندیکا آقای منصور اسانلو از سمت خود باعث واکنشهایی متعدد و متفاوتی شده است. نه برکناری دبیر یک سندیکا برای اولین بار رخ میدهد و نه ایران اولین کشوری است که چنین حادثه ای در آن اتفاق افتاده است. برای این که از برخورد شتابزده و جانبداری  یکسویه اجتناب شود توجه به چند نکته در این باره شاید روشنگر باشد:

۱-تکوین سندیکای شرکت واحد در میان موانع عدیده ی سیاسی امنیتی و از دل تلاش جانانه فعالان سندیکایی یکی از برگهای زرین و ‍پرافتخار جنبش کارگری ما محسوب میشود. هر نقدی که به فعالیتهاُ و سبک کار این تشکل داشته باشیم از یاد نباید ببریم که نبرد سندیکای واحد با رژیم جمهوری اسلامی یکی از نقاط عطف سازمانیابی توده ای کارگری در ایران و حفظ آن و بقا و تداوم آن امری حیاتی و تضعیف آن ضربه ای بر پیکر جنبش کارگری به شمار میرود .

۲-تعبیه نهادها و برقراری ضوابط درونی سندیکا یکی از حقوق مسلم سندیکا به شمار میرود و هیچ نیروی حتی رادیکالترین مدافعان طبقه  کارگر در بیرون از سندیکا نمیتوانند و نباید در حقوق اعضای سندیکا مداخله کنند و به جای آنها سرنوشت آنرا رقم زنند. بنابراین اعضای سندیکا هر آن اراده کننده طبق موازین حقوق خود میتوانند نهادهای موجود خود را تغییر دهند یا نهادهای جدید بنا کنند . همین اصل در پیوند با مسولان  و افراد این نهادها نیز صادق است.

۳ - معیار داوری در باره فعالیت نهادها و افراد مسول باید از منظر دفاع از منافع عمومی سندیکا و رعات حرمت افراد صورت گیرد .  نقد و داوری در درون سندیکا تحت هیچ شرایطی نباید صرفا بر نکات ضعف نهادها یا افراد بسنده کند بلکه علاوه بر آن باید از فعالیتهای مثبت و تلاشهای آنان نیز قدردانی کند. از این رو پیش کشیدن رفتارهای خارج از چارچوب فعالیت سندیکا نه با موازین سندیکایی تطابق دارد و نه اساسا سندیکا مکانی است برای داوری در این باره.

۴-هیچ  نهاد و فردی در درون سندیکا و در پیوند با فعالیت سندیکایی مصون از وارسی و نقد و بررسی نیست. سندیکا هیچ نهاد و مسولی ابدی و دایمی ندارد و نباید داشته باشد. از این رو هر تشکلی که میخواهد شاداب و سرزنده باشد حق دارد بر طبق موازین خود فعالیت اجتماعی آنها را بررسی کند و در باره تداوم مسولیتشان یا تغییر آن راسا تصمیم گیری نماید. 

۵-   جنبش کارگری ایران در شرایط سخت و دشواری در برابر رژیم اسلامی قرار دارد . هر ضربه بر پیکر یک بخش آن ضربه بر پیکر ناتوان کلیت آن به شمار میرود. در چنین شرایطی هر نهادی یا هر فردی صف بندی مبارزه کارگران با دشمنان آن را به درون جنبش کارگری منتقل کند قبل از هر چیز آگاهانه یا ناآگاهانه ضربه بر پیکر همین جنبش کارگری وارد میکند. ما بدون این که بر کاستی ها و ضعفهایمان چشم بپوشم و آن را به محاق احاله دهیم باید با همه توان خود صف آرایی ما و آنها را مخدوش نسازیم و صفوف خود را در این نبرد دشوار فشرده تر سازیم.

۶- این نوشته از توصیه های اخلاقی عبث پرهیز میکند و بدون آن که اخلاق کارگری را امری مذموم بداند. همبستگی کارگری شالوده و بنیان اخلاق کارگری ما محسوب میشود و مخدوش کردن آن دشمنان ما را شاد میکند . از این رو هر چیز را در جایگاه خود قرار دهیم و با روح انتقادی با ضعفهایمان برخورد کنیم. جنبش کارگری در نبرد با زخمها و حفره های جامعه طبقاتی به افقهای بزرگ و دوراندیشی نیاز دارد.